«اقتصاد مقاومتی» برنامهای علیه کارگران و زحمتکشان
خامنهای نشان داده است که نه ازوقایع سال ۸۸، نه از انتخابات ۹۲ و نه از انتخابات اسفند ۹۴ ـ که بهرغم انواع مهندسیهای انتخاباتی، مردم اگر توانستند دستنشاندگان وی را به نشانه مخالفت با حکومت مستبدانه وی، طرد کردند ـ درس نگرفته و به حکومت خود به روش سابق تا مرز نابودی کشور ادامه خواهد داد. چنان که امامی کاشانی در نماز جمعه گفت: «… ولی امر در برابر هجمههای دشمن مقابله میکند و نمیپذیرد که مردم هجوم دشمن و تهدیدات او را بپذیرند» یعنی بهسهولت رودرروی مردم نیز قرار میگیرد.
اصطلاح مندرآوردی «اقتصاد مقاومتی» علی خامنهای، حالا دیگر، نقل محافل راستگرای «ولایتی» شده است. جناح راست «ولایی» که بهخوبی از پایگاه ضعیف و اقلیتی خود در میان مردم آگاه است و بهخوبی میداند که از نیروی کافی برای رقابت با کاندیدای اصلاحطلبان برخوردار نیست، دل به ضعفهای عمیق عملکرد نئولیبرالی دولت روحانی در مورد خرابی وضع معیشت کارگران و زحمتکشان شهر و روستا بسته است. این جناح تشنۀ قدرت و ثروت که بسیاری از ارگانها و نهادها را در اختیار خود دارد، هرگز از قصد خود برای تصرف دستگاه عریض و طویل دولت و تشکیل کابینه دست برنداشته است.
این جناح قدرتطلب که آشکارا از حمایت رهبر و سازوکارهای ارگانهای منصوب وی و امکانات دستگاههای عریض و طویل پیدا و ناپیدای آنها برخوردار است، همانند رهبر، شعار «اقتصاد مقاومتی» را بهمثابه پاشنه آشیل دولت روحانی دستاویز تبلیغاتی خود برای جلب آرای مردم سرخورده از دولت روحانی قرار داده است. رهبر هم دیگر نیازی به تظاهر به بیطرفی نمیبیند و از آنها پشتیبانی میکند.
اما این به اصطلاح اکسیر شفابخش «اقتصاد مقاومتی» که ورود زبان رهبر و جناح راست شده، چیست که گویا اگر به آن «اقدام و عمل» میشد، مردم از وضع معیشت خود ناراضی نمیشدند و ظرف ۴ سال ایران تبدیل به گلستان میشد؟
ابلاغ سیاستهای «اقتصاد مقاومتی»
بهرغم آن که خامنهای در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۳ در جمع کارگزاران نظام مدعی شد که «ما چند سال پیش «اقتصاد مقاومتی» را مطرح کردیم….» (دفتر ثبت و نشر آثار آیتالله خامنهای «بیانات در دیدار با کارگزاران نظام) ولی این سیاست تحت عنوان: ابلاغ سیاستهای کلی «اقتصاد مقاومتی» در ۲۴ بند در تاریخ ۱۳۹۲/۱۱/۲۹ به دولت ابلاغ شد.
دربخشی از مقدمه این ابلاغیه ذکر شده است: «اکنون با مداقه لازم و پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام، سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی که در ادامه و تکمیل سیاستهای گذشته، خصوصاً سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی و با چنین نگاهی تدوین شده و راهبرد حرکت صحیح اقتصاد کشور بهسوی این اهداف عالی است، ابلاغ میگردد.»
همچنین علی طیب نیا وزیر اقتصاد و جانشین رئیس ستاد اقتصاد مقاومتی در توضیح اقتصاد مقاومتی گفت: «با برخی مشکلات ساختاری مزمن طی ۴۰ سال گذشته مواجه بودهایم که میتوان به ۲ مورد نفتی و دولتی بودن اقتصاد ایران اشاره کرد … سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی با هدف مقابله با اقتصاد دولتی طراحی شده و برای مشکلات نفتی بودن اقتصاد کشور سیاستهای اقتصاد مقاومتی در نظر گرفته شده که با اجرای این سیاستها زمینه برای دخالت بخش خصوصی فراهم شود… سیاستهای کلی نظام با این هدف طراحی شده و به تصویب عالیترین مقام نظام رسیده تا جلوی نوسانات سیاستگذاری را بگیرد که با تغییر دولت و شرایط درونی سیاستها تغییر پیدا نکند و ما نیز سعی داریم با اجرای صحیح این سیاستها به حل مشکلات اقتصادی برسیم.(پایگاه اطلاعرسانی دولت، ۲۸ مهر ۱۳۹۵)
اما شخص خامنهای بیش از هر کس دیگری در مورد اهمیت اقتصاد مقاومتی و جوانب مختلف آن سخنرانی کرده و توضیح داده است. ازجمله درباره هدف اقتصاد مقاومتی گفته است: «اگر ما بخواهیم مشکل رکود را حل کنیم، مشکل تولید داخلی را حل کنیم، بخواهیم مسأله بیکاری را حل کنیم، بخواهیم گرانی را مهار کنیم، علاج همه اینها در مجموعه مقاومت اقتصادی و اقتصاد مقاومتی گنجانده شده است … میشود در مقابل تهدیدهای دشمنان ایستادگی کرد؛ میشود فرصتهای بسیاری را برای کشور ایجاد کرد و از فرصتها استفاده کرد؛ شرطش این است که برای اقتصاد مقاومتی کار و تلاش انجام بگیرد.» (پیام نوروزی ۹۵/۱/۱). و همچنین: «کشور بدون اقتصاد مقاومتی رشد نخواهد کرد، مشکلات اقتصادیاش برطرف نخواهد شد، بلکه گرفتاریهایش روزبهروز بیشتر خواهد شد، اگر ما اقتصاد مقاومتی را عمل نکنیم … اقتصاد مقاومتی را هم فقط بنده نگفتهام؛ با فکر جمعی و عقل جمعی این برنامه تنظیم شده؛ بعد هم همه بدون استثنا ـ از موافق و مخالف ـ این برنامه را تأیید کردهاند و گفتهاند تنها راه نجات کشور اقتصاد مقاومتی است.» (سخنرانی در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۹۱/۵/۳)
جنبههای مختلف اقتصاد مقاومتی توسط خود ایشان ترسیم شده است، ازجمله: «… اینجور نیست که اقتصاد مقاومتی معنایش حصار کشیدن دور خود و فقط انجام یک کارهای تدافعی باشد؛ نه، اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که به یک ملت امکان میدهد و اجازه میدهد که حتّی در شرائط فشار هم رشد و شکوفایی خودشان را داشته باشند (در دیدار با دانشجویان ۱۳۹۱/۵/۱۶) و «… سیاستهای اقتصاد باید سیاستهای «اقتصاد مقاومتی» باشد ـ یک اقتصاد مقاوم ـ باید اقتصادی باشد که در ساخت درونیِ خود مقاوم باشد، بتواند ایستادگی کند؛ با تغییرات گوناگون در این گوشه دنیا، آن گوشه دنیا متلاطم نشود.» (در دیدار کارگران و فعالان بخش تولید کشور ۱۳۹۲/۲/۷) و «ما باید بتوانیم یك اقتصادی را در كشور بهوجود بیاوریم كه در مقابل بحرانها و جزرومدهای بینالمللی مقاوم باشد، آسیب نبیند؛ این لازم است.» (در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت ۱۳۹۲/۶/۶)
درباره علتها و انگیزههای تدوین این سیاستها ایشان به تفصیل گفته است: «یکی اشاره به ظرفیتهای فراوان مادی و معنوی کشور بود؛ … ظرفیتهای کشور خیلی وسیع است؛ … حالا از باب مثال نیروی انسانی که من قبلاً هم یک اشارهای کردم … ده میلیون دانشآموخته دانشگاهها داریم؛ شصتوپنجهزار عضو هیئت علمی داریم که بیش از ده برابر آن چیزی است که در اول انقلاب وجود داشت؛ پنج هزار شرکت دانشبنیان داریم که الان هفدههزار متخصص و فعال در این شرکتها مشغول کارند..این آن زیرساخت اساسی است: نیروی انسانی…. یک ظرفیت دیگر، سرمایههای معدنی است. رتبه اول نفت و گاز [هستیم] که سال گذشته بنده اول سال گفتم، ما در مجموع دارایی نفت و گازِ زیر زمین، در دنیا اولیم؛ در گاز دوم، در نفت هم دوم یا سوم؛ اخیراً آقای رئیسجمهور یک گزارشی به من دادند که در خصوص گاز اولیم، در نفت قطعاً دومیم، این خیلی چیز مهمی است؛ هیچ کشوری در دنیا به قدر ایران ما نفت و گاز ندارد. نفت و گاز رگ حیاتی امروز دنیا است، لااقل امروز اینجور است، تا سالها هم اینجور خواهد بود … معادن طلا، معادن سیمان، معادن فلزهای کمیاب و فلزهای ارزشمند. گزارشهایی که به ما میرسد خیلی گزارشهای تکاندهندهای است. در برخی از بخشها؛ این ظرفیتهای معدنی کشور است. ظرفیتهای صنعتی و معدنی، متنوع است و انبوه…. تنوع اقلیمی، ظرفیت انرژیهای پاک [مثل] انرژی آب و خورشید، انرژی هستهای. این ظرفیتها در کشور وجود دارد. بنابراین این نکته اول از نکاتی که ما را برمیانگیزد که بهدنبال یک مدلی و یک الگویی از اقتصاد باشیم که اسم آن اقتصاد مقاومتی است.» (در جلسه تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی ۱۳۹۲/۱۲/۲۰)
علت و انگیزه دوم ایشان: «نکته دوم … مشکلاتی است که داریم ـ مشکلات مزمن، مشکلات دیرپا … ـ تورم مزمن، بیکاری، معیوب بودن برخی از ساختارهای اقتصادی ما، اشکال در نظامات مالی ما ـ نظامات پولی ما، نظامات بانکی ما، نظامات گمرکی ما ـ اشکال در الگوی مصرف، اشکال در مسئله تولید، اشکال در بهرهوری؛ اینها مشکلات موجود کشور است، باید با اینها مقابله کرد … هر مسئول باهمتی را برمیانگیزد که کاری و حرکتی از قبیل اقتصاد مقاومتی انجام بدهد، وجود همین مشکلات است. (بیانات در جلسه تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی ۱۳۹۲/۱۲/۲۰)
علت و انگیزه سوم ایشان :« نکته سوم … تهدیدهای اقتصادی خارجی است. خب تحریمها از قبل بود، منتها این تحریمها از حدود زمستان سال ۹۰ تا امروز، تبدیل شده به جنگ اقتصادی، دیگر اسم آن تحریم هدفمند نیست، یک جنگ تمام عیار اقتصادی است که متوجه ملت ما است … باید در مقابل این فشارها مصونیتسازی کرد، باید به بنای داخلی استحکامبخشی کرد. اقتصاد را باید قوی کنیم تا دشمن از تأثیرگذاری از این ناحیه مأیوس بشود. (بیانات در جلسه تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی ۱۳۹۲/۱۲/۲۰)
و بالاخره علت یا اگیزه چهارم ایشان: «نکته چهارم … بحرانهای اقتصادی جهانی است؛ که البته اشاره کردم قبلاً که ناشی است از اقتصاد غرب و اقتصاد آمریکا؛ در اروپا هم در حقیقت سرریز مشکلاتِ آمریکا … مشکلات را دامن زد، اگرچه زمینه آن وجود داشت؛ در جاهای دیگر هم همینجور. ما هم که نمیخواهیم دُور خودمان حصار بکشیم؛ ما نمیتوانیم و نمیخواهیم که از لحاظ اقتصادی، ارتباطات را با دنیا قطع کنیم، نه ممکن است، نه مطلوب است، بنابراین تحت تأثیر اینها قرار میگیریم، پس باید مقاومسازی کنیم. (در جلسه تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی ۱۳۹۲/۱۲/۲۰)
اما برای «علمی» جلوه دادن نظراتشان ـ بخوانید مشاورانشان ـ اظهارنظرهای پیچیده هم کردهاند: «گرایش به اقتصاد مقاومتی مخصوص ما هم نیست؛ امروز در بسیاری از کشورها ـ بهخصوص در این سالهای اخیر ـ با تکانههای شدید اقتصادی که در دنیا بهوجود آمد، کشورهای متعددی بهدنبال مقاومسازی اقتصاد خودشان برآمدند؛ البته هر کشوری شرایط خاص خودش را دارد. این اقتصاد سرمایهداری با مشکلاتی که ناشی از این اقتصاد بود، از غرب و از آمریکا سرریز شد به بسیاری از کشورها؛ و اقتصاد جهانی در مجموع، یک کل مرتبط به یکدیگر است، طبعاً کشورها از این مشکلات کموبیش متأثر شدند؛ بعضی بیشتر، بعضی کمتر.» (در جلسه تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی ۱۳۹۲/۱۲/۲۰)
و همچنین «… این اقتصاد درونزا است. درونزا است یعنی چه؟ یعنی از دل ظرفیّتهای خود کشور ما و خود مردم ما میجوشد؛ رشد این نهال و این درخت، متّکی است به امکانات کشور خودمان؛ درونزا به این معنا است. امّا درعینحال درونگرا نیست؛ یعنی این اقتصاد مقاومتی، به این معنا نیست که ما اقتصاد خودمان را محصور میکنیم و محدود میکنیم در خود کشور؛ نه، درونزا است، امّا برونگرا است؛ با اقتصادهای جهانی تعامل دارد، با اقتصادهای کشورهای دیگر با قدرت مواجه میشود. بنابراین درونزا است، امّا درونگرا نیست.»
برخی از ویژگیهای سیاستهای اقتصاد مقاومتی
بخش خصوصی در اقتصاد مقاومتی: «… این اقتصادی که بهعنوان اقتصاد مقاومتی مطرح میشود، مردمبنیاد است؛ یعنی بر محور دولت نیست و اقتصاد دولتی نیست، اقتصاد مردمی است؛ با اراده مردم، سرمایه مردم، حضور مردم تحقّق پیدا میکند. امّا «دولتی نیست» به این معنا نیست که دولت در قبال آن مسئولیّتی ندارد؛ چرا، دولت مسئولیّت برنامهریزی، زمینهسازی، ظرفیّتسازی، هدایت و کمک دارد. کار اقتصادی و فعّالیّت اقتصادی دستِ مردم است، مال مردم است؛ امّا دولت ـ بهعنوان یک مسئول عمومی ـ نظارت میکند، هدایت میکند، کمک میکند.… (جلسه ۱۳۹۲/۱۲/۲۰)
بخش خصوصی در اقتصاد مقاومتی: «بخش خصوصی را باید کمک کرد. اینکه ما «اقتصاد مقاومتی» را مطرح کردیم، خب، خود اقتصاد مقاومتی شرائطی دارد، ارکانی دارد؛ یکی از بخشهایش همین تکیه به مردم است؛ همین سیاستهای اصل ۴۴ با تأکید و اهتمام و دقت و وسواسِ هرچه بیشتر باید دنبال شود؛ این جزو کارهای اساسی شماست. در بعضی از موارد، من از خود مسئولین کشور میشنوم که بخش خصوصی به خاطر کمتوانیاش جلو نمیآید. خب، باید فکری بکنید برای اینکه به بخش خصوصی توانبخشی بشود؛ حالا از طریق بانکهاست، از طریق قوانین لازم و مقرراتِ لازم است؛ از هر طریقی که لازم است، کاری کنید که بخش خصوصی، بخش مردمی، فعال شود.» (۱۳۹۲/۱۲/۲۰)
و همچنین: «مسئله اقتصاد مهم است؛ اقتصاد مقاومتی مهم است. البته اقتصاد مقاومتی الزاماتی دارد. مردمی کردن اقتصاد، جزو الزامات اقتصاد مقاومتی است. این سیاستهای اصل ۴۴ که اعلام شد، میتواند یک تحول بهوجود بیاورد؛ و این کار باید انجام بگیرد. البته کارهایی انجام گرفته و تلاشهای بیشتری باید بشود. بخش خصوصی را باید توانمند کرد؛ هم به فعالیت اقتصادی تشویق بشوند، هم سیستم بانکی کشور، دستگاههای دولتی کشور و دستگاههایی که میتوانند کمک کنند ـ مثل قوه مقننه و قوه قضائیه ـ کمک کنند که مردم وارد میدان اقتصاد شوند.» (در دیدار کارگزاران نظام، ۱۳۹۱/۵/۳)
نقش کارگران در اقتصاد مقاومتی: «خب، کارگر چکار کند تا در اقتصاد مقاومتی بتواند سهیم باشد؟ همه نقش دارند؛ کارگر هم نقش دارد، … نقش کارگر در درجه اوّل احساس مسئولیّت است؛ یعنی کارگر در آن کاری که به او محوّل است باید احساس مسئولیّت کند …همه آحاد کارگری باید در فکر این باشند، درصدد این باشند که کیفیّت کار را بالا ببرند. این وظیفه کارگر است [که یک «فقط» کم دارد!!] …»( در دیدار با کارگران ۱۳۹۵/۲/۸)
تکلیف عدالت برای برای مردم و کارگران چه میشود؟ نگران نباشید ایشان فرموده اند: « این اقتصاد، عدالتمحور است؛ یعنی تنها به شاخصهای اقتصاد سرمایهداری ـ [مثل] رشد ملّی، تولید ناخالص ملّی ــ اکتفا نمیکند … بر محور «عدالت» هم کار میشود. عدالت در این بیان و در این برنامه بهمعنای تقسیم فقر نیست، بلکه بهمعنای تولید ثروت و ثروت ملّی را افزایش دادن است. (در حرم رضوی ۱۳۹۳/۱/۱)
زمان اجرای اقتصاد مقاومتی: «این مربوط به وضع کنونی و شرایط کنونی کشور نیست، این یک تدبیر بلندمدت برای اقتصاد کشور است … سؤال این است که آیا مطرح کردن اقتصاد مقاومتی در شرایط کنونی، بهمعنای این است که ما یک حرکت مقطعی میخواهیم انجام بدهیم؟ … جواب این است که نه، بههیچوجه اینجوری نیست؛ این سیاستها سیاستهای بلندمدت است؛ … این یک تدبیر بلندمدت است، یک سیاست راهبردی است.
ماهیت اقتصاد مقاومتی
خامنهای در نقد سیاستهای نئولیبرالی روحانی چندین بار گفته است «اینکه ما خیال کنیم رونق اقتصاد کشور صرفاً با سرمایهگذاری خارجی تأمین میشود، خطا است. سرمایهگذاری خارجی البتّه چیز خوبی است امّا این یکی از خانههای جدول اقتصاد مقاومتی را پر میکند…. امّا اینکه ما همه چیز را موکول کنیم به اینکه خارجیها بیایند اینجا سرمایهگذاری کنند، نه.» (در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت خمینی ۱۳۹۵/۳/۱۴) و یا «نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ میگوید سیاست خارجیمان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند، تحمیل قدرتهای مستکبر را در بخشهای گوناگون و مسائل گوناگون بپذیریم تا اقتصادمان رونق پیدا کند؛ این هم نگاه دوّم است. امروز شرایط کشور به ما نشان داده است که این نگاه دوّم یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بیفایده است. همین تحریمهایی که امروز علیه ملّت ایران اعمال میشود، دلیل محکم و متقنی است بر غلط بودن این نگاه؛ یعنی شما وقتی که به امید قدرتهای خارجی نشستید تا آنها بیایند اقتصاد شما را رونق بدهند و با زیر بار آنها رفتن، اقتصاد را رونق بدهید، آنها به حدّ کم قانع نیستند. وقتی که شما نگاه میکنید به بیرون، مواجه میشوید با یک مسئلهای مثل کاهش قیمت نفت؛ ناگهان قدرتهای مستکبر با همراهی ایادی منطقهای خودشان متأسّفانه به این نتیجه میرسند که قیمت نفت را به نصف و گاهی کمتر از نصف برسانند؛ شما مواجه میشوید با یک چنین مشکلی؛ … امروز خارجیها و رؤسای قدرتهای مستکبر میخواهند همین نگاه دوّم را در مردم ما تقویّت کنند … این نگاه، نگاهی است که هرگز به نتیجه نخواهد رسید؛ باید نگاه کنیم به درون کشور، ظرفیّتهای درونی بسیار است. این اقتصاد مقاومتیای که ما عنوان کردیم و مطرح کردیم … ناظر به امکانات درونی کشور.» (در مشهد، حرم رضوی ۱۳۹۴/۱/۱)
اما بهرغم تمامیلفاظیهایی فوق، میتوان شکستهای متوالی روش مملکتداری وی بهعنوان رهبر و ولی فقیه و شخص اول مسئول وخامت اوضاع کشور بعد از گذشت نزدیک به ۳۰ سال از زمامداری و در نتیجه ایجاد فضای حیاتی برای جولان دادن لیبرالها در عرصه سیاست و اقتصاد کشور، نمونههای خفتبار زیر را برشمرد:
۱ـ چرا ایشان که بهوضوح معترفند که برنامه اقتصاد مقاومتیشان واکنشی است در قبال کاهش قیمت جهانی نفت و تحریمهای گسترده، بعد از به گل نشستن اقتصاد کشور بهقول خودشان «از خواب غفلت بیدار» شدند و به فکر اقتصاد مقاومتی افتادند؟ آیا کسی که رهبری کشوری را قبول میکند که بعد از انقلاب، «همواره در تحریم بوده است» برای درپیش گرفتن اقتصاد مقاومتی وقت کافی نداشت یا حق داشت بهقول خودشان «به خواب غفلت» برود؟
۲ـ چرا در اقتصاد مقاومتی روی کاغذ ایشان، همه لایههای طبقات حاکم و حتی نیروهای شبهنظامی مانند بسیج، باید به میدان بیایند و از این برنامه منتفع شوند ولی وقتی از کارگران حرفی زده شد ـ بالاجبار ـ فقط وظیفه افزایش بهرهوری کار ـ بخوانید تشدید آهنگ استثمار ـ بر دوششان نهاده شد؟ آیا اینها ایجاد فضای سیاسی برای لیبرالها نیست؟
۳ـ چرا ایشان حتی یکبار هم که شده از دولت احمدینژاد نپرسیدند که ۷۰۰ میلیارد دلار عایدی حاصل از نفت کشور که میتوانست صرف اقتصاد مقاومتی مد نظر ایشان شود، کجا رفت و چرا در دوران به باد دادن این سرمایههای کشور، هم خودشان سکوت کردند و هم منتقدان را به سکوت وادار کردند و در نتیجه بهترین شرایط را برای رشد لیبرالها فراهم کردند؟
۴ـ عدالت اجتماعی مورد نظر ایشان چگونه عدالتی است که هیچ سخنی از کارگران و زحمتکشان و محرومان جامعه در آن وجود ندارد؟ آیا این عدالت اجتماعی به اعتراف خود ایشان قرار است در اقتصاد مقاومتی بهدست کارفرمایان اجرا شود؟
۵ـ آیا ردیف کردن چند اصطلاح معمول در دروس اقتصاد و مدیریت مانند «اقتصاد درونزا »و «برونگرایی اقتصادی» و برنامهریزی و نظارت و کنترل در کنار تمایل ملی و عمومی به بهبود اقتصادی را میتوان برنامه تحول بلندمدت اقتصادی برای کشوری ۸۰ میلیون نفری نامید؟ چرا ایشان یکبار هم که شده از خود سئوال نمیکنند که چرا کسی پیگیر این برنامهها نبوده است؟
۶ـ ممکن است ایشان بفرمایند مشاوران ایشان برای سرهمبندی چنین برنامهای که سطح آن از یک برنامهریزی استراتژیک برای یک بنگاه متوسط اقصادی فراتر نمیرود چه کسانی بودهاند و چه فرقی با لیبرالها داشتهاند؟
۷ـ آیا کسی در داخل کشور حق دارد این برنامه سرگرمکننده دو صفحهای که قرار است تمامی مشکلات کشور را حل کند به نقد بکشد و پوچ بودن آن را برملا کند؟
۸ـ آیا این برنامه چنان که طیب نیا، وزیر اقتصاد نیز گفته است چیزی جز فروش اموال مردم به بخش خصوصی در قالب دهان پُرکن «فعالسازی بخش خصوصی» است؟
۹ـ ممکن است ایشان چرا بهعنوان تصمیمگیرنده اول کشور بگویند که مسئول اقتصاد تک محصولی وابسته به نفت کشور کیست؟
۱۰ـ ممکن است بفرمایند چرا مسئولیت پیدایش و بروز مشکلات موجود کشور اعم از بیکاری و رکود و مستمر و تورم شتابان و اعتیاد روزافزون و رانده شدن میلیونها کارگر و کشاورز به زیر خط فقر و وابسته شدن آنها به یارانههای مختصر، به عهده رهبر نیست و چرا ایشان خود را درحد مدیرعامل یک شرکت، مسئول شکستهای مملکت نمیدانند؟
مراجعه به اهداف و برنامههای اقتصادی و عملکردی دولتهای بعد از فوت آیتالله خمینی، از رفسنجانی گرفته تا خاتمی و احمدینژاد و روحانی، روشن میکند که معنای تحول اقتصادی در ایران چیزی نبوده است و نیست جز تیرهروزی کارگان و زحمتکشان ایران به موازات بهپیش بردن خصوصیسازی اموال دولتی. گویی حاکمیت و دولتها وظیفه دیگری بهعهده نداشتهاند.
مشت نمونه خروار است. غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضائیه در نشست مشترک با رئیس اتاق بازرگانی ایران، که با تاختن به دولت روحانی بهطور همزمان، هم قصد تحبیب قلوب رئیس اتاق و بخش خصوصی و منصرف کردن اعضای اتاق، بهعنوان «پارلمان بخش خصوصی» از پشتیبانی دولت روحانی را دنبال میکند، و هم قصد القای همذاتپنداری رهبر و اصولگرایان با آنها را دارد، منویاتی را بیان میکند که همزمان، هم ماهیت ضدمردمی «اقتصاد مقاومتی» را بهعنوان طرح بلندمدت ضدکارگری و هم ماهیت مدل توسعه سرمایهدارانه «اقتصاد مقاومتی» را آشکار میکند.
اژهای که یکی از وقیحترین و ضدکارگریترین چهرههای حاکمیت در قوه قضائیه است در نشست مشترک با رئیس اتاق بازرگانی ایران بیمهابا گویی که دارد از اموال خویش صحبت میکند گفته است: «… نگاه ما و اسلام در بخش مالکیت خصوصی و فعالیت اقتصادی مشخص است. در اسلام برای فعالیت اقتصادی شرایط وجود دارد اما برای مالکیت خصوصی سقفی وجود ندارد. حتی از جانب مسئولین عالی نظام و شخص رهبری تأکیدات مهمی چون اقتصاد مقاومتی وجود دارد … در یک دهه قبل که سیاستهای کلی نظام و اصل ۴۴ توسط مجلس برای اجرا ابلاغ شده [،] باز پس از چند سال مقام رهبری سیاست کلی اقتصاد مقاومتی را ابلاغ کردند … باید دید در شرایط کنونی قوه قضائیه چه کمکی به بخش خصوصی و فعالان اقتصادی میکند و فعالان اقتصادی چه کمکی میتوانند … کنند … اینکه میگوییم اقتصاد دولتی خوب نیست و باید به بخش خصوصی محول شود که این حرف درست است باید ببینیم بخش خصوصی متولی خاصی دارد؟ و اگر بگوییم اتاق بازرگانی متولی آن است آیا تمام وظایف خود را انجام داده است. آیا توانسته سه قوه را در جهت خصوصیشدن رهنمود کند. آیا توانسته اهمیت مسایل قضایی را برای سه قوه تبیین کند….» (خبرگزاری فارس، ۱۳۹۵/۱۲/۲۱)
منظور از تقویت بخش متوسط و کوچک سرمایهداری رهبر چیزی جز حرفهای اژهای نیست. کاملا مفهوم میشود که چرا اسحاق جهانگیری، رئیس ستاد اقتصاد مقاومتی، بلافاصله در پاسخ رهبر و سایر منتقدان مدعی عدم اجرای اقتصاد مقاومتی، گزارشی ۴۰۰ صفحهای را ظرف چند روز ارائه داد و گفت که این انتقاد درست نیست و این دولت مقاومتیتر عمل کرده است!
اقتصاد مقاومتی و انتخابات سال ۹۶
چند ماه به مانده به انتخابات، محورهای تبلیغاتی دو جناح طرفداران روحانی و اصولگرا در حال شکلگیری است، مسایل و شعارهای محوری که کمابیش بتوانند رأی و نظر مردم را حول خود جمع کنند. اما اینبار، در حالیکه هنوز روحانی، نامزدی خود را برای دور بعدی ریاستجمهوری اعلام نکرده و از تحرکات اصلاحطلبان هم جزء خبرهای جسته و گریخته مبنی بر حمایت از روحانی خبری نیست،اما اخبار درباره جناح اصولگرا حاکی از تحرکات شدید آنها است، مبنی بر اینکه باید شخصی انقلابی، رئیسجمهور شود. شعار محوری این جناح هم معلوم است: بر طرف کردن وضع وخیم اقتصادی و معیشتی مردم با اقتصاد مقاومتی!
با تشکیل نخستین مجمع ملی «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» (جمنا) در ۵ اسفند ۹۵ که با حضور سههزار تن از نیروهای اصولگرا با حضور و پشتیبانی چهرههایی همچون محمدرضا باهنر، اسدالله بادامچیان، محمدرضا حاجی بابایی، محمدنبی حبیبی، غلامرضا مصباحیمقدم، یحیی آلاسحاق، مهدی چمران، موسیالرضا ثروتی، مرندی، محمود خسرویوفا و تعدادی دیگر از چهرههای اصولگرا، عزم جزم بخشهای مهمی از راستگرایان «اصولگرا» برای حضور در انتخابات بهطور رسمی اعلان شد که محور فعالیتهای خود را انتخاب رئیسجمهوری انقلابی بر مبنای اقتصاد مقاومتی قرار دادهاند (خبرگزاری ایسنا، ۵ اسفند ۱۳۹۵).
اما عباس عبدی، روزنامهنگار اصلاحطلب بلافاصله یک تنه با انتشار مقالهای در روزنامه ایران، به این تشکل تاخت و آن را به «بیصداقتی اصولگرایانه » متهم کرد. :«چرا این جبهه موضع خود را در برابر مهمترین موضوع کشور یعنی برجام اعلام نمیکند؟ آیا با برجام موافق هستند یا مخالف؟ اگر موافق هستند، چرا تاکنون شدیدترین حملات را علیه آن طراحی و اجرا کردهاند و اگر مخالف هستند، چه اقدامی در جهت بههمزدن آن خواهند کرد؟ آیا ممکن است که یک گروه وارد فعالیت انتخاباتی شود بدون آن که درباره برجام موضعگیری داشته باشد؟ این سکوت بهمعنای بیصداقتی سیاسی است. هر اقدامی که با این حد از بیصداقتی آغاز شود، از الان میتوان سرنوشت آن را در میان مردم و در میان خودشان حدس زد.» (ایسنا، ۲۱ اسفند ۱۳۹۵).
وی در این مقاله نشان داد که در انتخابات سال ۹۶ چون اصولگرایان و مجموعه راستهای اصولگرا و «ولایی» نمیتوانند چندان چشم خود را بر دستاوردهای برجام ببندند و بر «عدم اجرای برجام» بهعنوان نقطه ضعف روحانی مانور کنند، پس بهتر است که با تکیه بر وخامت اوضاع اقتصادی و موضع معیشتی خراب مردم، اقتصاد مقاومتی ـ شعار رهبر ـ را شعار محوری خود قرار دهند. این مقاله از سوی دیگر و ناخواسته، نشان داد که اصلاحطلبان و روحانی همچنان خوشباورانه بر دستاوردهای برجام بهعنوان برگ برنده انتخاباتی تکیه خواهند کرد.
همچنین وی دراین مقاله، محور اصلی تبلیغات انتخاباتی این جبهه را حول اقتصاد مقاومتی تعیین کرده و در نقد آنها گفت: «… این که اعضای جبهه اصولگرایان اعلام کردهاند در زمینه اقتصادی سیاستهای اقتصاد مقاومتی را برنامه خود میدانند، کافی نیست. مثل این که بگویند سیاستهای اقتصادی قانون اساسی را قبول دارند. اقتصاد مقاومتی یک متن مصوب بالادستی است که دولت فعلی هم آن را قبول دارد و اجرا میکند، اختلاف در این مورد نیست. اگر این دولت این سیاستها را اجرا نمیکند که باید استیضاح شود. اقتصاد مقاومتی یک برنامه عام است که جناحهای سیاسی برنامههای متفاوت خود را در زیر این برنامه باید ارائه کنند. این نشان میدهد که جبهه مذکور قادر به ارائه هیچ برنامهای نیست.» (ایسنا، ۲۱ اسفند ۱۳۹۵)
بهنظر میرسد، راستهای اصولگرا و «ولایی» چه در داخل «جبهه نیروهای مردمی انقلابی»، بهعنوان بزرگترین تشکل گردآمده موقت راستگرایان اصولگرا و چه خارج از آن، با دستاویز قرار دادن «اقتصاد مقاومتی» که کلی بودن آن توسط عبدی هم بیان شده با تکیه بر ضعف برنامههای اقتصادی و معیشتی نئولیبرالی دولت روحانی، بهطور جدی قصد کنار زدن وی در انتخابات ریاستجمهوری در سال ۹۶ را دارند.
خامنهای در دیدار با رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری گفت «مردم باید اثر اقتصاد مقاومتی را در زندگی ببینند؛ اکنون اینگونه نیست … اگر کارها در موضوع اقتصاد مقاومتی انجام شده بود، امروز تفاوت محسوسی را شاهد بودیم» (پایگاه اطلاعرسانی رهبری، ۱۳۹۵/۱۲/۱۹).
احمد جنتی، رئیس مجلس خبرگان رهبری و شورای نگهبان، نیز در جلسه مجلس خبرگان رهبری گفت: «رئیسجمهور گزارشی از عملکرد اقتصاد مقاومتی را به مردم بدهد و اگر به اقتصاد مقاومتی آنگونه که باید و شاید عمل نشده از مردم عذرخواهی کنند و بگویند دلیلش چه بوده است» (خبرگزاری فارس، ۱۳۹۵/۱۲/۱۷)
امامی کاشانی در نماز جمعه گفت :«اقتصاد مقاومتی باید بر سر سفره مردم عینیت داشته باشد» (خبرگزاری فارس، ۱۳۹۵/۱۲/۲۰).
میرسلیم در اجلاس دبیران استانی حزب مؤتلفه اسلامی گفت: «ما از همه بهتر معنای اقتصاد مقاومتی را میدانیم … براى نجات انقلاب وارد میدان شدهایم» (خبرگزاری فارس ۱۳۹۵/۱۲/۲۱).
اما در پاسخ به این انتقادات و با اشاره روحانی، معاون اول وی، اسحاق جهانگیری با ارایه گزارشی به احمد جنتی در ظرف چندروز گفت که انتقاد مخالفان درست نیست و دولت، اقتصاد را مقاومتیتر کرده است!
در کارزار انتخاباتی پیشِ رو، به احتمال قوی، وضع معیشتی بهشدت اسفبار کارگران و زحمتکشان و حقوقبگیران و بیکاران کشور، دستاویز جناح اصولگرا قرار خواهد گرفت و ارگانهای حاکمیتی تحت امر خامنهای نیز با دستاویز قرار دادن «عدم اجرای اقتصاد مقاومتی »، از کلیه قوای خود برای شکست کاندیداهای جناحهای مخالف ـ کاندیداهای مهندسیشده ـ و پیروزی جناح اصولگرا و روی کار آوردن تدارکاتچی حرف شنوتری در انتخابات استفاده خواهند کرد.
خامنهای نشان داده است که نه ازوقایع سال ۸۸، نه از انتخابات ۹۲ و نه از انتخابات اسفند ۹۴ ـ که بهرغم انواع مهندسیهای انتخاباتی، مردم اگر توانستند دستنشاندگان وی را به نشانه مخالفت با حکومت مستبدانه وی، طرد کردند ـ درس نگرفته و به حکومت خود به روش سابق تا مرز نابودی کشور ادامه خواهد داد. چنان که امامی کاشانی در نماز جمعه گفت: «… ولی امر در برابر هجمههای دشمن مقابله میکند و نمیپذیرد که مردم هجوم دشمن و تهدیدات او را بپذیرند» یعنی بهسهولت رودرروی مردم نیز قرار میگیرد.