تشکیل اتحاد احتمالی جهادیهای سوریه با همفکران خود در بالکان
نویسنده: دیمتری مینین ــ
ایجاد برنامهریزیشدهٔ یک «واتیکان اسلامی» در بالکان با خطر رشد افراطگرایی مذهبی و تروریسم در اروپا همراه است.
هیاهویی که از مقر ناتو و اتحادیهٔ اروپا در بروکسل درباره «تهاجم اجتنابناپذیر روسیه» به سراسر اروپا برپا شده، توجهات را از تهدیدات واقعی برای ثبات و امنیت این بخش از جهان منحرف کرده است. یکی از فوریترین تهدیدات، نفوذ فزایندهٔ جنبشهای افراطی اسلامگرا به این مناطق است، که با حمایت غیرمستقیم همان قدرتها در حال گسترشاند. این گروهها قادرند برای دستیابی به هدف ایجاد یک «خلافت جهانی» به اقدامات شدید، از جمله حملات تروریستی، دست بزنند.
در این میان، بسیار مهم است که میان این جریانهای افراطی و اسلام سنتی که برای همزیستی مسالمتآمیز با دیگران تلاش میکند تمایز قائل شویم. رهبران اروپایی، بهویژه از این حقیقت غافل هستند که جهادیهای سرسخت و جنگدیده، بهصورت تمامعیار پایگاهی محکم در قالب یک دولت نزدیک به مرزهای اروپا ـــ یعنی سوریه ـــ پیدا کردهاند.
آنها به اشتباه تصور میکنند که یک رهبر منفرد در آنجا پیروز شده و میتوان او را بهآسانی بهسمت خود جلب کرد، در حالی که در واقع با تودهای بزرگ از نیروهای جنگطلب مواجهاند که عمیقاً به ایدئولوژیهای افراطی معتقدند. علاوه بر این، اگر حاکم فعلی سوریه ـــ العشراء ـــ واقعاً در انکار افراطگرایی صادق باشد، بخش قابلتوجهی از حامیان کنونی او ممکن است این کشور را ترک کنند و در مکانهای دیگر، از جمله اروپا، بهدنبال فرصتی برای استفاده از «استعدادهای جنگی» خود بمانند.
اروپا نیز باید این موضوع را در نظر داشته باشد.
بسیاری از نیروهای گروه هیأت تحریرالشام (HTS)، که در روسیه ممنوعالفعالیت اعلام شده است، لزوماً حاضر به پیروی بیچونوچرا از دستورات رهبر خود نیستند. موارد متعددی از حملات این گروه به مسیحیان، شیعیان، و دیگر اقلیتها، و همچنین رفتارهای وحشیانهٔ آنها در سراسر سوریه گزارش شده است. باید به یاد داشت که دهها هزار نیروی شبهنظامی از سراسر جهان در این منطقه گرد هم آمدهاند، افرادی که حتی حاضرند برای باورهای نادرست و منحرف خود جانشان را فدا کنند.
در مناطق تحت اشغال آنها، علیرغم سرکوبها، اعتراضات آغاز شده است. بهعنوان مثال، در شهر ادلب، تجمعی شکل گرفت که در آن مردم خواهان آزادیِ ۱۰ زنی بودند که توسط هیأت تحریرالشام بازداشت شدهاند. همچنین، در میدان سعدالله الجابری در حلب نیز اعتراضاتی مشابهصورت گرفت و مردم آزادی بازداشتشدگان این شهر را طلب کردند.
رسانههای غربی به حملهٔ تروریستی اخیر در مَگدِبورگ آلمان، که توسط شهروند عربستانی به نام عبدالْمُحْسِن انجام شد، با نگرشی نسبتاً سطحی و کماهمیت پرداختند و بر این نکته متمرکز شدند که گویا او ضداسلامگرا بوده و حتی از حامیان حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» بهشمار میرفته است. اما مسأله اینجاست: این عربستانی حملهٔ تروریستی در بازار کریسمس را با محتوایی آشکارا ضد مسیحی انجام داد.
سؤال منطقی که بهمیان میآید این است: آیا تمامی رفتارهای گذشتهٔ او یک بازی حسابشده برای نفوذ به «اردوگاه دشمن» و برانگیختن نفرت میان جوامع برای تقویت همکیشانش نبوده است؟ چنین تاکتیکی در این محیط چندان نادر نیست. و هنوز هم «سوریها» از راه نرسیدهاند.
اما اگر «فرود جهاد» در اروپا از سمت سوریه مسألهای مربوط به آینده، هرچند ظاهراً آیندهای نهچندان دور، باشد ـــ چرا که شرکتکنندگان احتمالی این روند ابتدا نیاز به استراحت و تجدید قوا دارند ـــ موج مشابهی از بالکان، که خود بخشی از اروپاست، هماکنون در حال خیز برداشتن است.
تا پیش از این، بوسنی و هرزگوین (BiH) بهعنوان منبع اصلی این روند محسوب میشد؛ کشوری که نزدیک به نیمی از جمعیت چهار میلیون نفری آن «بوسنیایی» هستند و در گذشته خود را رسماً از نظر ملیت «مسلمان» تعریف میکردند. از زمان جنگ داخلی، هزاران داوطلب ـــ از جمله مجاهدین، عمدتاً از خاورمیانه ـــ در این جمهوری سابق یوگسلاوی ساکن شدهاند. تصور میشد که تحت نظارت دقیق مأموریت نظامی اتحادیهٔ اروپا، یوروفور آلتئا، این افراد بهتدریج «بازپروری» شده و به شهروندانی صلحجو تبدیل خواهند شد. با این حال، ماهیت پنهان رادیکالیسم اسلامی مورد توجه قرار نگرفته بود. پیروان این ایدئولوژی، مطابق با اصولشان، ممکن است تا مدتی در زندگی روزمرهٔ خود هیچ نشانی از گرایشهای افراطی نشان ندهند، اما در مقطعی، بهطور غیرمنتظره برای اطرافیان، میتوانند ناگهان به اقدامات خشونتآمیز روی آورند. علاوه بر این، با گرایش به تبلیغ عقاید (پروزلیتیسم)، باورهای خود را در اطرافیان گسترش داده و به تربیت جوانان اسلامی محلی در یک فضای رادیکال کمک میکنند.
در سالهای اخیر، حوادث متعددی در اروپا رخ داده است که دارای انگیزههای مذهبی بوده و عاملان آن از بوسنی و هرزگوین آمدهاند. ارتباط این افراد با جریانهای جهانی جهادی طولانیمدت و پایدار بوده است.
بر اساس اطلاعات موجود، بخشی از جهادیهایی که در بوسنی و هرزگوین سکونت گزیدهاند از سوریه آمدهاند و همچنان با گروههایی که در آنجا قدرت را بهدست گرفتهاند در ارتباط هستند. علاوه بر این، شمار قابلتوجهی از پناهجویان سوری که بهطریقی به اروپا رسیدهاند نیز به این افراد پیوستهاند. روند رادیکالیزه شدن آنها در بوسنی و هرزگوین بهطور خاص بهدلیل وجود مراکز فعال و تثبیتشدهٔ چنین تفکراتی در این کشور تشدید شده است.
رئیسجمهور جمهوری صربسکا (یکی از بخشهای بوسنی و هرزگوین)، «میلوراد دودیک»، هشدار داده است: «تا ده هزار مهاجر به بوسنی و هرزگوین میآیند. آنها چه کسانی هستند و چه نیتی دارند؟ با گذشت زمان، بوسنی و هرزگوین بهعنوان پایگاهی برای تروریسم اسلامی شناخته خواهد شد، که این مسأله مشکلی جدی برای اروپا و جهان بهشمار میرود.» این افراد به نیروهایی که در سوریه پیروز شدند از جمله از نظر مالی کمکهای فعالی کردهاند. در جنگ جاری، حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ جوان بوسنیایی در کنار جهادیها در سوریه جنگیدهاند. یکی از نخستین بوسنیاییهایی که در سال ۲۰۱۳ در حلب کشته شد، سلفی «معاذ شابیچ»، از روستای گرنیا مائوتسا بود.
در شرایط کنونی، تقویت ارتباط میان این دو قطب در بوسنی و سوریه کاملاً قابل پیشبینی است. انتظار میرود که این جمهوری پسایوگسلاوی به یکی از مسیرهای اصلی نفوذ هیأت تحریرالشام (HTS) به اروپا، بهویژه از نظر ایدئولوژیک، بدل شود.
یکی دیگر از مراکز خطر تروریستی در اروپا کوزوو است. در جریان درگیریها، جهادیها نیز به این منطقه آمدند؛ هرچند، بهدلیل سرعت بیشتر وقایع، تعداد کمتری نسبت به دیگر نقاط حضور داشتند، اما توانستند هستههای خود را در این منطقه ایجاد کنند. در سال ۱۹۹۴، رهبر القاعده (سازمانی که در روسیه ممنوع است)، اسامه بن لادن، یک پایگاه عملیاتی در آلبانی تأسیس کرد که بر کوزوو متمرکز بود. این اقدام موجب شد جریان مستمر جهادیها از بیش از شش کشور خاورمیانهای به کوزوو شکل بگیرد.
یکی از واحدهای «ارتش آزادیبخش کوزوو» (ارتش جداییطلب KLA) توسط برادر «ایمن الظواهری»، یکی از بنیانگذاران القاعده و معاون بن لادن، هدایت میشد. همچنین، از این منطقه حداقل ۴۰۰ نفر برای جنگیدن در کنار جهادیها به سوریه رفتند. روزنامهٔ بریتانیایی تایمز مقالهای با عنوان «جهادیهای داعش (سازمانی که در روسیه ممنوع است) به کوزوو بازگشتهاند و آماده مرگ برای خلافت هستند» منتشر کرده است.
یکی از ویژگیهای خاص رادیکالهای اسلامی محلی، ارتباط نزدیک آنها با تجارت مواد مخدر است. تخمین زده میشود که گروههای جنایتکار آلبانیاییتبار کوزوویی کنترل تجارت مواد مخدر سنگین را در سراسر اروپای مرکزی و شرقی در دست دارند. این گروهها به جهادیها برای تأمین حفاظت پول پرداخت میکنند، و خود جهادیها نیز بهدلیل نیاز به منابع مالی در این تجارت شرکت دارند.
اما از مدتی پیش، آلبانی که سابقاً کشوری بیخدا بود و اکنون سنتهای اسلامی خود را به یاد آورده است، نیز به فرآیند گسترش اسلام رادیکال در بالکان و اروپا پیوسته است. به نظر میرسد که این امر میتواند از لحاظ مالی نیز سودآور باشد، زیرا حامیان ثروتمندی دارد. در تیرانا، «ادی راما»، نخستوزیر این کشور، اعلام کرد که میخواهد به اعضای طریقت صوفی بکتاشی، یک منطقهٔ مخصوص بهسبک واتیکان اختصاص دهد، بهعنوان «راهی برای ترویج تساهل دینی.»
همزمان، «ادی راما» اظهار داشت که هدف از ایجاد «دولت مستقل طریقت بکتاشی» جدید، «ترویج نسخهای بردبار از اسلام است که آلبانی به آن افتخار میکند.»
رهبر اعظم طریقت صوفی بکتاشی، که در قرن سیزدهم در ترکیه بنیانگذاری شد اما اکنون مقر آن در آلبانی قرار دارد، «بابا موندی»، ۶۵ ساله و افسر سابق ارتش آلبانی، وعده داد: «همهٔ تصمیمات با عشق و مهربانی اتخاذ خواهند شد.» او به یک مصاحبهگر از نیویورک تایمز گفت: «این دولت جدید ممکن است به یک سرویس اطلاعاتی کوچک نیاز داشته باشد، زیرا ما هم دشمنانی داریم، اما ارتش، گارد مرزی، یا دادگاه نخواهیم داشت.» اینکه چه کسانی واجد شرایط برای دریافت گذرنامهٔ این دولت خواهند بود، هنوز در حال بررسی است، اما رنگ آن مشخص شده است: سبز. عنوان رسمی رهبر «واتیکان جدید» نیز «حضرت حاجی» خواهد بود.
اما یک نکته وجود دارد: بهطور تاریخی، بکتاشیها عمدتاً به نیروی ژنرالی امپراتوری عثمانی تکیه داشتند، جایی که بیشترین نفوذ و گسترش را پیدا کردند. بهنوعی، آنها مشابه سازمان یسوعیهای واتیکان بودند که اعضای آنها برای اهداف والاتر اجازه داشتند خود را به هر شکلی نشان دهند. علاوه بر این، ژنرالها، که عمدتاً از نوجوانان ملتهای مسیحی فتحشده جذب میشدند، بر اساس ایدئولوژی بکتاشی میتوانستند «عشق و تحمل» خود را نسبت به غیرمسلمانان نشان دهند، بدون اینکه هدف اصلیشان ـــ یعنی ایجاد یک خلافت جهانی اسلامی ـــ را فراموش کنند.
برای مثال، کمال آتاتورک بکتاشیها را بهدلیل رادیکالیسم پنهان و تبلیغگریشان ممنوع کرد. پس از آن، این فرقه به آلبانی منتقل شد. امروز آنها صلحآمیز هستند، اما فردا ممکن است «شمشیر خود را بیرون بیاورند.»
منبع: بنیاد فرهنگ استراتژیک ، ۲۶ دسامبر۲۰۲۴
https://www.fondsk.ru/news/۲۰۲۴/۱۲/۲۶/planiruemoe ـ sozdanie ـ islamskogo ـ vatikana ـ na ـ balkanakh ـ chrevato ـ rostom ـ religioznogo