سالی که شما قبول شدید
دولت به ما میگوید چرا علیه پولیسازی و تبعیض فریاد میزنید. ما را مخالف خواست خود میبیند و حتی گاهی روانه زندانمان میکند. اما ما میگوییم بله! ما با سیاست شما مخالفیم و بهعنوان دانشجو، که مسئولیت اجتماعی دارد و بهعنوان کسانی که با واقعیت حذف و نابرابری مواجهیم و در اطرافمان نیز میبینیم، نمیتوانیم بگذاریم حق ما را به نفع سود خود از ما سلب کنید. تحصیل، حق اجتماعی همگان است و نمیتوان آن را به فروش گذاشت یا کسی را از آن منع کرد. به قول بیانیه فعالین صنفی در ۱۶ آذر ۹۴: «دانشگاه ملک خصوصی کسی نیست و باید برای همگان باقی بماند».
اکنون که شما وارد دانشگاه شدید تنها ۱۳ درصد از ظرفیت دانشگاهها رایگان است و هشتاد و هفت درصد مردم برای ورود به دانشگاه باید پول پرداخت کنند. پژوهشی که سال گذشته در سه دانشگاه مادر در تهران انجام شد نشان میدهد بیش از شصت درصد دانشجویان این دانشگاهها از سه دهک بالای جامعه (یعنی ثروتمندترین اقشار جامعه) هستند. این حرف به این معناست که سازوکارهایی در جریانند که امکان ورود گروههای فقیرتر جامعه به دانشگاه را سلب میکنند (چه با پولی کردن دانشگاه، چه با صنعت کنکور، چه با پولی کردن مدارس باکیفیت). همین امسال که شما وارد دانشگاه شدید بیش از پنجاه نفر از کسانی که در کنکور مجاز به انتخاب رشته شدند و برخیشان رتبه سه رقمی داشتند، تنها به دلیل مذهبشان، بهایی بودن، از تحصیل محروم شدند. همین امسال که وارد دانشگاه شدید دهها دانشجوی افغانستانی که بسیاریشان در ایران متولد شدهاند، به دلیل اجبارشان به پرداخت شهریه هنگفت (به دلار) و عدم توانایی در پرداخت این شهریه، از تحصیل انصراف دادهاند. همین امسال که شما وارد دانشگاه شدهاید ۱۷ دانشجوی درویش در زندانند و امکان ادامه تحصیل خود را از دست دادهاند. چندین نفر از کسانی که همین امسال با شما کنکور دادهاند، ستارهای کنار اسمشان قرار گرفته و بهعنوان دانشجوی ستارهدار حق تحصیلشان از آنها سلب شده و همین امسال، همزمان با ورود خود به دانشگاه میتوانید دانشجویانی را ببینید که روزها به جای کلاس درس زیر بازجویی بودهاند یا احکام زندانی از شش ماه تعلیقی تا ۸ سال تعزیری برایشان صادر شده. شاید دوست داشته باشید در بدو ورود خود به دانشگاه با کلاسها، دانشجویان، اساتید و … آشنا شوید. شوق فضای جدید دانشگاه، زندگی احتمالاً مستقل از خانواده در خوابگاه دانشجویی و تطبیق با شرایط جدید. شاید راحتتر باشید که متنی بخوانید که شما را بیشتر با رشتهتان آشنا کند. بدین معنا این خبرهایی که به شما دادم نابهنگام و بیموقع است. اما واقعیت سیستم آموزشی همینقدر بیموقع و نابهنگام در صورتتان میکوبد، زمانی که قانون سنوات بر شما اعمال میشود؛ زمانی که نمیفهمید از کجا هزینههای تحصیلتان زیاد شده، زمانی که برخی از شما خودتان را مجبور به کار در دوره دانشجویی میبینید، زمانی که استرس بیکاری بعد از تحصیل روحیه بسیاریتان را تضعیف خواهد کرد، زمانی که بهعنوان دختر با انواع برخوردها و محدودیتها در ورود و خروج خوابگاه روبهرو خواهید شد…. حتی اگر به سازوکارهایی که این واقعیتها را میسازند فکر نکنید، حتی اگر شخص خودتان با بخشی از این واقعیت مواجهه نداشته باشید، چیزی از واقعی بودنش و زنندگیش کم نمیکند: سیستم آموزشیِ کنونی با سرعت هرچه تمامتر، محرومسازی و حذف را در دل خود گسترش میدهد.
بیایید برگردیم به ذکر اخبار: گفتم شما در اطراف خود در دانشگاه، دانشجویانی را خواهید دید که تحت عنوان فعال صنفی شناخته میشوند؛ بسیاری از آنها در یک سال گذشته احکام زندان گرفتهاند. چرا؟ مگر آنها که هستند و چه کردهاند؟ به عنوان عضوی از آنها جواب میدهم: ما از حق همگانی و رایگان آموزش دفاع میکنیم. ما معتقدیم آموزش، همچون سرپناه، سلامت و تغذیه، حق بدیهیِ اجتماعیای است که هر عضو جامعه باید از آن بهرهمند شود. ما در این جامعه به دنیا میآییم، کار میکنیم، کنار هم هرکدام نقشی به عهده میگیریم تا جامعه حفظ شود، به دولت مالیات میدهیم و … . دولت که منابع طبیعی ما و مالیات ما در اختیارش است، نقش اصلیاش ایجاد امکان برابر برای حفاظت و رشد اعضای جامعهاش است. من باید زنده بمانم، سواد داشته باشم، سرپناه داشته باشم و متکی بر توانمندیم تخصص کسب کنم تا نقش مولد خود را در جامعه داشته باشم و به بالیدنش کمک کنم. وقتی حقوق طبیعی من از من سلب شود، یعنی از جامعه کنار گذاشته شدهام. ما مخالف این کنار گذاشتنیم. سالهاست دولت سیاستِ بازاریسازی آموزش و پولی کردن آن را پیگرفته است. دولت از مسؤلیت خود عقبنشینی کرده و آموزش دیگر یک حق شمرده نمیشود. این حتی برخلاف اصل ۳۰ قانون اساسی مبنی بر وظیفه دولت در تأمین آموزش عمومیِ تماماً رایگان و آموزش عالی رایگان تا حد خودکفایی است. پولی کردن آموزش یعنی خالی شدن جیب عدهای و پُر شدن جیب عدهای دیگر در معاملهای که بر سر حقی طبیعی یعنی آموزش میشود. ما میگوییم دولت با ایجاد این معامله طرف عدهای است که جیبشان پُر از پول است و چه بسا خود در حال پُر کردن جیب است. ما در کاهش ظرفیت رایگان دانشگاهها، در بومی گزینی، در قانون سنوات، در افزایش هزینههای تحصیل همگی یک خط را میبینیم: فقرا فقیرتر میشوند و از تحصیل باز میمانند. ما معتقدیم پیش از هر چیز طبقه، جنسیت، قومیت، مذهب و فعالیت اجتماعی- سیاسی نباید موجب تبعیض یا حذف حق کسی از تحصیل شود.
دولت به ما میگوید چرا علیه پولیسازی و تبعیض فریاد میزنید. ما را مخالف خواست خود میبیند و حتی گاهی روانه زندانمان میکند. اما ما میگوییم بله! ما با سیاست شما مخالفیم و بهعنوان دانشجو، که مسئولیت اجتماعی دارد و بهعنوان کسانی که با واقعیت حذف و نابرابری مواجهیم و در اطرافمان نیز میبینیم، نمیتوانیم بگذاریم حق ما را به نفع سود خود از ما سلب کنید. تحصیل، حق اجتماعی همگان است و نمیتوان آن را به فروش گذاشت یا کسی را از آن منع کرد. به قول بیانیه فعالین صنفی در ۱۶ آذر ۹۴: «دانشگاه ملک خصوصی کسی نیست و باید برای همگان باقی بماند».
* لیلا حسینزاده دانشجوی رشته انسانشناسی دانشگاه تهران و فعال صنفی این دانشگاه که در پی اعتراضات مردمی دی ماه ۱۳۹۶ در مقابل منزل خود از سوی نیروهای امنیتی دستگیر شد و روز ۲۶ دی پس از تحمل ۱۶ روز حبس آزاد شده بود در دادگاه بدوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ۶ سال حبس تعزیری و دو سال ممنوعالخروجی از کشور محکوم شد.