ائتلاف روسیه و ایران: پیامدهای آن برای خاورمیانه و جهان
نویسنده: دراگو بوسنیچ ــ
در ماههای اخیر، برخی رسانهها و تحلیلگران چنین القا کردهاند که روسیه در دورۀ جدید ترجیح خواهد داد به جای تعمیق روابط با متحدانش در جهان چندقطبی (بهویژه در چارچوب بریکس و سازمان همکاری شانگهای)، بهدنبال تنشزدایی با دولت ترامپ برود. برخی دیدگاههای بدبینانهتر حتی مدعی شدهاند که مسکو ممکن است برای جلب رضایت واشنگتن، کشورهای متحدی چون ایران را به کلی کنار بگذارد.
با این حال، کرملین با اقدامات عینی و روشن بهگونهای پیوسته این شایعات را رد کرده است. بهروشنی میتوان گفت که رهبری روسیه، هرچند از هر ابتکار صلحآمیزی در قبال دولت ترامپ استقبال میکند، اما این استقبال را هرگز به بهای مصالح بنیادین ملی خویش انجام نخواهد داد.
گفتوگو میان روسیه و ایالات متحده همواره گزینهای بهمراتب عقلانیتر از قرار گرفتن در آستانۀ فروپاشی سیارهای است که دولت پیشین آمریکا آن را ترویج میکرد. با این حال، این بدان معنا نیست که مسکو حاضر است با دیگر جنبههای سیاست خارجی آمریکا همراهی کند یا از آن حمایت به عمل آورد.
افزون بر این، دولت جدید آمریکا نیز رویکردی متزلزل از خود نشان داده است؛ ترامپ از وعدههای بهظاهر صلحطلبانهاش مبنی بر پایاندادن به جنگ اوکراین (که با مهندسی ناتو آغاز شد) «در عرض ۲۴ ساعت»، تا تهدید مستقیم به بمباران ایران، در نوسان بوده است. بهنظر میرسد که او به بازی با روایتها و بلوفهای آشکار خو گرفته است ـــ ویژگیهایی که بیتردید حاصل چند دهه فعالیت او در دنیای بیرحم تجارت املاک در آمریکا است. هرچند این تجربه شاید در چانهزنی مزایایی برایش بههمراه داشته باشد، اما ژئوپلیتیک بر پایۀ ظرفیتهای واقعی بنا شده است، و در این عرصه، بلوف کارایی اندکی دارد (و دیپلماسی رفتوبرگشتی نیز دیگر مانند دههٔ ۱۹۷۰ موثر نیست). تمام این عوامل توان ایالات متحده را برای حفظ نظام تکقطبی بهشدت محدود میسازند.
با اینهمه، این بدان معنا نیست که واشنگتن از رؤیای «صلح آمریکایی» (Pax Americana) دست کشیده است. برعکس، دولت ترامپ همچنان در پی حفظ آن است؛ هرچند آشکار است که توسل صرف به زور و فشار دیگر مانند گذشته مؤثر نیست. جنگ تجاری جهانی که ترامپ به راه انداخته ـــ گرچه عمدتاً علیه چین، بزرگترین ابرقدرت اقتصادی جهان، طراحی شده ـــ نمونۀ بارزی است از این تلاش؛ تلاشی که نشان میدهد ترامپ همچنان به کارآمدی بلوف برای تأمین منافع آمریکا باور دارد.
نکتۀ مثبت اینجا است که او دستکم دریافته که پرهیز از رویارویی مستقیم میان قدرتهای مجهز به سلاحهای هستهای امری بدیهی و ضروری است. اما از سوی دیگر، دولت ترامپ همچنان در پی هدفگیری دیگر قدرتهای چندقطبی است که آنها را «حلقههای ضعیف» میپندارد ـــ و در صدر آنها ایران قرار دارد؛ امری که به افزایش روزافزون تنشها در خاورمیانه انجامیده است.
این موضعگیری چندان شگفتآور نیست، چرا که ایران، دستکم بهطور رسمی، فاقد سلاحهای هستهای حرارتی و سامانههای استراتژیکی است که خاک اصلی ایالات متحده را هدف قرار دهند. واشنگتن بر این باور است که میتواند از این وضعیت به سود خود بهره ببرد و با حذف ایران، از عواقب جدی آن بگریزد. اما با وجود افزایش بیسابقهٔ فشار بر تهران، دستکمگرفتن ظرفیتهای متعارف نظامی ایران، رفتاری بهغایت سادهانگارانه است.
ارتش ایران انباری عظیم از موشکها، پهپادها و دیگر تسلیحات در اختیار دارد، و توان صنعتی آن به کشور اجازه میدهد وارد جنگی فرسایشی شود. پس از نزدیک به نیم قرن تحریم، ایران اقتصادی مقاوم و مستحکم ساخته که میتواند پشتیبان او در مسیر طولانی نبرد باشد. با این حال، آنچه در ماههای اخیر بیش از پیش به امنیت ایران یاری رسانده، گسترش پیوندهایش با جهان چندقطبی است ـــ تحولی که ایالات متحده ناگزیر است آن را در محاسبات خود منظور کند.
توافق روسیه و ایران، نشانگر معماری جدیدی در نظم جهانی است
چنانکه در رزمایش مشترک دریایی سهجانبۀ اخیر نیز بهخوبی نمایان شد، ایران افزون بر عضویت در بریکس و سازمان همکاری شانگهای در حال تقویت روابط دوجانبه با دیگر قدرتهای چندقطبی، بهویژه روسیه و چین است. افزون بر این، در ۸ آوریل، دومای دولتی روسیه (پارلمان) توافقنامۀ مشارکت جامع راهبردی با تهران را به تصویب رساند. این سند، مشارکتی فراگیر را در حوزههایی چون دفاع، مبارزه با تروریسم، انرژی، مالی، حملونقل، صنعت، علم، فناوری و … پیشبینی میکند. مدت اعتبار این پیمان ۲۰ ساله است و امکان تمدید پنجساله نیز در آن گنجانده شده. این مصوبه شکل رسمی توافقی است که در ۱۷ ژانویه میان ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، و مسعود پزشکیان، همتای ایرانی او، به امضا رسیده بود. زمانبندی هر دو اتفاق، حاکی از تعمیق روابط راهبردی میان تهران و مسکو است.
رسانههای آمریکایی با شتاب بر فقدان بند دفاع متقابل در این توافقنامه انگشت گذاشتند، اما این امر بههیچوجه جایگاه ایالات متحده را آسانتر نمیسازد، چرا که این توافق، توان محدود واشنگتن برای شکست دادن ایران را بیشازپیش کاهش خواهد داد. خودِ رئیسجمهور پوتین نیز تصریح کرده است: «روسیه و ایران در عرصهٔ جهانی مسیرهایی مستقل را دنبال میکنند و در برابر فشارهای خارجی و تحمیل تحریمهای نامشروع مقاومت میورزند.»
ترجمان عملی این سخن آن است که هر دو کشور، ضمن حفظ کامل استقلال در سیاست خارجی، اجازه نخواهند داد هیچ قدرتی ثبات منطقه را بر هم زند.
افزون بر این، توافق جدید روسیه و ایران نهتنها جایگزین توافق پیشین (مصوب سال ۲۰۰۱) شده است، بلکه سطح روابط میان دو کشور را به یک مشارکت راهبردی تمامعیار ارتقاء میدهد. مسکو با شماری دیگر از قدرتهای چندقطبی، از جمله چین و کرهٔ شمالی، نیز معاهداتی مشابه دارد؛ با این تفاوت که توافق با کرهٔ شمالی شامل بند دفاع متقابل نیز میشود.
تلاشهای آمریکا برای جلب رضایت روسیه تاکنون بیشتر نوعی بلوف بوده است؛ از جمله تهدیدهای ترامپ به خروج از ناتو. سخنان او در مورد عقبنشینی نیروهای آمریکایی از اروپا هنوز به مرحلهٔ عمل نرسیده است، و حتی اگر محقق شود، کرملین بهخوبی آگاه است که این عقبنشینی نه از سر تمایل به کاهش تنش با روسیه، بلکه ناشی از ترس و وسواس واشنگتن نسبت به چین است. پنتاگون اکنون کاملاً دریافته است که نمیتواند در نبردی با مسکو پیروز شود؛ از اینرو، تمرکز خود را بر دشمنان دیگری در مناطق آسیا-اقیانوسیه و خاورمیانه قرار داده است.
در سوی مقابل، کرملین نیز بهروشنی میداند که حفظ ثبات ایران از اولویتهای کلیدی امنیت ملی روسیه بهشمار میرود؛ چرا که ایران دروازهٔ ورود به آسیای مرکزی و «زیرشکم نرم» روسیه است، ناحیهای که غرب سیاسی طی دههها کوشیده است آن را در معرض تهدید قرار دهد. از همین رو، امنیت ایران بهطور مستقیم برای مسکو حیاتی است.
هرگونه تلاش برای حمله به تهران ـــ چه رسد به نابودی آن ـــ با حمایت قاطع و بدون مماشات روسیه از همسایه جنوبی آن مواجه خواهد شد. ایرانِ تکهتکه یا در اختیار غرب، تهدیدی جدی برای کل منطقه و فراتر از آن خواهد بود، چرا که چنین وضعیتی خط مقدم ناتو را از قطب شمال تا آسیای مرکزی گسترش میدهد و روسیه را در نوعی محاصرهٔ ژئوپلیتیکی تقریباً کامل قرار میدهد.
این سناریو برای کرملین بههیچوجه قابلقبول نیست و هیچیک از وعدههای شیرین ترامپ ـــ بهویژه زمانی که فاقد اقدامات ملموس باشند ـــ نمیتواند مسکو را به رها کردن شبکۀ اتحادهای چندقطبیاش مجاب کند. فراتر از این، اشتیاق پنتاگون به گسترش سیاست اشتراک تسلیحات هستهای آمریکا/ناتو در اروپا، تنها موجب عزم راسختر مسکو برای تقویت نظم جهانی چندقطبی خواهد شد؛ نظمی که هر روز بیش از پیش توان سلطهگری آمریکا را محدود میسازد.
منبع: گلوبال ریسرچ، ۱۱ آوریل ۲۰۲۵
https://english.10mehr.com/the-russia-iran-alliance-what-it-means-for-the-middle-east-and-the-world/