فیدل کاسترو سخن میگوید
ناظران بهیاد میآورند که، اگر لازم میشد، وی اخبار ناگوار را بهطور کامل با مردم در میان میگذاشت. و به این ترتیب، از قرار معلوم اعتماد فوقالعادهای بهوجود میآمد؛ مردم به فیدل کاسترو اعتقاد داشتند. آنها در سال ۲۰۰۱ زمانی که صحبت از پنج کوبایی زندانی سیاسی در زندانهای ایالات متحده بود، و وی گفت، «آنها باز خواهند گشت» حرف او را باور کردند. و سه تن آخر آنها در تاریخ ۱۷ دسامبر ۲۰۱۴ بازگشتند.
فیدل کاسترو در ۲۵ نوامبر ۲۰۱۶ شبهنگام درگذشت. در سال ۱۹۵۹، در قامت یک وکیل جوان، شورش انقلابی را رهبری کرد که وسیله رهایی کوبا از باتیستای دیکتاتور شد، کسی که ایالات متحده از وی حمایت میکرد. وقتی که وی ۵۷ سال بعد در سن ۹۰ سالگی درگذشت، هنوز هم «کوماندانته» (فرمانده) انقلاب بود. او ۱۰ سال قبل از سمت ریاستجمهوری استعفا داده بود.
فیدل کاسترو، بهمنزله تنها شخصی که تاریخ را به جلو میبرد، بههیچوجه گرگ تنها نبود. در انقلاب برقآسای کوبا، جنبش ۲۶ ژوئیه او همگام با تودههای دانشجو و کارگران کوبایی عمل میکرد و پیش میرفت. فیدل کاسترو خود بخشی از یک سنت دیرپای کوبایی بود.
وی وارث جنبش انقلابی به رهبری خوزه مارتی بود که حامی اخلاقیات، تحقق پتانسیل انسانی و عدالت اجتماعی بود. در پیشبرد این آرمانها، کاسترو و کوبای تحت رهبری وی، ایستادگی و از استقلال کوبا دفاع کردند.
فیدل کاسترو، بهعنوان معلم و سرمشق، تلاش میکرد نه فقط کوباییها بلکه، و بهطور چشمگیری، تودههای مردم عادی و فعالان سیاسی و اجتماعی سراسر امریکای لاتین و حوزۀ کارائیب را در آرمانهایاش سهیم کند. پیروان کوبایی فیدل کاسترو با آموزش دادن و خدمت کردن مدلی از همبستگی با مردم جهان را خلق کردهاند.
هیچ ادای احترامی به فیدل کاسترو بهعنوان عامل تغییر، بالاتر از فداکاری و ازخودگذشتگی مسلم نسل جدیدی از رهبران آمریکای لاتین، بهویژه اوو مورالس، رافائل کوریا، لولا دا سیلوا، و بهخصوص هوگو چاوز نیست.
دولت انقلابی کوبا تحت رهبری فیدل کاسترو مجبور بود با تعارضات، کنار بیاید و بهناچار عملگرایانه رفتار کند. بهعنوان مثال، فیدل در دادخواست خود به قضاتاش ـ تحت عنوان «تاریخ مرا تبرئه خواهد کرد» که در سال ۱۹۵۳ منتشر شد، وی آرمانهای لیبرال دموکراسی را تحسین کرد. اما بعدها معلوم شد که قدرتمندان معدود حاضر نبودند دیگران را در ثروت خود «بهخاطر خیر همه» (از گفتههای مارتی) و یا بههر دلیل دیگری، سهیم و شریک کنند. با ستیزی بلندآوازه، انقلاب کوبا سوسیالیستی شد و گارد قدیمی کنار رفت.
سوسیالیسم کوبایی با نوع سوسیالیسم شوروی تفاوتهایی داشت. اما کوبا، در پاسخ به تهدید نظامی اعمال شده توسط ایالات متحده، بهسمت اتحاد جماهیر شوروی متمایل شد. کوبای سوسیالیستی مجبور شده است بهمنظور حفاظت از فروپاشی اقتصادی خود پس از سقوط بلوک شوروی و سفت شدن محاصره اقتصادی ایالات متحده، امکانات رفاهی را با روشهای سرمایهدارانه تأمین کند. تحت هدایت فیدل کاسترو، انقلاب غلبه کرد.
نگارنده، با گوش دادن به سخنرانی فیدل کاسترو در حضور مخاطبان بزرگ، فیدل کاستروِ آموزگار را کشف کرد. او به جلو خم میشد و در حالت اقناع کردن ـ گویی با وزرای دولت و یا صرفاً با مردم ساده صحبت میکند ـ، حقایق، دادهها، و پسزمینههای تاریخی را ارائه میداد. همانطور که برازنده یک آموزگار است، بهنظر میرسید وی احترام شنوندگان خود را برمیانگیخت.
ناظران بهیاد میآورند که، اگر لازم میشد، وی اخبار ناگوار را بهطور کامل با مردم در میان میگذاشت. و به این ترتیب، از قرار معلوم اعتماد فوقالعادهای بهوجود میآمد؛ مردم به فیدل کاسترو اعتقاد داشتند. آنها در سال ۲۰۰۱ زمانی که صحبت از پنج کوبایی زندانی سیاسی در زندانهای ایالات متحده بود، و وی گفت، «آنها باز خواهند گشت» حرف او را باور کردند. و سه تن آخر آنها در تاریخ ۱۷ دسامبر ۲۰۱۴ بازگشتند.
مردم امریکای لاتین وقتی کسی که تحسیناش میکنند میمیرد، میگویند «حی و حاضر!» (“!Presente”). آن کلمه، زمانی که بهطور همگانی و هماهنگ در ایالات متحده به گوش رسید، بدون فکر زیادی در زبانها متداول شد. حالا، این کلمه معنای خود را پیدا میکند.
فیدل کاسترو در سال ۱۹۹۲ با فصاحت در مورد فاجعه زیستمحیطی و به خطر افتادن بشریت صحبت کرد و در حال حاضر، حی و حاضر است. او از نابودی هستهای صحبت کرد و حی و حاضر است. او برای تودههای مردم آواره صحبت کرد و حی و حاضر است، درست بهخاطر به حرکت در آوردن همه آنها است که حی و حاضر است. او حرف زد و کوباییها به خلاص کردن آفریقای جنوبی از شر آپارتاید اقدام کردند، و غم و اندوه هنوز هم در آنجا وجود دارد، و او حی و حاضر است.
فیدل کاسترو از صلح و عدالت در «آمریکای ما» ـ آن بخش واقع در جنوب ریو گرانده آمریکا ـ صحبت کرد و بنابراین در کلمبیا که هنوز هم در آن جنگ وجود دارد حی و حاضر است، درست همانطور که وی در سال ۱۹۴۸ در آنجا حی و حاضربود. او برای کوبا صحبت کرد در جایی که کودکان، معروف است که، طبقه ممتازند و او حی و حاضر است در جایی که کودکان رنج میبرند. در نهایت، این او بود که در کوبا ترتیبی داد تا پزشکان به نیواورلئان غرق در سیلاب در زیر طوفان کاترینا اعزام شوند. این اتفاق رخ نداد اما فیدل کاسترو مطمئناً حتی در ایالات متحده حی و حاضر است هر جا که مردم مورد بیاحترامی و مورد آزار قرار بگیرند.