اعتراضات در جنوب جهانی، مخالفت با ریاضت را نشان میدهد
در نقاط مختلف جهان، مردم در حال مبارزه با افزایش هزینههای زندگی و ریاضت اقتصادی هستند که توسط بانکهای مرکزی و سازمانهای تحت رهبری امپریالیستی مانند صندوق بینالمللی پول تحمیل شده است. برای این مبارزات جهت بهدستآوردن خواستههای خود، رهبری و سازماندهی طبقه کارگر، همراه با همبستگی طبقاتی بینالمللی ضروری است.
اکنون دو ماه است که دههاهزار نفر از سریلانکا به کاخ ریاستجمهوری یورش بردند و با رد قاطعانه افزایش قیمت مواد غذایی و سوخت، رئیسجمهور این کشور را سرنگون کردند. همانطور که این خبر تکاندهنده و الهامبخش بود، بسیاری از اقتصاددانان و کارشناسان ژئوپلیتیک بهسرعت به این موضوع اشاره کردند که سریلانکا آخرین کشوری نخواهد بود که یک خیزش تودهای را تجربه میکند.
در سرتاسر جهان، سیاستهای دوران نئولیبرال، اقتصادها را تحت فشار قرار میدهد، زیرا نظام نئولیبرال در بحرانی پس از بحران دیگر قرار میگیرد. در چند سال گذشته، این بحرانها به دلیل اختلالات زنجیره تأمین ناشی از بیماری همهگیر، جنگ در اوکراین، و بدتر شدن سریع تغییرات آب و هوایی بهوجود آمده است. در شرایطی که مردم جنوب جهانی با بیثباتی بیشتر و تهدید آوارگی یا مرگ مواجه هستند، اقدامات ریاضتی تحمیلی توسط نهادهای امپریالیستی مانند صندوق بینالمللی پول و بورژوازی ملی هر کشور غیرقابل تحملتر میشود.
اگرچه قیام سریلانکا تاکنون پیشرفتهترین قیام در سال جاری است، بررسی مختصری از اعتراضات دیگر علیه ریاضت اقتصادی در سراسر جنوب جهانی نشان میدهد که مخالفتهای مبارزاتی با ریاضت و امپریالیسم در بسیاری از مناطق در حال افزایش است.
هائیتی
تا لحظه نگارش این مقاله، این سومین هفتهای است که هائیتی علیه افزایش هزینههای زندگی، در اعتراضات سراسری بیوقفه قرار دارد. در ده سال گذشته، این کشور بالاترین نرخ تورم را دارد. در پورتو پرنس Port-au-Prince، معترضان سنگرهای آتشین برپا کردهاند. آنان در برابر سرکوب خشونتآمیز پلیس و گاز اشکآور مقاومت میکنند و خواهان استعفای آریل هنری Ariel Henry، نخستوزیر میباشند. درواقع، هائیتیها بهدنبال تلاش رئیسجمهور سابق جوونل مویس Jovenel Moise جهت تمدید دوره ریاست جمهوری خود بهمدت سه سال دیگر، بهطور مداوم در خیابانها بودهاند. پس از ترور مویس، نخستوزیر آریل هنری بدون حکم دموکراتیک قدرت را بهدست گرفت و نتوانست بر مشکلات فائق آید و بحرانهای فراوان را که مردم هائیتی با آن روبرو هستند، همچون فقر شدید و خشونت باندی را به دلیل میراث طولانی مداخله امپریالیستی حل کند. تنها در قرن بیست و یکم، این کشور در سال ۲۰۰۴ دستخوش کودتای ایالات متحده شد. از آن زمان این کشور سالها در اشغال نیروهای نظامیسازمان ملل MINUSTAH، بوده است که مرتکب نقض فاحش حقوق بشر ازجمله تجاوز جنسی و ترور رئیسجمهور در سال گذشته گردید.
آرژانتین
یکی از پویاترین جنبشها علیه ریاضت اقتصادی در آرژانتین رخ داده است. با وجود گروههای سوسیالیست و اتحادیههای کارگری، ازجمله رفقای صدای چپ در PTS، معترضان نقشی را که صندوق بینالمللی پول با وادار کردن کشورهای نیمهاستعماری به پرداخت بدهیهای خارجی تقلبی برای تداوم سلطه امپریالیسم در سرتاسر جهان بازی میکند، برجسته کردهاند. برنامههای تعدیل مجدد صندوق بینالمللی پول کارگران را مجبور میکند تاوان بحرانهایی را که سرمایهداری ایجاد میکند، بپردازند. بههمین دلیل، دههاهزار نفر از مردم آرژانتین اعتراض کردند و از دولت خود خواستند تا دولتشان از پرداخت بدهی خارجی خودداری کند و به پیمان خود با صندوق بینالمللی پول پایان دهد. در حال حاضر، تورم در آرژانتین نزدیک به ۸۰ درصد است و نرخ فقر در اکثر مراکز شهری به ۴۰ درصد میرسد.
غنا
غنا یکی از اولین کشورهای آفریقایی است که به موج اعتراضات ضدِ ریاضت اقتصادی امسال پیوست، اگرچه بسیاری از کشورهای این قاره علیه کودتاهای نظامی که بسیاری از آنها محصول مداخله نظامی ایالات متحده بوده است، قیامهای خود را داشتهاند. تظاهرات در غنا بهمدت دو روز در پایتخت برگزار شد و علیرغم حضور شدید پلیس، صدها نفر به خیابانها آمدند. یکی از خواستههای اصلی، مخالفت با مالیاتی بود که اخیراً بر پرداختهای الکترونیکی وضع شده است که به مردم فقیر و طبقه کارگر غنا آسیب میزند. این تظاهرات توسط یک ائتلاف اخیراً تشکیلشده، بهنام «آریس غنا» (غنا برخیز!) سازماندهی شده بود. معترضان با پلیس روبرو شدند و در نهایت ۲۹ نفر را دستگیر کردند. در ماه مه، این کشور به رکورد تورم ۲۷/۶ درصدی رسید. دولت در حال مذاکرات با صندوق بینالمللی پول برای کمک مالی است که فقط به غناییها آسیب بیشتری میرساند. اینکه آیا اعتراضات افزایش مییابد یا نه، باید دید.
اندونزی
برخی از جدیدترین اعتراضات مربوط به هزینههای زندگی در اندونزی برگزار میشود که دانشجویان، کارگران، ماهیگیران و کشاورزان در خط مقدم آن قرار دارند. هزاران نفر در شهرهای بزرگ کشور تظاهرات کردند. این در حالی است که قیمت سوخت ۳۰ درصد افزایش یافته است که اولین افزایش قیمت در هشت سال گذشته است. هزینههای مواد غذایی نیز افزایش یافته است. رئیس کنفدراسیون اتحادیههای کارگری اندونزی گفته است که کارگران در حال برنامهریزی برای تجمعات بیشتری هستند و در حال بررسی اعتصاب ملی علیه افزایش قیمت سوخت میباشند. دولت هزاران پلیس را برای محافظت از پمپ بنزینها فرستاده است که انتظار میرود به محل اعتراض تبدیل شوند. در واقع، مراحل اولیه بحران سریلانکا شاهد تجمع معترضان در پمپ بنزینها بود. بهخاطر افزایش قیمت ۵۲ درصدی سوخت در بنگلادش، در سرتاسر این کشور نیز تظاهرات در پمپ بنزینها برگزار شده است. رهبران معترضان در کشورهای مختلف جنوب و جنوب شرق آسیا باید از این اعتراضات در مقابل پمپ بنزینها و تقاضای کاهش هزینههای سوخت استفاده کنند تا مبارزات خود را در سطح منطقه متحد کنند.
از آنجا که چشمانداز پایان جنگ در اوکراین متصور نمیباشد و با توجه به رکود جهانی، این احتمال وجود دارد که کشورهای بیشتری شاهد اعتراضات نسبت به افزایش قیمتها باشند که فشاری است بر نیروی کار و زحمت. صندوق بینالمللی پول نقشی متضاد بازی میکند و دولتها را وامیدارد تا بدهیها را بپذیرند و با افزایش بیشتر هزینههای زندگی برای کسانی که حداقل توان مالی آن را دارند، این وامها را بازپرداخت کنند. صندوق بینالمللی پول همچنین به کشورها دستور میدهد تا استخراج سوختهای فسیلی را افزایش دهند. بهطور مثال پاکستان نشان میدهد که چگونه چنین سیاستهایی کشورهای جنوب جهانی را در معرض فجایع کابوسوار قرار میدهد.
مثال سریلانکا نشان میدهد که اعداد در کنار مردم فقیر و طبقه کارگر است. با این حال، همچنین نشان میدهد که بدون رهبری و سازماندهی طبقه کارگر، حتی پویاترین بسیجها را میتوان با سرکوب شدید درهم شکست. رئیسجمهور راجاپاکسا، که چند ماه پیش از کشور رانده شده بود، بازگشته و در یک عمارت زندگی میکند، و طبقه حاکم فاسد، قرارداد جدیدی با صندوق بینالمللی پول تنظیم کرده است.
این قیامها علاوه بر سازماندهی و رهبری طبقه کارگر، نیازمند همبستگی کارگران در کشورهای ثروتمند امپریالیستی است. اگرچه بحران برای کارگران و جوامع تحت ستم در نیمهمستعمرهها بدتر است، کارگران در شمال جهانی نیز با هزینههای زندگی بالاتری روبرو هستند. این باعث موجی از اعتصابات در سراسر اروپا میشود، بهطوری که مبارزه طبقاتی تاریخی در بریتانیا یکی از اولین سنگرهای حملات نئولیبرالی به قدرت طبقه کارگر است. این قدرت طبقه کارگر باید با این درک که مبارزه طبقاتی بینالمللی است بهکار گرفته شود. هم اصلاحطلبان در چپ و هم انزواطلبان در راست افراطی تلاش خواهند کرد نارضایتی را به امتیازات ملی یا عوامفریبی هدایت کنند. اما سرمایهداری بهعنوان یک سیستم جهانی عمل میکند، لذا در سراسر جهان کارگرانی را میخواهد که در همبستگی و هماهنگی با یکدیگر عمل کنند تا این سیستم پوسیده و ناپایدار را یکبار برای همیشه سرنگون کنند.