مارش نئو‌عثمانیسم؛ ترکیه فضای حیاتی خود را گسترش می‌دهد

نئوامپریالیسم ترکیه دارای سایه روشن‌های اسلامی ‌است (تصمیم اردوغان مبنی بر تبدیل موزه کلیسای «ایا صوفیه» به مسجد بسیار نمادین است). سنت‌های نئوعثمانیسم به جزیی از ژئوپلیتیک ترکیه تبدیل شده‌اند. فعالیت‌های گسترده، از‌جمله نظامی ‌در آن واحد در چندین جهت انجام می‌گیرند. در اینجا حداقل دو پرسش  مطرح می‌شود. برنامه‌های «سلطانی»، اردوغان را تا چه اندازه از لحاظ مادی تقویت کرده‌اند، آیا این کشور زیر فشار این برنامه‌ها از رمق نمی‌افتد؟ و با ترکیه‌ای که  در عرصه بین‌المللی چنین رفتار می‌کند، چه باید کرد؟
 

 

 

در این اواخر ترکیه همیشه در خبرها مطرح بوده است. ترکیه در کردستان عراق بدون اینکه به بغداد نگاه کند مانند خانه خود عمل می‌کند. در سوریه سربازان ترکیه مشغول گشت‌زنی هستند و نمایندگان و وابستگان آن (شبه‌نظامیانی که با پشتیبانی و تحت کنترل آنکارا فعالیت می‌کنند) حضور فعال دارند. بخشی از استان «ادلب» در واقع به قلمرو ترکیه تبدیل شده است و لیر ترکیه به‌صورت ارز ترجیحی بین ساکنان شمال سوریه درآمده است. آنطور که رسانه‌ها گزارش می‌دهند، گروه‌های نظامی‌ سوریه‌ایِ وابسته به ترکیه، به لیبی منتقل و به آنها پهپادهای ساخت ترکیه تحویل داده می‌شود.  آنها نقش فعالی در درگیری‌های نظامی این کشور آفریقایی بازی می‌کنند. برنامه‌های آنکارا در دریای مدیترانه شرقی محدود به این نیست؛ ناظران احتمال درگیری نظامی‌ بین ترکیه و یونان بر سر منابع آب‌های ساحلی و فلات مدیترانه را منتفی نمی‌دانند. سرانجام در شدیدتر شدن درگیری بین ارمنستان و آذربایجان، ترکیه به‌سرعت حمایت دیپلماتیکی و مادی خود را از باکو ابراز داشته است.

به سخن دیگر، اگر نقشه را بگیرید و شروع به گذاشتن پرچم‌های کوچک روی آن در مکان‌هایی که ترک‌ها بسیار فعال هستند، بکنید، تصویری آشکار نمایان خواهد شد:
ترکیه پی‌در‌پی و منظم نفوذ خود را در پیرامون مرزهای خود و حتی بیشتر گسترش می‌دهد. در شرایط سیاست‌های توسعه‌طلبانه ترکیه، رابطه این کشور با غرب پیچیده‌تر می‌شود. در بروکسل با عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا مخالفت شد و درباره تحریم ترکیه به‌دلیل رفتار آن در دریای مدیترانه بحث می‌شود. آمریکا آنکارا را به‌خاطر توافق آن با روسیه در مورد اس – ‌۴۰۰ تهدید می‌کند. در این میان آمریکا می‌تواند در تلاش برای کودتا علیه  اردوغان در سال ۲۰۱۶ نقش داشته باشد. خروج تسلیحات هسته‌ای آمریکا از پایگاه «اینجیرلیک» مورد بحث قرار گرفته است. در عین‌حال ترکیه همچنان عضو ناتو است، هرچند عضویت این کشور بسیار عجیب به‌نظر می‌رسد: درگیری مسلحانه با یونان دیگر عضو بلوک نظامی‌ آتلانتیک شمالی، منتفی نیست؛ ترک‌ها یک ناو  فرانسوی را به‌خاطر منافع متفاوت دو کشور در لیبی مورد هدف قرار می‌دهند؛ در کشورهای بالتیک و لهستان مسائل و مشکلاتی در تصویب برنامه‌های نظامی ‌آنها به‌خاطر ترکیه به‌وجود آمده‌اند. همزمان آنکارا گفت‌وگوهایی را در حوزه‌های مختلف با مسکو (به‌خاطر حادثه هواپیمای روسی که توسط ترک‌ها در گذشته سرنگون شد و به قوت خود است) و ایران انجام می‌دهد. آیا این بدان معنی است که ترکیه ضمن فاصله گرفتن از غرب، به شرق نزدیک می‌شود؟ این مسئله مبهم است.

نئوامپریالیسم ترکیه دارای سایه روشن‌های اسلامی ‌است (تصمیم اردوغان مبنی بر تبدیل موزه کلیسای «ایا صوفیه» به مسجد بسیار نمادین است). سنت‌های نئوعثمانیسم به جزیی از ژئوپلیتیک ترکیه تبدیل شده‌اند. فعالیت‌های گسترده، از‌جمله نظامی ‌در آن واحد در چندین جهت انجام می‌گیرند. در اینجا حداقل دو پرسش  مطرح می‌شود. برنامه‌های «سلطانی»، اردوغان را تا چه اندازه از لحاظ مادی تقویت کرده‌اند، آیا این کشور زیر فشار این برنامه‌ها از رمق نمی‌افتد؟ و با ترکیه‌ای که  در عرصه بین‌المللی چنین رفتار می‌کند، چه باید کرد؟ ترکیه البته کشور بزرگی است با جمعیت چندین ده‌ میلیونی و با اقتصادی به حد کافی توسعه یافته. با این حال ضربه به وضعیت گردشگری آن و بخش‌های دیگر در نتیجه تنش با روسیه پس از سرنگونی هواپیمای روسی نشان داد که حاشیه ایمنی و ثبات آنکارا آنقدر که می‌خواهد نشان بدهد، زیاد نیست. و اگر ترکیه می‌توانست هر چه را که می‌خواهد به‌خود اجازه دهد، اردوغان قطعاً زیر قول خود نمی‌زد تا با مسکو صلح کند. این بدان معنی است که ترکیه نقاط ضعفی دارد (برای نمونه مبارزه کُردها علیه دولت ترکیه) و اردوغان ضمن درک آسیب‌پذیری خود آنجایی که اوضاع به نفع وی نیست، آمادگی لازم را برای گفت‌وگو نشان می‌دهد. در روابط خود با روسیه نیز چنین بود؛ چنانکه در سوریه نیز اتفاق افتاد، جایی که رهبر ترکیه، اگر تنها به خواست او می‌بود، بشار اسد را از سر خود وامی‌کرد و یک تکه  مناسب از خاک سوریه را تصرف می‌کرد، اما در مواجهه با عدم موافقت  مسکو و تهران با چنین چرخش امور، مجبور به مذاکره شد. به سخن دیگر جاه‌طلبی  و بلند‌پروازی‌های آنکارا باز به عقل سلیم نزدیک هستند. این بدان معنا نیست که اردوغان از اهداف تعیین شده خود اگر در آن واحد به خواسته‌های خود دست نیابد به‌سادگی خواهد گذشت، بلکه، بازی ترکیه وارد یک مرحله بلند‌مدت می‌شود. در اینجا ترکیه را می‌توان و باید با شیوه بسیار فعالی به پروسه قرارداد جلب کرد. جالب اینجا است که در سال ۲۰۱۶ اردوغان گفت: « خیال ترکیه باید راحت شود. لازم نیست بگویید: اتحادیه اروپا به هر قیمتی. این نظر من است. چرا ترکیه به شانگهای پنچ نمی‌پیوندد؟ من این را به پوتین و نظربایف و به آن کسانی که اکنون در شانگهای پنچ هستند هم گفتم». حقیقتا چرا که نه؟ روشن است، تصور این کار دشوار است، در حالی که ترکیه عضو ائتلاف آتلانتیک شمالی است، اما مسیرهای آنکارا و واشنگتن می‌توانند متفاوت باشد … به هر صورت ترکیه ژئوپلیتیک آتلانتیکی خود را از دست می‌دهد. می‌توان از جنبه‌های دیگری به این مسئله نگاه کرد: دکترین قدیمی ‌آتلانتیسم که از نیمه نخست سده گذشته به دوران ما منتقل شده، از نفس افتاده است. و از این موضوع لازم است نتیجه‌گیری کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *