انتشار دعاوی آقای محقق‌داماد: نشانهٔ آغاز یورشی تازه و هدفمند علیه انقلاب و رهبری

روزنامهٔ «سازندگی»، ارگان رسمی حزب تا استخوان نئولیبرالِ «کارگزاران سازندگی»، که طی چهار دههٔ گذشته پرچم‌دار اصلی سیاست تعدیل ساختاری و خصوصی‌سازی در ایران، اجرای سیاست‌های خانمان‌برانداز بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، و مروج اصلی سیاست نزدیکی با آمریکا و متحدان غربی آن بوده است، در روز ۲۶ شهریور ۱۴۰۳، نوشته‌ای از آقای محقق‌داماد، تحت عنوان «رخنهٔ چپ در انقلاب»، و سوتیتر «چپ‌ها چه بلایی بر سر اقتصاد و توسعهٔ ایران آوردند؟» منتشر کرد، که در ظاهر حمله به «چپ»، اما در واقع نشانهٔ آغاز یک یورش هدفمند به کل رهبری انقلاب ایران است.

«سازندگی»، در مقدمه‌ای تحسین‌آمیز از نوشتهٔ آقای محقق‌داماد، سنگ تمام می‌گذارد و می‌نویسد: «سخنان آیت‌الله محقق‌داماد … مهم بود به این دلیل که … کمتر عالمی به این صراحت دربارهٔ نقش نیروهای چپ در توسعه‌نیافتگی ایران سخن می‌گوید. آیت‌الله محقق‌داماد … تعارف را کنار گذاشت و در میان عواملی که اقتصاد ایران را به این روز انداخته‌اند، وزن عمده را به تفکرات چپ‌گرایانه داد….»

این یک واقعیت تاریخیِ به‌تکرار اثبات شده است که در همهٔ کشورها، از جمله کشور ما، هر چرخش به راست همواره یا با سرکوب چپ آغاز شده یا با یورش به آن همراه بوده است. به یاد می‌آوریم که در دوران اولیهٔ انقلاب نیز چرخش به راست و حرکت در جهت تحمیل یک نظم اقتصادی نئولیبرالی و برقراری رابطه با آمریکا، با یورش به نیروهای چپ ـــ البته نه صرفاً چپ‌های کلاسیکی چون حزب تودهٔ ایران و …، بلکه ابتدا با قتل و ترور رهبران مذهبی «چپ» انقلاب ایران ـــ آغاز شد. همان‌طور که قبلاً در نوشتاری دیگر در مورد یورش به نیروهای چپ در اوایل انقلاب، نوشته بودیم:

فراموش نمی‌کنیم که این جنایات نه با یورش به نیروهای چپ، بلکه با ترور رهبران برجستهٔ انقلاب که مدافعان راستین «خط ضدامپریالیستی و خلقی امام» بودند ـــ رهبران برجسته‌ای چون آیت‌الله دکتر بهشتی، آیت‌الله مطهری، آیت‌الله باهنر، و دیگر یاران نزدیک آیت‌الله خمینی ـــ آغاز شد و سپس با یورش خونین به حزب تودهٔ ایران و دیگر نیروهای چپ تکمیل گردید. به‌عبارت دیگر، این ترورها و جنایات بخش‌های درهم‌تنیده و جدایی‌ناپذیر برنامهٔ امپریالیسم برای خارج کردن انقلاب ایران از ریل اصلی آن بودند، و درست به‌همین دلیل باید به آن‌ها در چارچوب نبرد تاریخی کلی‌تر مردم میهن ما علیه امپریالیسم برخورد کرد.[۱]

در ایران امروز نیز، پیروزی اخیر جناح‌های سرمایه‌داری بزرگ نئولیبرال در انتخابات ریاست جمهوری، و گماشته‌ شدن سخن‌گویان و کارگزاران این جناح‌ها بر مسندهای قدرت دولتی، زمینه‌ را برای چرخش به راست، که طبیعتاً نیازمند یورش به چپ است، آماده کرده است. گفته‌های آقای محق‌داماد را نیز باید در چارچوب شرایط ایجاد شده پس از انتخابات ریاست جمهوری درک کرد تا معنای واقعی آن را دریافت.

آقای محقق‌داماد در نوشتهٔ خود چه گفته است؟

از توضیحات عالمانهٔ آقای محقق‌داماد می‌گذریم و کُنه گفته‌های ایشان را خلاصه‌وار می‌آوریم:

انقلاب اسلامی در شرایطی به پیروزی رسید که تئوری‌های گوناگون سوسیالیستی و نظریه‌های موسوم به … راه رشد غیرسرمایه‌داری … تفکر رایج بود…. در چنین شرایطی اغلب انقلابیون ایران اعم از ناسیونالیست‌ها، چپ‌ها و اسلام‌گرایان بر این نکته تاکید داشتند که استقلال سیاسی به تنهایی کافی نیست و دوام نمی‌آورد مگر اینکه با استقلال اقتصادی تکمیل شود. استقلال اقتصادی به معنی قطع وابستگی به نظام سرمایه‌داری جهانی، کوتاه کردن دست شرکت‌های بزرگ فراملیتی از اقتصاد ایران، بازسازی اقتصاد ملی و بودجه دولتی بدون تکیه بر درآمدهای حاصل از صادرات نفتی و نهایتاً خودکفایی اقتصادی فهمیده می‌شد. به این ترتیب، انقلابیون دو ماموریت مهم برای خود تعریف کردند؛ یکی اینکه جامعه را از شر هر پدیده‌ای که به امپریالیسم ارتباط داشت، پاک کنند و دیگر اینکه مزه «عدالت» را به مستضعفان و محرومان بچشانند….

افکار سوسیالیستی نه‌تنها در سال‌های پیش از وقوع انقلاب … ترویج می‌شد بلکه چنان پرطرفدار بود که در گفتار و آثار روحانیون پیشرو و اثرگذاری چون محمود طالقانی، مرتضی مطهری و محمدحسین بهشتی نیز نمودهایی از آن جلوه پیدا کرد؛ چهره‌هایی که هر کدام … مواضعی اتخاذ کردند که آشکارا تاکید بر نفی مالکیت خصوصی، تأیید قیمت‌گذاری و سرکوب قیمت، تمرکزگرایی و تشکیل دولت بزرگ و مداخله‌گر بود که هر کدام مصداق طرفداری از سوسیالیسم و ضدیت با اقتصاد آزاد و بازار است….

در آرای محمود طالقانی هم سال‌ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، نظریاتی مشابه دیدگاه‌های مارکسیستی و ضدیت با اقتصاد آزاد، مترادف دانستن اقتصاد آزاد با سرمایه‌داری و بی‌بندوبار دانستن سرمایه‌داری دیده می‌شود….

مرتضی مطهری، دیگر روحانی انقلابی نیز اگرچه عمدتاً بر تلاش برای تعریف و تجویز راهی در میانه اقتصاد سرمایه‌داری و اقتصاد مارکسیستی تمرکز داشت اما درصدد نفی سرمایه‌داری بود و یکی از راهکارهای اقتصادی که ارائه می‌کرد، عبارت بود از «لزوم مالکیت اشتراکی جامعه بر ماشین‌آلات صنعتی به‌ عنوان حالتی خاص از تمام اختراعات بشری»….

محمد بهشتی، روحانی انقلابی دیگری بود که علاوه بر ایفای نقش «تئوری‌پردازی» اقتصاد دولتی در سال‌های پیش از انقلاب در «ساختارسازی حقوقی» برای اقتصاد دولتی در جمهوری اسلامی نیز نقشی موثر داشت.

بسیار قبل‌تر … حزب توده در تخریب علم اقتصاد و ترویج اندیشه‌های چپ‌گرایانه پیشینه‌ای روشن داشت…. این تأثیرات تا سال‌های اولیهٔ وقوع انقلاب اسلامی که موسم تدوین قانون اساسی و شکل‌دهی به ساختارهای اقتصادی نظام جمهوری اسلامی بود با قدرت ادامه داشت، فضای فکری انقلابیون، شعارها و تصمیمات آنان را شکل داد و اقداماتی چون مصادره‌ها و ملی شدن صنایع و بانک‌ها از اولین جلوه‌ها و عوارض آن بود.

و در نهایت،

تجربهٔ ۴۵‌ ساله نشان داد تفکرات چپ، اقتصاد ایران را ویران کرد و از مغول بیشتر ضربه زد.

عصارهٔ گفته‌های آقای محقق‌داماد را می‌توان نکته‌وار به این ترتیب خلاصه کرد:

۱. دفاع از استقلال و عدالت اجتماعی همان دفاع از سوسیالیسم و کمونیسم است.

۲. این دید «سوسیالیستی» از سوی حزب تودهٔ ایران و نیروهای چپ در سطح جهان به ذهن رهبران انقلاب تزریق شده و در قانون اساسی گنجانده شده است.

۳. در چهل و پنج سال گذشته این دید «سوسیالیستی» در ایران حاکم بوده و به پیش برده شده است.

۴. تجربهٔ ۴۵‌ ساله نشان داده که تفکرات چپ اقتصاد ایران را ویران کرده و از مغول بیشتر ضربه زده است.

۵. و نتیجهٔ اجتناب‌ناپذیر همهٔ این صغری ـ کبری‌ها: باید با چپ‌ها و کسانی که پس از انقلاب «سوسیالیسم» را در ایران پیاده کردند ـــ یعنی کسانی چون آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله مطهری، آیت‌الله باهنر، آیت‌الله طالقانی، و در نهایت حتی شخص آقای خمینی به‌عنوان رهبر انقلاب ـــ تسویه حساب کرد و آنان را مسؤول فاجعهٔ کنونی دانست.

خطر در کجاست؟

خطر اصلی در اینجا، در این مسأله نیست ‌که حتی یک ادعای درست در این گفته‌های آقای محقق‌داماد دیده نمی‌شود ـــ یعنی نه استقلال و عدالت اجتماعی همان سوسیالیسم است، نه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصداق یک نظام سوسیالیستی است، نه طی ۴۵ سال گذشته دیدگاه عدالت‌خواهانه، چه برسد به دیدگاه سوسیالیستی، بر ایران حاکم بوده است، و نه فاجعهٔ کنونی نتیجهٔ حاکمیت دیدگاه «سوسیالیستی» بر ایران بوده است. خطر اصلی، در گرفتن لبهٔ تیز تیغ حمله به‌سوی رهبران اولیهٔ انقلاب و پیروان اصلی دیدگاه آیت‌الله خمینی، و صد البته زیر پوشش حمله به «چپ»، است.

به‌همین دلیل نباید، و نمی‌توان، این گفته‌های آقای محقق‌داماد را صرفاً یک حملهٔ تازه به «چپ» از سوی نیروهای راست تازه ‌به‌قدرت رسیده ارزیابی کرد ـــ هرچند این نیز واقعیت دارد. این‌گونه برجسته کردن دعاوی بی‌پایهٔ آقای محقق‌داماد از سوی ارگان رسمی نئولیبرال‌های ایران حکایت از این دارد که در فرصت ایجاد شده پس از انتخابات ریاست جمهوری، جناح سرمایه‌داری بزرگ نئولیبرال ایران قصد دارد یک گام از این هم فراتر بگذارد و دست به سازمان‌دهی یک حملهٔ گسترده‌تر به کل انقلاب و بازگشت دادن کامل آن بزند. و این واقعیت که آقای محقق‌داماد مقصر اصلی «فاجعهٔ کنونی» را نه فقط نیروهای چپ، بلکه رهبران اصلی انقلاب ایران معرفی می‌کند، به این نگرانی دامن می‌زند که هدف بعدی این نیروهای نئولیبرال راستگرا، می‌تواند شخص آقای خامنه‌ای، رهبر انقلاب، که پایدارترین ادامه‌دهندهٔ مسیر اولیهٔ انقلاب بوده‌اند، باشد.

باید نسبت به این خطر کاملاً حساس بود. این بار نه‌فقط چپ بلکه همهٔ نیروهای مسلمان پیرو «خط ضدامپریالیستی و مردمی امام خمینی»، که مدافعان راستین استقلال کشور و خواستاران پیگیر استقرار عدالت اجتماعی برای مردم زحمتکش ایران هستند، هدف قرار گرفته‌اند. جلوگیری از یک چنین یورش راست‌گرایانه، فقط وظیفهٔ نیروهای چپ مدافع انقلاب نیست، بلکه مسؤولیت همهٔ نیروهای مسلمانی نیز هست که همواره از انقلاب و اهداف استقلال‌طلبانه، آزادی‌خواهانه و عدالت‌جویانهٔ آن دفاع کرده‌اند و همچنان می‌کنند.

ــــــــــــــــــــــ
۱. «سانحهٔ سقوط بالگرد رئیس‌جمهور رئیسی و مشکل “چپِ” قطب‌نما گم‌کردهٔ ایران»، سایت گروه «۱۰ مهر»، ۱۴ خرداد ۱۴۰۳

٪ نظرات

  • بهرنگ

    رفقای گرامی ۱۰ مهر
    نمیدانم با چه زبانی از شما تشکر کنم. شما واقعا ادامه دهنده خط مشی انقلابی حزب توده ایران (۵۷-۶۱) هستید. آیا بدون ادامه چنین خط مشی انقلابی و علمی امکان داشت که عمق خیانت و قصد پلید حزب «سازندگان» و نئولیبرالیسم را آشکار کرد؟ در تائید استدلال های شما، که مرکز ثقل حمله این قبیله سرسپرده سرمایه داری ضد ملی در درجه اول رهبری و هواداران جان برکف ضد امپریالیست هستند، باید یاد آوری کنم صد ها نقل قول از رهبری انقلاب وجود دارد که اقتصاد اسلامی را یک اقتصاد سرمایه داری نمیداند و تنها از بخش واقعا ملی و مولد داخلی بدون وابستگی دفاع کرده است. همان راهی که حزب توده ایران نیز همواره توصیه کرده بود.
    بهرنگ

  • حبیب

    درود بر شما رفقای ده مهر‌ و سپاس بیکران برای انتشار این مقاله روشنگرانه!
    پاینده باشید

  • فرزاد

    دوستان بزرگوارم! امیدوارم به این نوشته وزین بسنده نکنید و بار دیگر چپ و نگرشهای عدالت خواهانه وانسانی آن آماج یورش فاشیستها نگردد. نباید مظلوم و دست بسته بود وعلاوه برافشا گسترده وعمیق این موضع گیری های جناح مرتجع حاکم، تک تک این افراد افشا و خوار و خفیف شوند. همه گروههای چپ ضمن دفاع سربلند از آرمان های عدالت خواهانه و روشنگری شجاعانه از سوسیالیسم، طومار این نیرنگبازان دغل را بپیچیم. حال که از پرده برون افتاد ما را چه باک؟ آنان که بی شرم از صهیونیسم و امپریالیسم دفاع می کنند، ما هم باید قدرتمند از خود و از کارگران و زحمتکشان دفاع کنیم، گر چه شاید جنگ عنقریب خاور میانه زودتر دهان این یاوه گویان را ببندد و خود و اربابانشان را به کام نیستی ببرد!

  • سارا

    نوشته آقای محقق داماد در روزنامه سازندگان نشانگر ترس و وحشت نیروهای نیولیبرالهای ایران است که می خواهند هر صدای عدالت خواهانه ای را که راجع به مبارزه با امپریالیسم و فقر و در خواست حقوق کارگران و زنان و اقلیت‌ ها است را با بر چسب چپ بودن از بین ببرند. آنها باید بفهمند که مردم آگاه هستند و مطالبات خود را میخواهند.
    این سؤال‌ها را باید از آنها پرسید
    ۱- در این ۴۵ سال کدام چپی در مجلس نماینده بود؟
    ۲- آیا تمام آقا زاده ها چپی هستند؟
    ۳- وقتی که لیست ارزهای خارج شده نمایندگان و آقازاده‌ها در اینترنت پخش شد و عموم مردم آگاه از جیب‌های خالی خودشان و حساب‌های بانکی کلان آنها شدند آیا این سفسطه ها خریدار دارد؟

  • علی آمریکا

    تحولات شش ماهه گذشته ایران سپهر سیاسی ايران را وارد فاز جدیدی کرده است. جنبش مطالباتی اقشار مختلف جامعه علی‌االخصوص طبقات پائین و کارگران و زحمتکشان رو به رشد است. در این میان مجمع نئولیبرالی حاکم بر جامعه ایران تحت فرماندهی اطاق بازرگانی که چهار دهه است‌ تمام تار و پود اقتصاد کشور را تحت‌ رهنمودهای صندوق بین المللی پول اجرا میکرده، از آنچه را که تا کنون به غارت برده راضی نیست و بر آن است با مطرح کردن چینن برچسب های از زبان همکیشان معمم خود، بار مسؤلیت عدم‌ کارایی خود را بر عهده‌ روشنفکران غیر دینی و پیروان سوسیالیسم علمی بیندازد و بدين ترتيب خود را تبرئه کنند. زهی خیال باطل. بررسی تحلیلی از نتایج انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و واکاوی در وابستگی طبقاتی رأی دهندگان به دو کاندیدهای نهایی آن گویای روشنی از درک‌ جامعه و خواستهای خود دارد. دولت وفاق دزدان و غارتگران چهار دهه گذشته به ترفندهای بسیاری برای تحمیق مردم‌ و خواستهای مطالباتی آنان خواهند زد، از اين رو بر ماست که با روشنگری و ارتباط با مبارزان عدالتخواه و مخالفان سياست هاي اقتصادي نئولیبرالیسم برای پیش برد اهداف انقلاب و تحقق شعار عدالت اجتماعی تلاش های خود را افزون کنيم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *