اتحاد و انسجام ملی، راه نجات ایران

دونالد ترامپ پس از گذشت چند روز از تجاوز نظامی اسرائیل به ایران و پاسخ قاطعانۀ ایران به جنایات رژیم صهیونیستی، مجدداً وارد صحنه شد و با تکرار تناقض گویی های همیشگی، ایران را تهدید به نابودی مراکز هسته ای کرد. او با تآکید بر این که ایران نباید سلاح هسته ای داشته باشد، بار دیگر اذهان عمومی را وارد حصار یک دروغ بزرگ کرد. دروغی تکراری که دیگر رافائل گروسی نیز علیرغم نقش خائنانۀ خود در ساخت و پرداخت همین دروغ، پس از حملات رعدآسا و مکرر موشکی و پهبادی ایران به مراکز حساس نظامی و اطلاعاتی و مالی اسرائیل، از سر ترس و بیچارگی، ناچار به تکذیب آن شد.

 اما آنچه در چهار دهۀ گذشته از طرف آمریکا و اسرائیل در بارۀ ایران طرح شده ،چیزی جز همان جنگ شناختی جهت شستشوی مغزی گروه های بزرگی از جامعۀ سیاسی و روشنفکری ایران و فریب مردم عامی اروپا و آمریکا نبوده است. جنگی کثیف که هدفی جز پوشاندن اهداف اصلی آمریکا و دولت دست نشانده اش در فلسطین اشغالی، ندارد.

هدف اصلی آمریکا چیست؟

هدف، تغییر توازن قوا در غرب آسیا به سود “آمریکای بزرگ” در دوران گذار از نظام سلطه محور به نظام چند قطبی و متکثر است که ارادۀ جمعی را به رسمیت می شناسد. در ساختار نظم جدید جهانی، قدرت های  نوظهور اقتصادی و نظامی و استراتژیک به شمول چین و روسیه و ایران، بازیگران اصلی هستند.

به همین دلیل، آمریکا برای غلبه بر رقیب اقتصادی خود به نام چین و مهار قدرت نظامی روسیه، راه تضعیف ایران را در پیش گرفته که بنا به موقعیت جغرافیایی خود در شاهراه تجاری و کریدورهای آبی و زمینی قرار دارد. شکستن “ضعیف ترین حلقه” در زنجیرۀ قطب های نوظهور یادشده که از نگاه آمریکا، کشوری جز ایران نیست، می تواند راهگشای تحقق اهداف او باشد.

توسل به قوای نظامی اسرائیل علیه ایران به منظور تضعیف قوای دفاعی ایران، می تواند به عنوان زمینه ساز مداخلۀ نظامی آمریکا در ایران عمل کند. همانگونه که تضعیف محور مقاومت و تسخیر سوریه نیز گام هایی برای گشودن راه تجاوز به ایران بودند.

جنگ شناختی در خدمت اهداف آمریکا

ابزار اولیه و کارساز آمریکا برای پیاده کردن برنامۀ خود در ایران، جنگ ترکیبی شناختی از راه رسانه ها با استفاده از گسل های اجتماعی در ایران بود. این رسانه ها و دستگاه های پرهزینۀ تبلیغاتی غرب، ذهن های ساده در ایران را که سال ها زیر بمباران  تبلیغاتی ارباب رسانه ای غرب قرار  داشتند، تا آنجا به انحراف کشاندند که گروه های بزرگی از مردم، علل دشمنی آمریکا با ایران را در درو غ هایی مانند شعارهای ضد اسراییلی و ضد آمریکایی ایران و حرکاتی مانند تسخیر سفارت آمریکا و امثال آن جستجو کردند. بخش بزرگی از محافل اصلاح طلب لیبرال و روشنفکران دانشگاهی که علایق و خواسته های اقشار میانی نیمه مرفه و مرفه جامعه را نمایندگی می کردند، در این کارزار تبلیغاتی بیشترین سهم را به عهده داشتند.

این در حالی است که برنامۀ مورد نظر آمریکا برای ساختن “خاورمیانۀ جدید” از طریق ویرانی و تجزیۀ کشورهایی  در غرب آسیا صورت گرفت که حاکمان و دولت های آن کشورها هیچکدام طالب مرگ آمریکا و اسرائیل نبودند و برخی حتی با آنها همکاری های لازم را داشتند.

روند افول آمریکا و فاز خدعه آمیز دیگری علیه ایران

پس از شکست صدام حسین در جنگ تحمیلی بر ایران و شکست توطئه های آمریکایی نظیر کودتاها و ترورها علیه ایران،  آمریکا و اسرائیل گزینۀ جنگ با ایران مستقل را در اتاق های فکر خود بایگانی کردند. اما امروز که روند افول قدرت آمریکا در حفظ سلطه بر جهان وارد مرحلۀ بحرانی و سرنوشت سازی شده است، تغییر نظام سیاسی در ایران و یا تجزیۀ کشور از طریق تضعیف قوای نظامی آن به مسئلۀ روز آمریکا بدل شده است. اهرم موجود در دست آمریکا برای عملی کردن این نقشۀ پلید، رژیم صهیونیستی اسرائیل است که به هیچ قانون و قاعدۀ بین المللی و حقوق و اخلاق پایبند نیست. اقدام خزندۀ آمریکا برای حصول مقصود، سوءاستفاده از باور به دیپلماسی در میان کثیری از سیاست گذاران ایران بود.

شاید بتوان گفت که غافل نگهداشتن ایران از حفظ توازن میان میدان و دیپلماسی از طریق تقویت صداهای طرفدار دیپلماسی ناب، در داخل و خارج، یکی از شگردهای کارساز آمریکا برای ایجاد زمینه جهت حملات برق آسای اخیر اسرائیل به ایران بوده باشد. متمرکز کردن افکار داخلی پیرامون مذاکرات، یکی از آن حربه های کاری بوده است که آمریکا همواره با سوء استفاده از تمایلات مسالمت جویانۀ جناح های سیاسی معینی در ایران پیش برده است. حملۀ خدعه آمیز اسرائیل در بامداد ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ به ایران و ترور چند تن از برجسته ترین چهره های نظامی و دفاعی کشور، در پی این شگرد آمریکایی بود. این واقعیت را در دومین پیام تلویزیونی رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای نیز می توان دریافت . ایشان در این بیانات گفتند:

    « حادثۀ تهاجم ابلهانه و خباثت‌آلود رژیم صهیونیستی به کشورمان، در حالی رخ داد که مسئولین دولتی با طرف آمریکایی به              طور  غیر مستقیم و باواسطه مشغول مذاکره بودند؛ هیچ موضوعی از سوی ایران وجود نداشت که نشانۀ این باشد که                        یک حرکت نظامی یا یک حرکت تندی و سختی وجود دارد….»

علیرغم غافلگیری و ضایعات جدی اولیه بر پیکر قوای نظامی کشور در روز نخست تجاوز اسرائیل به خاک ایران، بازسازی فرماندهی قوا به سرعت انجام یافت و ایران با حملات غرورآفرین موشکی خود به تل آویو، دنیا را غرق در شگفتی کرد. ادامۀ حملات با مدرن ترین و پیشرفته ترین موشک ها و پهبادهای ایرانی به اراضی اشغالی و وارد کردن خسارات جدی به اسرائیل، آمریکا را به وحشت انداخت و ترامپ به تهدید ایران متوسل شد.

آمریکا بر سر دوراهی

آنچه در بسیاری از تحلیل ها نادیده گرفته می شود، سرشت دوگانه ای است که در سیاست گذاری آمریکا جهت حفظ منافع خود و چگونگی پیشبرد سیاست های ناظر بر آن در غرب آسیا به چشم می خورد. در حالی که جهان در ابهام جنگ یا صلح میان آمریکا و ایران به سر می برد، آمریکا بر سر دو راهیِ شکستن “ضعیف ترین حلقه” یعنی ایران، برای برهم زدن برنامه های اقتصادی چین در غرب آسیا ، و یا ضرورت حفظ امنیت آبراهه ها و کریدورهای تجاری جهت گردش سرمایه در منطقه، قرار گرفته است.

در دوره ای که همه چیز در گروی پیشرفت صنعت الکترونیک و هوش مصنوعی است، و تراشه ها و مواد اولیه مورد مصرف آن، در دست غول های بزرگ تولیدی و تجاری این مواد در برخی کشورهای عربی، قرار دارد.  جنگ با ایران و سرایت آن به منطقه، نه تنها امنیت ایران که امنیت همۀ این کشورهای دوست و متحد آمریکا را به خطر خواهد انداخت.

در این دو راهی، آمریکا ناگزیر از انتخاب جنگ و یا صلح با ایران است. اگر راه جنگ را بگزیند، گزینه های ایران نیز ، پایگاه های نظامی آمریکا در منطقه و تهدید راه عبور و مرور کشتی های تجاری و نفتکش ها در تنگۀ هرمز و تخریب کامل اسرائیل خواهد بود. بی تردید ایران از کمک های متحدان بالقوۀ اتمی و غیراتمی خود در منطقه و مرزهای دور نیز بی بهره نخواهد ماند. به این ترتیب جنگ از ابعاد منطقه ای خارج و به مرزهای دورتر جغرافیایی کشیده خواهد شد. چنین رویداد مخاطره آمیز جهانی به سود آمریکا ومتحدان آن تمام نخواهد شد. چنانچه در دو جنگ جهانی اول و دوم نیز جهان به کام جنگ افروزان و متجاوزان نچرخید. این را  تاکر کارلسون روزنامه نگار مورد اعتماد ترامپ نیز بارها به او گوشزد کرده است.

راه دوم راه مصالحه و یا مماشات با ایران است. چرا که بنا به گفتۀ رهبر انقلاب:                                                                              « ملّت ایران در مقابل جنگ تحمیلی محکم می‌ایستد ــ همچنان که تا حالا ایستاده ــ در مقابل صلح تحمیلی (هم) محکم                  می ایستد. ملّت ایران در مقابل تحمیل، تسلیم هیچ کس نمیشود

توسل به حملاتی پراکنده و تهدید آمیز از طرف آمریکا به برخی مراکز نظامی و هسته ای ایران، جهت آزمودن قدرت پاسخگویی و میزان تاب آوری ایران، نیز نامحتمل نیست. برخورد قاطع ایران در به کار بستن متوازن و ضروری قدرت میدان و دیپلماسی، می تواند آزمون آمریکا را به شکست بکشاند. پذیرش هرگونه مذاکره از طرف ایران بدون قطع فوری تجاوز ، پذیرش آتش بس دائمی از سوی متجاوز، و کسب التزام و امتیازهای بازدارنده از سوی ایران، می تواند برای کشور ما مهلک باشد. 

خطای شناختی آمریکا و اسرائیل دربارۀ ایران

آنچه جهان غرب و در رأس آنها، آمریکا و مجری نظامی اش اسرائیل در منطقه، نشناخته اند، تاریخ و فرهنگ و روان اجتماعی و نقش اسلام در ایران است. اطلاعات و داده های نادرست و غرض ورزانۀ آمریکوفیل های ایرانی و غرب زدگان داخل و خارج کشور نیز که در اختیار اتاق های فکر آمریکا گذاشته می شود، ناخواسته به این خطای شناختی  کمک می کند. رهبر  انقلاب آیت الله خامنه ای در پاسخ به تهدیدات ترامپ و دعوت از ایران  به تسلیم در برابر آمریکا، به این مسئله اشاره کرده و گفته اند:                                                  « افرادِ باخرد که می‌شناسند ایران را، می‌شناسند ملّت ایران را، می‌شناسند تاریخ ایران را، هرگز چنین حرفی را بر زبان                         جاری نمیکنند… ملّت ایران تسلیم‌شدنی نیست.. این منطق ملّت ایران است، این روحیه‌ی ملّت ایران است.»

تاریخ ایران مشحون از مقاومت ملت ایران در برابر تهاجم خارجی است. به جز بُرهه هایی از تاریخ کشور که پادشاهان سست عنصر و یا سیاست پردازان خیانت کار و اجنبی پرست بر ایران حکم رانده و خاک از دست داده و هویت ملی را جریحه دار کرده اند، ایران توانسته است از میان جنگ ها و تهاجمات خارجی، قد برافرازد، تاریخ و هویت کهنسال خود را پاس دارد و امنیت مرزهای کشورش را حراست کند. در چند دهۀ پس از انقلاب نیز دشمنان استقلال و آبادانی ایران با همۀ توطئه های خود برای شکست انقلاب و ایجاد نفاق در میان مردم، هرگز موفق نشده اند به اهداف خود دست یابند.

این خطای شناختی، آمریکا و اسرائیل را بر آن داشت که با تصور تهاجم از بالا و تحریک از پائین، مردم را علیه حکومت بشورانند و تغییر رژیم و سپس تجزیۀ ایران را به اجرا گذارند. توسل به ترور رهبران سیاسی- نظامی و کارشناسان هسته ای ایران و یا طراحی احتمالی ترور رهبر انقلاب، از بالا ، و سازماندهی عملیات ایذایی و تروریستی پراکنده توسط مزدوران داخلی برای ایجاد بی ثباتی و تشدید نارضایتی از پائین، به همین منظور بوده که با شکست مواجه شده است.

تلاش برای تغییر نظام سیاسی ایران

هرگونه تلاش خارجی برای تغییر نظام سیاسی در ایران، نه‌تنها ناقض حاکمیت ملی است، بلکه پیامدهایی ویرانگر برای ثبات و امنیت ایران و منطقه خواهد داشت. تجربه‌های تلخ دهه‌های گذشته نشان داده که تحمیل نظم سیاسی از بیرون، جز خشونت، هرج‌ومرج، و زایش خصومت‌های فرقه‌ای و قومی، نتیجه‌ای ندارد. نیروهایی که در سایه حمایت بیگانگان سودای قدرت در سر دارند، نه مشروعیت مردمی دارند و نه ظرفیت اداره کشور در مسیر استقلال و عدالت. در برابر چنین تهدیداتی، همه فرزندان میهن، فارغ از گرایش‌های فکری و سیاسی، باید بر سر حفظ تمامیت ارضی، استقلال کشور، و حق تعیین سرنوشت ملی متحد شوند. پاسخ ایران به هر مداخله خارجی، نه تسلیم، که ایستادگی و مقاومت خواهد بود؛ چرا که سرنوشت این سرزمین را نه در واشنگتن و تل‌آویو، بلکه در دستان ملت آگاه و بیدار ایران رقم  می خورد.

وحدت وانسجام ملی، راه نجات ایران

از فردای تجاوز نظامی اسرائیل به خاک ایران، شاهد آن هستیم که غبار کدورت به آرامی از دل ایرانیان منتسب به طیف های مختلف سیاسی و عقیدتی  کشور، زدوده می شود. گروه های بزرگی از مردم و سیاست ورزان و روشنفکران علیرغم مخالفت ها و انتقادهای به جایی که از حکومت دارند، دفاع از کشور را بر هرچیز دیگری ارجح می شمرند. ایرانیان با اندوخته ای از تجربه نسبت به  سرنوشت دور ونزدیک کشورهای همسایه، آگاهند که حفظ امنیت مرزها و تمامیت ارضی کشور برای بقا، امری حیاتی است. ایرانیان خطر را دریافته اند و نخواهند گذاشت خانۀ آباء و اجدادی شان طعمۀ آزمندی آمریکا و اسرائیل شود.

تنها راه برای راندن متجاوز از کشور و نجات مام وطن، انسجام و اتحاد ملی در کنار  نیروهای جان بر کف نظامی و دفاعی میهن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *