شماره ۱۵۴ ـ فروردین ماه ۱۳۹۷
ادبی-هنری
۲۸ بهمن ۱۳۹۲
برادر! اشک در چشمان، در این شبهای پر وحشت
چه غمگین نغمهها کز سینهای خونین سرودستی!
بهخاک مصر، اهرامی که گردون سود از رفعت
بهنام و کام دژخیمان خود برپا نمودستی
شکار آدمی گشتی، اسیری بسته در غلها
به غربت رفتهای مطرود و خوار و بینوا و برگ
بلی، طی هزاران سال نکبتخیز وحشتزا
هماره بود تنها سرنوشتت: بردگی یا مرگ
گریزنده ز صیادان نهفتی روی در جنگل
خموش و بیزبان در کام مرگی بیامان رفتی.
بدان را گاه در چنبر، ددان را گاه در چنگل
تبآلود و هراسان و نژند و خستهجان رفتی
۱۸ آذر ۱۳۹۲
شعری از: ویلیام ارنست هنلی
شکستناپذیر
در فراسوی این شب تیره
که چون مغاکی میان دو قطب
مرا در بر گرفته است
برای سرشت استوار و تسخیر ناپذیر خود
شکرگزار خدایانم
در شرایط طاقت فرسا
ودر چنگال ضربات زمانه
سر را سندان صبور کردم
نه دست از تلاش برداشتم
و نه به لابه و زاری افتادم
با پتک ایام و زیر آوار سرنوشت
سرم خونین
اما برافراشته است
۲۱ آبان ۱۳۹۲
بهزاد موسایی
منبع: سایت روستای «کرکان» بندر انزلی *
بررسی کتاب: «فصل پنجم زمین
»
اباذر غلامی
۱۳۸۶
نشر فرهنگ ایلیا- رشت
با یاد «اباذر غلامی» که داغش همیشه در دلم تازه است.
«ارّه بارها مرا ز بُن بریده است
تبر مرا جگر دریده است
باز هم دوباره رُستهام
باز هم ستبر و سبز و سرفراز ماندهام
فصل سبز بیخزان
فصل پنجم زمین کجاست؟»
[از شعر «فصل پنجم زمین»- ص ۴۲-]
۰۴ شهریور ۱۳۹۲
زنده یاد رفیق اباذر غلامی
۳۱ تیر ۱۳۹۲
زنده یاد رفیق اباذر غلامی* شاعر تودهای
صفحهها
Education - This is a contributing Drupal Theme
Design by
WeebPal.