ضرورت اقدام در راه وحدت و آشتی ملّی بر مبنای اهداف اصلی انقلاب

ضرب‌المثلی داریم معروف که می‌گوید: «آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود». امّا این چه رسمی است که نه‌تنها ما، بلکه بسیاری از کشورهای جنوب جهانی ـــ یعنی ساکنان همان جایی که جوزپ بورل و دوستانش آن را «جنگل» می‌نامند ـــ سال‌هاست از یک سوراخ ـــ آن هم از «باغ» اربابِ جوزپ بورل و دوستانش ـــ گزیده می‌شوند؟ از همان سوراخی که کالای صادراتی در زرورق پیچیدهٔ آن جز چند مفاهیم عام و البته عاری از محتوای واقعی، مانند آزادی، حقوق بشر، دموکراسی، برابری، و جامعهٔ مدنی نیست. تازه آن هم به شکلی که نسخه‌ٔ آن در همان «باغ» پیچیده می‌شود؛ نسخه‌ای کاملاً غربی که تقریباً هیچ نوع همگونی و هماهنگی با ماهیت روابط اقتصادی -انسانی، سنت‌های جاری و تاریخی، قومی و قبیله‌ای در جامعه ای که قرار است این نسخه با این مفاهیم در آنجا پیاده شود، ندارد.

مقولات دموکراسی، آزادی، و حقوق بشر در یک جامعه زمانی واقعی و حامل مفهومی انسانی و تأثیرگذار هستند که همهٔ ملزومات یک جامعهٔ مدنی که در آن پول و سرمایه حرف اول و آخر را نمی‌زنند، و عدالت رکن اساسی آن را تشکیل می‌دهد، رعایت شود. بدون کم بها دادن به مقولات دموکراسی، آزادی و حقوق بشر و تأکید بر نیاز به اجرای آن در جامعه، متأسفانه باید گفت وقتی این مفاهیم با نسخهٔ غربی و در غیاب مناسبات طبقاتی و روابط اقتصادی عادلانه مطرح می‌شوند، در واقع واژه‌هایی تهی از واقعیت و موهوماتی هستند که با مجذوب ساختن اقشار بزرگی از مردم، به‌ویژه اقشار متوسط و نسبتاً مرفه، اغلب در راه پیشبرد امیال منفعت‌جویانهٔ جوامع درون «باغ» به کار گرفته می‌شوند. تجربهٔ بسیاری از کشورها نشان داده است که صدور چنین کالایی از «باغ» مورد نظر بورل به جوامع درون «جنگل» غالباً به شبه‌انقلاب‌های رنگی یا وابستگی شدید به فرمانروایان آن «باغ» منجر می‌شود که جز تشدید نابرابری‌های اقتصادی-اجتماعی، گسترش هرچه بیشتر فاصلهٔ فقر و ثروت، از دست رفتن همان امکانات و اختیارات محدود اقشار متوسط و ضعیف، و درجه‌بندی شدن شهروندان به درجات یک و دو و سه و … ارمغان دیگری با خود نمی‌آورند.

برای روشن‌تر شدن موضوع و بررسی کارنامهٔ آزادی و حقوق بشر لازم است چند دهه به عقب برگردیم و به‌طور گذرا هم که شده، گذشته را مرور کنیم. طبیعی است که در کشور ما پس از انقلاب و به‌علت نبرد «که بر که»ای که برای تسلط بر ارکان سیاسی-اقتصادی-اجتماعی در جریان بوده است، علاوه بر توطئه‌های روز افزون ایالات متحدهٔ آمریکا، اسرائیل، و کشورهای غربی، حوادث و رویدادهای ناگوار فراوانی نیز در این چند دهه اتفاق افتاده است. از جنگ تحمیلی هشت‌سالهٔ عراق و ایران و شرایط و پیامدهای آن که بگذریم، باید به دردآورترین دوران بعد از انقلاب، یعنی دوران ترور نیروهای انقلابی ملی و مذهبی، انفجار ساختمان‌های دولتی، و کشتار جمعی نیروهای مؤثر در انقلاب اشاره شود. ادامهٔ این ترورها و به چالش کشیدن قدرت توسط نیروهای مجاهدین خلق، در انتهای خود منجر به اعدام های دسته جمعی توسط حکومت وقت شد که در ادامهٔ خود با تحریک عوامل نفوذی و مخالفین طبقاتی حزب تودۀ ایران، تمامی رهبری و کادرهای برجستهٔ این حزب نیز در زندان ها شکنجه و اعدام شدند.

کمی بعد با برنامه‌ریزی‌های امپریالیسم و همدست آن در منطقه، رژیم صیهونیستی اسرائیل، و البته به کمک عوامل خودفروختهٔ داخلی، ترورهای مسؤولان مملکتی، نیروهای مستشاری سپاه در سوریه، دانشمندان هسته‌ای و … ادامه یافت. همزمان، در فضای مجازی جنگی نرم آغاز گشت و ضمن عرضهٔ کالاهایی چون آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و …، تلاش شد با بهره‌گیری از مشکلات و نارسایی‌های معیشتی ناشی از تحریم‌های حداکثری، افکار عمومی طوری تهییج و تحریک شود تا در اینجا و آنجا به دلایل مختلف، و البته در بسیاری موارد به‌حق و منطقی، منجر به شورش‌های خیابانی و در نتیجه بی‌ثباتی جامعه گردد.

در مسألهٔ گرانی بنزین در سال ۹۸، یا در مرگ «مهسا امینی» در گشت ارشاد، می‌بینیم وقتی تعدادی از جوانان که در کنش‌های اجتماعی به‌خاطر کاستی‌ها و کمبودهای شغلی و معیشتی، یا در کمبود آزادی‌ها، به‌ویژه در زمینهٔ مسأله حجاب، دست به تظاهرات خیابانی می‌زنند، با سوار شدن عوامل خارجی بر این موج برای تحریک و فشار بر افکار عمومی، اقدامات خشن و خرابکارانه طوری تشدید می‌شود که تعدادی از هر دو طرف، هم از نیروهای انتظامی و هم از میان تظاهرکنندگان کشته و مجروح می‌شوند. در عین حال، در هر دو این رویدادها، یعنی گران شدن بنزین در سال ۹۸ و مرگ مهسا امینی در گشت ارشاد، نمی‌توانیم در کنار وجود معضلات ریشه‌دار حل نشده در جامعه، نقش مخرب تلویزیون‌های سه‌گانهٔ خارج از کشور ـــ این فروشندگان کالای تقلبی آزادی، حقوق بشر و دموکراسی ـــ را که شبانه‌روز مشغول سیاه‌نمایی و پخش اخبار راست و دروغ تحریک‌آمیز بودند نادیده بگیریم.

علاوه بر آنچه که در بالا بدان اشاره شد، باید بدانیم که مهم‌ترین عوامل جدایی و گله‌گذاری‌ها و در پاره‌ای از موارد رویگردانی و حتی مهاجرت در طول این سال‌ها، همانا جنگ اقتصادی آگاهانهٔ تحریمی ایالات متحده آمریکا و اتحادیهٔ اروپا برای خدشه‌دار کردن استقلال کشور و تحمیل خواست‌های خود به دولت بوده است که دقیقاً تضعیف اقتصاد کشور، به‌ویژه پول ملی، را هدف قرار داده است. آن‌ها از این طریق می‌خواهند ضمن ایجاد فشار بر دولت مستقر و مختل کردن وظایف آن به کمک مدیران و سرمایه‌داران غرب‌گرا در داخل، اقشار وسیع‌تری از مردم را ناراضی کنند و با عرضهٔ کالاهای معلوم‌الحال خود چون آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر، آنان را در مقابل حکومت قرار دهند. همهٔ این‌ها، در کنار ناکارآمدی‌های دولت مستقر، منجر به آن شده است تا بازار فروش کالاهای این‌چنینی ساکنان «باغ» جوزپ بورل، بدون دقت به انگیزه و محتوای این دلسوزی‌های روباه‌صفتانه، برای برخی از ایرانیان داخل و خارج از کشور جذاب جلوه کند.

علاوه بر مسایل فوق، عدم وجود برنامه‌ای عدالت‌محور در اقتصاد، که بتواند اقشار وسیعی از مردم زحمتکش و پشتیبان انقلاب را از فقر شدید کنونی برهاند و امکانات و فرصت‌ها را عادلانه واگذار نماید، وجود ارتشا و فساد نهادینه شده در داخل کشور، رانت‌خواری، قبیله‌گرایی مسؤولین و تسلط روابط فامیلی، دخالت انواع نهادهای افراطی در مسایل جاری مردم، عدم به‌کارگیری بخش‌های بزرگی از نیروهای فعال جامعه با نگاهی سلیقه‌ای، وجود مدیران بی‌کفایت در ادارهٔ امور کشور و نادیده گرفته شدن تخصص و استعدادها، ضمن ایجاد گسل‌های اجتماعی، منجر به آن شده است تا جامعه به خودی و غیرخودی تقسیم، و با تزویر و ریا و تحت نام انقلاب و اسلام از فرصت‌ها و امکانات مملکتی به‌نفع عده‌ای خاص سوء استفاده شود. همهٔ این‌ها و وجود مدیران شیفتهٔ غرب موجب آن شده است تا به دلسردی و نارضایتی در میان مردم دامن زده شود و کالای تقلبی «باغ» را مطلوب‌تر جلوه دهد.

با نگاهی به عرصهٔ رسانه‌ای داخل کشور می‌بینیم که اغلب مطبوعات داخلی سویه‌ای غرب‌گرا دارند. گزارش‌ها و مقالات به‌نوعی، اگر نه ستایشگر، که توجیه‌گر سیاست‌ها و اندیشه‌های لیبرالی غرب هستند. اخبار این روزنامه‌ها غالباً ترجمه‌ای از مطبوعات و رسانه‌های غربی اند. به‌عبارت دیگر، همان خطی را که مطبوعات غرب در جهان به پیش می‌برند، روزنامه‌های داخلی هم با آب و تاب، همان را نشر و گسترش می‌دهند. بسیاری از این روزنامه‌ها و وبلاگ‌ها وابسته به اطاق بازرگانی و یا محافل قدرتمند سرمایه‌داری هستند و از آن طریق تأمین مالی می‌شوند، و طبیعی است که از همان‌ها هم فرمان می‌گیرند. در این وضعیت و شرایط حساس، بسیاری از این رسانه‌ها به بازوهای قدرتمند تقویت افکار و خواست‌های غرب در داخل بدل شده‌اند.

سؤال اینجاست که در مقابل این همه هیاهوی راست غرب‌گرا چرا تاکنون حتی به یک نشریهٔ چپ ضدامپریالیست، که مدافع محرومان و اجرای اقتصادی عادلانه باشد و ضمن این که روابط عادلانه با غرب را نفی نمی‌کند، عمیقاً از سیاست گردش به شرق و گسترش ارتباطات با کشورهای همسایه و شرق دفاع می‌کند، اجازهٔ نشر داده نشده و نمی‌شود؟ حضور چنین نشریاتی، حتی اندک، در میان این همه نشریات رنگارنگ هواخواه غرب می‌تواند ضمن آگاه ساختن جامعه از آنچه در دنیای دیگری غیر از غرب می‌گذرد و اکثریت مردم جهان را شامل می‌شود، روشنگری کند، و دورویی و سیاست‌های تجاوزکارانه و فریبکارانهٔ غرب را در زمینه‌های سیاسی- اقتصادی و اجتماعی بر ملا سازد.

این قبیل برخوردهای غم‌انگیز و دردآور از ابتدای انقلاب تاکنون، که در اکثر آن‌ها به نوعی دست بیگانگان و یا عوامل نفوذی نیز در کار بوده است، با وارد کردن لطمات جدی به امر انسجام و وحدت ملی، زخم‌های چرکینی را به جا گذاشته‌اند که منجر به قهر یا بی‌تفاوتی تعداد قابل‌توجهی از نیروهای مردمی نسبت به مسایل جاری و مشارکت در امور عمومی شده است. چنین وضعیتی نمی‌تواند برای همیشه ادامه یابد، و می‌بایست با تلاش در راه برای آشتی و وحدت ملّی، به آن پایان داده شود.

برای رسیدن به نوعی تفاهم ملی، که لازمهٔ شرایط پیچیده و خطرناک کنونی بین‌المللی است، دولت آینده نیازمند برداشتن گام‌هایی مشخص و استوار در راه اجرای سیاست‌های عادلانهٔ اقتصادی -اجتماعی است. باید اقشار وسیع زحمتکشان را از وضعیت ناپایدار شغلی و معیشتی کنونی نجات داد و با در نظر گرفتن سطح بالای تورم و سنگینی کرایهٔ مسکن، حقوق و مزایای آنان را برای یک زندگی عزتمند، مورد بازنگری جدی قرار داد. باید معضلات و مشکلات کنونی، از جمله مسأله مسکن، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، و به‌ویژه تأمین اجتماعی، از سر راه برداشته شوند. باید با فساد و ارتشا، رانت‌خواری، و تنگ‌نظری‌های قطبی‌ساز مبارزهٔ جدی به‌عمل آید. باید به مسایل و مشکلات زنان در جامعه و در محیط کار رسیدگی عاجل به‌عمل آید و حرمت، آزادگی، و حقوق زنان در جامعه حفظ شود. باید برای ایجاد تشکل های کارگری و احزاب سیاسی شناسنامه دار فکری عاجل کرد و از این طریق مشارکت عمومی را سامان داد.

اما اجرای چنین سیاست‌هایی را نمی‌توان به دست همان کسانی سپرد که به‌مدت چند دهه، با تلاش برای بازگرداندن میهن ما به «باغ» مورد نظر جوزپ بورل، خود باعث و بانی معضلات کنونی برای مردم ایران بوده‌اند. امروز نیز آنها با همین شیوه‌های فریبکارانه وارد میدان شده‌اند تا با خاک پاشیدن به چشم مردم و جلب آرای آنان، ما را به «باغ» برگردانند. باید با تمام قوا از این بازگشت جلوگیری کرد و کار را به دست کسانی سپرد که طی این دهه‌ها کوشیده‌اند در برابر نشان‌دهندگان «در باغ سبز» به مردم میهن ما مقاومت کنند.

٪ نظرات

  • متاسف

    چرا تعارف می کنید. صریح بگویید که مردم به جلیلی رای بدهید.
    البته که شرم آور است.
    شما از یک طرف ادعای پیروی از تحلیل های رهبری حزب در سالهای ابتدای انقلاب را دارید و از طرف دیگر خود را به کوچه علی چپ میزنید که انگار نه انگار حزب بزرگترین افشاگر انجمن ضد مردمی حجتیه در کشور بوده است. حالا به دنبال پایداری چی ها و حجتیه ای ها افتاده اید. خوب شد مصباح زودتر مرد وگرنه پشت سرش برای نماز صف می کشیدید.
    خشت اول گر نهد معمار کج
    تا ثریا می رود دیوار کج
    متاسفم

  • بهرنگ

    آقای متاسف، خود گوئی و خود خندی عجب مرد هنرمندی؟ این چند خط بسیار سطحی شما در مقابل مقاله کاملا مستدل و عمیق رفقای ۱۰مهر واقعا مثل حمله قورباغه به شیر است و این را بخاطر توهین نمیگویم این درک واقعی من است. تعجب من بیش از همه از این واقعیت ناشی میشود که شما میخواهید با استناد به خط مشی انقلابی حزب به گروه ۱۰ مهر انتقاد کنید درحالیکه مسقل از این استناد غیرواقعی و ناصادقانه نقد آبکی شما نشان میدهد که نه تنها درکی از عمق خط مشی انقلاب حزب در در سه سال اول انقلاب ندارید بلکه هم در متدولوژی و هم سیاست ورزی و موضع گیری شما «متاسفانه» باحتمال زیاد آن خط مشی و متدولوژی قبول ندارید. حزب ما هیچگاه بدون مدرک و تحقیق و بررسی درست در باره شخصیت ها موضع گیری نمیکرد حتی در مورد دشمنان حزب. بله فکر میکنم ۱۰ مهر با احساس مسئولیت بالا در این مرحله فقط معیارها را برای انتخاب درست تعیین کرده است و برای من قابل فهم است، حتی اگر شخصا معتقد باشم که جلیلی در بین کاندیداها سالم ترین و پاک ترین است و باید درست و بی پرده از او دفاع کرد. لذا بگذارید بگویم واقعا از شما و امثال به عنوان توده ای متاسفم و خوشحالم که گروهی پیدا شده که خط مشی توده ای را حراست میکند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *