آرامش یا رویارویی بیشتر؟ ــ ایران بعد از انتخابات
بدون گفتوگو با ایران و دیگر بازیگران منطقهای، ثبات بین اسرائیل و فلسطینیها، لبنان، سوریه، یمن یا عراق و منطقه جنگی خلیج فارس، وجود نخواهد داشت. کشورهای عربی تشخیص دادهاند که تنها با همکاری ایران میتوانند ثبات و رشد اقتصادی منطقه را تضمین کنند.
انتخاب ابراهیم رئیسی، روحانی مسلمانِ شیعه، بهعنوان رئیسجمهور جدید ایران در جهان عرب سروصدای چندانی نداشت. در این کشورها، مشکلات سیاسی و اقتصادی پیشِ رو در دستور کار قرار دارند. امّا از آن طرف، این سروصدای غرب است که نسبت به بدتر شدن اوضاع در منطقه هشدار میدهند.
در یمن جنگ و فقر غیرقابل تصوری حکمفرماست؛ امارات متحده عربی با بیماری همهگیر کرونا دست و پنجه نرم میکند؛ عراق دوباره درگیر جنگ قدرت داخلی شده است؛ ترکیه برای «از بین بردن» حزب کارگران کُرد، پ. ک. ک شمال عراق را اشغال کرده است؛ سوریه در یک بحران اقتصادی گسترده بهسر میبرد، بحرانی که با تحریمهای اتحادیه اروپا و ایالات متحده از یکسو و پیامدهای جنگ ویرانگر از سوی دیگر، روزبهروز تشدید هم میشود. بخشهایی از سوریه در اشغال ترکیه و اتحاد ضدِ داعش به رهبری آمریکا است؛ اردن تازه یک شورش در خانواده سلطنتی را پشت سر گذاشته است؛ عربستان سعودی خود را برای ولیعهد ــ وارث تاج و تخت ــ آماده میسازد؛ لبنان درگیر هرج و مرج سیاسی و اقتصادی است و فلسطینیها همچنان با تحریکات نیروهای مسلح اسرائیل روبرو میشوند؛ میلیونها نفر در اردوگاههای کشورهای خود یا کشورهای همسایه زندگی میکنند و هیچ چشمانداز روشنی برای بازگشت به خانه و زندگی ندارند. بیکاری در منطقه بیداد میکند؛ کسانی که میتوانند، کشور را ترک میکنند و در سایر نقاط جهان بهدنبال کار میگردند.
حتی اگر احتمالاً در آینده تُنِ صدای تهران خشنتر هم گردد، در سیاست منطقهای ایران هیچ تغییری روی نخواهد داد. ایران حوزههای مورد علاقه خود را حفظ خواهد کرد. این یک جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی خواهد ماند تا ــ مانند همه کشورهای منطقه ــ بر مشکلات جدی پیشِ رو غلبه کند. از زمانی که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان تصمیم به گفتوگو با ایران گرفت، امید به آرامش در منطقه با نزدیکی این دو قدرت منطقهای بالا گرفته است.
تنها بخش محدودی از قدرت سیاسی ایران در دفتر ریاستجمهوری متمرکز است و قسمت عمدۀ آن در دست رهبر مذهبی، آیتالله علی خامنهای است. سپاه پاسداران، خصوصاً در مورد سیاست خارجی منطقه، از قدرت و نفوذ خاص خود برخوردار است. هدف اصلی این نیرو بیرون راندن نیروهای آمریکایی از منطقه خلیج فارس است. ایالات متحده هم در واقع آماده میشود تا حضور نظامی خود را در خاورمیانه کاهش داده و نیروهای خود را بهسمت شرق و بهسمت چین انتقال دهد.
حوزه مورد علاقه ایران
از زمان حمله اتحاد تحت رهبری آمریكا به عراق که بر خلاف قوانین بینالمللی در سال ۲۰۰۳ صورت پذیرفت، ایران توانسته است حوزه مورد علاقه منطقه ای خود را گسترش دهد. روسیه از ایران به عنوان یکی از مهمترین شرکای خود در جنگ سوریه نام برده و در حال گسترش روابط اقتصادی و نظامی با تهران است. روابط دیرینه ایران و چین اخیراً با یک توافقنامه اقتصادی دوجانبه ۲۵ ساله به ارزش حدود ۴۰۰ میلیارد دلار، استحکام بیشتری یافته است. ایران پس از آنکه دههها تحت فشار غرب و تحریم آمریكا قرار داشته است، بالاخره شعار اصلی خود «نه شرقی، نه غربی» را رها كرده و بهسمت شرق روی میآورد. همه این موارد با تأیید رهبر انقلاب، علی خامنهای انجام میشود و بعید است که رئیسجمهور جدید ابراهیم رئیسی بتواند از آن روی برگرداند. برای روحانی دگماتیستی چون رئیسی، دفتر رئیسجمهور فقط میتواند یک گام میانی برای جایگزینی علی خامنهای پس از مرگ او باشد.
با توجه به مشکلات فراوان داخلی و بیش از همه اقتصادی، ایران علاقهای به تشدید بیشتر تنش در خاورمیانه را ندارد. این کشور از سال ۲۰۱۸ سیاست صلح فشردهای را در منطقه دنبال میکند. اگر کشورهای منطقه خواهان پیشبرد منافع مختلف خود از طریق مذاکره در مورد امنیت و همکاری بوده و با توافقهای اقتصادی و امنیتی دوجانبه و منطقهای در این راستا حرکت کنند، منطقه آیندهای بهتر و بالاتر از همه، صلحآمیزتری خواهد داشت. اما از پایان جنگ جهانی اول جلوی این امر گرفته شده است، زیرا ایالات متحده آمریکا و شرکای آن در اروپا و همچنین اسرائیل مدعی کنترل این منطقه مهم از نظر استراتژیک و منابع هستند.
نگاه «جهان» به منطقه
رسانههای متعددی بهطور مداوم در ستونها، بخشهای نظرات و یا در تجزیه و تحلیلهای خود بیشتر به این سئوال میپردازند که انتخاب آیتالله ابراهیم رئیسی برای «جهان» چه معنایی دارد. البته منظورشان از «جهان» همان ایالات متحده و شرکای آن در اتحادیه اروپا و اسرائیل است که به عنوان «چکش» غرب در منطقه عمل میکند.
اتحاد کشورهای غربی و اسرائیل با تهدیدها و منافع خود در داخل و علیه ایران، باعث ناآرامی و تنش در همسایگان عرب آن در منطقه خلیج فارس و منجر به جنگهای متعدد و درگیریهای مسلحانه شده است. این منطقه بهدلیل تنگه هرمز و بابالمندب، دسترسی به دریای سرخ و کانال سوئز برای اتحاد غربی به رهبری آمریکا از اهمیت خاصی برخوردار است. جنگهای یمن، لیبی، عراق و اخیراً سوریه باعث بیثباتی کل منطقه عربی شده است. فراموش نکنیم که درگیری مسلحانه مداوم بین نیروهای مسلح اسرائیل و سازمانهای فلسطینی مانند حماس و جهاد اسلامی نیز ادامه دارد. علاوه بر این، امتناع سرسختانه اسرائیل از اجازه دادن به فلسطینیها برای زندگی و حاکمیت و توسعه در سرزمین و کشور خود را نیز باید بدان افزود.
تهدیدهای جدید اسرائیل
اسرائیل توسط همه قدرتهای بزرگ دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد پشتیبانی میشود: از ایالات متحده تا انگلیس، فرانسه، روسیه و چین، که به عنوان «P5» شناخته میشوند. با این وجود حمایت از اسرائیل از P5 هم بسیار فراترمیرود، بهموجب آن ابتدا باید از آلمان نام برد، که علت وجودی آلمان با حق وجود اسرائیل پیوند خورده است. حقوق فلسطینیها که در قطعنامههای متعدد سازمان ملل و تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل متحد گنجانده شده است، حداقل توسط کلیه صاحبان حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد مورد حمایت لفظی قرار گرفته است. از نظر نظامی، ایران پشت گروههای مسلح حماس و جهاد اسلامی است.
اسرائیل بلافاصله پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، با اشکال تازهای این کشور را تهدید کرده است. ازجمله در Ynet News نسخه آنلاین روزنامه اسرائیلی (Yedioht Ahronot). گفته شد: «ابراهیم رئیسی احتمالاً “دیدگاههای تند” رهبر انقلاب در ایران، آیتالله علی خامنهای را در پیش خواهد گرفت». در این زمینه بیش از هر چیز مهم توافق هستهای است که ممکن است پس از روی کار آمدن رئیسی (آگوست ۲۰۲۱) دوباره لازمالاجرا شود. احتمالاً تا آن زمان، ایران به غنیسازی اورانیوم ادامه خواهد داد. بهنقل از یک منبع اسرائیلی که نامش ذکر نشده است، «چاره ای جز تهیه برنامههای حمله به برنامه هستهای ایران وجود ندارد». طبق خبر روزنامه تایمز اسرائیل، وزیر دفاع بنی گانتز گفت، «همه گزینهها روی میز است».
نخست وزیر جدید اسرائیل نفتالی بنت گفت که «رژیم جلادان وحشی هرگز نباید سلاحهای کشتار جمعی داشته باشد. “محافظهکار افراطی” که بهعنوان رئیسجمهور بعدی ایران انتخاب شد نشاندهنده “زنگ بیداری” برای قدرتهای جهانی است تا شخصیت واقعی “رژیم در تهران” را درک کنند. توافق هستهای نباید دوباره لازمالاجرا شود.»
ایران بهعنوان یک دشمن …
بسیاری از رسانههای انگلیسی زبان در کشورهای عربی خلیج فارس ــ ازجمله العربیه، عرب نیوز، الجزیره ــ تحلیلها و نظرات روزنامهنگاران یا کارشناسان منطقهای از اندیشکدههای ایالات متحده آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان را منتشر کردند. بهگفته اینان رئیسجمهور رئیسی، اوضاع منطقه را بدتر خواهد کرد، شبهنظامیان ایرانی و دیگران را مسلح کرده و کشورهای عربی را بیثبات میکند. در داخل کشور، جمعیت ایران با عدم شرکت در انتخابات به رژیم پشت کرد و رهبری مذهبی را بیشتر منزوی کرد.
اساساً، این رسانهها دیدگاه متحدان غربی کشورهای عربی خلیج فارس را منعکس میکنند. هشدارهایی در مورد بازگرداندن توافق هستهای و لغو تحریمهای مربوط به آن داده میشود. این باعث تقویت رئیسی و «تندروها» خواهد شد. در هر صورت، شرکای مذاکره کننده بینالمللی برای توافق هستهای با ایران باید اطمینان حاصل کنند که برنامه موشکی ایران نیز قابل مذاکره است. البته ایران قاطعانه این را رد میکند.
در همین حال در منطقه، مسابقه هستهای در جریان است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی اکنون تأسیسات هستهای خودشان را با کمک آمریکا و کره جنوبی برنامهریزی یا ساختهاند. اولین نیروگاه هستهای در امارات در سال ۲۰۲۰ آنلاین شد.
… یا بهعنوان یک بازیگر سیاسی
سیاست واقعی، جدا از عناوین رسانهها، متفاوت بهنظر میرسد. امارات متحده عربی هم مانند قطر در خلیج فارس، مبادلات سیاسی منظمی را با ایران برقرار میکند. عربستان سعودی از ابتدای سال ۲۰۲۱ با ایران گفتوگوهایی انجام داده است که در بغداد برگزار میشود. در سوریه نیز کشورهای حاشیه خلیج فارس ــ به استثنای قطر ــ در حال نزدیک شدن با رئیسجمهور بشار اسد، متحد ایران، هستند. سفارتخانهها بازگشایی میشوند و برای بازسازی وعده کمک داده میشود ــ سوریه میتواند بهزودی بهعنوان عضوی به اتحادیه عرب بازگردد.
امارات و عربستان سعودی میدانند که نمیتوانند از دمشق خواستار اخراج ایران از سوریه شوند. هدف دستیابی به توازن منافع است که میتواند توسط روسیه انجام شود. دولت آمریكا همچنین به عربستان سعودی و امارات سیگنال داده است كه از تقابل منطقهای عقبنشینی یا حداقل آنرا به حالت تعلیق درآورند. این کشورها در جبهه جدیدی علیه چین متمرکز شده و نیروهای خود را از خاورمیانه خارج میکنند.
روابط نزدیک با دمشق از سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز به گسترش حضور ترکیه مربوط میشود، که نه تنها در سوریه، بلکه در شمال عراق و لبنان نیز قابل مشاهده است. کشورهای عربی خلیج فارس میخواهند از حمله آنکارا به خاک عرب جلوگیری کنند. این مسئله حداقل ارتباطی به اخوانالمسلمین، که آنکارا از آن پشتیبانی میکند ندارد. در بیشتر کشورهای عربی ــ به جز در قطر ــ اخوانالمسلمین بهعنوان یک تهدید سیاسی داخلی تلقی میشود و ممنوع است.
این رویکرد کشورهای حاشیه خلیج فارس، منوط به شرایطی است که بهطور آشکار مورد بحث قرار نگرفته است. ایران میتواند امتیازاتی بدهد، اگر در عوض منافع ایران نیز در نظر گرفته شود. تحریمها باید برچیده شوند، سایه جنگ آمریکا و اسرائیل علیه ایران و تهدیدها در خلیج فارس متوقف گردد. اولین قدم در این زمینه ــ با میانجیگری ایالات متحده آمریکا – در یمن در حال ظهور است. بهنظر میرسد امارات و عربستان سعودی آمادهاند تا با شرایطی به جنگ علیه حوثیها پایان دهند.
اروپا در لبنان
احتمالاً تصادفی نمیتواند باشد که روز بعد از انتخابات ریاستجمهوری ایران، جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا وارد بیروت میگردد. بروکسل میخواهد در برابر ایران، روسیه و چین، حضور غربی خود را در لبنان نشان دهد. بورل از مجمع دیپلماتیک در آنتالیا، جایی که روز گذشته با وزیر خارجه ایران جواد ظریف دیدار کرده بود، به بیروت رفت. بورل برای خبرنگاران در بیروت روشن ساخت که لبنان «همسایه و یک شریک نزدیک و بلندمدت اتحادیه اروپا است». اتحادیه اروپا آماده حمایت از مردم لبنان است اما «بسیار نگران مقامات سیاسی» است.
بهگفته بورل، اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۰، فقط با ۳۳۳ میلیون یورو از لبنان حمایت كرد، یعنی «تقریباً یك میلیون یورو در روز». او ادامه داد: برای راه اندازی مکانیسمهای پشتیبانی اتحادیه اروپا از لبنان، باید محاصره داخلی لبنان ـ- نخبگان سیاسی ــ پایان یابد و «اصلاحات لازم» آغاز شود. بهمحض تصویب برنامه صندوق بینالمللی پول برای لبنان، اتحادیه اروپا آن را با توافقنامههای تجاری، برنامه سرمایهگذاریهای کوچک و وامها تکمیل خواهد کرد. در غیر این صورت، مسئولان سیاسی باید منتظر تحریم از سوی اتحادیه اروپا باشند.
لوازم امدادی برای نیروهای مسلح لبنان
سفر بورل به بیروت پس از آن صورت گرفت که ۲۰ کشور متعهد شدند تا از ارتش لبنان با تجهیزات امدادی و دارو حمایت کنند. به دعوت فرانسه، ایالات متحده آمریکا، روسیه، چین، اروپا و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس موافقت کردند که به ارتش «رنجدیده و گرسنه» لبنان کمکهای بشردوستانه ارائه دهند. این کمکها حداقلِ پاسخ به سقوط قریبالوقوع نهادهای دولتی در لبنان هم نیست.
موسسه تحقیقات سوئیس Insecurity Insight نوشت: تداوم محاصره جادهها و خیابانها میتواند منجر به شورش گرسنگان در لبنان شود. نیروهای مسلح باید برای آن آماده باشند. در سند داخلی سازمان ملل که اخیراً (۱۷ ژوئن ۲۰۲۱) ظاهر گردید، از كارمندان سازمان ملل خواسته شده است تا مایحتاج و نیازهای اولیه را حداقل برای دو هفته كنار بگذارند.
کشورهای اتحادیه اروپا و قدرتهای جهانی میترسند که کنترل و ارتباط خود را در لبنان از دست بدهند. از زمان پایان جنگ داخلی، ارتش لبنان رکن مهمی از جامعه بوده است. از این رو و از آنجا که اتحاد کشورهای غربی خواهان قدرت واقعی ارتش لبنان نمیباشند، تحویل تجهیزات امدادی و کمکهای بشردوستانه به سربازان، اقدامیتحقیرآمیز است. ارتش لبنان حتی از سیستمهای تسلیحاتی مانند دفاع هوایی برای دفاع از خود در برابر تحریکات مداوم نیروهای مسلح اسرائیل در دریا، زمین و هوا نیز برخوردار نیست.
بحران گسترده اقتصادی میتواند تعداد بیشتری از لبنانیها را مجبور به ترک کشور کند. نیروهای پلیس و امنیتی و آخرین، نه مهمترین، ارتش میتواند عقبنشینی کند. در اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا، میخواهند از نفوذ بیشتر حزبالله جلوگیری کنند، اما حزبالله بارها و بارها از طرفهای جدا شده میخواهد که بلافاصله دولت تشکیل دهند. حضور بورل همچنین تضمینی برای سازمانهای غیردولتی و سازمان ملل برای ادامه کار در لبنان بود که بروکسل میلیونها یورو در آن سرمایهگذاری کرده است.
لبنان تنها یکی از بسیاری از کانونهای تنش منطقهای است که میتواند در هر زمان به یک رویارویی مسلحانه آشکار تبدیل شود. بدون گفتوگو با ایران و دیگر بازیگران منطقهای، ثبات بین اسرائیل و فلسطینیها، لبنان، سوریه، یمن یا عراق و منطقه جنگی خلیج فارس، وجود نخواهد داشت. کشورهای عربی تشخیص دادهاند که تنها با همکاری ایران میتوانند ثبات و رشد اقتصادی منطقه را تضمین کنند.