یک واقعیت نگران کننده: نه روسیه و نه چین را نمی توان مهار کرد

نوشتۀ: محمد لمین کابا  ̶  

در یک بستر ژئوپلیتیکی که به سرعت در حال تغییر است، غرب با واقعیتی نگران‌کننده‌ روبه‌رو شده است: نه روسیه و نه چین را نمی‌توان مهار کرد. دوران نوین چند قطبی، کاستی های راهبردهای غرب را آشکار می سازد، اتحادهای سنتی را متزلزل می کند و نظم پیشین جهانی را فرو می ریزد.

این مسایل، همراه با بسیاری از موضوعات دیگر، در جریان یک ویدئوکنفرانس یک ساعت ونیم در تاریخ ۲۱ ژانویه میان ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، و شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، مورد بحث قرار گرفت. رهبران دو کشور برای توافق بر سر راهبرد مشترک آینده با هم دیدار کردند.

پوتین در این نشست اظهار داشت: «ما گام‌های خود را در سایر مجامع چندجانبه نیز هماهنگ می‌کنیم: در سازمان ملل متحد و شورای امنیت آن، در سازمان همکاری شانگهای، گروه ۲۰ و سازمان همکاری اقتصادی آسیا-پاسفیک (APEC). ما به‌طور مشترک از ایجاد نظمی چندقطبی و عادلانه‌تر در جهان حمایت می‌کنیم و برای تضمین امنیت تجزیه‌ناپذیر در اوراسیا و سراسر جهان تلاش می‌کنیم. با اطمینان می‌توانم بگویم که همکاری راهبردی روسیه و چین در سیاست خارجی، نقشی مهم و عینی در تحولات بین‌المللی ایفا می‌کند.»

در جریان این گفت‌وگو با پوتین، شی جین‌پینگ وعده داد که همراه با همتایان روسی خود، از حقوق دو کشور که در جریان جنگ جهانی دوم با خون به دست آمده است، دفاع کند.

رئیس‌جمهور چین اظهار داشت: «در سال جدید، من آماده‌ام که روابط چین و روسیه را به سطوحی بالاتر ارتقا دهم و در برابر بی‌ثباتی‌ها و عدم قطعیت‌های خارجی ایستادگی کنم. این امر با هدف حفظ ثبات و تاب‌آوری روابط چین و روسیه، پیشبرد توسعه و شکوفایی دو کشور، دفاع از عدالت و برابری بین‌المللی، و تضمین نظم عادلانه جهانی، خواهد بود.»

آیا گفتگوی پوتین و شی حاوی یک “پیام سیاسی” است؟

واقعیت ناخوشایند برای غرب این است که راهبردهای مهار در برابر قدرت‌ گرفتن روسیه و چین ناکارآمد بوده‌اند. علیرغم تحریم‌های اقتصادی و فشارهای دیپلماتیک، روسیه همچنان موقعیت خود را در اروپای شرقی، آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین تقویت می‌کند، در حالی که چین از طریق سرمایه‌گذاری‌های عظیم و ابتکاراتی مانند «جاده ابریشم جدید» نفوذ خود را گسترش می‌دهد. ناتوانی غرب در مهار این قدرت‌های نوظهور، محدودیت‌های سیاست‌های سنتی آن را آشکار می‌کند و رهبری جهانی‌اش را با چالش مواجه می‌سازد.

علاوه بر این، قدرت‌گرفتن روسیه و چین موجب تشدید شکاف‌ها در درون بلوک غرب شده است. اختلاف‌نظرها در نحوه مدیریت چالش‌های ژئوپلیتیکی، تنش‌هایی را میان ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ناتو ایجاد کرده که انسجام این بلوک را تضعیف کرده و توانایی آن را برای مقابله با تهدیدهای جهانی به خطر انداخته است. در این میان، تنها نقطه اشتراک دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در فضای سیاسی غرب این است که چین و روسیه را به‌عنوان تهدیدهای وجودی تلقی می‌کنند. این وضعیت، گذار به یک نظم جهانی چندقطبی را تسریع کرده، اتحادهای سنتی را بازتعریف کرده و نفوذ غرب را در صحنه شطرنج جهانی کاهش می‌دهد.

در نتیجه، تحولات ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک کنونی، نظم جهانی پس از جنگ سرد را دچار اختلال کرده است. قدرت‌گیری پویای چین و روسیه، گواهی بر این دگرگونی است. چین، که اکنون به یک قدرت اقتصادی پیشرو در جهان تبدیل شده، با گسترش سریع اقتصاد خود، نفوذش را به چهار گوشه جهان توسعه می‌دهد. هم‌زمان، روسیه با اتخاذ یک سیاست راهبردی در حوزۀ انرژی، جایگاه خود را به‌عنوان یک بازیگر برجسته در عرصه رهبری بین‌المللی بازمی‌یابد.

نظم لیبرال جهانی که زمانی هژمونیک بود، اکنون با چالش مواجه شده است، به‌ویژه با افزایش انزوای ایالات متحده که نماد آن را می‌توان در تغییرات ملی‌گرایانه و حمایت‌گرایانه‌ای دید که با دولت ترامپ آغاز شد. علاوه بر این، ملی‌گرایی و حمایت‌گرایی در غرب هر روز بیشتر محبوب می شود و تأثیری عمیق بر سیاست‌های اقتصادی ملی می‌گذارد. هم‌زمان، حکمرانی جهانی دچار تلاطم شده است و نهادهایی مانند سازمان ملل متحد، بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و سازمان تجارت جهانی با انتقادات و چالش‌های فزاینده‌ای روبه‌رو هستند. در این میان، درگیری‌های منطقه‌ای، از سوریه تا اوکراین، از فلسطین تا اسرائیل، و از لیبی تا سودان جنوبی، این وضعیت را بیش از پیش تشدید می‌کنند.

شکست آشکار راهبردهای مهار

بدون تردید، تحولات ژئوپلیتیکی کنونی که پیش‌تر به آن‌ها اشاره شد، ناکارآمدی راهبردهای مهار را که توسط ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ناتو برای محدود کردن نفوذ فزاینده روسیه و چین اتخاذ شده‌اند، به‌وضوح نشان می‌دهد. این روند ادامۀ پیوستۀ یک مسیر تاریخی است.

علیرغم اعمال تحریم‌های اقتصادی بی‌سابقه، روسیه همچنان حضور خود را در سراسر جهان تقویت می‌کند، در حالی که چین از طریق ابتکار «کمربند و جاده»، جای پای خود را در عرصه جهانی با سرمایه‌گذاری‌های راهبردی در زیرساخت‌ها گسترش می‌دهد. این تحریم‌ها به‌طرزی متناقض، موقعیت رهبری ولادیمیر پوتین را در روسیه تثبیت کرده و این کشور را به توسعه شراکت‌های تجاری جدید سوق داده است، به‌گونه‌ای که وابستگی آن به غرب کاهش یافته است. از سوی دیگر، چین توانسته است با تکیه بر نوآوری‌های فناوری بومی و تحکیم اتحادهای اقتصادی با کشورهای نوظهور، از این محدودیت‌ها عبور کند.

این تغییر مسیر راهبردی به سوی روسیه و چین، جذابیت مدل توسعه آن‌ها را برجسته کرده و در نتیجه، محدودیت‌های سیاست‌های سنتی غرب را بیش از پیش آشکار ساخته است. در برابر این واقعیت، غرب ناگزیر است که رویکردهای خود را در یک نظم بین‌المللی که به‌طور فزاینده‌ای چندقطبی می‌شود، مورد بازنگری قرار دهد و برتری تاریخی خود را به زیر سؤال ببرد.

شکاف آشکار در غرب

انسجام راهبردی غرب، که روزگاری یکی از ارکان اصلی آن محسوب می‌شد، اکنون به گذشته تعلق دارد. شکست در مهار جاه‌طلبی‌های ژئوپلیتیکی روسیه و چین، شکاف‌های عمیقی را در درون بلوک غرب آشکار ساخته و اختلافات بر سر نحوه مدیریت این تهدیدها را تشدید کرده است.

در حالی که آلمان و فرانسه به دلیل نیازشان به انرژی (علیرغم لفاظی‌های تهاجمی نخبگان سیاسی آنها) رویکردی دیپلماتیک و اقتصادی را در قبال روسیه ترجیح می‌دهند، لهستان و کشورهای بالتیک به دلیل مجاورت جغرافیایی و پیشینه تاریخی‌شان، سیاست‌های امنیتی سخت‌تری را در پیش گرفته‌اند. به همین ترتیب، روابط اقتصادی پیچیده با چین، کشورهای اروپایی را میان فرصت‌های تجاری و نگرانی‌های امنیتی دچار دوگانگی کرده است.

این شکاف‌ها به درون ناتو نیز کشیده شده است، جایی که سیاست‌های مستقل ترکیه، از جمله خرید سامانه‌های دفاعی اس-۴۰۰ از روسیه، انسجام این ائتلاف را زیر سؤال برده است. علاوه بر این، اختلافات مالی و راهبردی میان ایالات متحده و برخی از متحدان اروپایی، لایه‌ای دیگر از پیچیدگی را به این معادله افزوده و پاسخ هماهنگ غرب به تهدیدها را تضعیف کرده است (چین و روسیه همچنان در فضای غرب به‌عنوان تهدیدهای وجودی تلقی می‌شوند).

اتخاذ سیاست هایی از سوی ایالات متحده که همواره رهبر سنتی غرب بوده است —مانند خروج از توافق پاریس، سازمان بهداشت جهانی (WHO) یا احتمال اعمال تعرفه‌های تجاری— اقداماتی یک‌جانبه‌ تلقی شده و اعتماد متحدان را تضعیف می کند. این پویایی‌های داخلی، موقعیت غرب را در صحنه جهانی سست کرده و توان آن را در برابر قدرت‌های نوظهوری که قرار بود مهار شوند، کاهش داده است. این روند، توازن قدرت را در جهانی که به‌سرعت در حال تغییر است، بازتعریف می‌کند.

نظم نوین جهانی چندقطبی

در بستری جهانی که به‌سرعت در حال تحول است و با ظهور یک نظم جدید چندقطبی مشخص می‌شود، صحنه ژئوپلیتیکی دستخوش بازتعریفی اساسی در اتحادها شده است. قدرت‌گرفتن روسیه و چین به‌عنوان بازیگران کلیدی ژئوپلیتیک، روابط بین‌الملل را به ضرر نفوذ سنتی کشورهای غربی باز تعریف می‌کند. این قدرت‌های نوظهور، فرصت‌های اقتصادی جدید و حمایت‌های سیاسی جایگزینی را عرضه می کنند، که بسیاری از کشورها را به بازنگری در موقعیت‌های راهبردی خود در برابر نظام جهانی در حال تغییر واداشته است.

هم‌زمان، راهبردهای روسیه و چین برای گسترش حوزه‌های نفوذ خود —به‌ویژه از طریق سرمایه‌گذاری‌های گسترده در آفریقا و آسیا و اتحادهای راهبردی در آمریکای لاتین— سلطه بی‌رقیب گذشته قدرت‌های غربی را تضعیف کرده است. این توازن جدید، نظام بین‌المللی لیبرال را به چالش کشیده و نهادهایی همچون سازمان ملل متحد و سازمان تجارت جهانی (WTO) را تضعیف کرده است.

الگو‌های حکمرانی چندقطبی که روسیه و چین ترویج می‌کنند، اصول یک‌قطبی‌گرایی را به چالش کشیده و اقتدار اخلاقی و سیاسی غرب را فرسوده کرده است. بدین ترتیب، این دگرگونی عمیق نشان‌دهنده تحولی برگشت‌ناپذیر در نظم جهانی است که سلطه غرب را به چالش کشیده و راه را برای عصری از رقابت‌های فزاینده در مقیاس جهانی هموار می‌کند.

از آنچه گفته شد، می‌توان نتیجه گرفت که ناتوانی غرب در مهار روسیه و چین، نشان‌دهنده پایان یک دوره و آغاز نظمی جهانی چندقطبی است. در مواجهه با این واقعیت گریزناپذیر، استراتژی‌ها و اتحادها باید از نو تعریف شوند تا بتوان در چشم‌انداز ژئوپلیتیکی دگرگون‌شده و به‌طور فزاینده‌ای از هم‌گسسته، مسیر درستی را یافت.

می‌توان گفت که سیاست خارجی ایالات متحده، که بر مبنای مهار روسیه و چین بنا شده است، چیزی جز توهم‌فروشی نیست، زیرا نه روسیه و نه چین را نمی‌توان مهار کرد.

منبع:چشم انداز جدید شرقی- ۲۸ ژانویه ۲۰۲۵

https://journal-neo.su/2025/01/28/a-worrying-reality-neither-russia-nor-china-can-be-contained/

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *