حقیقت درباره ونزوئلا
دولت نیکلاس مادورو ۴۳/۲ درصد بودجه خود را صرف سیاست اجتماعی ونزوئلا میکند. نتیجه آن: بهرغم جنگ اقتصادی، میزان مرگومیر کودکان نصف شده؛ بیسوادی ریشهکن گردیده؛ بیش از یک میلیون مسکن ساخته شده، شمار دبیران مدارس پنج برابر شده؛ و ونزوئلا رکورد «جینی» (مربوط به کاهش نابرابریها) در آمریکای لاتین را از آن خود کرده است.
ونزوئلا، بهدلیل گنجینههای افسانهای بهویژه هیدروکربورها، که در زیرِ زمین آن خوابیده است، بهعنوان کشوری ثروتمند قلمداد میشود. ولی تقریباً تمام این ثروتها بهمدت یک سده به تملک نخبگان رهبری و شرکتهای فراملی درمیآمده است. تا زمان انتخاب شدن هوگو چاوز در سال ۱۹۹۹، خلق ونزوئلا فقط خردهریزهایی را از این ثروت دریافت میکرد. بیش از نیمی از ونزوئلاییها (۷۰/۸ درصد در سال ۱۹۹۶) در زیر خط فقر زندگی میکردند.
انقلاب بولیواری، اراده سیاسی مردم را در مقام فرماندهی قرار داد. در پرتو مداخله مردمی، انقلاب به دولت امکان داد که بخشهای کلیدی اقتصاد را در اختیار گیرد، حاکمیت ملی را بازیابد و توزیع ثروت را بهنفع بخشهای عمومی و فراموششدگان به مرحله عمل رساند.
سیاستهای اجتماعی، سرمایهگذاری در بخشهای عمومی، ملی کردنها، اصلاحات کشاورزی، کار برای همه، دستمزد حداقل، الزامات اکولوژیکی، مسکن برای همه، بیمه سلامت برای همگان، حق آموزش و پرورش، حق بازنشستگی …. چاویسم با ساختن دولتی مدرن پیوند خورد. چاویسم یک سیاست بلندپروازانه اصلاح سرزمین را آغاز کرد: جاده، راهآهن، بنادر، سدسازی، گاز و نفت لولهکشی شده ….
در مورد سیاست خارجی، کاراکاس روی ادغام آمریکای لاتین سرمایهگذاری کرد و محورهای جنوب ـ جنوب را برتر شمرد، در حالیکه روابطی را به ایالات متحده تحمیل کرد که براساس احترام متقابل بنا شده بود. گردباد چنین تغییراتی، ساختار سنتی قدرت را در ونزوئلا کاملاً بههم ریخت و بنای دوباره جامعهای را در پی داشت که بنیادش تا آن لحظه براساس سلسله مراتب نخبگان قرار گرفته بود. و این فقط میتوانست کینه طبقات مسلط که کشور را ملک طلق خود میدانستند، برانگیزاند.
کارزارهای بدگویی و تحقیر امروزه نیز علیه پرزیدنت مادورو ادامه دارد. برخی از بخشهای سیاسی و رسانههای اروپایی با این کارزارها همآواز میشوند. ولی فاکتها سمج هستند.
آیا دیده شده است که رژیمی «دیکتاتوری»، محدوده دموکراسی را بهجای کاهش دادن، گسترش دهد؟ و دادن امکان رأی به میلیونها انسان که تا آن لحظه از داشتن کارت رأیدهنده محروم بودهاند؟ انتخابات در ونزوئلا هر چهار سال یکبار صورت میگرفت. چاویسم بیش از یکبار در سال رأیگیری کرد (۱۹ بار در ۱۷ سال). و آنهم در شرایطی کاملاً قانونی که از سوی سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا، سازمان کشورهای آمریکایی، مرکز کارتر و غیره بهرسمیت شناخته شده است.
چاوز همواره تأکید کرده بود که سوسیالیسم را میتوان در آزادی و دموکراسی بنا کرد. وانگهی او این احترام به رأی مردم را با چشمپوشی کردن از اصلاح قانون اساسی که از سوی رأیدهندگان در همهپرسی سال ۲۰۰۷ رد شده بود، ثابت کرد. این اتفاقی نیست که «بنیاد پیشرفت دموکراسی» که مقر آن در کانادا قرار دارد، ونزوئلا را در مقام نخست کشورهایی قرار داد که سلامت انتخابات در آنها رعایت میشود.
دولت نیکلاس مادورو ۴۳/۲ درصد بودجه خود را صرف سیاست اجتماعی ونزوئلا میکند. نتیجه آن: بهرغم جنگ اقتصادی، میزان مرگومیر کودکان نصف شده؛ بیسوادی ریشهکن گردیده؛ بیش از یک میلیون مسکن ساخته شده، شمار دبیران مدارس پنج برابر شده؛ و ونزوئلا رکورد «جینی» (مربوط به کاهش نابرابریها) در آمریکای لاتین را از آن خود کرده است. اخیراً «کمیسیون اقتصادی برای آمریکای لاتین و حوزه کارائیب» ـ وابسته به سازمان ملل متحد ـ در گزارشی نشان داده است که ونزوئلا و اکوادور دو کشوری هستند که موفق شدهاند نرخ فقر را بیش از همه کشورهای آمریکای لاتین کاهش دهند.
در میان کارزارهای کنونی تهمت و افترا، از همه بیشرمانهتر آن کارزاری است که مدعی میشود آزادی بیان در ونزوئلا مهار شده است. واقعیت آن است که بخش خصوصی با پرزیدنت مادورو خصومت دارد و بخش عمده رسانهها را تحت کنترل خود دارد. همه میتوانند این مطلب را کنترل کنند: از ۱۱۱ کانال تلویزیونی، ۶۱ کانال خصوصی، ۳۷ کانال متعلق به اقلیتها و فقط ۱۳ کانال عمومی است. وضعیت مشابهی در مورد کانالهای رادیویی صادق است و ۸۰ درصد روزنامهها توسط اپوزیسیون کنترل میشود.
بنابراین همه امور در ونزوئلای بولیواری بهصورت کمال مطلوب نیست. ولی هیچ چیز این کارزارهای دروغپردازی، خشونت و نفرت را توجیه نمیکند.
* سردبیر سابق لوموند دیپلوماتیک و پرزیدنت «انجمن حافظه مبارزات»