اتحاد و انسجام ملی از ارکان بازدارندگی در برابر توطئه‌های دشمنان ایران

کشور ما امروز بیش از همیشه در معرض توطئه‌های دشمنان قرار دارد. امپریالیسم به‌رهبری آمریکا، در پی عملی کردن برنامۀ کوچک‌سازی کشورهای نفت‌خیز و استراتژیک جهان، امروز در غرب آسیا وارد مرحل‌ای تازه از اجرای این برنامه شده است. همدستان آن‌ها در منطقه، صهیونیسم و دولت های سرسپردۀ عربی هستند. پیوستن دولت‌های فرصت‌طلبی چون ترکیه به برنامۀ چندین‌سالۀ آمریکا برای تجزیۀ برخی کشورهای غرب آسیا و ایجاد «خاورمیانۀ بزرگ» نیز تلاش این دولت ها برای ماهی گرفتن از آب گل آلود تشدید کرده است.

ایران که پس از انقلاب استقلال‌طلبانۀ خود همواره مورد عناد و دشمنی آمریکا و اسرائیل قرار داشته، هرگز از قاعدۀ بازی خطرناک آمریکا و همدستان منطقه‌ای آن مستثنی نبوده و امروز، به ویژه پس از انحلال دولت سوریه و استقرار نیروهای دست آموز آمریکا در دمشق، مورد تهدیدهای جدی‌تر قرار گرفته است.

در چنین شرایط خطیری است که وظیفۀ رسانه‌های داخلی و نیروی آگاه‌کننده و پیشران جامعه در مبارزه با جنگ شناختی و رسانه‌ای دشمن و غلبه بر یأس و نومیدی و وحشت‌پراکنی دشمن، سنگین‌تر از گذشته است. سیطرۀ اندیشه‌ای ضدملی که بدون شناخت از شرایط جهان و مناسبات بین المللی، گناه همهٔ کاستی‌ها، تهدیدها، و شکست‌ها را به گردن حکومت داخلی می‌‌گذارد، موفقیت نیروی خارجی را در اجرایی کردن برنامۀ شوم خود علیه تمامیت ارضی کشور تأمین خواهد کرد. تجربۀ همۀ کشورهای ویران‌شده به‌دست آمریکا و متحدان غربی آن نشان داده است که امپریالیسم، مستقل از ماهیت حکمرانی در کشورها، برنامه‌های استراتژیک خود را در مناطق مورد نظر خود طراحی و اجرایی کرده است. در این پروسه، امپریالیسم ابتدا با اعمال تحریم‌های گسترده و تشدید بحران‌های اقتصادی در کشور هدف، به نارضایتی‌های اجتماعی دامن می‌زند، و سپس با استفاده از جنگ رسانه‌ای، دروغ‌پراکنی و توطئه‌چینی، تلاش می‌کند تا دولت‌های مقاوم را تضعیف کند. این حملات همه‌جانبه، در کنار دامن زدن به تنش‌های داخلی و فرقه‌ای، هدف در هم شکستن وحدت و عزم ملی را دنبال می‌کنند، که اگر از سوی مردم و رسانه‌های داخلی به‌درستی به آن‌ها پاسخ داده نشود، پیروزی دشمن در اجرای برنامه‌هایش علیه ملت و حاکمیت کشور را تضمین می‌کند.

در ایران نیز، طی چندین دهه، برنامۀ مرکب شناختی ـ تبلیغاتی توسط اتاق‌های فکر آمریکا و اسرائیل، بر بستر شکاف‌های واقعاً موجود طبقاتی و اجتماعی، پیاده شده و به موفقیت‌های نسبی دست یافته است. از این رو، نسخه‌پیچی‌های ناآگاهانه و یا غیرمسؤولانه توسط پاره‌ای از جریانات سیاسی داخل و خارج کشور برای برون رفت از بحران نه‌تنها به بهبود شرایط کشور یاری نمی‌رساند، بلکه به تشدید تنش‌های اجتماعی انجامیده است. طی سال‌های اخیر، در ساختار فکری دسته‌ای از افراد و سازمان‌های سیاسی، مبارزه با افراد جای مبارزه علیه سیاست‌ها و برنامه‌های فقرآفرین و تورم‌زا را گرفته، و تخریب و نفرت‌پراکنی و ترور شخصیت جای نقد سازنده نشسته است. افراط در این‌گونه برخوردهای غیرمسؤولانه با مشکلات کشور کار را به جایی کشانده که امروز عده‌ای از تندروها، از هر دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا، و حتی افرادی از میان وفاداران به آرمان‌های انقلاب، خواهان استیضاح یا برکناری رئیس جمهور منتخب کشور می‌شوند. نقد از رویکردهای رئیس جمهور و تیم کارشناسان کابینۀ او در سیاست‌های خارجی و داخلی، ربطی به این‌گونه راهکارهای مخرب به‌ویژه در شرایط حساس کنونی کشور ندارد.

یکی دیگر از راهکارهای خطرناکی که توسط برخی سازمان‌های سیاسی جهت پیشگیری از خطرات احتمالی جنگ و به نام صلح‌خواهی ارائه می شود، خلع سلاح ایران در برابر تجاوزات احتمالی نظامی به درون مرزهای کشور است. زنهار دادن از تقویت قوای نظامی و تسلیحاتی کشور و ایجاد هراس از اقدامات بجای بازدارندگی به‌معنای دشمن را به درون خانه خواندن است.

هرگونه صلح‌خواهی منفعلانه و تسلیم‌طلبانه به پیشبرد سیاست‌های جنگ‌افروزانه و تجزیه‌طلبانۀ آمریکا و اسرائیل در منطقه کمک خواهد کرد. برعکس، آنچه امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران را تضمین خواهد کرد تقویت قدرت بازدارندگی کشور در همۀ زمینه‌های نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی، و تقویت روحیۀ رزمندگی و اتحاد ملی است. این مهم از اهم وظایف دولت و قوای سه‌گانۀ کشور است. همهٔ‌ مردم، از هرقشر و طبقه، و از هر قومیت و جنسیت و مذهب می‌توانند و باید در پیشبرد این وظیفۀ سترگ ملی به هر شکل و اندازۀ ممکن سهیم باشند. صلح‌خواهی منفعلانه جنگ و ویرانی کشور را در پی دارد. برای پیشگیری از جنگ احتمالی، باید به‌جای سیاست‌ها و توصیه‌های مماشات‌گرانه و تسلیم‌طلبانه، احساسات میهن‌دوستانه را در میان مردم زنده کرد. همبستگی ملی و ارتقای روحیۀ رزمندگی در میان مردم برای آمادگی دفاع همه‌جانبه از تمامیت ارضی کشور می‌تواند به مانعی جدی در برابر جنگ و سیاست‌های جنگ‌افروزانۀ آمریکا و اسرائیل بدل شود.

امروز، تسریع در اتخاذ سیاست‌هایی مانند ورود به پیمان‌های نظامی با کشورهای دوست، و اصلاحات اقتصادی به سود مردم دهک‌های پائین و محروم جامعه، به اهرم‌های سرنوشت‌ساز در تقویت همبستگی میان مردم و وفاق میان دولت و ملت بدل شده‌اند. تنها در چنین شرایطی است که مردم ایران با الهام از آرمان‌های انقلاب و باورهای عقیدتی و ملی خود، یا خطر جنگ را از سر میهن خود دفع خواهند کرد، یا در مصاف با دشمن به پیروزی خواهند رسید.

٪ نظرات

  • سارا

    مقاله بسیار جالبی است با نکاتی بسیار مهم برای حفظ و پیروزی ایران در این دوران خطرناک. امیدوارم قبل از اینکه دیر شود این آقایان نیولیبرال متوجه شوند که مملکت ارث پدری آنها نیست، و رفتن به سمت غرب چیزی جز نابودی برای ایران ندارد. هدف امپریالیسم گسترش امپراطوری خودش است و نابود کردن فلسطین، لبنان، سوریه و ایران و … برایش مسئله ای نیست.

    امیدوارم وجدان خواب این مسئولین بیدار شود. تنها گزینه ایران رفع مشکلات معیشتی و پاسخ گوی به رفاه اجتماعی مردم و رفتن به سوی چند قطبی شدن است.

  • سیروس کمال

    با توجه به تغییرات بسیار عظیم وسریعی که در منطقه بویژه در سوریه رخ داده و کارت سفیدی که جهت اتمام دوره ریاست جمهوری بایدن و جانشینی وی توسط ترامپ به دست اسرائیل داده اند، صفت درنده خوئی و توسعه طلبی و اشغال این رژیم هر چه بیشتر نمایان است. خرد کردن کشورهای باثبات منطقه از جمله ایران در صدر این سیاست است.
    نئولیبرالهای ایرانی که از همان ساعات اول انقلاب دل خوشی از آن نداشتند چهارنعل در راستای این سیاست میتازند.
    وظیفه نیروهای مترقی و ضدامپریالیست در مقطع کنونی نه فقط مبارزه و افشای این نیرو است، بلکه با انتقادهای سازنده از دولت و نظام و تشویق نیروهای مترقی در جهت انسجام و دفاع از قشرهای محروم جامعه جهت پشتیبانی و مقاومت علیه ارتجاع داخلی یعنی نئولیبرالها و توطعه‌های امپریالسم جهانی به سرکردگی امریکاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *