شماره ۲۴۴ ــ یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
ادبی-هنری
۱۵ مهر ۱۳۹۴
نگهبانان تمام باجهها را بسته بودند. ولی ما صدای یکی از محکومین را پیش از این که او را ببندند شنیدیم که فریاد زد: «زنده باد الجزیره!» و یکصدا، بیشک هنگامی که نخستین محکوم را به دارمیکشیدند، از زندان زنان، ترانه مبارزان الجزیرهای برخاست
۰۱ مهر ۱۳۹۴
از خودم میپرسیدم که آیا در حال دیوانه شدن نبودم. اگر مرا معتاد میکردند، آیا باز هم میتوانستم مانند بار نخست مقاومت کنم؟ ااگر پنتهوتال مرا مجبور میکرد آنچه را که نمیخواستم بگویم، بر زبان آورم، بههیچ دردی نخورده بود که در برابر شکنجهها مقاومت کرده بودم.
۱۷ شهریور ۱۳۹۴
ایر… نخستین فردی بود که وارد اتاق شد و در حالیکه یک لگد حوالهام میکرد، گفت: «بشین!» من ازجایم تکان نخوردم. ایر… مرا محکم در دستهایش گرفت و به یک گوشه دیوار چسباند. لحظهای بعد، تحت اثر جریان برق دوباره به خود میپیچیدم. احساس میکردم که مقاومت من، آنها را بیش از پیش عصبی و خشن میکرد.
۰۲ شهریور ۱۳۹۴
انگشتانم را تکان نمیدادم ولی سه بار این احتضار تحملناپذیر را احساس کردم. در آخرین لحظات، آنها با مجبور کردن من به بالا آوردن آب، اجازه میدادند تنفسم را از سر بگیرم.
در واپسین گذر، دیگر بیهوش شدم.
۲۴ مرداد ۱۳۹۴
ناگهان حس کردم که گویی حیوانی وحشی با گاز گرفتن من، گوشتم را تکه تکه از بدنم جدا میکند.
شا… در حالیکه بهطرف من چرخیده بود، گفت: «ما یک شانس به شما میدهیم. این کاغذ و این هم مداد. شما به ما بگویید خانهتان کجاست و از هنگامیکه مخفی شده بودید چه کسی به شما پناه داده است؛ با چه کسی ملاقات کردهاید و فعالیتهای شما در چه زمینهای بوده است.»
صفحهها
تازهها در کتابخانه مهر
گروهی از مورخین اتحاد شوروی
گروهی از مورخین اتحاد شوروی
Education - This is a contributing Drupal Theme
Design by
WeebPal.