ازدرد و رنج تا عدالت: چرا فلسطینی‌ها به چیزی بیش از آتش‌بس نیاز دارند؟

نویسنده: شاهَد صافی ــ

ریشه‌های درد و رنج فلسطینیان ـــ اشغالگری، شهرک‌سازی‌های غیرقانونی و سیاست‌های آپارتاید ـــ باید مورد رسیدگی قرار گیرند، در غیر این صورت، هیچ امیدی به صلح پایدار در منطقه وجود نخواهد داشت.

به‌عنوان یک فلسطینی که نسل‌ها تبعید و سرکوب سیستماتیک را تجربه کرده است، نمی‌توانم آتش‌بس را جشن بگیرم. این آتش‌بس نه آزادی به ارمغان می‌آورد، نه استقلال و نه امنیت ـــ بلکه تنها توقفی موقت در برابر خشونت بی‌امان اسرائیل است.

هرگز ۱۵۰ روز نسل‌کشی را که پیش از خروج از غزه و گریختن از مرگ تجربه کردم، فراموش نخواهم کرد.

امروز، دخترعموی من در سوگ پسر هفت‌ساله‌اش نشسته است که همراه با پدرش و دیگر اعضای خانواده‌اش کشته شد. همسر یکی دیگر از پسرعموهایم تمام خانواده‌اش را از دست داد. سه نفر از عموزادگان مادرم کشته شدند. برادرم زخمی شد.

دوستان زیادی ـــ یوسف دواّس، نادیا عبد اللطیف، محمد حامو، محمود ناعوق و دیگران ـــ از میان ما گرفته شدند. هرچند جسمم زنده مانده، اما دلم هنوز در غزه گرفتار است.

کابوس بمباران‌ها و ویرانه‌ها رهایم نمی‌کند و خانواده‌ام همچنان از هم گسیخته است. پدر و خواهر و برادرانم هنوز در غزه‌اند، در حالی که مادرم و دو خواهر و برادرم در قاهره به‌سر می‌برند، بی‌آنکه در آنجا احساسی از خانه و آرامش داشته باشند.

این آتش‌بس خانه‌های ویران‌شده، دانشگاه‌ها و بیمارستان‌های نابودشده‌مان را بازنمی‌سازد. آب پاک، برق و زندگی‌ای را که پیش از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ داشتیم، به ما بازنمی‌گرداند.

تسکین موقت

غزه در ویرانی رها شده است؛ بیشتر مردم در چادرها زندگی می‌کنند، با بیماری، قحطی و اندوهی جانکاه دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

ما بمباران آمبولانس‌ها، شکنجه‌ی اسیرانمان و سکوت و همدستی جهانیان را هرگز فراموش نخواهیم کرد.

پسرعمویم، صائب صافی، پس از بازداشت از بیمارستان الشفاء، مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

درد و رنجی که تحمل کرده‌ایم، همچون زخمی عمیق بر دل‌هایمان حک شده است. آتش‌بس نمی‌تواند زخم‌های نسل‌کشی را التیام بخشد، همان‌گونه که هرگز قادر نخواهد بود عدالت را برقرار کند یا مرهمی بر این جراحات باشد.

مردم اغلب می‌پرسند که فلسطینی‌ها چه می‌خواهند. گرچه دیدگاه‌ها درباره‌ی چشم‌انداز آزادی، مبارزه برای آن و روش‌های دستیابی به آزادی و حقوق متفاوت است، اما یک خواسته ما را متحد می‌کند: دستیابی به حقوق کامل و برخورداری از جایگاهی برابر، مانند هر ملت دیگر.

فلسطینی‌ها در آرزوی غلبه بر پراکندگی و تفرقه‌ای هستند که اسرائیل بر ما تحمیل کرده است؛ تفرقه‌ای که جامعه‌ی ما را از طریق جداسازی فیزیکی، سیاسی و اجتماعی نابود می‌کند. ما می‌خواهیم در سرزمین خود زندگی کنیم و از حقوق انسانی خود بهره‌مند باشیم—از جمله آزادی سفر، بدون موانع، مجوزها یا بازجویی‌ها.

طی ۷۶ سال گذشته، از جهان درخواست کرده‌ایم که به رنج و اشغالگری ما پایان دهد. با این حال، همچنان در حاشیه قرار داریم، نادیده گرفته می‌شویم و گویی اصلاً وجود نداریم.

اگرچه آتش‌بس در غزه تسکینی موقت فراهم می‌کند، اما راه‌حلی پایدار نیست. این آتش‌بس بسیار دیرهنگام است ـــ ۴۶۷ روز دیرتر از آنچه باید رخ می‌داد ـــ و هیچ تضمینی برای جلوگیری از خشونت، آوارگی یا مرگ دوباره‌ی ما ارائه نمی‌دهد. چه کسی امنیت و آزادی ما را تضمین خواهد کرد؟

طرد شدگی

همه‌گیری کووید ـ ۱۹ به ما نشان داد که بشریت تا چه حد به یکدیگر وابسته است. نقض قرنطینه‌ها سلامت جمعی را به خطر انداخت و باعث شد مردم در سطحی گسترده برای محافظت از یکدیگر همکاری کنند. این وضعیت را می‌توان به‌عنوان استعاره‌ای برای انسانیت مشترک در نظر گرفت: رنج یک گروه، کل بشریت را تهدید می‌کند.

به همین ترتیب، جامعه‌ی جهانی باید مبارزه‌ی فلسطینیان را نه یک مسئله‌ی مجزا، بلکه یک وظیفه‌ی اخلاقی مشترک بداند. آتش‌بس کافی نیست؛ ما به همبستگی جهانی و اقدام جمعی نیاز داریم.

نظام دولت ـ ملت، حقوق را تنها به کسانی اعطا می‌کند که شهروند دولت‌های به‌رسمیت شناخته‌شده هستند و بدین ترتیب، افراد بی‌دولت را به حاشیه می‌راند.

جامعه‌شناس راجرز بروبیکر به این نوع حذف اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که دولت‌ها با اخراج «مهاجران» ناخواسته به کشورهای همسایه، حاکمیت خود را حفظ می‌کنند و به این ترتیب، افراد به حاشیه‌رانده‌شده را طرد می‌کنند. فلسطینی‌ها نمونه‌ی بارز این واقعیت هستند.

از داشتن یک دولت مستقل محروم شده‌ایم، به‌عنوان «دیگری» معرفی شده‌ایم و تحت خشونت سیستماتیک قرار گرفته‌ایم، و همه این‌ها در حالی است که از حقوق اساسی خود کاملاً بی‌بهره‌ایم. اقدامات اسرائیل با عنوان دفاع از خود توجیه می‌شود، اما مقاومت فلسطینیان برچسب تروریسم می‌خورد ـــ نمونه‌ای آشکار از ریاکاری نظام جهانی.

بدون به رسمیت شناخته شدن در چارچوب قانونی، ما نامرئی شده‌ایم و از عدالت محروم مانده‌ایم. سازمان‌های بین‌المللی از حق مشارکت و شمولیت سخن می‌گویند، اما در عین حال، در برچیدن سازوکارهای طردکننده‌ای که رنج فلسطینیان را تداوم می‌بخشند، ناکام مانده‌اند.

تاریخ خانواده‌ی من بازتابی از این آوارگی و مبارزه است: پدربزرگ و مادربزرگ پدری‌ام در جریان نکبت ۱۹۴۸ به اجبار به غزه رانده شدند، در حالی که پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌ام در نکبت ۱۹۶۷ از بئر السبع (بئرشبع) آواره شدند.

هر دو خانواده در غزه‌ای که بیش از حد متراکم بود، زندگی‌شان را از نو ساختند—جایی که عمداً به یک زندان روباز تبدیل شده است. پدر و مادرم، که هر دو پرستار بودند، ما را در شرایطی بزرگ کردند که پر از فقر، محدودیت‌های شدید رفت‌وآمد، و حملات مکرر اسرائیل در ۲۰۰۸، ۲۰۱۲، ۲۰۱۴، ۲۰۲۱ و سرانجام، در تازه‌ترین نسل‌کشی بود.

ما با قطعی مداوم برق، آب ناسالم و کمبود شدید مایحتاج اساسی زندگی کردیم، جایی که اشغالگری هر تصمیمی را برای ما رقم می‌زد. ما فلسطینی‌ها صرفاً به‌خاطر وجود داشتن، بازجویی، تبعیض و محدودیت‌های رفت‌وآمد را تحمل می‌کنیم. یک آتش‌بس نمی‌تواند این واقعیت‌ها یا درد ما را از بین ببرد.

ناتوانی جامعه‌ی جهانی در پرداختن به این بی‌عدالتی‌های سیستماتیک، رنج ما را تداوم می‌بخشد. همان‌طور که فیلسوف آمریکایی مارتا نوسبام تأکید می‌کند، تصمیمات سیاسی و اقتصادی باید «حق دیگر انسان‌ها برای زندگی، آزادی و پیگیری خوشبختی» را محترم بشمارند. این اصل باید راهنمای پاسخ جهانی به مبارزه‌ی فلسطینیان باشد.

انسانیت مشترک

پرداختن به رویه‌های طردکننده‌ی نظام دولت ـ ملت مستلزم پرورش هویتی جهانی است که فراتر از مرزها رفته و انسانیت مشترک را دربر بگیرد. تحقق عدالت در فلسطین نیازمند یک جنبش جمعی است که بر شمولیت همگان و برخورداری کامل از حقوق تأکید کند.

الکساندر بتس، دانشمند علوم سیاسی، می‌پرسد: «پناهندگان چه چیزهایی باید دریافت کنند، در کجا و توسط چه کسانی؟» پاسخ در ایجاد جامعه‌ای بین‌المللی نهفته است که کلیشه‌ها را به چالش بکشد، آگاهی را افزایش دهد و از مشارکت مدنی حمایت کند.
برای دستیابی به عدالت پایدار در فلسطین، جامعه‌ی جهانی باید گام بردارد و اقدامات ملموسی را در چندین حوزه انجام دهد.
نخست، ضروری است که صدای فلسطینیان تقویت شود، اطلاعات نادرست به چالش کشیده شود و روایت‌های مخربی که بی‌عدالتی را تداوم می‌بخشند، افشا شوند. این هدف را می‌توان از طریق حمایت از رسانه‌های مستقل، ترویج روزنامه‌نگاری آزاد و فراهم‌کردن بستری برای فلسطینیان جهت روایت داستان‌های خود محقق کرد.

علاوه بر این، باید همبستگی جهانی را برای حمایت از تلاش‌های کنشگران در راستای برچیدن نظام‌های سرکوبگر بسیج کرد. فشار بین‌المللی می‌تواند در به چالش کشیدن سیاست‌هایی که حقوق فلسطینیان را نقض می‌کنند، مؤثر باشد و توجهات را به ضرورت تغییرات سیستماتیک جلب کند.

حمایت بشردوستانه نیز حوزه‌ای حیاتی است. کمک‌های فوری و پایدار برای تأمین نیازهای اساسی در غزه، از جمله غذا، آب پاک، تجهیزات پزشکی و سرپناه برای کسانی که درگیر این بحران هستند، ضروری است.

با این حال، کمک‌های بشردوستانه نباید صرفاً راهکاری موقت باشد؛ جامعه‌ی جهانی باید به تلاش‌های بلندمدتی برای بازسازی غزه متعهد شود و بر احیای زیرساخت‌ها، خانه‌ها، مدارس، بیمارستان‌ها و دیگر خدمات حیاتی که در جنگ نابود شده‌اند، تمرکز کند.

شاید مهم‌ترین نکته این باشد که جهان باید به نمایندگی از جوامع به حاشیه‌رانده‌شده، از جمله فلسطینیان، اقدام کند و انسانیت مشترک آن‌ها را به رسمیت بشناسد. با اولویت دادن به حقوق بشر و کرامت انسانی، شهروندان جهانی می‌توانند در کنار کسانی که سال‌ها در رنج بوده‌اند، بایستند.

در نهایت، تحقق عدالت واقعی مستلزم به چالش کشیدن وضعیت موجود است. ریشه‌های رنج فلسطینیان ـــ اشغالگری، شهرک‌سازی‌های غیرقانونی و سیاست‌های آپارتاید ـــ باید مورد رسیدگی قرار گیرند تا امیدی به صلح و برابری پایدار در منطقه وجود داشته باشد.

تحقق عدالت در فلسطین نیازمند یک جنبش جمعی است که بر شمولیت همگان و برخورداری از حقوق کامل تأکید کند. آزادی واقعی و کرامت انسانی نیازمند اقدام فوری جهانی است.

یک آتش‌بس کافی نیست؛ بلکه گام نخست در مسیری بسیار بزرگ‌تر برای رهایی است.

میدل ایست آی، ۲ فوریه ۲۰۲۵
https://www.middleeasteye.net/opinion/from ـ trauma ـ to ـ justice ـ palestinians ـ need ـ more ـ than ـ ceasefire

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *