اطلاع رسانی پیرامون علل انفجار در بندر عباس و مجازات عاملان آن مطالبۀ ملی است
در پی انفجار و آتش سوزی مهیب و پرخسارت در بندر شهید رجایی در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، انفجار تحلیلها و دادههای راست و دروغ پیرامون آن به یک جنگ رسانهای تمامعیار بر له و یا علیه ایران بدل شد. در اکثر گفتهها و نوشتهها، بهطور یکجانبه یا عوامل بیرونی عمده شدند و یا علل درونی. عدهای بر دخالت خارجی و نقش اسرائیل و آمریکا پای فشردند و عدهای بر عوامل داخلی مانند سهلانگاری و قصور مسؤولان. برخی نیز مانند همیشه به سادهسازی ماجرا پرداختند و با گفتن «کار خودشان است»، به نفرتپراکنی همیشگی خود ادامه دادند.
تا کنون، رسانههای رسمی کشور تعداد جانباختگان را بیش از ۷۰ نفر و آسیب دیدگان جسمانی را بالای هزار نفر اعلام کردهاند. هنوز از میزان خسارات مالی رقمی در دست نیست. وزارت کشور در ۸ اردیبهشت با انتشار نتایج بررسی کارشناسان و متخصصان پیرامون علل آتشسوزی، طی اطلاعیهای فوری اعلام کرد:
۱. قصور در رعایت اصول ایمنی و پدافند غیرعامل محرز شده است.
۲. خلافاظهاری در برخی موارد وجود داشته و دستگاههای امنیتی و قضایی با جدیت در پی شناسایی خاطیان هستند.
۳. علتیابی قطعی این حادثه مستلزم بررسی کامل و همهجانبه ابعاد مختلف آن است که بهدلیل الزامات کارشناسی، نیازمند طی شدن فرایندهای فنی و آزمایشگاهی است؛ اگرچه بدون فوت وقت مراحل اجرایی آن دنبال خواهد شد و در اسرع وقت به اطلاع عموم مردم خواهد رسید.
به این ترتیب، بهفاصلۀ کوتاهی پس از پیام رهبر انقلاب به همین مناسبت و تأکید ایشان بر این که: «مسئولان امنیتی و قضائی موظفاند که هرگونه سهلانگاری یا تعمّد در این حادثه را بهطور کامل بررسی و کشف کرده و بر طبق مقررات پیگیری نمایند»، علت اصلی این حادثۀ دلخراش، قصور و سهل انگاری کارکنان و مسؤولان امور مربوطه اعلام شد. این در حالی است که دولت اسرائیل بلافاصله پس از آتشسوزی گسترده در فلسطین اشغالی، آن را تعمدی دانست و با دستگیری هجده تن از مظنونین، مقاصد سیاسی معینی را علیه جبهۀ مقاومت و در رأس آن ایران، در دستور کار خود قرار داد.
تجارب تاریخی در چهار دهۀ گذشته، شرایط کنونی جهان و منطقه، حادتر شدن تخاصم اسرائیل و آمریکا علیه ایران، و همزمانی این انفجار با مذاکرات ایران و آمریکا، بر گمانهزنیهای ناظر بر دخالت خارجی و یا ایادی داخلی آنها در این فاجعه، دامن میزند. استناد به جنگ سایهها و جنگهای غیرعلنی دولتها علیه یکدیگر، بهویژه توطئهها و ترورهای درون مرزهای کشور توسط دشمنان ایران، دستمایۀ قابلتوجه اینگونه تحلیلگران سیاسی است. از سوی دیگر، قتلعام بیوقفۀ مردم فلسطین و لبنان و یمن در یک سال و نیم گذشته نشان داده است که هم رژیم صهیونیستی اسرائیل جنایتکارترین دستنشاندۀ امپریالیسم در غرب آسیا، و هم آمریکا جنگ افروزترین قدرت امپریالیستی در جهان است.
تکیه بر این واقعیتها، پایۀ تحلیل برخی از سیاستپردازان در درون و بیرون مرزهای ایران بوده است. اما فجایع مشابهی نیز که بر اثر قصور و ناکارآمدی و سهلانگاری برخی مسؤولان امور در عرصههای مختلف رخ داده و در حافظۀ ایرانیان نقش بسته است. لذا رد یا قبول هرکدام از این گمانهزنیها، تا زمانی که علل و عوامل و ابعاد واقعی این فاجعه توسط مسؤولان حکومتی به اطلاع مردم نرسیده است، کار آسانی نیست.
با توجه به اهمیت موضوع، چه بهلحاظ خسارات جانی و مالی و چه بهلحاظ امنیت ملی، ضروری است که دستگاههای مسؤول پس از بررسیهای دقیق و همهجانبه پیرامون این انفجار، اطلاعات لازم را به مردم ارائه دهند و اقدامات لازم قانونی را بدون مجامله در حق عاملان و مسببان آن بهعمل آورند. بیتردید، صداقت نهادهای حکومتی در این زمینه به شایعات و دادهها و تحلیلهای شتابزده، بیپایه، و غرض ورزانه نیز پایان خواهد بخشید.
همین قدر که برخی مسئولان و یا نهادهای دولتی بدون بررسی کارشناسانه قبل یا بعد از رخدادهای مختلف، علت حادثه را قصور، ناکارآمدی و سهلانگاری اعلام میکنند، در اصل سادهترین و در عین حال، غیرمسئولانهترین رویکرد است که قصد دارند آشغال را به زیر فرش جارو کنند.،
انفجار مهیب اسکله رجایی که جای خود دارد، شناسایی عامل یا عوامل ترور اسماعیل هنیه در امنیتی نقطه تهران، به هوش و ذکاوت خارقالعادهای یا کارآگاه زبده بودن نیاز ندارد.
اما، موضوع کاملا به دست فراموشی سپرده شد.
خود این امر، از نفوذ گسترده عوامل دشمن در بالاترین ارگانهای تصمیمسازی کشور گواهی میدهد.