مذاکره معاون وزارت امورخارجه ایران با معاونین وزرای خارجه بریتانیا، فرانسه و آلمان در روز جمعه ۲۹ نوامبر ۲۰۲۴ در ژنو
مقدمه:
روز ۲۹ نوامبر ۲۰۲۴، معاون وزارت امور خارجه ایران با همتایان خود از بریتانیا، فرانسه، و آلمان (تروئیکای اروپایی) در ژنو به مذاکره می نشیند. این مذاکرات در شرایطی انجام میشود که روابط ایران با کشورهای غربی تحت فشارهای سیاسی، اقتصادی، و دیپلماتیک در فضایی پرتنش برگزار میشود؛ از تشدید تحریم های اقتصادی بر ایران گرفته تا تغییرات احتمالی در سیاست ایالات متحده پس از بازگشت دونالد ترامپ به قدرت. این دیدار، بهرغم افزایش تنشها، فرصتی برای باز نگهداشتن کانالهای دیپلماتیک و کاهش تنشهای موجود محسوب میشود. یقیناً دولت ایران در مذاکرات پیش رو از زیاده خواهی های غرب در رابطه با سیاست های منطقه ای ایران، حمایتِ از نیروهای مقاومت، و به ویژه از سیاست دولت های آمریکا و اسرائیل که هدفی جز خلع سلاح کامل ایران و تغییر جغرافیای منطقه ندارند، آگاه است. حال پرسش اصلی این است که آیا این مذاکرات میتواند برای ایران در برگیرنده دستاورد مثبتی باشد؟
زمینه مذاکرات:
از ابتدای روی کار آمدن دولت”وفاق ملی” آقای پزشکیان، که در آن وزرای متمایل به تنش زدایی با غرب پست های کلیدی سیاسی-اقتصادی را عهده دارند، تلاش بر این بوده است تا برای حل مسئله تحریم ها و تنش زدایی در روابط با غرب، به سمت مذاکره مستقیم با اروپا و آمریکا بروند.
با این حال، مذاکرات پیشرو در شرایطی انجام میشود که ایران طی ماههای اخیر با فشارهای مضاعف از سوی تروئیکای اروپایی و ایالات متحده مواجه بوده است. تعطیلی کنسولگریهای ایران در آلمان، تحریمهای جدید علیه خطوط هوایی و دریایی ایران، و بیانیههای شورای حکام علیه ایران، بخشی از اقدامات این کشورها برای افزایش فشار دیپلماتیک بوده است. از سوی دیگر، نقش ایران در منطقه، نیروهای مقاومت؛ خصومت و درگیری ها بین اسرائیل و ایران، و روابط ایران با چین و روسیه، از مهمترین محورهایی است که از مدت ها قبل موجب نگرانی غرب شده است.
با توجه به تغییرات قریبالوقوع در کاخ سفید و آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ، نگرانیها در اروپا درباره رویکرد سیاست خارجی آمریکا افزایش یافته است. ترامپ بارها نشان داده که مایل است هزینههای امنیتی و سیاسی را به دوش متحدان اروپایی بگذارد، بهویژه در موضوع جنگ اوکراین. حالا هم در صدد افزایش تعرفه های گمرکی در زمینه صادرات از اروپا، کانادا و مکزیک و چین می باشد. این امر میتواند تروئیکای اروپایی را به بازنگری در استراتژیهای خود، از جمله در موضوع ایران وادار کند. اروپا که در زمینه انرژی به دنبال کاهش وابستگی به روسیه می باشد، در صدد تأمین آن از خاورمیانه برخواهد آمد که در این زمینه مستقیم و یا غیر مستقیم نیازمند همراهی ایران است.
با روی کار آمدن دولت ترامپ، سیاست ها و دیپلماسی در برخورد با مسایل داغ جهانی، از جمله جنگ در اوکراین و خاورمیانه تا حدودی متفاوت خواهد بود؛ هرچند که این دیپلماسی همچنان در خدمت منافع راهبردی ایالات متحده و متحدانش می باشد.
در چنین روزهای ملتهب و پرآشوب در جهان که از یک طرف دولت رفتنی بایدن با اجازه دادن به اوکراین برای حمله به عمق خاک روسیه با موشک های آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی، خطر جنگ هسته ای را در سطحی باورنکردنی تشدید کرده و می کند، و از سوی دیگر اسرائیل با حمایت مستقیم آمریکا همچنان دیوانه وار به غزه، لبنان و سوریه حمله می کند و مردم بیگناه را به خاک و خون می کِشَد، خبرهای گوناگونی از قرارهای ملاقاتی معاون سیاسی وزرات امور خارجه کشورمان آقای تخت روانچی می رسد. خبر می رسد که آقای تخت روانچی علاوه بر ملاقات با همتایان خود از کشورهای بریتانیا، فرانسه و آلمان(تروئیکای اروپائی) در روز جمعه ۲۹ نوامبر در ژنو، از سوی دولت نروژ هم به منظور “زمینه سازی برای مذاکره و گفت و گو با آمریکایی ها” دعوت شده است.
در چنین شرایطی، و با توجه به تغییر و تحولات نزدیک در آمریکا، و همچنین تغییر واسطه های سنتی مثل کشور عمان و یا قطر به کشور اروپایی نروژ، شاید حق داشته باشیم که این دیدارها را نه تنها صرفاّ در راه چانه زنی بر سر تحریم ها و یا مسایل مربوط به برجام و غنی سازی اورانیوم ، بلکه بسی فراتر از آن و در چارچوب راهبردی بزرگتری ببینیم و مورد توجه قرار دهیم.
متیو میلر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا می گوید:« ما در مذاکرات (تروئیکای اروپایی) با ایران در باره برنامه هسته ای این کشور مشارکت نخواهیم کرد. ما از نزدیک تلاش های خود را با این سه کشور اروپایی در مورد پایبندی کامل ایران به تعهدات انرژی هسته ای هم آهنگ می کنیم. ما ایران را به دلیل کوتاهی در انجام آن پاسخگو می دانیم».
وزارت امور خارجه ایران می گوید که این مذاکرات آغاز نوعی همگرایی یا قرار گرفتن در یک منظومه فکری مشترک با اروپایی هاست. برخی کارشناسان روابط بین الملل این مذاکرات را حول مسایل هسته ای ایران، از جمله غنی سازی و به طور کلی در باره برجام و تحریم ها می دانند.
سخنگوی دولت ایران امّا این ملاقات معاونین وزرای خارجه ایران و تروئیکای اروپایی در ژنو را برای تبادل نظر حول جنگ غزه و لبنان و برقراری صلح می داند. او می گوید دولت ایران تنها پیشنهادی که در راستای منافع ملی باشد را بررسی می کند.
نتانیاهو با پذیرش آتش بس ۶۰ روزه در لبنان که از ساعت ۴ صبح ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ بین اسرائیل و حزب اله برقرار شده است، بیانیه ای صادر و در این بیانیه صراحتاٌ ایران را تهدید کرد. او می گوید:
«من مصمم هستم هرکاری را که لازم است برای جلوگیری از دستیابی رژیم ایران به سلاح هسته ای انجام دهم. برای من حذف این تهدید مهمترین وظیفه برای تأمین امنیت آینده اسرائیل است.
یکی از دلایل آتش یس در شمال، تمرکز بر تهدید رژیم ایران است و بیشتر از این در مورد آن توضیح نمی دهم. ما در حال تغییر چهرۀ خاورمیانه هستیم.»
نشست وزرای خارجه گروه ۷ در رُم:
در روز ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴، وزرای خارجه گروه ۷ در رُم بدون محکوم کردن اقدامات اسرائیل، حمله موشکی ایران به این کشور را محکوم و تصریح کرده اند که ایران نباید به “سلاح هسته ای” دست پیدا کند. بهانه ای که مدت هاست علیرغم انکار ایران و عدم وجود کوچکترین مدرکی در این زمینه و فقط بر مبنای تحریکات هیستریک نتانیاهو، برای فشارهای سیاسی- اقتصادی بر ایران مطرح می شود
سخنان سخنگوی دولت ایران نشان از آن دارد که احتمالاً ملاقات ها شامل زمینه های گسترده تری از آنچه تصور می شود، به ویژه در باره منطقه و سمت و سوی آینده آن هم خواهد بود. در شرایط کنونی که اروپا و آمریکا فشار بر ایران را، به ویژه در یکی دو ماه گذشته بیش از پیش تشدید کرده اند، بنظر می رسد که خواهان پیشبرد منافع جدی تر راهبردی خود هستند.
دولت آمریکا که با کمک نتانیاهو یک نسل کشی بزرگ را در غزه به اجرا گذاشت و ده ها هزار زن و کودک و پیر و جوان را در غزه و لبنان کشت و نوار غزه و لبنان و کرانه باختری را ویران کرد، حال سودای بزرگتری در سر دارد. نظریات دولتمردان صهیونیست آمریکایی که از دهان نتانیاهو خارج می شود، نشان از توطئه های بزرگتری در منطقه دارد. این هشداری جدی برای دولتمردان ایران است تا در مذاکرات خود با مقامات غرب، به ویژه آمریکا، تحت هیچ شرایطی زیر بار خواست های نامشروع آن ها، به ویژه در زمینه سیاست بازدارندگی نرفته و برعکس در گسترش و تقویت آن کوشا باشند
اهداف احتمالی تروئیکا در مذاکره:
تروئیکای اروپایی، همسو با سیاستهای آمریکا، به دنبال توافقی گستردهتر از برجام است که شامل محدودیتهای شدیدتر بر برنامه هستهای ایران و کاهش نفوذ منطقهای آن شود. این اهداف میتوانند شامل:
۱- مهار نفوذ منطقهای ایران: محدودسازی حمایت ایران از گروههای مقاومت نظیر حزبالله و حوثیها، و ایجاد اطمینان از گشوده ماندن مسیرهای استراتژیک دریایی مانند دریای سرخ و بابالمندب.
۲- برنامۀ هستهای: فشار برای کاهش سطح غنیسازی اورانیوم، تضعیف برنامه موشکی ایران، و بازگشت ایران به تعهدات برجامی.
۳- روابط ایران با چین و روسیه: تضعیف روابط استراتژیک ایران با این دو قدرت بزرگ شرقی، که تهدیدی برای نظم غربی محسوب میشود.
ایران، خطوط قرمز و مواضع اصلی:
امروز مذاکرات در شرایطی انجام میشود که دو طرف با فاصلۀ زیادی از یکدیگر قرار دارند. تروئیکا و آمریکا خواهان امتیازات قابلتوجه از ایران هستند، اما دولت ایران با تأکید بر آنکه مسائل مربوط به استقلال و نقش منطقهای کشور قابل معامله نیستند، خواست های نامشروع و غیر منطقی را رد می کند. البته کارشناسان هم به نتیجه این دیدارها زیاد خوشبین نمی باشند. هستند کارشناسانی که آن را بی نتیجه می دانند، ولی معتقدند شاید فوایدی جزیی از آن حاصل گردد.
به نظر میرسد که هدف اصلی ایران در این مذاکرات عبارتند از:
۱- تلاش برای کاهش تحریمها؛
۲- حفظ توانایی غنیسازی اورانیوم؛
۳- تأکید بر استقلال سیاسی و نقش منطقهای کشور.
چالشها و محدودیتها در مذاکرات:
۱-عدم اعتماد متقابل: تاریخچۀ تعاملات دیپلماتیک ایران و غرب نشان داده که وعدههای غرب اغلب بطور ملموس اجرا نشده است. اکثر اتهامات غرب در باره ایران دروغ و یا اغراق آمیز است که از آنها بمنظور بهانه ای جهت تحریم و یا فشار دیپلماتیک استفاده می شود.
۲-عدم امکان عبور از خط قرمزهای ایران: تیم مذاکره کنندۀ ایران نمیتواند از خطوط قرمز تعیینشده عبور کند، بهویژه در مسائلی که به استقلال ملی، بازدارندگی یا حمایت از محور مقاومت مربوط میشود.
۳- رویکرد نامشخص ترامپ: اگرچه ترامپ در کمپینهای انتخاباتی خود از مذاکره با ایران صحبت کرده است، اما رویکرد سختگیرانۀ او نسبت به توافقهای بینالمللی و حمایت شدیدش از اسرائیل، فضایی برای تعامل واقعی باقی نمیگذارد.
می دانیم که مسئله غنی سازی اورانیوم و برگشت به تعهدات برجام همه و همه بهانه هایی برای فشار به دولت و مردم به منظور دست کشیدن از اهداف استقلال طلبانه و پذیرش وعده های هزار بار آزموده شده برای پیوستن به “بهشت غرب” و مستحیل شدن در آن است. اگر تا چندی قبل غرب خود را پیشقراول فرهنگی انسانی و منادی حقوق بشر جلوه می داد، امروزه لااقل بعد از فوریه ۲۰۲۲ و ۷ اکتبر ۲۰۲۳، این نقاب مزوّرانه و دروغین فرو افتاده و چهره کریه و جنگ طلب امپریالیسم غرب که جز به منافع تنگ نظرانۀ خود به هیچ چیز دیگری نمی اندیشد، بر همگان آشکار شده است.
ترامپ مکرراً از عملکرد بایدن در قبال ایران انتقاد کرده و مدعی است که سیاستهای او باعث تقویت همکاری میان ایران، روسیه، و چین شده است. او اشاره میکند که این ائتلاف به ضرر منافع استراتژیک آمریکا تمام شده است.این انتقادها عمدتاً بر اساس میل به تغییر مسیر دیپلماسی و شاید کاهش تنشها با ایران برای شکستن این ائتلاف است. در عین حال، ترامپ همچنان روابط قوی با اسرائیل را حفظ خواهد کرد، و این میتواند مانعی برای هرگونه تعامل واقعی با ایران باشد.
اگرچه ترامپ بر کاهش تحریمها یا مذاکره با ایران تأکید کرده، به نظر میرسد که این سیاست مشروط به توافقی سختتر از برجام باشد. او ممکن است به دنبال توافقی باشد که محدودیتهای بیشتری بر برنامه هستهای ایران اعمال کند و نفوذ منطقهای آن را محدود کند. از سوی دیگر، تقویت همکاری با اسرائیل و تلاش برای عادیسازی روابط بیشتر میان کشورهای عربی و اسرائیل میتواند نفوذ منطقهای ایران را هدف قرار دهد. ترامپ همچنان روابط قوی با اسرائیل را حفظ خواهد کرد، و این میتواند مانعی برای هرگونه تعامل واقعی با ایران باشد.
چشمانداز مذاکرات:
۱- احتمال موفقیت محدود: بهترین نتیجه ممکن در کوتاهمدت، دستیابی به توافقات جزئی در حوزههای بشردوستانه یا اقتصادی است.
۲- استمرار فشار غرب: در غیاب توافق جامع، فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک علیه ایران ادامه خواهد یافت.
۳- اهمیت کانالهای دیپلماتیک: حتی اگر نتیجه ملموسی حاصل نشود، وجود این مذاکرات میتواند از تشدید تنشها جلوگیری کند و مسیر را برای تعاملات آینده باز نگه دارد.
نتیجه گیری:
مذاکرات ژنو در بستری پیچیده و متلاطم انجام میشود. هرچند احتمال دستیابی به توافقی جامع و راهبردی اندک است، اما این دیدارها میتواند راهی برای مدیریت بحران و کاهش تنش باشد. باز بودن این کانال های ارتباطی، ضمن آن که می تواند توافقهایی محدود درباره مسائل بشردوستانه یا موضوعات خاص اقتصادی را ممکن سازد، در راه جلب حمایت اروپا برای کاهش تنش ها با آمریکا نیز مفید می باشد.
با این حال، در صورت بازگشت ترامپ، امکان تغییر رویکرد نیز وجود دارد، بهویژه اگر او بخواهد سیاستی متمایز از دوره قبل یا رویکردی کم هزینه تر برای آمریکا را اتخاذ کند. در نهایت، سرنوشت این تعاملات تا حد زیادی به توان بازدارندگی ایران، ارادۀ سیاسی و شرایط کلان بینالمللی بستگی خواهد داشت.
چنین به نظر می رسد که غرب از نتیجۀ اقدامات رو به گسترش خود در ایجاد فضای روس هراسی و چین ستیزی در داخل و تبلیغ و ترویج مستقیم و غیرمستقیم فرهنگ غربی در فضای رسانه ای و مجازی که منجر به گرایشات غربی شده است، راضی می باشد. چنین تمایلاتی را غرب -به عنوان چماقی در راه ایجاد بلواهای داخلی- نکته قوت خود در مذاکرات و برخوردهای دیپلماتیک با ایران می بیند و از همین رو حاضر نیست در مذاکرات امتیازاتی ملموس بدهد.
تا زمانی که ایران بین دو گرایش شرق و غرب معلق است و تکلیف حرکت سیاسی-اقتصادی خود را در جهت ایجاد جهانی چندقطبی دقیقاً روشن نمی سازد، در بر همین پاشنه خواهد چرخید و غرب از این موقعیت برای تحت فشار قرار دادن ایران نهایت استفاده را خواهد کرد. غرب تا زمانیکه ایران را کاملاً تسلیم امیال خودخواهانه خود نکند، بر این فشارها ادامه خواهد داد. به همین دلیل تنها راه عقب راندن غرب در هجوم همه جانبه سیاسی- اقتصادی، ایستادنِ استوار در کنار روسیه و چین و کشورهای جنوب جهانی است. آزموده را آزمودن خطاست.