شبچله: آیینی ایرانی با آوازهٔ جهانی
یلدا / شب چله با همه رسم و رسوم باستانی و آیینی خود، سال دوم جهانی شدنش در یونسکو را هم پشت سر میگذارد، نهم آذر ماه ۱۴۰۱ بود که «یلدا/ شب چله» بهعنوان نوزدهمین عنصر میراث فرهنگی ناملموس ایران در هفدهمین نشست کمیته بینالدولی پاسداری از میراثفرهنگی ناملموس یونسکو در پروندهای مشترک میان ایران و افغانستان در رباط مراکش ثبت جهانی شد.
شب یلدا و آیین نوروز از رخدادهای فرهنگی بزرگ و باستانی فارسیزبان در منطقه ایران فرهنگی است که البته آوازه جهانی دارند، امسال هم جشن سده عنوان جهانی گرفت و قرار است در نوبت بعدی اجلاس یونسکو پرونده جشن مهرگان هم برای جهانی شدن توسط ارزیابان و کارشناسان مورد بررسی قرار گیرد؛ همگی نشان میدهد میراث ناملموس ایران جایگاه معتبر و فاخر در جهان دارد، اتفاقا از همین منظر ایران در میان ۱۸۲ کشور جهان در رتبه پنجم ثبت آثار جهانی است.
هرکدام از این پروندههای ناملموس در دودهه اخیر بهصورت مشترک با کشورهای همسایه و همجوار ثبت شدهاند، نوروز میان ایران و ۱۱ کشور، جشن سده میان ایران و تاجیکستان و یلدا هم مشترک میان ایران و افغانستان؛ اما جدا از این روندها این آیینها به رسم و رسوم خود میان اقوام و ملتها زنده است و پاسداری میشود، اما آنچه در پاسداشت یلدا موج میخورد و شورای فرهنگ عمومی کشور آن را بهعنوان «روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان» یاد کرد همین رسم زیبای جمع شدن در خانه بزرگ خانواده و شبنشینی با جمع خانواده است از بزرگ تا کوچک در کنار هم دور یک سفره و میز.
یلدا بعد بینالمللی دارد، در میان مردمان فارسی زبان تا تاجیکستان و افغانستان عزیز شمرده میشود، سابقه اش به گذشتههای دور میرسد، اوج این اشتراک زبانی به جز سفره پربرکت از محصولات کشاورزی، در شاهنامهخوانی و فال حافظ است. رسمی که پدربزرگها و مادربزرگهای خوش سخن چه از رو چه از بر به نقل خاطرهای و داستانی برای فرزندان روایت میکنند و حتی اگر تکراری هم باشد، همه خانواده به گوش جان میشوند، حال اگر پندآموز باشد که اعلا است.
گاهی هم پدربزرگ از بچهها میخواهد که شاهنامه را بخوانند و خود به زبان ساده و روان داستان را معنی میکند بهطوری که کودکان یا افرادی که سواد ندارند به خوبی معنی ابیات شاهنامه را درک کنند. پدر بزرگ یا مادر بزرگ به گفتن قصه هایی برای کودکان میپردازند که این قصهها بیشتر جنبه افسانهای دارد. اما هر سال شنیدنش روح زنده جمع خانواده است، قصه هایی که دیو شکست خواهد خورد، روشنایی بر تاریکی فایق میشود. انتهای قصه یلدا همین است سرما میرود و سبزی و بهار بالاخره از پشت کوههای بلند خواهد آمد.
سنت یلدا پارچهها و لباسها و شالهای رنگارنگ برای نوعروس خانواده است، ذوق هنری هم که چاشنی آن باشد کادوهایی زیباست و شعرخوانی رسم خانواده تازه داماد.حافظ که شیرینی و آرام دل چله نشینیان است، در شب یلدا هر عضو خانواده نیت کرده و بزرگ خانواده دیوان حافظ را میگشاید، سپس ابیات را خوانده و بر اساس میزان درک و فهم خود آن را تفسیر میکند. امید و آرزو هدیهای است که لسان الغیب پای سفره یلدا به دوستداران شعر فارسی میدهد.
سفره یلدا در هر منطقه و در میان هر قومی بر اساس اقتصاد کشاورزی آن اقلیم شکل میگیرد، نوع معیشت مردم بر نوع پذیرایی و سفرهآرایی این شب تاثیر میگذارد. به جز میوههای فصل از زمانهای دور در شب یلدا خوراکیهایی همچون گندم بریانشده، هسته زردآلو، زردآلوی خشک، مغز گردو و … زینتبخش سفرههای شب یلدای مردم است، هندوانه و انار دیگر پای ثابت سفره یلداست فرق ندارد مردم روستا یا شهر، یلدا طعمی میان این دو میوه خوش رنگ است، این تنوع و تکثر تا هرجایی که فرهنگ ما ایرانیان نفوذ کرده باشد رفته است، مردمان افغانستان و تاجیکستان هم این سفره را کمابیش حفظ کرده اند. ایران بهعنوان پرچمدار زبان و فرهنگ فارسی بر فرهنگ و آداب و رسوم دیگر فارسیزبانان جهان تاثیر گذاشته است.
یلدا پایان تاریکی و ظلمت است و طلوع صبح، نویدبخش نور و روشنایی، امید و حیات و آمدن بهار است؛ هنوز هم برخی خانوادهها با ذوق دور کرسی مینشینند هر چند کوچک باشد حتی برای یادگاری گرفتن عکس هایی در این شب دلپذیر. هنوز هم برخی مادربزرگها کرسی هایی را با لحاف خوش نقش و نگاری از پارچههای رنگارنگ و زیبا تزیین میکنند، اگر چه شاید در اغلب خانههای آپارتمانی به راحتی نتوان بساط کرسی دایر کرد، اما فکر و خیالش هم برای بچهها زیباست. حتی وقتی آلبومها را ورق میزنند و سؤال میکنند کرسی کرسی که میگویید این است.
شب یلدا/چله آیینی فرهنگی باستانی ایرانیان است، اگر چه سالیان دور و دراز است آوازه جهانی دارد، و فراتر از منطقه ایران فرهنگی در گوشه گوشه جهان میشناسند، اما از سال گذشته در فهرست جهانی یونسکو بهعنوان نوزدهمین میراث ناملموس ایران ثبت شده است.
یلدا از غروب آفتاب ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در یکمدی ماه (نخستین روز زمستان) است که از آن به عنوان بلندترین شب سال یاد میشود و طبق اسناد در کشورها و مناطقی چون: ترکیه، پاکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، کردستان عراق، جمهوری آذربایجان و ایرانیان در اقصی نقاط جهان گرامی داشته میشود.
به پیشینیه یلدا اگر بخواهیم رجوع کنیم، ابوریحان بیرونی، منجم، ستارهشناس، ریاضیدان، مورخ، جغرافیدان بزرگ ایرانی، جشن کهن یلدا را میلاد اکبر یا میلاد خورشید نامیده است. یلدا برگرفته از واژه سریانی بهمعنای زایش است. شبی که نوید پیروزی نور بر تاریکی و غلبه گرما بر سرماست. اما واژه شب چله در فرهنگ عامه به چله بزرگ (۴۰ روز اول زمستان) و چله کوچک (۲۰ روز بعد از آن) گفته میشود و در ادبیات فارسی از جایگاه برجستهای برخوردار است.
در سنتهای رایج باستان، ایرانیان در شب یلدا تا صبح به شادی و نیز دعا و نیایش میپرداختند و با بیدار ماندن طلوع خورشید سپیده دم را انتظار میکشیدند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند. ایرانیان روز نخست دی را روز برابری انسانها میپنداشتند، همه از پادشاه تا مردم عادی لباس ساده میپوشیدند، هیچکس حق دستور دادن و امر کردن به دیگری نداشت. جنگیدن در این روز ممنوع بود، حتی کشتن حیوانات نیز ممنوع بود.
اینها فرازهایی از مناسک، رسوم، آیین، سنتها و جشن کهن یلداست که همچنان در میان خانوادههای ایران و فارسیزبانان زنده است، از گذشته بوده تاکنون هم هست، و تا سالهای دور هم پاسداری خواهد شد؛ دادن هدیه، نظافت عمومی خانه و شهر، معطر کردن خود، جامه نو بر تن کردن، به ملاقات و دیدار هم رفتن، شعرخوانی، نواختن موسیقی، خوردن و آشامیدن انواع خوراکیها و نوشیدنیها از جمله آداب در یلداست؛ آیینهایی ایرانی برای آخرین شب بلند سال، فقط برای یک شب، اما آوازهاش در سراس عالم پیچیده و نکو داشته میشود.
منتخبی از متن منتشر شده توسط ایرنا، ۳۰ آذر ۱۴۰۲