سلاح هسته ای از بازدارندگی تا آخرین تیر ترکش

نویسنده: اسمعیل فه‌ره‌را ــ

تهدیدها، بازدارندگی و ابهام هسته‌ای؛ تحلیل رویکرد ایران در قبال فشارهای خارجی

اظهارات اخیر علی لاریجانی، مشاور عالی رهبر جمهوری اسلامی، پیرامون احتمال تغییر سیاست هسته‌ای ایران در واکنش به تهدیدات فزاینده آمریکا و اسرائیل، بار دیگر پرونده پیچیده هسته‌ای ایران و دکترین بازدارندگی آن را به کانون توجهات بین‌المللی و داخلی کشانده است. این اظهارات، که در یک برنامه تلویزیونی مطرح شد، با توجه به حساسیت‌های موجود و فتوای رهبری درباره حرمت سلاح هسته‌ای، ابهاماتی را برانگیخته و تفسیرهای متفاوتی را به همراه داشته است. با این حال، بررسی دقیق سخنان لاریجانی و در نظر گرفتن بسترهای فقهی و راهبردی آن، می‌تواند به درک روشن‌تری از رویکرد ایران در مواجهه با تهدیدات خارجی منجر شود.

آنچه لاریجانی بر آن تاکید کرد، نه اعلام تغییر موضع قبلی ایران در قبال سلاح هسته‌ای، بلکه اشاره به ظرفیت بالقوه برای بازنگری در سیاست‌ها در شرایط اضطراری و تحت فشار تهدیدات موجودیتی است. او صراحتاً بیان داشت که ایران بر اساس فتوا و راهبرد رهبری، از پیگیری و استفاده از سلاح هسته‌ای خودداری می‌کند. اما در عین حال، تاکید کرد که تهدیدات نظامی گسترده از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی، به ویژه زمانی که موجودیت نظام اسلامی را هدف قرار دهد، می‌تواند ایران را در موقعیتی قرار دهد که تحت فشار افکار عمومی، مجبور به تغییر این سیاست‌ها شود. این تغییر، نه یک انتخاب خودخواسته، بلکه یک واکنش اجباری به فشارهای خارجی و تهدیدات امنیت ملی تلقی می‌شود.

استناد لاریجانی به مفهوم «احکام ثانویه» در فقه شیعه، کلید فهم این رویکرد است. احکام ثانویه، احکامی هستند که در شرایط خاص و برای رفع موانع و مشکلات ضروری، به طور موقت جایگزین احکام اولیه می‌شوند. لاریجانی با اشاره به این اصل فقهی، بر این نکته تاکید می‌کند که در شرایط بحرانی و تهدید امنیت ملی، حفظ نظام اسلامی به عنوان «اوجب واجبات»، می‌تواند توجیهی برای تعلیق برخی اصول اولیه، از جمله سیاست‌های جاری در حوزه هسته‌ای، باشد. این استدلال، ریشه در اندیشه آیت‌الله خمینی نیز دارد که حفظ نظام اسلامی را از مهم‌ترین واجبات برشمرده‌ است.

از منظر راهبردی نیز، اظهارات لاریجانی قابل درک و پذیرش است. هر کشوری در جهان، در مواجهه با تهدیدات موجودیتی، حق دفاع از خود را دارد و ممکن است برای حفظ بقا، به ابزارهایی متوسل شود که در شرایط عادی از آن اجتناب می‌کند. تاکید لاریجانی بر ضرورت تقویت «اصل بازدارندگی» نیز در همین راستا قابل تفسیر است. او هشدار می‌دهد که عدم توجه به این اصل، می‌تواند ایران را در معرض خطرات جدی قرار دهد و اتخاذ تدابیر بازدارنده، به ویژه در شرایط بحرانی، امری ضروری است تا دشمنان از تهدیدات خود سود نبرند.

در مقابل، برخی واکنش‌ها به سخنان لاریجانی، عمدتاً بر سوءتفاهم یا برداشت‌های نادرست استوار بوده است. منتقدان، این اظهارات را به عنوان چراغ سبزی برای تغییر سیاست هسته‌ای ایران تلقی کرده‌اند، در حالی که لاریجانی به صراحت بر پایبندی ایران به فتوای رهبری تاکید کرده و تغییر احتمالی را صرفاً به عنوان یک واکنش اضطراری به تهدیدات خارجی مطرح نموده است.
در همین حال، تهدیدات اخیر دونالد ترامپ مبنی بر احتمال بمباران گسترده ایران، نگرانی‌ها را تشدید کرده است. لاریجانی به درستی هشدار داده است که چنین اقداماتی نه تنها برنامه هسته‌ای ایران را متوقف نخواهد کرد، بلکه ممکن است آن را به سمت تسریع در دستیابی به تسلیحات هسته‌ای سوق دهد. این امر، نشان‌دهنده تاثیر مستقیم فشارهای خارجی بر رویکرد ایران است و مسئولیت هرگونه تغییر در سیاست هسته‌ای ایران، بر عهده آمریکا و متحدانش خواهد بود.

در کنار تهدیدات آمریکا، نقش مخرب رژیم اسرائیل در تشدید تنش‌ها نیز قابل توجه است. لاریجانی با اشاره به این موضوع، تاکید می‌کند که اسرائیل با تحریک آمریکا به اقدامات خصمانه علیه ایران، در پی مدیریت بحران‌های داخلی خود است. اما تجربه نشان داده است که سیاست‌های تهاجمی اسرائیل، تنها به افزایش ناآرامی‌ها و تشدید بحران‌های امنیتی در منطقه منجر خواهد شد.

در این میان، عملکرد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز محل انتقاد است. در حالی که ایران همواره بالاترین سطح همکاری را با این نهاد داشته است، آژانس در قبال تهدیدات صریح آمریکا علیه تاسیسات هسته‌ای ایران، سکوت اختیار کرده است. این سکوت، مشروعیت و بی‌طرفی آژانس را زیر سوال برده و نشان می‌دهد که این نهاد بین‌المللی، تحت تاثیر فشارهای سیاسی غرب قرار دارد. سفر قریب‌الوقوع رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، به تهران، فرصتی برای ایران است تا با تاکید بر لزوم موضع‌گیری صریح آژانس در قبال تهدیدات، خواستار بازتعریف روابط و بازگشت آژانس به مسیر بی‌طرفی شود.

در مجموع، می‌توان گفت که اظهارات لاریجانی، هشداری راهبردی در خصوص تاثیر تهدیدات خارجی بر سیاست‌های هسته‌ای ایران و ضرورت تقویت بازدارندگی است. ایران به طور اصولی به دنبال سلاح هسته‌ای نیست، اما تهدیدات مستمر می‌تواند شرایطی را ایجاد کند که تصمیماتی را رقم بزند که تاکنون از آن اجتناب شده است. در این راستا، تقویت بازدارندگی و اتخاذ تدابیر استراتژیک در برابر تهدیدات خارجی، امری حیاتی برای جلوگیری از تشدید تنش‌ها و حفظ امنیت ملی ایران است. به نظر می‌رسد، ایران با در پیش گرفتن یک رویکرد چندلایه، هم بر پایبندی خود به اصول تاکید می‌کند و هم ظرفیت بالقوه برای واکنش در شرایط اضطراری را به نمایش می‌گذارد، تلاشی برای ایجاد یک بازدارندگی هوشمندانه در برابر تهدیدات فزاینده.

در آستانه تقابل؟ تحلیل افزایش تهدیدات آمریکا و بازدارندگی ایران

تهدیدات اخیر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، مبنی بر احتمال «شدیدترین بمباران‌ها» علیه ایران در صورت عدم توافق بر سر برنامه هسته‌ای، بار دیگر زنگ خطر افزایش تنش‌ها میان دو کشور را به صدا درآورده است. این لحن جنگ‌طلبانه، که در مصاحبه‌ای با شبکه ان‌بی‌سی مطرح شد، نشان‌دهنده تغییر رویکرد احتمالی واشنگتن و عبور از تاکید صرف بر دیپلماسی به سمت تهدید مستقیم نظامی است. این وضعیت، منطقه خاورمیانه را در آستانه یک دور جدید از ناآرامی‌ها قرار داده و سوالات جدی درباره احتمال وقوع درگیری نظامی میان ایران و آمریکا مطرح می‌کند.

در مقابل این تهدیدات، ایران نیز با واکنش قاطع و هماهنگی از سوی رهبری و نهادهای نظامی و دیپلماتیک خود، پاسخی صریح و حساب‌شده ارائه کرده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه‌های نماز عید سعید فطر با تاکید بر پاسخ متقابل و محکم به هرگونه «شرارت یا فتنه» از سوی آمریکا، خطوط قرمز ایران را به وضوح ترسیم کردند. این موضع‌گیری، که با بیانیه قاطع ستاد کل نیروهای مسلح مبنی بر آمادگی کامل برای مقابله با هرگونه اقدام خصمانه و هشدارهای صریح فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران درباره آسیب‌پذیری پایگاه‌های آمریکا در منطقه همراه شد، نشان می‌دهد که ایران هیچ تهدیدی را بدون پاسخ نخواهد گذاشت و برای دفاع از خود از تمامی ظرفیت‌هایش استفاده خواهد کرد.

وزارت امور خارجه ایران نیز با محکوم کردن تهدیدات ترامپ به عنوان «تقابل آشکار با ذات و جوهره صلح و امنیت بین‌المللی» و نقض فاحش منشور ملل متحد، از ابزارهای دیپلماتیک برای انتقال پیام هشدآمیز خود استفاده کرده است. تسلیم یادداشت رسمی هشدار به دفتر حفاظت منافع آمریکا در سفارت سوئیس، نشان‌دهنده جدیت ایران در قبال این تهدیدات و آمادگی برای پاسخگویی قاطع در صورت وقوع هرگونه اقدام خصمانه است.

با بررسی دقیق‌تر شرایط موجود، می‌توان نشانه‌هایی از نزدیک شدن به «آستانه جنگ» در روابط ایران و آمریکا مشاهده کرد. افزایش تهدیدهای متقابل و لفاظی‌های جنگ‌طلبانه، کاهش محسوس کانال‌های ارتباطی و توقف مذاکرات مستقیم، افزایش تحرکات نظامی در منطقه از سوی هر دو طرف، و بی‌اعتمادی استراتژیک عمیق میان تهران و واشنگتن، همگی عواملی هستند که می‌توانند شرایط را به سمت درگیری نظامی سوق دهند.

با این حال، با وجود این نشانه‌ها، جنگ همچنان اجتناب‌ناپذیر نیست. چندین عامل می‌توانند مانع از وقوع درگیری مستقیم شوند. نخست، هزینه‌های سنگین جنگ برای هر دو طرف؛ حمله نظامی به ایران می‌تواند منطقه را به شدت بی‌ثبات کرده و منافع آمریکا و متحدانش را به خطر اندازد، در حالی که ایران نیز از پیامدهای ویرانگر یک جنگ گسترده آگاه است. دوم، دخالت بازیگران ثالث؛ کشورهای اروپایی، روسیه و چین به دلیل منافع اقتصادی و سیاسی خود، تمایلی به وقوع جنگ در منطقه ندارند و می‌توانند نقش میانجی‌گر را ایفا کنند. سوم، تلاش‌های دیپلماتیک غیرمستقیم؛ علی‌رغم کاهش ارتباطات مستقیم، همچنان احتمال وجود کانال‌های غیرمستقیم و تلاش‌های پشت پرده برای کاهش تنش‌ها وجود دارد.

در این میان، آنچه حائز اهمیت است، تلاش برخی رسانه‌ها و جریان‌ها برای «تحریف سخنان آیت‌الله» و کمرنگ کردن پیام قاطع بازدارندگی ایران است. با برجسته‌سازی بخش‌های حاشیه‌ای از بیانات رهبر انقلاب و نادیده گرفتن تاکید ایشان بر پاسخ متقابل و محکم، این جریان‌ها سعی دارند تا اثرگذاری سیاست بازدارندگی ایران را تضعیف کرده و در ادراک عمومی داخلی و خارجی تشویش ایجاد کنند. هدف نهایی این تلاش‌ها، کاهش شفافیت و قاطعیت سیاست دفاعی ایران و ایجاد زمینه‌ای برای بهره‌برداری تبلیغاتی و سیاسی از جنگ روانی غرب علیه ایران است.

در نهایت، می‌توان گفت که روابط ایران و آمریکا در نقطه‌ای حساس و تعیین‌کننده قرار دارد. تهدیدات ترامپ، واکنش‌های قاطع ایران و تحرکات نظامی در منطقه، همگی نشان‌دهنده افزایش خطر درگیری نظامی است. با این حال، هنوز مسیر دیپلماسی به طور کامل بسته نشده و وقوع جنگ، به تصمیمات طرفین و محاسبات استراتژیک آنها بستگی دارد. در شرایط کنونی، تحلیلگران بر این باورند که احتمال حل و فصل سیاسی مسائل میان ایران و آمریکا بیشتر از وقوع جنگ است، اما هرگونه اشتباه محاسباتی یا اقدام نسنجیده از سوی هر یک از طرفین می‌تواند معادلات را به سرعت تغییر دهد و منطقه را وارد یک بحران جدید کند. در این میان، حفظ هوشیاری، تقویت بازدارندگی و تاکید بر دیپلماسی هوشمندانه، می‌تواند کلید عبور از این شرایط خطیر باشد.

منبع: مجلهٔ جنوب جهانی، ۳ آوریل ۲۰۲۵

سلاح هسته ای از بازدارندگی تا آخرین تیر ترکش.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *