نگاهی اولیه به انتخابات آمریکا و پیروزی ترامپ
انتخابات پنج نوامبر (۱۵ آبان) بر خلاف آمارهای ریاکارانه رسانه های هیئت حاکمه آمریکا که کوشش می کردند رقابت تنگاتنگی را با احتمال پیروزی کاملا هریس بین مردم آمریکا و جهان ترویج و تبلیغ کنند، با برتری کامل ترامپ (۳۱۲ رای الکترال) و شکست فاحش هریس (۲۲۶ رای الکترال) پایان یافت. گزارش نهائی نشان میدهد اکثر ایالات آمریکا با یک “نه” بزرگ به امپریالیست های “دموکرات”، نمایندگان سرمایه داری مالی و نظامی آمریکا پاسخ دادند. برای مردم جهان و حتی آمریکا اگرچه پیروزی ترامپ نوید بخش هیچ آیندۀ درخشانی نیست، ولی شکست هریس یک دست آورد بزرگ در تسریع جهان بسوی نظام چند قطبی و تعمیق بیشتر بحران نظام سرمایه داری جهانی است که از سال ۲۰۰۰ نمایان شده است. مردم جهان و کشورهای مستقل بخوبی می دانند با وجود تفاوت هائی در تاکتیک، استراتژی هردو حزب حفظ سلطه گری و هژمونی غرب جمعی بسرکردگی امپریالیسم آمریکا است. اساساً ظهور سرمایه داری بزرگ ملی-امپریالیستی با گرایشات ناسیونال فاشیستی نتیجۀ بحران عمیق این نظم ضد بشری بوده که در سراسر غرب نمایندگان این گرایش وجود دارند.
دولت بایدن یکی از ضعیف ترین دولت های تاریخ آمریکا در یک قرن اخیر بود، تا جایی که حزب دموکرات مجبور شد در ماه ژوئن ۲۰۲۴ او را مجبور به ترک صحنه رقابت انتخاباتی کند و هریس بسیار بد سابقه و بی تجربه را که هواداران زیادی هم نداشت وارد عرصه انتخابات کند. ولی عملکرد بایدن و معاون او هریس چنان رقت بار بود که حتی صرف یک ونیم میلیارد دلار نتوانست او را به ریاست جمهوری برساند.
نگاهی به عملکرد دولت بایدن-هریس چه در عرصه خارجی و چه در عرصه داخلی نشان دهندۀ شکست های پی در پی این سیاست هاست. بجرئت می توان گفت که دولت بایدن باتلاقی پر نکردنی را تحویل کابینه ترامپ داده است که تنها چشم انداز، عمیق تر شدن این باتلاق درچهار سال آینده است. وضعیت کنونی امپریالیسم از سال ۲۰۱۶ که ترامپ دولت را از اوباما تحویل گرفت بسیار بدتر شده است.
عملیات نظامی هوشیارانه و پیشگیرانه فدراسیون روسیه در اوکراین، امپریالیسم و مجموعۀ پیمان اتلانتیک شمالی را در یک وضعیت تدافعی قرار داده است. غرق در غرور های نژاد پرستانه، برای غرب امپریالیستی قابل تصور نبود که با دژ مستحکم ضد فاشیستی روبرو شوند. آنها نمی خواستند قبول کنند که عامل شکست فاشیست هیتلری خلق های قهرمان اتحاد شوروی بودند و ارتش کنونی روسیه وارث همان ارتش است. پیروزی روسیه در بعد اقتصادی و شکست تحریم های غرب علیه روسیه، برای امپریالیسم غیر قابل تصور بود. میلیارد ها دلار کمک تسلیحاتی به دولت فاسد زلنسکی اگرچه جنگ را طولانی کرد ولی هیچ دست آورد معنا دار نظامی بجز نابودی تمام ساختار های اقتصادی و بویژه نظامی اوکراین نداشت. مردم اوکراین و دنیا هر روز بیشتر متوجه شدند که امپریالیسم کوچکترین ارزشی برای بشریت حتی مردم کشورهای “دوست” قائل نیست. پشتیبانی تمام کشور های جنوب، بویژه آفریقا از روسیه غیر قابل انکار است. حرکت روسیه بسوی تقویت بریکس که در نشست کازان آشکار تر شد، فروپاشی دولت شولتز درآلمان، و پیروزی ترامپ همه از جمله عواقب این ضربات کاری به غرب جمعی است.
جمهوری توده ای چین با سیاست خارجی مدبرانه “صلح و توسعه برای ایجاد جهانی با سرنوشت مشترک”، فعالیت های جهانی خود را تشدید کرده و جایگاه خود را بعنوان یک کشور صلح طلب و برابری طلب بین خلق ها و کشور های جهان بویژه جنوب جهانی باز هم بیشتر ارتقا داده است. چین در عین حال بار ها اعلام کرده در دفاع از سیاست چین واحد مطلقاً کوتاه نخواهد آمد واگرچه خواهان پیوستن صلح آمیر تایوان به سرزمین مادری است، در صورت لزوم از قدرت نظامی استفاده خواهد کرد. نزدیکی استراتژیک روسیه و چین تقویت شده است و آرزوی جدا کردن روسیه و چین بوسیله ترامپ توهمی بیش نیست.
پس از پیروزی اندیشه های شی جین پینگ مبنی بر گسترش جایگاه جهانی چین، اوباما تصمیم گرفت تمرکز خود را متوجه شرق آسیا و محاصرۀ چین کند. امید اوباما این بود که برجام با تشدید تحریم ها علیه ایران و کمک غرب گرایان نئولیبرال در داخل ایران به برجام های ۱و ۲ و … و تضعیف کامل ایران منتهی شود. مقاومت جناح ضد امپریالیست در جمهوری اسلامی و پاره کردن برجام و ترور سردار سلیمانی باعث شکست دولت روحانی و پیروزی دولت آقای رئیسی و اتخاذ گردش به شرق ایران در سیاست خارجی ایران شد. این دیگر برای آمریکا قابل تحمل نبود و خاورمیانه مجددا جایگاه تعیین کننده ای را در سیاست خارجی امپریالیسم پیدا کرد. عملیات پیشگیرانه ائتلاف فلسطینی به رهبری حماس در ۷ اکتبر و جنایات و نسل کشی رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه بویژه کودکان و زنان، تمام جهان و وجدان بشریت را تکان داد. در تاریخ ۷۵ ساله جنایت اسرائیل علیه مردم فلسطین نتوانسته بود این چنین چهرۀ واقعی آمریکا و اسرائیل برای مردم جهان آشکار کند. لذا امروز بر خلاف سال ۲۰۱۶ توازن نیرو در منطقه دیگر به نفع اسرائیل و آمریکا نیست. مبارزه و مقاومت مردم فلسطین، لبنان، یمن و عراق و سوریه و دفاع خلق های جهان وضعیت نوینی را بوجود آورده و برای اولین بار فروپاشی نظام صهیونیستی در چشم انداز ظاهر شده است. بدون شک وقایع خاورمیانه در شکست دولت بایدن نقش کمی نداشته است. امروز هم قدرت ایران و هم ضعف اسرائیل دیگر برکسی پوشیده نیست. ادعای ترامپ بعنوان منادی صلح ممکن است در اوکراین محلی برای اعراب داشته باشد ولی در منطقه ما اینچنین نیست و خطر تشدید جنگ کم نیست.
بسیار عالی همانطور که گفتید ارزیابی اولیه است ممنون و سپاسگزار