پرداخت یارانه ۴۰۰‌هزار تومانی تورم‌زاست

در حال حاضر ۲۰‌میلیون نفر از مردم کشورمان زیر خط فقر مطلق هستند که در آمارهای رسمی اعداد دیگری اعلام می‌شود. همچنین ۴۰‌میلیون نفر از مردم کشور هم درگیر فقر نسبی هستند. حالا پرسش اصلی این است، دولتی که وعده از بین بردن فقر در کشور را داده برای کاهش فقر در کشورمان در ۹ ماهه گذشته چه اقداماتی انجام داده‌ است؟

 

 

 

درباره تبعات تصمیمات جدید اقتصادی دولت سیزدهم باید گفت که سیاست‌های اقتصادی دولت مبهم است. نحوه پرداخت یارانه و اختصاص کالا برگ نیز روشن نیست. سیاست کنترل تورم سیاست درستی است اما دولت چگونه می‌تواند با حذف ارز ترجیحی و افزایش قیمت‌ کالاهای اساسی نرخ تورم را کنترل کند یا کاهش دهد. مگر مشکل کمبود ارز با افزایش فروش نفت مرتفع نشد؟ در این شرایط دولت چرا باید نسبت به حذف ارز ترجیحی اقدام کند و اساساً سیاست عدم واردات این کالاها روشن نیست.

دولت ایرادی که به پرداخت ارز ۴۲۰۰ تومانی وارد کرده این بوده، در توزیع و اختصاص ارز ترجیحی فساد و رانت ایجاد شده‌است، چرا به‌جای اینکه سوءاستفاده‌گران از ارز ترجیحی حذف شوند، دولت ارز یارانه‌ای مردمی که ۶۰‌میلیون نفر را که تعداد زیادی از آنها زیر خط فقر هستند را حذف می‌کند؟

در حال حاضر ۲۰‌میلیون نفر از مردم کشورمان زیر خط فقر مطلق هستند که در آمارهای رسمی اعداد دیگری اعلام می‌شود. همچنین ۴۰‌میلیون نفر از مردم کشور هم درگیر فقر نسبی هستند. حالا پرسش اصلی این است، دولتی که وعده از بین بردن فقر در کشور را داده برای کاهش فقر در کشورمان در ۹ ماهه گذشته چه اقداماتی انجام داده‌ است؟

پرداخت یارانه ۴۰۰هزار تومانی خود تورم‌زا است. این تصمیمات و اقدامات باعث نابودی قربانی‌های فقر خواهد شد. آیا دولت برنامه‌ای برای شرایط زندگی ۶۰‌میلیون ایرانی پس از این افزایش قیمت‌ها دارد؟ آیا فکری برای زندگی این جمعیت شده‌ است؟

پرسش از دولت این است که چرا با این نرخ تورم موجود و فعلی، برای کنترل تورم به حذف ارز ترجیحی تکیه کرده، چرا نسبت به کاهش هزینه‌های دولت و حذف دلالانی که واردات را در اختیار دارند، اقدامی نشد؟ چرا جریانی که واردات را در دست دارند و انواع کالا را احتکار می‌کنند، جریانی که به تسهیلات بانکی دسترسی دارند و امروز ابربدهکاران بانکی محسوب می‌شوند، حذف نمی‌شوند؟

نتیجه این سیاست‌ها اینکه شریف‌ترین مردم کشورمان زیر فشار دلالان مانده‌اند. هم از نظر شرعی و هم از نظر قانونی، سیاست‌های درستی در حال اجرا نیست. دین ما می‌گوید، معاد برای اعتلای انسان به‌سوی خداست اما این فقر امکان اعتلای انسان را می‌دهد؟ از سوی دیگر قانون اساسی به صراحت دولت را ملزم به تأمین نیازهای اولیه مردم از‌جمله به مسکن، خوراک و … کرده‌ است.

در بدنه دولت رئیسی هم مدیران مطیع نظام سرمایه‌داری دیده می‌شود. این جریان به‌دنبال حاکم شدن نظام سرمایه‌داری در کشور هستند و نظام سرمایه‌داری هم به‌دنبال سود حداکثری است. اقتصاد کشور از سه بخش دولتی، خصوصی و تعاونی تشکیل شده اما در حالی که ۱۸ میلیون نفر عضو تعاونی‌ها هستند، چرا تعاونی‌ها امروز غیرفعال شده‌اند و امروز تعاونی کشور بی‌معنی شده و عده‌ای تعاونی‌ها را غارت کردند اما هیچ مجازاتی برای آنها به اجرا نرسید.

۱۰ درصد از جمعیت کشورمان که صاحب ثروت و قدرت شده‌اند، چه کسانی هستند؟ آنها نگاه سرمایه داری را حاکم کرده‌اند. در دولت احمدی‌نژاد هم نظام سرمایه‌داری حاکم بود و این جریان تشدید پیدا کرد و امروز در بدنه دولت رئیسی هم جریان سرمایه‌داری وجود دارد. در حال حاضر این افراد با نگاه سرمایه‌داری هم در ظاهر اسلامی رفتار می‌کنند اما در ذهن و تفکر به‌دنبال اجرای نظام سرمایه‌داری هستند.

کسی که معتقد است در این شرایط  اقتصادی کارگر می‌تواند با حقوق کمتر از ۷‌میلیون تومان زندگی کند و ارز یارانه‌ای برای آن را هم حذف می‌کند، چطور انتظار دارند افراد با این وضعیت معیشت و شرایط اقتصادی حالشان خوب باشد.

امروز شاهد پدیده مدیران خودپرست در کشور هستیم. متأسفانه برای چنین عملکرد ضعیف مدیران هیچ مجازاتی وجود ندارد یا اگر مجازات هم می‌شود نسبت به عملکردشان، بی‌اثر است.

دولت رئیسی همواره وعده کنترل تورم را داده، آیا این سیاستی است که از طریق آن می‌توان تورم را کنترل کرد؟ با تورم ۴۰ درصدی فعلی، توان و قدرت خرید مردم تا ۴۰ درصد کاهش یافته و با این سیاست‌های تورم‌زا باز هم توان خرید مردم کمتر می‌شود و می‌دانیم که این یارانه ۴۰۰‌هزار تومانی هم خود عامل تورم است و امروز  در شرایطی هستیم که حتی اقشاری مانند اساتید دانشگاه‌ها هم توان پس‌انداز ندارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *