شهیدان حزب تودهٔ ایران زندهاند
هفتاد سال پیش، در بیست و هفتم مهرماه ۱۳۳۳، اولین دسته از یک گروه قهرمانان حزب ما، ۹ تن از افسران میهندوست سازمان نظامی حزب تودۀ ایران، سرهنگ عزتاله سیامک، ستوان یکم عباس افراخته، سروان شهربانی نورالله شفا، سرهنگ دوم نعمتالله عزیزی، سرگرد نصرالله عطارد، سرهنگ دوم محمدعلی مبشری، سروان نظامالدین مدنی، سروان محمدعلی واعظ قائمی، و سرگرد هوشنگ وزیریان، بههمراه مرتضی کیوان، مهندس و شاعر، بهوسیلۀ رژیم منفور پادشاهی سابق اعدام شدند.
دومین دسته از افسران سازمان نظامی حزب تودۀ ایران در ۸ آبان ۱۳۳۳، سومین دسته در ۱۷ آبان ۱۳۳۳، و چهارمین دسته در ۲۶ مردادماه ۱۳۳۴، بهفرمان محمدرضای خائن اعدام گردیدند.
این قهرمانان نه اولین قربانیهای جنبش رهاییبخش ملت ایران، و نه آخرین قربانیان ارتجاع و سرمایهداری هار بوده و خواهند بود. پیش از آنها هم، از پیش از انقلاب مشروطیت تا بهامروز، ملت ما برای استقلال و آزادی قربانیان زیادی داده است، و میتوان انتظار داشت که بعد از این هم قهرمانان ارزندهای با دسیسهها و توطئهچینی آمریکا و متحدانش و یا به کمک همدستان داخلی آنها در راه تثبیت استقلال و آزادی و برای برقراری عدالت اجتماعی، قربانی خواهند شد.
ما در گروه«۱۰ مهر»، به همۀ شهیدان حزب درود می فرستیم و اطمینان داریم که مبارزان تودهای، با همان عشقی که آنان به راه طبقۀ کارگر داشتند، راهی که استقلال و آزادی و پیشرفت اجتماعی مردم ما را تأمین خواهد کرد، با همان روحیه و اعتقاد پرچم حزب تودۀ ایران را همواره برافراشته نگهخواهند داشت، و علیرغم تمامی دشواریها و دشمنیها، در راه نشر سیاست و اندیشههای مردمی و انساندوستانهٔ حزب پرافتخارمان در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۱، که همانا حمایت از آرمانهای اصیل انقلاب شکوهمند بهمن ماه ۱۳۵۷ است، از هیچ کوششی فروگذار نخواهند کرد.
در پایان، در بزرگداشت همۀ این عزیزان به خاک و خون افتاده، این یادوارۀ کوتاه را با شعر «کیوان ستاره بود»، از شاعر بزرگ معاصر، زندهیاد هوشنگ ابتهاج ـــ «سایه» ـــ که بهنام کیوان ولی در واقع برای همه آنان سروده است، به پایان میبریم.
یاد این شهیدان گرامی و راهشان پررهرو.
کیوان ستاره بود
ما از نژاد آتش بودیم:
همزاد آفتاب بلند اما،
با سرنوشت تیرهٔ خاکستر.
عمری میان کورهٔ بیداد سوختیم:
او چون شراره رفت،
من با شکیب خاکستر ماندم.
کیوان ستاره شد
تا برفراز این شب غمناک
امید روشنی را
با ما نگاه دارد.
کیوان ستاره شد
تا شبگرفتگان
راه سپید را بشناسند.
کیوان ستاره شد
که بگوید
آتش
آنگاه آتش است
کز اندرون خویش بسوزد,
وین شام تیره را بفروزد.
من در تمام این شب یلدا
دست امید خستهٔ خود را
در دستهای روشن او می گذاشتم.
من در تمام این شب یلدا
ایمان آفتابی خود را
از پرتو ستارهٔ او گرم داشتم.
کیوان ستاره بود
با نور زندگی میکرد
با نور درگذشت.
او در میان مردمک چشم ما نشست
تا این ودیعه را
روزی به صبحدم بسپاریم.
ـــ ه.ا.سایه، تهران، ۲۷ خرداد ۱۳۵۸
یاد همه جانباختگان و سرسپرده گان عدالتخواه و انترناسیونالیست حزب توده ایران، حزب زحمتکشان و میهن پرستان ایران، گرامی و راه شان پر رهرو!
با درود و مهر
ح. تلاش
عضو حزب دموکراتیک خلق افغانستان