اقدام متعادلکنندهٔ چین و ترکیه: اقتصاد در مقابل ژئوپلیتیک
نوشتهٔ: اِرمان چته ــ
رقابت ژئوپلیتیکی میان پکن و آنکارا ابتکارات هماهنگ و متقابل آنها در جاده ابریشم را بهچالش میکشد. آیا با افزایش فشار غرب بر چین و حاشیه آسیایی آن، ترکیهٔ عضو ناتو، بهجای یک درگیری هژمونیک، رشد و توسعه را انتخاب خواهد کرد؟
در دیدار بین مقامات چین و ترکیه در بالاترین سطح از سال ۲۰۱۱، «رجب طیب اردوغان»، رئیس جمهور ترکیه، از «وانگ یی»، وزیر امور خارجهٔ چین ـــ که همچنین یکی از اعضای دفتر سیاسی کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست چین است ـــ در اواخر ماه گذشته در آنکارا استقبال کرد.
طبق گزارشهای ترکیه، دستور کار اصلی و مهم روی میز پیشبرد مسائل اقتصادی دوجانبهٔ سودمند بود. پس از گفتوگوی خصوصی، رئیس جمهور ترکیه تمایل خود را برای تسریع تلاشها در راه همسویی طرح کمربند و جادهٔ چین (BRI) با ابتکار کریدور میانی ترکیه (MCI) و راهاندازی اولین جلسهٔ کارگروه سطح بالا که برای این منظور تشکیل شده است، ابراز کرد.
با این حال، تصویر رسانههای چینی از این رویداد حاکی از دستور کار ژئوپلیتیک عمیقتری است. بهگزارش شبکهٔ تلویزیونی جهانی چین، CGTN ، «اردوغان» به «یی» گفت که آنکارا از تشدید کمپین ناتو در منطقهٔ آسیا و اقیانوسیه حمایت نمیکند و مایل است ارتباط و هماهنگی با پکن را در مورد مسائل بینالمللی و منطقهای مانند بحران اوکراین حفظ کند.
در این گزارش اشاره شد که تنشهای اخیر آمریکا و چین نیز مورد اشاره قرار گرفت و «اردوغان» تأیید کرد که «ترکیه به اصل چین واحد پایبند است و به توسعهٔ چین بهعنوان تهدید اعتقادی ندارد.»
بهگفته وزارت امور خارجهٔ ترکیه، اهمیت این نشست در افزایش حجم تجارت بین ترکیه و چین است که در فاصلهٔ سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۱ بیش از یکسوم افزایش یافته است (از ۲۷/۳ میلیارد دلار به ۳۶ میلیارد دلار). در حالی که ترکیه زمانی آرزوی تقلید از موفقیت چین را داشت، اکنون بهعنوان یک صادرکنندهٔ مواد خام نیمهتوسعه یافته به همتای بسیار پیشرفتهٔ خود در آمده است. ترکیه کالاهای مختلفی، از جمله سنگ مرمر، فلزات، و سنگ معدن، را صادر میکند، در حالی که محصولات با فناوری پیشرفته، مانند تلفن و دستگاههای پردازش داده، را از چین وارد میکند.
بهرسمیت شناخته شدن ترکیه بهعنوان یک قدرت منطقهای توسط پکن
اتصال ابتکار کمربند و جاده (BRI) و کریدور میانی ترکیه (MCI) بیانگر چیزی بیش از روابط اقتصادی است. این نشاندهندهٔ یک همسویی گستردهتر ژئوپلیتیک است. «شائویو سن»، تحلیلگر استراتژیک مستقر در شانگهای، معتقد است که چین برای اجرای موفقیتآمیز طرح کمربند و جاده نیاز به همکاری با قدرتهای منطقهای دارد. او به «کرادل» میگوید: «تا زمانی که ترکیه به ایجاد ثبات در این منطقه و تقویت ارتباطات کمک میکند، چین خوشحال خواهد شد که بهعنوان یک قدرت منطقهای نقش مهمی را ایفا کند. حتی بسیار بهتر خواهد بود اگر بتواند ایالات متحده را در برخی مسائل متعادل کند.»
از نظر «شایوئو سن»، مانع اصلی بر سر راه روابط صمیمانهتر چین و ترکیه، مسأله ایغورها در منطقهٔ سینکیانگ چین است: «ترکیه در این زمینه سالها همواره از چین انتقاد کرده است. برخی از ترکها حتی سینکیانگ را بخشی از جاهطلبیهای پانترکیسم میدانستند.» با این وجود، رؤیای مداخله در امور سینکیانگ «برای ترکیه دقیقاً اقدامی بیش از حد است».
امروز آنکارا در دوراهی تضاد منافع ژئوپلیتیکی شرق و غرب، بهویژه در مورد منطقه آسیا و اقیانوسیه، قرار دارد. «اومیت آلپرن»، استاد مدعو در دانشگاه ملی چنگچی تایوان، به «کرادل» میگوید که رویکرد آنکارا به آسیا ـ اقیانوسیه در درجهٔ اول اقتصادی است و نه سیاسی یا امنیتی: «تعامل فزایندهٔ ناتو با QUAD و AUKUS، و همچنین ژاپن و کره جنوبی در اقیانوس هند و اقیانوس آرام، مستقیماً در خدمت اهداف و منافع ترکیه نیست. دیگر بر کسی پوشیده نیست که هدف اصلیِ افزایش فعالیتهای ناتو در اقیانوس هند و اقیانوس آرام محدود کردن حوزهٔ نفوذ چین در منطقه است. ترکیه نمیخواهد بخشی «مرئی» از ناتو باشد که از حوزه خود فراتر میرود، نیرویی که چین را محدود میکند.» از نظر «اومیت آلپرن»، گرچه ترکیه هنوز روابط خود را با غرب بهبود نبخشیده است، اما طبیعی است که نمیخواهد در مناطقی که در حوزهٔ مستقیم منافعش نیست، با چین دشمنی کند.
با این حال، آنکارا با یک اقدام متعادلکنندهٔ ظریف روبرو است: ترکیهٔ عضو ناتو، بهدلیل روابط عمیق اقتصادی خود با کشورهایی مانند ژاپن و کره جنوبی، نمیتواند آشکارا در برابر استراتژی آسیا ـ اقیانوسیهٔ ناتو مقاومت کند. صنایع دفاعی ترکیه نیز مشارکت قابلتوجهی با کرهٔ جنوبی دارد. بهگفتهٔ «آلپرن»، بعید است که ترکیه با گنجاندن کرهٔ جنوبی و ژاپن در استراتژی آسیا ـ اقیانوسیهٔ ناتو مخالفت کند: «ترکیه احتمالاً با استراتژی هند و اقیانوسیهٔ ناتو مخالفت نخواهد کرد، اما حمایت خاموش خود را ارائه خواهد کرد.»
همپوشانی ابتکارات جادهٔ ابریشم
کریدور میانه یک مسیر حمل و نقل ریلی است که اروپا را از طریق چین، آسیای مرکزی، قفقاز و ترکیه به هم متصل میکند. این کریدور که بهعنوان طرح کریدور مرکزی شرق ـ غرب ترانسخزر شناخته میشود، بخش مهمی از احیای تاریخی جادهٔ ابریشم است. برای ترکیه، کریدور میانه نشاندهندهٔ تحقق یک رؤیای دیرینهٔ پانترکیستی است: پیوند مستقیم با آسیای مرکزی از طریق قفقاز.
بهعنوان بخشی از ابتکار کمربند و جاده چین، کریدور میانی عمدتاً بهعنوان یک مسیر تکمیلی عمل میکند. با این حال، از آنجا که پیوند کشورهای ترک در آسیای مرکزی را با ترکیه تقویت میکند، برای ترکیه از اهمیت بیشتری برخوردار است. این ارتباط متقابل بین جادهٔ ابریشم و کریدور میانی منجر به چالشهایی نیز میشود، زیرا چین و ترکیه را به رقابت بر سر تجارت اروپا میکشاند. «آلپرن» میگوید: «برای بازار اروپا، محصولات چین و ترکیه مکمل یکدیگر نیستند، بلکه جایگزین هستند.» او معتقد است که افزایش سهم بازار چین در اروپا باعث کاهش سهم بازار ترکیه میشود و این برای بازارهای شمال آفریقا، غرب آسیا و آسیای مرکزی نیز صدق میکند.
با توجه به این پویاییها، تجار برجستهٔ ترکیه در سال ۲۰۲۰ پیشنهاد کردند که از ترکیه بهعنوان دروازهٔ ایالات متحده به آفریقا برای مقابله با نفوذ چین در این قاره استفاده شود. «محمدعلی یالسینداغ»، رئیس شورای بازرگانی ترکیه و آمریکا (TAIK)، نامهای به سناتور جمهوریخواه «لیندسی گراهام» نوشت و در آن پیشنهاد کرد: «سرمایهگذاریهای مشترک در آفریقا میتواند بخشی هیجانانگیز از این طرح باشد. ما نهتنها به اقتصادهای شکنندهای که نیاز به کمک دارند کمک میکنیم تا بهبود یابند، بلکه به برنامههای چین در آفریقا نیز ضربه میزنیم و روابط اقتصادی نزدیکتری بین ترکیه و آمریکا ایجاد میکنیم.»
برای مدت یک دهه بین شرکتهای ساخت و ساز چینی و ترکیهای در آفریقا رقابت شدیدی حاکم بوده است و شرکتهای ترک، چین را بهدلیل «رقابت ناعادلانه» در این قاره مقصر میدانند. در سال ۲۰۱۹، پیمانکاران ترکیهای که با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکردند نگران آن بودند که توسط شرکتهای چینی با پول نقد بلعیده شوند. اما امروز، برخی از تحلیلگران گمان میکنند که شرکتهای ترکیه اکنون «در سرتاسر قاره چین را زیر پا میگذارند.»
نقش محدود ناتو در آسیا
از دیدگاه «شایوئو سن»، ناتو در واقع هیچ «برنامهٔ جدی» در آسیا ندارد، و با توجه به نزدیکی چین، کشورهای منطقه باور ندارند که ناتو فعالانه در درگیریهای «نزدیک به غول» شرکت کند. برخی از اعضای ناتو که تحت تأثیر «هیستریکهای ضدچینی» قرار دارند ممکن است بهدنبال دخالت در نزدیکی چین باشند، اما «سن» معتقد است که عاقلانه این است که ترکیه از چنین انگیزههایی فاصله بگیرد. که البته «آلپرن» این دیدگاه را به آن اضافه میکند: «چین برای آنکارا در موضوعات مهمی مانند قبرس، دریای اژه، مدیترانهٔ شرقی و سوریه، که ترکیه آنها را اولویتهای مورد علاقهٔ خود میداند، مشکلی ایجاد نمیکند».
در عین حال که اتحاد یا دوستی نزدیک میان ترکیه و چین ممکن است غیرواقعی باشد، اما امتناع آنکارا از تبدیل شدن به مرد بلهقربانگوی غرب، برای پکن ارزش دارد. موقعیت قدرت منطقهای مستقل و تأثیرگذار ترکیه، آن را به دوست ارزشمند چین تبدیل میسازد. در همین حال، پکن همچنان از نزدیک بر نفوذ فزایندهٔ آنکارا در قفقاز ـــ بهویژه پس از جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ ـــ و نفوذ فزایندهٔ آن در کشورهای آسیای مرکزی، که همچنان نگرانیهایی را در مورد امپریالیسم پان ترکیسم ایجاد میکند، نظارت میکند.
رویکرد متعادل ترکیه بین ایالات متحده و چین، و همچنین نفوذ فزایندهٔ آن در آسیای مرکزی، اهرم فشاری را برای آنکارا در روابط خود با چین فراهم میسازد. گسترش حضور ناتو در منطقهٔ آسیا و اقیانوسیه همچنین میتواند نقش ترکیه را بهعنوان یک بازیگر مهم در امور جهانی افزایش دهد.
منبع: وبلاگ «کرادل»، ۷ اوت ۲۰۲۳
https://new.thecradle.co/articles/a ـ sino ـ turkish ـ balancing ـ act ـ economy ـ vs ـ geopolitics