ادبی-هنری
۱۷ مهر ۱۳۹۹
بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد
وطن، زِ نو، جوان شود دمی دگر برآورد
به روی نقشه وطن، صدات چون کند سفر
کویر سبز گردد و سر از خزر برآورد
برون زِ ترس و لرزها گذر کند ز مرزها
بهار بیکرانهای به زیب و فر برآورد
چو موجِ آن ترانهها برآید از کرانهها
جوانههای ارغوان زِ بیشه سر برآورد
بهار جاودانهای که شیوه و شمیم آن
ز صبرِ سبزِ باغِ ما گُلِ ظفر برآورد
سیاهی از وطن رود، سپیدهای جوان دمد
چو آذرخشِ نغمهات زِ شب شرر برآورد
شب ارچه های و هو کند، زِ خویش شستشو کند
۰۵ مهر ۱۳۹۹
همراه با بازخوانی «سوگند دیگر»، ۷۹مین سالگرد بنیادگذاری حزب تودهٔ ایران را به رفقای تودهای شادباش میگوئیم.
«سوگند دیگر»
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
۲۵ اکتبر سال ۱۸۹۴ است. یک روز شورانگیز بهاری. «گلزار» که آخرین روزهای بارداری خود را میگذراند، با شکمی برآمده و گامهایی شمرده، پاکشان و سلانه سلانه، با عبور از کنارههای سرسبز و پرآب علف روستای «سبوری» شارکیشلا، از توابع استان «سیواس» ترکیه، بهسوی چراگاه میرود تا با دستهای ورزیده و مهربانش، پستانهای پرشیر گوسفندان را بدوشد. هنوز با رمه گوسفندهایی که با پستانهای پرشیر، در زیر نور آفتاب، سر در زیرشکم یکدیگر کردهاند، فاصله زیادی دارد، دردی ناگهانی در رگ جانش میدود، از شدت درد، لب زیرینش را به دندان میگزد و از لذت شادی زودگذری سرشار میشود.
۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
بههنگام جنگ جهانی
در سلول یک زندان ایتالیایی
بهنام «سان کارلو»
که از سربازهای زندانی، مستها
دزدها انباشته بود
یک سرباز سوسیالیست با مداد کپیه
بر دیوار نگاشت:
زنده باد لنین!
(آن بالا، در سلول نیمه تاریک، با خطی بهسختی مشهود
ولی
با حروف بسیار درشت)
همینکه نگهبان آن را دید، رنگکاری را فرستاد
با یک سطل دوغاب و قلم مو
و رنگکار روی آن نوشته خطرناک را رنگ زد.
چون او با دوغاب تنها حروف را آهکمالی کرد،
اکنون آن بالا، در سلول با خط آهکی
پدید است:
صفحهها
تازهها در کتابخانه مهر
شورای نویسندگان و هنرمندان ایران
Education - This is a contributing Drupal Theme
Design by
WeebPal.