تأثیر بازگشت ترامپ بر دکترین امنیت ملی ایران و سیاست منطقه‌ای

مقدمه

با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا و بازگشت دوباره او به کاخ سفید، موجی از تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌ها در سراسر جهان و به ویژه در ایران شکل گرفته است. دولت‌مردان، سیاست‌گذاران، خبرنگاران، و تحلیل‌گران اجتماعی ایران در حال بررسی تأثیرات احتمالی بازگشت ترامپ بر آینده سیاست‌های داخلی و بین‌المللی هستند. تجربه تلخی که از دور قبلی ریاست جمهوری ترامپ در سال ۲۰۱۸ با خروج یک‌جانبه او از توافق هسته‌ای (برجام) و اعمال تحریم‌های حداکثری علیه ایران حاصل شد، این احتیاط و نگرانی ها را تقویت کرده است. با در نظر گرفتن این تجارب، بسیاری از تحلیل‌گران بر این باورند که ایران باید رویکردی استراتژیک و چند‌جانبه‌گرایانه را در پیش گیرد تا بتواند استقلال و امنیت ملی خود را در بازگشت ترامپ به قدرت حفظ کند.

در این شرایط، روزنامه‌ها و رسانه‌های ایران نیز به بررسی این موضوع پرداخته‌اند و دیدگاه‌های متفاوت طیف‌های سیاسی مختلف، از جمله اصلاح‌طلبان و اصولگرایان، را منعکس می‌کنند. روزنامۀ «اعتماد» به تازگی مقاله‌ای از سید حسین موسویان، دیپلمات و تحلیل‌گر برجسته، منتشر کرده که در آن به تحلیل تغییرات دکترین امنیت ملی ایران پرداخته است. موسویان به عنوان یکی از چهره‌های سیاسی و تحلیل‌گر مسائل بین‌المللی با سابقه‌ای طولانی در مذاکرات هسته‌ای ایران، معتقد است که شرایط فعلی ایجاب می‌کند تا ایران دکترین امنیتی خود را مورد بازنگری قرار دهد. وی به بررسی سه رویداد مهم تاریخی پرداخته که هرکدام به نوعی موجب تغییر در سیاست‌های امنیتی ایران شده‌اند.

تاریخچه تغییرات در دکترین امنیت ملی ایران

موسویان با اشاره به تحولات تاریخی، سه رویداد اساسی را عامل تغییرات دکترین امنیتی ایران می‌داند:

۱-جنگ ایران و عراق: در دوران جنگ، ایران با تحریم‌های بین‌المللی مواجه شد که باعث شد به سوی خودکفایی نظامی و توسعه صنایع موشکی حرکت کند. این تجربه باعث شد که ایران با گسترش حضور مؤثر خود در معادلات منطقه، بازدارندگی نظامی را به بیرون از مرزهای خود ببرد و بر آن تأکید کند.

۲-خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸: ترامپ با خروج از برجام و اعمال تحریم‌های گسترده، ایران را مجبور به بازنگری در سیاست‌های هسته‌ای کرد. در نتیجه، ایران برنامه غنی‌سازی خود را افزایش داد و نشان داد که در صورت عدم رعایت تعهدات بین‌المللی، از توسعه توانمندی‌های خود عقب‌نشینی نمی‌کند.

۳-تشدید تنش‌ها در خاورمیانه: اقدامات نظامی اسرائیل در غزه و لبنان، به همراه ترور فرماندهان محور مقاومت، موجب شد ایران به فکر بازبینی دکترین خود و تأمین بازدارندگی در برابر تهدیدهای اسرائیل و ناتو باشد. موسویان معتقد است که این رویکردها ایران را وادار می‌کند که دکترین امنیتی خود را بر مبنای مقابله با تهدیدات دائمی ناتو و اسرائیل قرار دهد.

دیدگاه‌ها و اختلاف نظرهای داخلی در ایران درباره تعامل با آمریکا

در داخل ایران، دیدگاه‌های متفاوتی درباره رویکرد مذاکره یا تقابل با آمریکا وجود دارد. برخی از اصلاح‌طلبان، مانند مصطفی معین و حسین مرعشی، بر این باورند که مذاکره با آمریکا می‌تواند در شرایط مناسب، منجر به کاهش تنش‌ها و حفظ منافع ملی ایران شود. این دیدگاه حاکی از تمایل به راهکاری دیپلماتیک و کاهش تقابل در سطح منطقه‌ و بر این باور است که باید شرایطی را برای مذاکرات مستقیم، برابر و احترام‌آمیز فراهم کرد و از این طریق، به دستاوردهایی در جهت کاهش فشارهای اقتصادی و سیاسی دست یافت. اما در مقابل، جریان‌های اصولگرا و حتی برخی از نیروهای نظامی ایران بر حفظ بازدارندگی و تقویت توانمندی‌های نظامی و موشکی تاکید دارند تا ایران بتواند در برابر تهدیدات خارجی و حتی در مذاکرات احتمالی، از موضع قدرت ورود و عمل کند. به باور این گروه، ایالات متحده به دنبال منافع استراتژیک خود، تسلط بر منطقه و تضعیف حاکمیت ایران است و تجربه خروج ترامپ از برجام نیز نشان داد که نمی‌توان در تعاملات دیپلماتیک به غرب اعتماد کرد.

تأثیر احتمالی بازگشت ترامپ بر سیاست‌های امنیتی و منطقه‌ای ایران

بازگشت ترامپ به قدرت ممکن است سیاست‌های جدیدی در قبال ایران و خاورمیانه به همراه داشته باشد. ترامپ در تبلیغات خود تاکید کرده که مایل به پایان دادن به جنگ‌های منطقه‌ای است. می گوید که به جنگ‌ خاورمیانه پایان می دهد، اما از سوی دیگر، همواره از اسرائیل و منافع آن حمایت کرده و در مواجهه با ایران، رویکردی بازدارنده و تهاجمی داشته است. ترامپ احتمالاً همان سیاست فشار حداکثری خود را، البته با تغییراتی در اولویت‌های منطقه‌ای، ادامه خواهد داد و به همین دلیل، ایران باید برای بازنگری در استراتژی‌های امنیتی و بازدارندگی خود آماده باشد.

حمایت مداوم او از اسرائیل می‌تواند خطر وقوع یک درگیری منطقه‌ای را افزایش دهد. موسویان در تحلیل خود بر این باور است که اگر سیاست‌های بازدارندگی ترامپ به همان شیوه قبل ادامه یابد، ایران چاره‌ای جز تقویت بازدارندگی و توسعه دکترین امنیتی نخواهد داشت.

تضادهای استراتژیک  و منطقهای بین ایران و آمریکا

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های ایران در سال‌های آینده، تعامل با حضور قدرتمند آمریکا در خاورمیانه است. درگیری‌های اخیر میان اسرائیل و گروه‌های مقاومت در غزه و لبنان، نشان می‌دهد که حمایت آمریکا و ناتو از اسرائیل ممکن است به طولانی‌شدن این جنگ‌ها منجر شود. همچنین، تهدیدات ترور فرماندهان ارشد محور مقاومت توسط اسرائیل، بخشی از استراتژی بازدارندگی غیرمستقیم است که در نهایت امنیت ملی ایران را تهدید می‌کند. ایران باید توان خود را برای پاسخگویی به چنین تهدیداتی افزایش دهد و همزمان از تعامل با کشورهای همسو در منطقه و ائتلاف با قدرت‌های شرقی بهره ببرد.

در همین راستا، یکی از احتمالات پیش رو برای ایران، تقویت توان بازدارندگی و دستیابی به سیستم‌های دفاعی پیشرفته‌تر در کنار تغییر استراتژی امنیتی خود از «نه به جنگ و نه به صلح»، به سوی سیاست «هم جنگ و هم صلح» است.

مسیرهای احتمالی پیش رو: مذاکره یا رویارویی؟

با وجود تمامی اختلافات و تهدیدات، بسیاری معتقدند که دیپلماسی همچنان بهترین راه‌حل برای جلوگیری از تشدید تنش‌ها و درگیری‌های بیشتر است. با این حال، شرایط منطقه‌ای و عدم اطمینان به سیاست‌های آمریکا، ایران را به تغییر در رویکردهای دیپلماتیک خود واداشته است. برخی سیاستمداران داخلی نیز بر این باورند که علاوه بر دیپلماسی، ایران باید توان بازدارندگی خود را تقویت و آمادگی خود را برای هرگونه درگیری احتمالی حفظ کند.

چشم‌انداز آینده در نظم جهانی چندقطبی

در حال حاضر، جهان به سوی یک نظم چندقطبی در حال حرکت است و قدرت و نفوذ جهانی ایالات متحده نسبت به گذشته کم رنگ‌تر شده است. این موضوع برای ایران فرصت‌هایی را ایجاد می‌کند تا با تکیه بر همکاری با قدرت‌های نوظهور همچون چین و روسیه، امنیت ملی و سیاست‌های بازدارندگی خود را تقویت کند.

نتیجه‌گیری

مجموع دیدگاه‌ها نشان می‌دهد که بازگشت ترامپ به ریاست‌جمهوری آمریکا احتمالا به شکل‌گیری تحولات گسترده‌ای در رویکردهای سیاست خارجی و امنیتی ایران منجر خواهد شد. این تحولات می‌تواند از ادامه تعاملات با قدرت‌های شرقی چون روسیه و چین گرفته تا تقویت نیروهای دفاعی و موشکی و در عین حال، بازنگری در استراتژی‌های منطقه‌ای را شامل شود. به نظر می‌رسد در چنین شرایطی ایران باید با دقت بیشتری به ارزیابی پیامدهای سیاسی و امنیتی بازگشت ترامپ بپردازد و در عین حال، گزینه‌های دیپلماتیک و بازدارنده خود را با توجه به تجربیات گذشته و واقعیت‌های جدید منطقه و جهان تنظیم کند.

با در نظر گرفتن تحولات جدید در سیاست خارجی آمریکا و بازگشت ترامپ به قدرت، ایران باید رویکردی جامع و استراتژیک در پیش گیرد که علاوه بر تقویت توان بازدارندگی، دیپلماسی سازنده را نیز در اولویت قرار دهد. در شرایطی که ایران با تهدیدهای منطقه‌ای مواجه است، حفظ آمادگی نظامی و تغییر در دکترین امنیتی می‌تواند از فشارهای خارجی بکاهد و به ثبات سیاسی و اقتصادی در داخل کشور کمک کند.

یک نظر

  • Bahman Saeedi

    «دونالد ترامپ و پدافند اصلی رژیم صهیونیستی»

    به دنبال شکست سناریوهای ناتو در اوکراین و غرب آسیا، ساختارها و اندیشکده های ایالات متحده مجبور میشوند شخصیتی مانند ترامپ را به عنوان ریاست جمهوری معرفی نمایند تا شاید در چهار سال آینده جنگ در حال اوج گیری شرق و غرب را به نفع غرب تروریست خاتمه دهند.

    ۱– امریکا در چهار سال آینده جنگ در غرب آسیا را تشدید خواهد کرد با این امید که بتواند محور مقاومت را نابود کند و از این طریق ایران را در خفقان ژیوپولیتکی تجزیه نماید، برای شروع این سناریو، جنگ به سوریه کشیده خواهد شد. سوریه قلب استراتژیک منطقه اورآسیا هست. تسلط ناتو بر سوریه میتواند پیروزی روسیه بر اوکراین را بی ارزش نموده و کمر محور مقاومت را بشکند. تسلط روسیه بر دریای سیاه بدون تسلط بر مدیترانه فاقد ارزش است و تسلط محور مقاومت بر مدیترانه بدون سوریه امکان پذیر نیست. مقاومت لبنان و فلسطین نیز بدون سوریه متلاشی خواهند شد. بنابراین ایران و محور مقاومت و روسیه خود را برای جنگی نفس گیر در سوریه آماده خواهند کرد. در همین جا به نیروهای امنیتی ایران و روسیه هشدار میدهم باید مراقب جان بشار و ماهر اسد باشند.

    ۲– ترامپ و تیمش در ابتدا به ایران پیشنهاد مذاکره میدهند منتها با پیش شرط عدم حمله به اسراییل و عدم کمک به محور مقاومت، یعنی اینکه اگر ما میخواهیم برجام اجرا شود باید ابتدا برجام ۲ و ۳ اجرایی گردد. اگر ایران نپذیرد فشارهای شدید اقتصادی حداکثری با کمک ستون پنجم در داخل شروع خواهد شد. ناتو و اسراییل به خوبی میدانند در جنگ بیرونی و در حمله نظامی حریف ایران نیستند، بنابراین به پدافند اصلی خود یعنی ستون پنجم در داخل کشور تکیه خواهند نمود. تدارک زمینه های ذهنی و عینی شورشهای اجتماعی در حال اجراست، تشدید حملات تروریستی در مرزها و در داخل شهرها، خرابکاری و نشدید نارضایتی عمومی زمینه های ناآرامی بزرگی هست که ماهها گوشزد کرده ایم.

    ۳– ترامپ به ظاهر مخالف کمک به اوکراین در جنگ با روسیه است، اگر هم کمکهای مالی و تسلیحاتی امریکا به اوکراین کم شود، انگلیس با اروپا این جنگ را ادامه خواهند داد، همیشه کشور پیروز شرایط صلح بعد از هر جنگی را دیکته میکند نه کشور شکست خورده بنابراین شرایط صلح در اوکراین را روسیه تعیین میکند، خروج ناتو از اروپای شرقی، کنترل کامل دونباس و دریای سیاه توسط روسیه و سرکوب کامل فاشیسم در اوکراین شروط اولیه روسیه است. اینها شرایطی نیستند که ناتو بپذیرد، اگر هم ترامپ بخواهد با پروپاگاندا و تفکر دوران نظام تک قطبی بین روسیه و ایران و چین اختلاف بیندازد و سپس هر کدام از این کشورها را به تنهایی شکست دهد، از ابتدا این طرح شکست خورده است. نظام استعماری در حال خاموش شدن است و رهبران این سه کشور به خوبی از ترفندهای ناتو و اسراییل آگاهند، بگذریم از اینکه مغزهای کوچک زنگ زده در آینده در شیپور روسیه ستیزی میدمند و سعی در اختلاف افکنی بین ایران و روسیه خواهند داشت. به همین علت لاوروف اخیرآ در یکی از سخنرانیهای خود گفته است: «دوران اختلاف بینداز و حکومت کن گذشته است».

    ۴– ترامپ در تقابل با چین جنگ اقتصادی و تعرفه ای پیشه خواهد کرد و کشورهای عضو بریکس را تحت فشار خواهد گذاشت که هر چه کمتر در تجارت خود دلار را کنار بگذارند، البته کشورهای بریکس نمیخواهند و هیچوقت هم نگفته اند که کلآ دلار را از تجارت حذف میکنند، بلکه در یک پروسه زمانی تجارت بین خود را با دلار به حداقل خواهند رساند.

    ۵– مشخص است که ترامپ و اسراییل در چهار سال آینده بیشتر تمرکز خود را به غرب آسیا معطوف میدارند، از آن مهمتر ستون پنجم پیچیده خود در ایران را فعال حداکثری میکنند، عده ای معتقدند که نظام جمهوری اسلامی باید با اولیگارشها به توافق برسد، همان کاری را که روسیه در ابتدای جنگ کرد. معتقدیم اولیگارشی ایران کاملآ به غرب وابسته است و هیچوقت ملی فکر نمیکند، در ضمن از ابتدای پیروزی انقلاب کینه عمیقی نسبت به انقلاب اسلامی و انقلابیون بالاخص رهبری انقلاب دارند. اولیگارشی ایران حتی حاضر است ایران تجزیه شود و هر تکه ای از ایران را در اختیار داشته باشد، همان طور که بعد از فروپاشی شوروی اتفاق افتاد اما به انقلاب اسلامی در جهت خنثی کردن سناریوی ناتو و اسراییل کمک نکند، بنابراین نیروهای امنیتی راهکار دیگری را باید انتخاب نمایند.

    دکتر سید محمود رمک هاشمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *