علیرغم همهٔ توطئههای پنهان و آشکار، نیروی مقاومت پیروز خواهد بود
الکساندر دوگین میگوید: «شاید حملهٔ جسورانهٔ حماس به اسرائیل همان رویداد “قوی سیاهی”* باشد که میتواند توازن قدرت را در بازی جهانی تغییر دهد.»
اوضاع در فلسطین روز بهروز جدیتر میشود. جنایات اسرائیل در غزه که دیگر همگان آن را «نسلکشی» مینامند، تمام مرزهای انسانی را پشتسر گذاشته است. نکتهٔ مهم در این میان حمایت ایران و قطر و آمادگی حزبالله برای گشودن جبههٔ دوم است. البته همهچیز بستگی به آن دارد که جنگ تا به کی ادامه خواهد داشت و آیا ادامهٔ آن دامنگیر بخشهای گستردهتری از منطقه نیز خواهد شد؟
در تاریخ ۲۷ اکتبر، «گلوبال ریسرچ» مطلبی از «فلیسیتی آربوتنوت» منتشر کرد که در آن مدعی شده است: «اگر همهچیز طبق برنامه پیش برود، اسرائیل قرار است به صادرکننده بزرگ گاز و مقداری نفت تبدیل شود. گزینهٔ اسرائیل در شرایط کنونی، گزینه “همهچیز باید برنامه ریزی شود”، شامل دور زدن فلسطین و «حذف غزه از نقشه»، و در نتیجه مصادرهٔ کل ذخایر گاز دریایی غزه بهارزش میلیاردها دلار است.»
البته چنین ادعایی از این نظر طبیعی مینماید که صحبت دربارۀ خاورمیانه و مسایل و مشکلات آن بدون پرداختن به مسأله نفت و گاز، بهویژه اکنون که نبردی ژئوپلیتیک در سطح منطقه و جهان در جریان است، معنی و مفهومی ملموس نخواهد داشت. منظور نویسندهٔ مطلب بالا قطعاً اکتشافات شام است که در سال ۲۰۱۰ بهنام لِویاتان در شرق مدیترانه و در سواحل فلسطین، لبنان و سوریه کشف شد، که (از سوی دولتها و رسانهها) بطور گستردهای بهعنوان «در سواحل اسرائیل» خوانده شد و میشود. بخشی از میدانهای گاز لِویاتان در آبهای سرزمینی غزه قرار دارد.
یکسال پس از این ماجرا، در سال ۲۰۱۱، با حمایت مالی قطر، اسرائیل و آمریکا، جنگ سوریه آغاز شد و در طول این جنگ، بهنام مبارزه با داعش، آمریکا تمامی میدانهای نفتی سوریه را تحت کنترل خود درآورد و روزانه دهها هزار لیتر از نفت سوریه را میدزدد.
«فلیسیتی آربوتنوت» همچنین مدعی است که «هدف نهایی تنها حذف فلسطینیان از سرزمین خود نیست، بلکه مصادرهٔ ذخایر چند میلیارد دلاری گاز طبیعی غزه، یعنی آنهایی که مربوط به بریتیش گاز (گروه BG) در سال ۱۹۹۹، و همچنین اکتشافات شام در سال ۲۰۱۳ است. اسرائیل و مصر در سالهای ۲۰۲۲ ـ ۲۰۲۱ در مورد “استخراج گاز طبیعی از سواحل نوار غزه» در”مذاکراتی سری و دوجانبه” شرکت کردند.»
البته میدانیم که اجازهٔ استخراج نفت و گاز از طرف تشکیلات خود گران فلسطین و اسرائیل به بریتیش گاز و یک شرکت موناکوئی داده شد. مالک شرکت بریتیش گاز، شرکت جهانی سانتریکا است که سهامداران عمدهٔ آن «بلاک راک» و «ونگارد» دو غول مالی در حکومت سایهٔ آمریکا هستند.
در ۱۳دسامبر سال ۲۰۱۳، «فلیسیتی آربوتنوت» در سایت «گلوبال ریسرچ» نوشت: «در حالی که اسرائیل آنها را بهعنوان گنجینهٔ خود میداند، تنها بخش کوچکی از ثروت دریا در بایلیویک اسرائیل نهفته است. هنوز چیزهای زیادی ناشناخته مانده است، اما در حال حاضر بزرگترین اکتشافات بین غزه فلسطین و کرانهٔ باختری قرار دارد. هر چیزی که در لبنان و آبهای سرزمینی سوریه یافت میشود مطمئناً ادعاهای هردو کشور را شامل میشود.»
«المانیتور» در ۲۲ اکتبر ۲۰۲۲ نوشت: «یادداشت تفاهمی بین مصر و اسرائیل امضا شد که تصدیق بی چون و چرا و بدون بررسی و مطالعهٔ حکومت ملی فلسطین (PA) را بههمراه داشت. یک مقام مصری توضیح داد که اسرائیل برای تضمین امنیت خود نیازمند آغاز اقدامات عملی برای استخراج گاز از میادین غزه در اوایل سال ۲۰۲۴ است.»
این احتمال که شاید همه و یا بخشهایی از این نوع خبرها درست باشد، در صورتمسألهٔ هفتاد و پنج سال اشغال سرزمین فلسطین و تحمیل انواع مجازاتها و محدودیتها به مردم محروم و در محاصرهٔ غزه تغییری بهوجود نمیآورد. با تصرف هرچه بیشتر مزارع و زمینهای فلسطینیان و تخریب خانههایشان برای ادامه شهرک سازیها، غزه چندین سال است که به بزرگترین زندان روباز جهان تبدیل شده است. دولتهای اسرائیلی، بهویژه دولتهای شدیداً نژادپرست چون دولت جنایتکار نتانیاهو، آنچنان دو ونیم میلیون فلسطینی را تحت فشار و تنگنا قرار دادهاند که مردم مرگ را بر چنین زندگی حقارتآمیز ترجیح میدهند. این همان انگیزه و آن نیرویی است که در مقابل اینهمه بیداد خواهد ایستاد و با چنگ و دندان از خانهٔ خود، سرزمین مادری خود، دفاع خواهد کرد و تمامی نقشههای رژیم آپارتاید و رژیم اولترا نژادپرست اسرائیل را شکست خواهد داد.
با ادامهٔ بمبارانهای پی در پی نوار غزه و کشتن شبانهروزی کودکان و زنان و مردان بیگناه، تخریب بیمارستانها و مدارس، و بستن آب، غذا، سوخت و دارو بر روی مردم توسط دولت اولترا نژادپرست نتانیاهو، در حالی که هیچ جایی برای پناه بردن ندارند، و از این زندان به هیچکجا نمیتوانند بروند، مردم آزادهٔ جهان را چنان بهخشم آورده است که علیرغم ممنوعیتهای شدیدی که بخشی از دولتهای غربی چون آلمان و فرانسه و … برای جلوگیری از تظاهرات مردمی مقرر کردهاند، دهها هزار نفر در لندن، پاریس، برلین، رم، مادرید، واشنگتن، نیویورک و … به خیابانها آمده و علیه این جنایات ضدبشری بهپا خاستهاند. کار بهجایی رسیده که در سراسر اروپا نفرت از اسرائیل و آمریکا روز بهروز افزایش، و گرایشات ضداسراییلی گسترش مییابد. میتوان گفت که امروز، بعد از بیش از هفتاد سال مظلومنمایی اسرائیل، مردم جهان به خصلت عمیقاً ضدانسانی این رژِیم پی بردند و انزجار شدید خود را از سیاستهای دوگانه و ریاکارانهٔ آمریکا آشکار ساختند. امروز اکثر مردم جهان بهویژه در کشورهای غربی درک کردهاند که رسانههای جمعی کشورشان آنان را فریب میدهند و این ملت فلسطین است که مظلوم و بیپناه مانده، نه اسرائیل بیرحم و جنایتکار. از همین رو، نهتنها کار اسرائیل و آمریکا برای بهثمر رساندن نقشههای خائنانه خود آسان نیست، بلکه در برابر افکار عمومی جهان بسیار هم دشوار خواهد بود.
در شرایط کنونی، قدرتهای مطرح جهان و بخش عظیمی از مردم جنوب جهانی با پی بردن به همین نادرستی، دو رویی و ریاکاری ایالات متحده است که در زمینههای مختلف، هژمونی آن را بهچالش کشیدهاند. افول هژمونی غرب در کشورهای غیر غربی روز به روز مشهودتر، و خواست جهانی چندقطبی در همهجا تقویت میشود. آیا اسرائیل، علیرغم جنایات بی و حد و حصری که با کمک و پشتیبانی ایالات متحده مرتکب شده و میشود، میتواند اهداف سودجویانهٔ دولت سایهٔ ایالات متحده و غولهای مالی جهانی همچون «بلاک راک» و «ونگارد» را جامهٔ عمل بپوشاند و خود نیز از این طریق درآمدهای کلانی بهچنگ آورد؟ و از آن مهمتر، آیا میتواند اهداف پلید نژادپرستان صیهونیست و تندروهای دولت آپارتاید اسرائیل و اربابان زور و زر را برای پاکسازی کامل قومی فلسطینیان برآورده سازد و طرحهای توسعهطلبانه و بلندپروازانهٔ گاز و نفت را تحقق بخشد؟
ضمن در نظر داشت سه بند فوق، میدانیم که اسرائیل را کشورهای اسلامی احاطه کردهاند. درست است که برخی از دولتهای منطقه، زیر فشار دیپلماتیک و یا با تمهیدات مالی ایالات متحده، در زمینههایی با سیاستهای آمریکا همراهی و یا همکاری دارند، اما از آنجا که ملتهای مسلمان این کشورها، بهویژه ملتهای مسلمان عربزبان، مردم فلسطین را برادران مسلمان و عرب خود میدانند که در زندان وحشتناک اسرائیل گرفتار آمدهاند، هرگز نتوانستهاند این تحقیر نابخشودنی را نادیده بگیرند. آنها، در شرایط معین و ضرور، از دولتهای خود عبور کرده و به فتوای رهبران خود از مردم فلسطین در غزه دفاع خواهند کرد؛ همانطور که هماکنون بخشی از نیروهای عراقی و سوری پایگاههای آمریکا را در عراق و سوریه هدف قرار داده و میدهند و یا انصارالله یمن اهدافی را در سرزمین اشغالی موشکباران میکنند. حزبالله هم، همانطور که نصرالله گفت از هشتم اکتبر و از فردای طوفان الاقصی وارد این جنگ شده و هشدارهای خود را هم در صورت ادامه و گسترش آن داده است.
حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، در بخشی از سخنرانی هوشمندانه و دیپلماتیک خود در روز جمعه ۱۲ آبان ماه ۱۴۰۲ میگوید:
«برخی میگویند سید حسن میخواهد ورود حزبالله به نبرد را اعلام کند. اما حزبالله لبنان از هشتم اکتبر وارد نبرد شده است. آنچه در جبههٔ ما صورت میپذیرد، اثرگذار و مهم است؛ اما به همینقدر بسنده نخواهد شد. رفتار دشمن در برابر لبنان در موضع ما اثر میگذارد. موضع ما به آیندهٔ حوادث و تحولات در غزه بستگی دارد. همهٔ احتمالات در جلوی ما باز است و تمام گزینهها برای ما موجود است. باید همهٔ ما برای کل فرضیههایی که میخواهد اتفاق بیفتد آماده و حاضر باشیم. نبرد، نبرد ایستادگی و صبر و تحمل و انباشت دستاوردها و جلوگیری از رسیدن دشمن به اهدافش است. این آمریکا، با نظامیان و ناوها و پایگاههایش، است که بهای هر جنگی در منطقه را خواهد پرداخت. مقاومت در لبنان، فلسطین، عراق و تمام منطقه، با ایستادگی، صبر و قدرت تحمل پیروز خواهد شد.
البته نباید از بعد معاد شناختی رویدادها غافل شد. حماس عملیات خود را «طوفان الاقصی» نامگذاری کرد که نشاندهندهٔ افزایش تنشها در اطراف اورشلیم و در تقابل با برنامه اسرائیل جهت تخریب مسجد الاقصی برای برپایی معبد سوم بر روی کوه معبد است. بهزودی خواهیم دید که چقدر این موضوع جدی گرفته میشود. اما در هر صورت، واضح است که هرکس معاد شناسی را نادیده بگیرد، ژئوپلیتیک مدرن را درک نخواهد کرد. و نهفقط در خاورمیانه، اگرچه در آنجا بیشتر مشهود است. همانطور که نصراله تأکید کرد «مقاومت پیروز خواهد شد».
ـــــــــ
* «قوی سیاه» یک رویداد غیرقابل پیشبینی و فراتر از آن چیزی است که معمولاً از یک موقعیت انتظار میرود و پیامدهای بالقوه شدیدی دارد.