۷ اکتبر، با قدرتی بیشتر، تکرار می‌شود!

Print Friendly, PDF & Email

پس از چندین ماه «صبر استراتژیک»، جمهوری اسلامی ایران به تجاوزات غیرقانونی و جنایت‌کارانهٔ رژیم صهیونیستی اسرائیل پاسخی دندان‌شکن داد و نشان داد که سکوت تا این لحظهٔ آن نه از سر ضعف، بلکه ملهم از یک سیاست فکر‌شده برای پیشبرد یک جنگ درازمدت نامتقارن در عین جلوگیری از دستیابی اسرائیل به هدف گسترش جنگ در سطح منطقه بوده است.

اقدام قهرمانانهٔ رزمندگان سپاه، ارتش، و دیگر نیروهای نظامی ایران در روز ۱۴ آوریل ۲۰۲۴ (۲۶ فروردین ۱۴۰۳)، که چیزی جز یک اقدام نظامی تدافعی قانونی در برابر تجاوز خارجی نبود، جنبش رهایی‌بخش مردم منطقه را وارد مرحلهٔ کیفی نوینی کرد. اگر حرکت قهرمانانهٔ مقاومت فلسطین در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۶ مهر ۱۴۰۳) نشان داد که خلق‌های منطقه آمادگی رویارویی مستقیم با اشغاگران سرزمین‌های خود را یافته‌اند، عملیات نظامی ۱۴ آوریل ایران به جهانیان نشان داد که اکنون مردم منطقه نه فقط آمادگی، بلکه توان نظامی لازم را نیز برای دفاع از خود در برابر تجاوز خارجی کسب کرده‌اند. این اولین‌بار بود که، پس از چندین دهه، افسانهٔ نفوذناپذیر بودن سیستم دفاعی اسرائیل از سوی یک قدرت منطقه‌ای درهم شکسته شد، و به‌ر‌غم همهٔ پوشش‌های نظامی و ماهواره‌ای آمریکا و دیگر متحدان ناتویی و منطقه‌ای آن، پایگاه‌های نظامی اسرائیل در درون مرزهای غیرقانونی آن هدف پهبادها و موشک‌های دورپرواز ایران قرار گرفت.

ایران با این عملیات روحی تازه در کالبد مبارزان راه رهایی منطقه و متحدان آنان در سطح جهان دمید. مردم غزه پرواز موشک‌های ایران بر فراز آسمان‌ سرزمین خود را جشن گرفتند. «جبههٔ خلق برای آزادی فلسطین» طی بیانیه‌ای اعلام کرد: «حملات بی‌سابقهٔ ایران، اولین در نوع خود در تاریخ علیه رژیم صهیونیستی، نقطهٔ عطفی مهم در نبرد طوفان الاقصی و به‌نفع جناح‌های مقاومت است…». و اسکات ریتر، کارشناس نظامی و فعال سیاسی آمریکایی مدافع صلح، گفت: «ایران با این‌ کار تفوق بازدارندگی خود را نشان داد…. اسرائیل فکر می‌کرد می‌تواند به ایران حمله کند و هیچ عواقبی را متحمل نشود…. دیگر این‌طور نیست.»

عملیات قهرمانانهٔ رزمندگان ایران نشان داد که ایران دیگر نه آن ایران، اسرائیل دیگر نه آن اسرائیل، و جهان دیگر نه آن جهان تک‌قطبی زیر سلطهٔ قلدرمنشانهٔ امپریالیسم است.

اما جدا از این دستاورد مهم ایران، نباید و نمی‌توان خطرات ناشی از وضعیت جدید را، به‌ویژه از نظر امنیت داخلی کشور، نادیده گرفت. هرچند آمریکا و ناتو، به‌خاطر درگیری در اوکراین و تمرکز بر رویارویی با چین در رابطه با تایوان، از یک سو، و خطر قطع صادرت نفت از منطقه، از سوی دیگر، در حال حاضر تمایلی به گسترش جنگ در سطح منطقه ندارند و می‌کوشند دولت نتانیاهو را از دست زدن به اقدامات جنون‌آمیز دیگر، از نوع حمله به کنسولگری ایران در دمشق، بازدارند، اما این به‌هیچ‌وجه به‌معنای کاهش تهدیدها علیه ایران نیست. به‌گفتهٔ ژنرال دیوید پترائوس، رئیس سابق سازمان «سیا»: هرچند «آمریکا دوست دارد هرگونه حملهٔ تلافی‌جویانهٔ اسرائیل محدود باشد»، اما «اسرائیل می‌تواند حملهٔ پنهان انجام دهد» و «حملات نامتقارن و غیره را دنبال کند».

بدین‌ترتیب، ایران و منطقه در حال حاضر با دو خطر جدی روبه‌رو هستند: نخست، دیوانگی مجدد نتانیاهو و عدم تمکین او به خواست آمریکا برای جلوگیری از منطقه‌ای شدن جنگ؛ و دوم، تشدید «حملات پنهان و نامتقارن» اسرائیل، آمریکا و حامیان آن‌ها در داخل خاک ایران و ایجاد دشواری‌های خطرناک برای امنیت داخلی کشور. دربارهٔ مورد اول، ما تردیدی نداریم که مقامات جمهوری اسلامی ایران از پیش محاسبات لازم را انجام داده‌اند و آمادگی‌های لازم را برای هرگونه پیشامد احتمالی دارند. اما در رابطه با مورد دوم، مسأله بسیار بغرنج‌تر است. دشمن به‌راحتی می‌تواند از نارضایتی‌های موجود، وضعیت اقتصادی فاجعه‌بار کارگران و دیگر زحمتکشان، خشم‌های فروخفتهٔ ناشی از سرکوب‌های نامعقول و غیرقانونی، شکاف‌های ناشی از قطب‌بندی‌های فرهنگی و اجتماعی تنگ‌نظرانه و غیرضرور، و حتی حضور هواداران غرب در دستگاه‌های حکومتی، برای ایجاد ناامنی در داخل کشور و حتی حرکت به‌سمت دامن زدن به اقدامات تجزیه‌طلبانه در مناطق مرزی ایران استفاده کند.

ما در «کارپایهٔ سیاسی گروه “۱۰ مهر” برای مرحلهٔ کنونی مبارزه»، که در بهمن‌ماه ۱۴۰۲ منتشر شد، به این خطرات، که از نظر ما چشم اسفندیار جمهوری اسلامی ایران را در این روند مقاومت در برابر سلطه‌جویی‌های آمریکا و جنایات دولت دست‌نشا‌ندهٔ آن اسرائیل تشکیل می‌دهند، هشدار داده‌ایم و بار دیگر، حسب ضرورت، این هشدار را تکرار می‌کنیم:

مشکلی که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران امروز با آن روبه‌رو است این است که این توده‌های میلیونی زحمتکشان، که حمایت آنها تنها ضامن تأمین امنیت داخلی کشور و موفقیت سیاست گردش به شرق است، همان کسانی هستند که طی ده‌ها سال شاهد نابود شدن رفاه، معیشت و حقوق بنیادین خود در نتیجهٔ خصوصی‌سازی‌های بی‌ در و پیکر ناشی از سیاست اقتصادی نئولیبرالی، استثمار شدید اقتصادی، و سرکوب اعتراضات برحق خود به وضعیت موجود، بوده‌اند، و همان‌طور که طی ماه‌ها و سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم، دولت‌های امپریالیستی از هر فرصتی برای سوق دادن خشم انباشت شده و برحق آنان در جهت بی‌ثبات کردن کشور استفاده کرده‌اند. و این مهم‌ترین خطری است که امروز امنیت و تمامیت ارضی کشور ما را تهدید می‌کند ـــ خطری که هیچ توان نظامی و امنیتی نمی‌تواند به‌تنهایی آن را خنثی کند. بدین ترتیب، می‌توان گفت خطری که امروز از نظر داخلی امنیت ملی ایران را تهدید می‌کند جدی‌تر از خطر خارجی است….

و تأکید کرده‌ایم که امنیت داخلی را نمی‌توان با استفاده از شیوه‌های سرکوبگرانه تأمین کرد، زیرا:

آمریکا و متحدانش امروز سیاست دامن زدن به یک دور شیطانی اعتراض و سرکوب فزاینده در داخل کشور را دنبال می‌کنند تا از این راه بتواند مردم معترض ایران را برای نجات از وضعیت موجود دست به‌دامن آمریکا و غربِ «مدافع دموکراسی و حقوق بشر» کنند….

در چنین شرایطی، جناح هوادار سیاست مقاومت در برابر آمریکا و نگاه به شرق در مقابل یک انتخاب اجتناب‌ناپذیر قرار گرفته است: یا تداوم وضعیت موجود داخلی … و تشدید سرکوب اعتراضات برحق زحمتکشان کشور به این سیاست‌ها با تکیه بر نیروهای امنیتی و انتظامی؛ یا درک وضعیت خطیر کنونی و تلاش عملی در جهت جلب اعتماد از دست‌‌ رفتهٔ بخش عظیمی از توده‌های مردم … و پاسخ‌گویی جدی، عملی، و سریع به نیازها و مطالبات سرکوب‌شدهٔ توده‌های میلیونی مردم طی چهار دههٔ گذشته. و این انتخابی است که سرنوشت آیندهٔ میهن ما را در این نبرد جهانی رقم خواهد زد.

اکنون، با ورود ایران و منطقه به مرحله‌ای از نظر کیفی نوین، این نگرانی‌ها در مورد بهره‌برداری دشمنان از شکاف‌های داخلی شدت یافته‌اند. در چنین شرایطی، هرگونه اقدامی که به گسترش شکاف‌های اجتماعی و اقتصادی موجود کمک کند و به قطبی‌تر کردن هرچه بیشتر جامعه یاری رساند تنها می‌تواند در خدمت اهداف دشمنان میهن ما قرار گیرد. امید که مقامات جمهوری اسلامی بتوانند با برخورد صحیح به شکاف‌های موجود، امنیت داخلی کشور را نیز همانند امنیت خارجی آن تضمین کنند و همهٔ راه‌ها را بر توطئه‌های کنونی و آیندهٔ دشمنان میهن ما ببندند. این نیز نیازمند برخوردی قاطع به تحولات در عرصهٔ داخلی، همانند برخورد قاطع در عرصهٔ خارجی است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *