مسألهٔ لیبرال‌ها و تضاد خلق با امپریالیسم

رفیق نورالدین کیانوری ــ 

پرسش و پاسخ، شمارهٔ ۱۹، آذرماه ۱۳۵۹ ــ

س: آیا طرد بالنسبه همه‌جانبهٔ لیبرال‌ها از مواضع قدرت، به حل کامل تضاد خلق با امپریالیسم منتهی خواهد شد؟

ج: سؤال دیگری هم قبلاً در همین مورد شده که چرا لیبرال‌ها از مواضع قدرت طرد نمی‌‌شوند؟ این ساده نیست، رفقا! طرد کردن لیبرال‌ها از مواضع قدرت کار سادهای نیست. زیرا لیبرال‌ها هنوز در قشرهای بینابینی، در طبقات متوسط جامعه، و حتی در میان توده‌های زحمتکش پایگاه قابل‌ملاحظه‌ای دارند و علتش هم این است که توده‌های زحمتکش ایران، در مجموع خود، رشد سیاسی و فکری همگونی ندارند، سطح رشد همه به آن درجه نیست که بتوانند ماهیت بورژوازی لیبرال و خطراتی راکه از جانب آن نسبت به انقلاب ایران متصور هست، به‌طور عمیق و همه‌جانبه درک کنند. ما خوب می‌دانیم که در آذربایجان ــــ در تبریز ــــ حزب جمهوری خلق مسلمان، که نمایندهٔ لیبرال‌های وابسته به امپریالیسم، یعنی کاملاً هم‌گام با امپریالیسم، است، چگونه توانست تا مدتی با شعارهای مذهبی سمت‌دار، نیروی چشم‌گیری را در جهت مبارزه با جمهوری اسلامی تجهیز کند. این نشان می‌دهد که لیبرال‌ها هنوز نیروی کمی ندارند. در میان روحانیت هم نیروی آن‌ها هنوز خیلی کم نیست. ما می‌دانیم که در همین دوران اخیر، از طرف برخی از محافل روحانیت سنتی و جاافتادهٔ ایران، حتی اقدامات علنی مؤثر در جهت منافع لیبرال‌ها انجام گرفته‌است. فتواهایی بر ضد مبارزه‌ای که مردم زحمتکش ایران الآن علیه مالکیت بزرگ زمین، علیه سرمایه‌های دزدی‌شده و غارت‌شده و غیره انجام می‌دهند، داده شده است، و این فقط در جهت حفظ سرمایه‌داری و بورژوازی لیبرال است.

پس لیبرال‌ها نیروی کمی نیستند، نه در دستگاه قدرت دولتی کم هستند، نه در مجلس خیلی ناچیز هستند، و نه در مجموعهٔ جامعه. به این علت است که طرد لیبرال‌ها، آن‌طور که انقلاب الجزیره انجام داد، و آن‌طور که در بسیاری از کشورهای انقلابی دیگر حتی قاطع‌تر از الجزیره انجام گرفته است، با توجه به همان ویژگی انقلاب ایران، کار آسانی نیست. البته در این دو سالهٔ اخیر ضرباتی به لیبرال‌ها وارد آمده است، محدودیتی برای لیبرال‌ها پیدا شده است. آن قدرتی که آن‌ها در آغاز انقلاب در دست داشتتد، امروز دیگرندارند. مبارزه علیه بورژوازی و سرمایه‌داری عمیق‌تر شده، در مجلس یک اکثریت نیرومند خلقی طرفدار راه امام خمینی وجود دارد که می‌تواند اقدامات نیرومند و مؤثری علیه لیبرال‌ها انجام دهد. ولی این مقاومت لیبرال‌ها، چه در اقتصاد، چه در دستگاه دولتی، چه در هرجای دیگر، کارها را ترمز می‌کند. قاطعیت پرولتری لازم است برای آن‌که این مقاومت لیبرال‌ها درهم شکسته شود و آن‌ها را از صحنه طرد کند.

آنچه که ما الآن شاهدش هستیم عبارت است از نبرد تن‌به‌تن شدید میان جناح‌های انقلابی دموکراسی انقلابی و بورژوازی لیبرال که با چنگ و دندان از مواضع خود دفاع می‌کند و مواضع نیرومندی هم دارد. مبارزه‌ای که خلق ایران با لیبرال‌ها و با خطری که از جانب آن‌ها متوجه انقلاب ایران هست دارد، مبارزهٔ امروز و فردا نیست که ما خیال کنیم روند «که‌برکه چیره خواهد شد»، مثل کُشتی دو پهلوان که چند ساعتی طول می‌کشد و بالاخره یکی دیگری را می‌زند زمین. نه، این مبارزه، مبارزهٔ دو پهلوان از پهلوان‌های نوع دیگری است که می‌تواند خیلی طولانی‌تر شود و گاه با چندین بار این‌طرف و آن‌طرف رفتن، زیر رفتن و باز روآمدن، مبارزه آن‌قدر ادامه پیدا کند تا بالاخره جنبش انقلابی در ایران، در مرحله‌ای از رشدش، در مرحله‌ای از عمیق‌تر شدن و قاطع‌تر شدنش، موفق شود بورژوازی لیبرال را از صحنهٔ قدرت سیاسی خارج کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *