تحلیل آتشبس در نوار غزه؛ گامی به سوی صلح پایدار یا تواقفی موقت؟
پس از ۴۷۱ روز جنگ ویرانگر و جنایات بیسابقه علیه مردم بیدفاع نوار غزه، توافق آتشبس میان اسرائیل و حماس با تلاشهای میانجیگران بینالمللی به اجرا درآمد. این توافق که با استقبال گسترده جهانی روبهرو شده است، امیدهای بسیاری را برای پایان درگیریها و آغاز روند بازسازی و صلح در منطقه زنده کرده است. با این حال، سؤالات اساسی پیرامون پایداری این آتشبس، چالشهای موجود و آینده سیاسی غزه همچنان باقی است.
توافق آتشبس میان اسرائیل و حماس در حالی اجرایی شده است که رژیم صهیونیستی با وجود محکومیتهای جهانی، به جنایات خود علیه مردم غزه ادامه داده بود. تحلیلگران معتقدند که این آتشبس بیش از آنکه نتیجه اراده اسرائیل برای پایان جنگ باشد، به دلیل فشارهای شدید بینالمللی و افکار عمومی جهانی بوده است.
از سوی دیگر، برخی از ناظران بازگشت احتمالی دونالد ترامپ به قدرت را به عنوان یکی از دلایل پذیرش این توافق از سوی اسرائیل میدانند. این گمانهزنیها حاکی از آن است که تلآویو برای بهرهبرداری از تغییرات در سیاستهای آمریکا، نیاز به فضایی برای ارزیابی شرایط جدید دارد. با این حال، نباید فراموش کرد که این توافق بدون مقاومت افسانهای مردم فلسطین، بهویژه پایداری رزمندگان حماس، هرگز به دست نمیآمد. اعلام آمادگی موسی ابومزروق از رهبران جنبش حماس برای مذاکره با آمریکا و تعامل درباره آینده غزه، نشان از انعطافپذیری این گروه در دستیابی به صلح پایدار دارد. حماس اعلام کرده که آماده استقبال از فرستادگان آمریکا است تا از طریق مذاکرات مستقیم، به تفاهمی جامعتر دست یابد.
چالشهای سیاسی و ژئوپلیتیکی در سطح منطقهای و بینالمللی
یکی از مهمترین چالشهای پیش روی توافق آتشبس، موضعگیری ایالات متحده آمریکا است. با روی کار آمدن دولت جدید ترامپ، سیاستهای منطقهای این کشور ممکن است تغییرات اساسی را تجربه کند. ترامپ که در دوره پیشین خود، حمایت بیقید و شرطی از اسرائیل نشان داده بود، این بار نیز احتمالاً در مسیر حمایت از تلآویو و تلاش برای تضعیف مقاومت فلسطین گام برخواهد داشت. با این حال، با افزایش فشارهای بینالمللی و درخواستهای کشورهای عربی، آمریکا ممکن است مجبور شود رویکردی متوازنتر در قبال روند صلح اتخاذ کند.
اتحادیه اروپا همواره بر راهحل دو دولتی تأکید داشته است، اما وابستگی اقتصادی و سیاسی برخی کشورهای اروپایی به آمریکا و همچنین نفوذ لابیهای صهیونیستی، موضع آنها را دستخوش تغییراتی خواهد کرد. برخی کشورهای اروپایی همچنان از گزینه حمایت از اسرائیل به عنوان متحد استراتژیک بهره خواهند برد، در حالی که برخی دیگر ممکن است تحت فشار افکار عمومی داخلی و جهانی، نقش فعالتری در حمایت از حقوق فلسطینیان ایفا کنند.
در سطح منطقهای، بازیگرانی مانند مصر، عربستان سعودی، ترکیه و ایران هریک دیدگاهها و منافع متفاوتی نسبت به مسئله فلسطین دارند. مصر، بهعنوان میانجی سنتی در این بحران، به دنبال حفظ نفوذ خود در غزه و جلوگیری از قدرتگیری بیشازحد حماس است. عربستان سعودی که در تلاش برای عادیسازی روابط با اسرائیل است، ضمن ایجاد فشار برای اجرای شروط خود که همانا ایجاد کشور فلسطین مستقل به پایتختی بیت المقدس شرقی است، این توافق را فرصتی برای پیشبرد سیاستهای خود در راستای همکاریهای اقتصادی و امنیتی میبیند. ترکیه که همواره نقش های دوپهلو را بازی و ضمن حفظ روابط اقتصادی با اسرائیل در طول جنگ، خود را مدافع حماس نشان داده است، در صدد بهرهبرداری از این توافق برای تقویت جایگاه خود در منطقه است، در حالی که ایران با حمایت قاطع از محور مقاومت، احتمالاً از طریق این توافق به دنبال پیگیری خواست مردم فلسطین و تثیبت بیشتر نیروی مقاومت خواهد بود.
در چنین شرایطی، تحقق توافق آتشبس به بستگی زیادی به هماهنگی میان قدرتهای منطقهای و بینالمللی دارد. اگر این هماهنگی و اراده سیاسی وجود نداشته باشد، چالشهای پیش رو میتواند بار دیگر زمینهساز درگیریها و پیچیدگیهای جدیدی شود که نهتنها اجرای توافق را به خطر میاندازد، بلکه ثبات کل منطقه را نیز تهدید میکند.
۱. چالشهای داخلی اداره غزه؛ رقابتهای سیاسی و موانع اجرایی: یکی از چالشهای اساسی در مسیر اجرای توافق آتشبس، مسئله تعیین سازوکار اداره غزه پس از جنگ است. حماس که در جریان مقاومت علیه حملات گسترده اسرائیل، حمایت مردمی گستردهای کسب کرده، خود را تنها حاکم مشروع غزه میداند. این در حالی است که دولت خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس، که طی سالهای گذشته سیاستی مبتنی بر مذاکره و همکاری با اسرائیل را دنبال کرده، ادعای حاکمیت بر این منطقه را مطرح میکند. تشکیلات خودگردان که از حمایت برخی کشورهای غربی و عربی برخوردار است، همواره به دنبال تضعیف موقعیت حماس بوده و در مواردی متهم به همکاری با اسرائیل برای سرکوب گروههای مقاومت شده است. از سوی دیگر، عملکرد ضعیف و فساد گسترده در ساختار تشکیلات خودگردان، موجب کاهش اعتماد عمومی و افزایش نارضایتیها در میان فلسطینیان شده است. در این میان، پیشنهاد تشکیل یک دولت تکنوکرات بیطرف برای مدیریت غزه، با هدف بازسازی زیرساختهای ویرانشده و ساماندهی امور انسانی و اقتصادی، به عنوان راهکاری واقعبینانه نیز مورد بحث می باشد. چنین ساختاری میتواند از یک سو اعتماد جامعه بینالمللی را جلب کند و از سوی دیگر، به کاهش تنشهای سیاسی میان گروههای فلسطینی کمک کند. با این حال، موفقیت این طرح مستلزم هماهنگی دقیق میان گروههای سیاسی فلسطینی، نقشآفرینی مؤثر کشورهای میانجی و پذیرش واقعیتهای جدید سیاسی در غزه است.
۲. موضع اسرائیل و تهدیدات امنیتی: اسرائیل با وجود پذیرش این توافق، همچنان بر نگرانیهای امنیتی خود تأکید دارد. نارضایتی جناحهای تندرو در داخل اسرائیل و مخالفت آنها با هرگونه توافقی که موقعیت این رژیم را در منطقه تضعیف کند، از جمله چالشهایی است که میتواند اجرای آتشبس را دشوار کند.
۳. چالشهای امنیتی و استمرار آتشبس:
• ریسک آغاز دوباره درگیریها: با توجه به سوابق اسرائیل در نقض توافقها، آیا این آتشبس میتواند دوام داشته باشد یا فقط تاکتیکی و موقت است؟
• مسئله سلاحهای مقاومت: آیا حماس و سایر گروههای فلسطینی حاضر به خلع سلاح خواهند شد یا بر ادامه مقاومت تأکید خواهند کرد؟
• واکنش اسرائیل: احتمال خرابکاری یا تحریکات اسرائیل بهمنظور خروج از توافق و تشدید مجدد تنشها چقدر است؟
۴. ابعاد حقوقی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی:
ابعاد حقوقی و دیپلماتیک توافق آتشبس در نوار غزه از جنبههای مختلفی حائز اهمیت است. یکی از پرسشهای کلیدی این است که آیا این توافق میتواند به عنوان مقدمهای برای اجرای قطعنامههای سازمان ملل متحد، به ویژه در رابطه با تأسیس کشور مستقل فلسطین عمل کند. همچنین، ورود طرفین به مذاکرات بلندمدت صلح با هدف دستیابی به یک راهحل پایدار، چالش بزرگی است که نیاز به تعهد و همکاری گسترده دارد. در همین راستا، نقش دادگاههای بینالمللی مانند دیوان کیفری بینالمللی (ICC) نیز قابل توجه است؛ چرا که بررسی پروندههای جنایات جنگی اسرائیل میتواند تأثیر عمیقی بر دیپلماسی جهانی و جهتگیری افکار عمومی داشته باشد.
از سوی دیگر، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی این توافق نیز نباید نادیده گرفته شود. مردم غزه پس از بیش از ۴۷۰ روز جنگ ویرانگر، نهتنها با خسارات گسترده مالی و جانی مواجه شدهاند، بلکه آسیبهای روحی و روانی ناشی از این درگیریها نیز میتواند به بحرانهای اجتماعی دامن بزند. در این میان، یکی از موضوعات مهم، تأثیر آتشبس بر تقویت یا تضعیف هویت ملی فلسطینی است. آیا این توافق میتواند به ایجاد همبستگی میان گروههای مختلف فلسطینی کمک کند یا شکافهای موجود را عمیقتر خواهد کرد؟ همچنین، نقش رسانههای بینالمللی در پوشش تحولات پس از آتشبس حائز اهمیت است. آیا رسانههای غربی همچنان به روایتهای یکجانبه در حمایت از اسرائیل ادامه خواهند داد یا تغییری در رویکرد آنها ایجاد خواهد شد؟
در حوزه اقتصادی، چالشهای بازسازی غزه و تأمین منابع مالی موردنیاز از جمله موضوعات اساسی است. کشورهای مختلفی از جمله ترکیه، عربستان سعودی، امارات و قطر اعلام آمادگی کردهاند تا در روند بازسازی کمک کنند، اما شرایط و محدودیتهایی که ممکن است بر فلسطینیها تحمیل شود، میتواند روند بازسازی را با مشکلاتی مواجه کند. از سوی دیگر، مسأله کنترل بر منابع حیاتی مانند آب، برق و زیرساختهای ضروری، چالشی جدی است که نیازمند یک راهحل پایدار و جامع برای کاهش وابستگی غزه به اسرائیل و دستیابی به استقلال اقتصادی است.
۵. چالشهای امنیتی و روند بازسازی غزه
یکی از مهمترین چالشهای پیش روی توافق آتشبس، مسائل امنیتی و مداخلات خارجی است. رژیم صهیونیستی همواره به دنبال تضعیف جنبش حماس و تأثیرگذاری بر فرآیندهای سیاسی در غزه بوده است و احتمال دارد با اقدامات پنهان و ایجاد بحرانهای امنیتی، مسیر اجرای توافق را دشوار سازد. در این میان، همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی میان اسرائیل و متحدان آن، بهویژه ایالات متحده، میتواند مانعی جدی برای اجرای برنامههای بازسازی و تأمین امنیت در منطقه باشد. از سوی دیگر، بازسازی غزه با توجه به ویرانیهای گستردهای که در زیرساختهای اساسی آن ایجاد شده است، نیازمند منابع مالی هنگفتی است. کشورهای عربی از جمله قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به عنوان اصلیترین تأمینکنندگان مالی مطرح هستند، اما پرسش اساسی این است که آیا این کمکها بدون پیششرطهای سیاسی ارائه خواهد شد یا کشورهای غربی و عربی تلاش خواهند کرد تا از این طریق فشارهایی بر حماس وارد کنند و آن را به پذیرش راهحلهای موردنظر خود وادار سازند. در این راستا، سازمان ملل متحد و جامعه جهانی نقشی اساسی در نظارت بر اجرای توافق آتشبس و روند بازسازی خواهند داشت. چگونگی عملکرد نهادهای بینالمللی در این زمینه و میزان هماهنگی میانجیگرانی همچون مصر و قطر در مدیریت کمکهای مالی و بازسازی زیرساختها، عامل تعیینکنندهای در موفقیت یا شکست این فرآیند خواهد بود.
راهحل دو دولتی؛ یک فرصت تاریخی یا سرابی دیگر؟
یکی از مهمترین موضوعاتی که در سایه این توافق مطرح میشود، چشمانداز اجرای راهحل دو دولتی است. قطعنامههای سازمان ملل متحد و همچنین کشورهای اسلامی، از جمله عربستان سعودی، بارها بر لزوم تشکیل کشور مستقل فلسطین با پایتختی بیتالمقدس شرقی تأکید کردهاند. آمریکا نیز با وجود حمایتهای بیقید و شرط از اسرائیل، به دنبال این است که از این راهحل به عنوان ابزاری برای پیشبرد سیاستهای خود در منطقه استفاده کند.
پروژههای راهبردی نظیر «آیمک» (کریدور ابراهیم) که هدف آن اتصال اسرائیل به کشورهای عربی و هند است، یکی از محرکهای اصلی کشورهای عربی برای اعمال فشار بر اسرائیل جهت پذیرش راهحل دو دولتی است. این امر میتواند به ایجاد فرصتهای جدیدی برای فلسطینیان منجر شود، اما در عین حال، نفوذ لابیهای صهیونیستی و سیاستهای یکجانبهگرایانه واشنگتن، موانع مهمی را بر سر راه آن قرار داده است.
۱. چالشهای تحقق دو دولتی: تحقق این طرح نیازمند توافق بر سر مسائلی از جمله تعیین مرزهای نهایی، وضعیت بیتالمقدس، بازگشت آوارگان فلسطینی و تأمین امنیت اسرائیل است. هر یک از این موارد میتواند زمینهساز اختلافات جدی میان طرفین شود و روند صلح را با چالشهای جدیدی مواجه کند.
۲. نقش سازمان ملل و جامعه جهانی: سازمان ملل متحد، به عنوان نهادی بینالمللی، نقش مهمی در نظارت و تسهیل مذاکرات برای اجرای راهحل دو دولتی دارد. جامعه بینالمللی نیز باید با افزایش فشارهای دیپلماتیک، اسرائیل را به پذیرش تعهدات بینالمللی خود وادار کند.
نتیجهگیری
توافق آتشبس در نوار غزه یک فرصت ارزشمند برای پایان دادن به خشونتها و حرکت به سوی صلح پایدار است. با این حال، عوامل داخلی و خارجی بسیاری در این مسیر وجود دارند که میتوانند روند اجرای توافق را به چالش بکشند. در این میان، پایداری ملت فلسطین، حمایت گسترده جهانی و فشار کشورهای اسلامی میتواند نقش مهمی در دستیابی به یک آینده روشنتر برای مردم فلسطین ایفا کند. اکنون زمان آن فرا رسیده است که جامعه بینالمللی با جدیت بیشتری به مسئله فلسطین بپردازد و از اقدامات نمادین و بینتیجه پرهیز کند.
در حالی که آتشبس فرصتی برای کاهش درگیریها و بازگشت نسبی ثبات به غزه فراهم کرده است، مسئله مدیریت و اداره این منطقه همچنان موضوعی پیچیده و پرچالش باقی میماند. تداوم اختلافات داخلی فلسطینی، فشارهای خارجی، و چالشهای بازسازی، همگی عواملی هستند که میتوانند روند تحقق صلح پایدار را به تأخیر اندازند.
با این حال، اجرای موفق آن نیازمند هوشیاری سیاسی، همکاری منطقهای و حمایت جامعه بینالمللی است. برای دستیابی به یک صلح پایدار، باید مجموعهای از اقدامات سیاسی، دیپلماتیک، اجتماعی و اقتصادی همزمان اجرا شود. نقش فعال کشورهای منطقه، سازمانهای بینالمللی و اتحاد داخلی فلسطینیها تعیینکننده خواهد بود. در غیر این صورت، آتشبس فعلی تنها یک توقف موقت در چرخه خشونت خواهد بود.
آینده صلح در فلسطین، بستگی به چگونگی مدیریت چالشهای سیاسی، امنیتی و انسانی پس از آتشبس دارد و تنها از طریق تعامل و مذاکره میتوان به راهحلی پایدار دست یافت.