اسرائیل و جنگ سودان از منظر راهبرد دریای سرخ



نویسنده: سُندُس الاسعد ــ 

بیروت ــــ در اقدامی تکان‌دهنده و بی‌سابقه، نیروهای «پشتیبانی سریع» (RSF) در روزهای ۲۶ و ۲۷ اکتبر بیش از دو هزار غیرنظامی را در شهر الفاشر، واقع در غرب سودان، قتل‌عام کردند.

قربانیان شامل زنان، کودکان و سالمندان بودند؛ تصاویر ماهواره‌ای ابعاد این جنایت را آشکار کرده و مستند ساخته است که متحدان ارتش سودان از آن به‌عنوان نقض فجیع و گسترده حقوق بشر یاد می‌کنند.

از آوریل ۲۰۲۳، سودان درگیر یکی از خونین‌ترین منازعات قاره آفریقا بوده است. جنگ میان ارتش سودان، به فرماندهی ژنرال عبدالفتاح البرهان، و نیروهای RSF، به‌رهبری محمد حمدان دقلو (معروف به حمیدتی)، کشور را به کانونی از ویرانی و رقابت‌های منطقه‌ای بدل کرده است.

تا اواخر سال ۲۰۲۵، این جنگ جان ده‌ها هزار نفر را گرفته و بیش از ۱۲/۶ میلیون سودانی را آواره کرده است؛ به‌گونه‌ای که اکنون بزرگ‌ترین بحران آوارگی در جهان به‌شمار می‌رود.

نظام‌های بهداشتی و اقتصادی کشور به‌کلی فروپاشیده‌اند و پایتخت، خارطوم، همچنان میان نیروهای رقیب تقسیم شده است. شبه‌نظامیان بر دارفور و کُردفان تسلط یافته‌اند و ارتش در شرق کشور و بنادر دریای سرخ با دشواری فراوان در تلاش برای حفظ کنترل است.

در ورای این صحنهٔ تیره و خون‌آلود داخلی، رشته‌های پیچیده‌ای از مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی درهم تنیده‌اند که از مرزهای سودان فراتر می‌روند و توازن قدرت در شاخ آفریقا را دگرگون می‌سازند.

جاه‌طلبی‌های اسرائیل در سودان

در سایهٔ این آشوب و ویرانی، رژیم صهیونیستی اسرائیل در چارچوب طرحی گسترده‌تر برای کنترل گذرگاه‌های دریای سرخ در حال مانور است؛ طرحی که بار دیگر زیر پوشش آشنای «مقابله با قاچاق تسلیحات ایرانی» به‌سوی غزه و یمن توجیه می‌شود.

از زمان امضای توافق‌نامه‌های موسوم به «ابراهیم» در سال ۲۰۲۰، اسرائیل حضور سیاسی و امنیتی خود را در خارطوم و مناطق پیرامونی آن به‌طور چشمگیر گسترش داده است.

برای تل‌آویو، سودان نه منطقه‌ای حاشیه‌ای، بلکه پلی جغرافیایی به‌سوی آفریقا و تکیه‌گاهی راهبردی در ساحل دریای سرخ است؛ موقعیتی که یکی از حیاتی‌ترین شریان‌های دریایی جهان را میان کانال سوئز و تنگهٔ باب‌المندب دربر می‌گیرد.

مطالعه‌ای که در سال ۲۰۲۴ در مجله ارتش اسرائیل به قلم سرهنگ دوم گال عسیل منتشر شد، تأکید می‌کرد که «روابط با سودان از بالاترین اهمیت راهبردی برخوردار است، زیرا به اسرائیل اجازه می‌دهد مسیرهای مورد استفاده برای قاچاق سلاح‌های ایرانی به غزه و یمن را رصد کرده و شبکه‌های اطلاعاتی خود را در جنوب دریای سرخ ایجاد کند.»

این جاه‌طلبی امنیتی دیری نپایید که صورتی عینی به خود گرفت. در ماه مه ۲۰۲۵، کانال ۱۴ تلویزیون اسرائیل گزارشی مفصل با عنوان «گسترش پنهان ایران در آفریقا» پخش کرد که در آن لیبی و سودان به‌عنوان مراکز لجستیکی شبکهٔ قاچاق سلاح به غزه معرفی شده بودند.

در این گزارش ادعا شد که سودان به‌عنوان «مسیر زمینی مکمل» برای انتقال موشک‌ها و پهپادهای ایرانی از طریق مرز سودان و مصر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

گرچه هیچ تأیید رسمی در این‌باره منتشر نشده است، خبرگزاری رویترز در ژوئن ۲۰۲۵ با استناد به افشاگری‌های دیپلماتیک گزارش داد که تل‌آویو «حمایت فنی محدودی» در زمینهٔ ارتباطات و رصد هوایی به ارتش سودان ارائه کرده است؛ اقدامی که در هماهنگی با ایالات متحده و امارات متحده عربی صورت گرفته است.

در مقابل، روزنامه هاآرتص در اوت ۲۰۲۵ نوشت که اسرائیل از جنگ سودان برای توجیه گسترش حضور نظامی خود در دریای سرخ بهره می‌گیرد و آن را با شعار «حفاظت از خطوط کشتیرانی جهانی در برابر تهدیدات حوثی‌ها» مشروع جلوه می‌دهد.

هاآرتص همچنین اشاره کرد که بحران سودان برای اسرائیل فرصتی فراهم کرده تا روابط خود با اتیوپی و اریتره را تعمیق بخشد؛ اقدامی که در چارچوب طرحی وسیع‌تر برای مهار نفوذ ایران از تهران تا صنعا و خارطوم ارزیابی می‌شود.

افزایش نگرانی اسرائیل نسبت به یمن

گسترش حضور اسرائیل در سودان را نمی‌توان جدا از نگرانی فزایندهٔ این رژیم نسبت به یمن دانست. از زمانی که جنبش انصارالله کنترل سواحل غربی یمن را به‌دست گرفت، توازن بازدارندگی در دریای سرخ به‌طور چشم‌گیر دگرگون شده است.

بر پایهٔ گزارش «مؤسسهٔ مطالعات امنیت ملی اسرائیل» (INSS)، سلطهٔ حوثی‌ها بر تنگهٔ باب‌المندب از سال ۲۰۲۱ «تعریفی تازه‌ از تهدید دریایی علیه اسرائیل» پدید آورده است؛ زیرا موشک‌ها و پهپادهای یمنی اکنون توان هدف قرار دادن بندر ایلات، و حتی اخلال در مسیرهای کشتیرانی منتهی به کانال سوئز را دارند.

در واکنش به این وضعیت، اسرائیل دریای سرخ را به‌عنوان یکی از میدان‌های اصلی امنیت ملی خود، بلافاصله پس از مدیترانه، مورد توجه قرار داده است. در چارچوب این راهبرد در حال تحول، سودان به‌منزلهٔ منطقه‌ای حائل و پیش‌دفاعی عمل می‌کند.

نشریهٔ Jane’s Defence Weekly در اکتبر ۲۰۲۵ گزارش داد که اسرائیل با همکاری متحدان غربی خود در حال ایجاد شبکه‌ای از رصد و پایش دریایی است که از ایلات تا خلیج عدن امتداد می‌یابد و از سواحل سودان می‌گذرد تا کنترل این مسیرهای حیاتی دریایی را تضمین کند. از این‌رو، علاقهٔ اسرائیل به سودان ارتباطی مستقیم با تلاش برای تأمین جناح مقابل یمن دارد.

با توجه به حضور فعال ایالات متحده و امارات در شرق آفریقا، تل‌آویو به‌راحتی بهانه‌ای مناسب برای گسترش نفوذ خود یافته و انباشت نیروهای نظامی‌ خود را در پوشش شعار «تأمین امنیت دریانوردی بین‌المللی» پنهان کرده است.

بدین‌ترتیب، آشوب سودان هم به دستاویزی برای مشروع جلوه دادن و هم به پوششی برای حضور روزافزون اسرائیل در دریای سرخ بدل شده است.

از شاخ آفریقا تا غزه: چشم‌اندازی نو در ژئوپلیتیک منطقه

اکنون به‌روشنی می‌توان دید که جنگ سودان صرفاً یک منازعهٔ داخلی نیست، بلکه بخشی از رویارویی بزرگ‌تری است میان محور مقاومت از یک‌سو و محور آمریکایی ـ اسرائیلی از سوی دیگر. سودان برای تل‌آویو مزایای امنیتی قابل‌توجهی فراهم می‌کند، از جمله در رصد محموله‌های تسلیحاتی و رهگیری شبکه‌های مقاومت که تا غزه و یمن امتداد یافته‌اند.

تحلیل‌گران سیاست خارجی در سپتامبر ۲۰۲۵ رویکرد اسرائیل را «راهبردی درازمدت» توصیف کردند؛ راهبردی که هدف آن تثبیت عمق منطقه‌ای پیش از مواجهه با چالش‌های داخلی یا درگیری‌های مستقیم در منطقه است. در این چارچوب، سواحل سودان و یمن یک کمربند دریایی واحد را تشکیل می‌دهند که معماری بازدارندگی اسرائیل را در برابر محور مقاومت تقویت می‌کند.

تل‌آویو با کنترل ــــ یا دست‌کم نظارت ــــ بر این گذرگاه‌های راهبردی، توان هشدار زودهنگام و مهار تحرکات دشمن را برای خود تضمین می‌نماید. تمامی شواهد نشان می‌دهد که اسرائیل جنگ سودان را فرصتی نادر برای بازترسیم توازن قدرت در امتداد دریای سرخ می‌بیند.

در حالی‌که توجه جهانی عمدتاً معطوف به جنگ‌های غزه و اوکراین است، تل‌آویو به‌طور آرام و پیوسته در حال ایجاد زیرساختی امنیتی است که از مدیترانه تا خلیج عدن امتداد می‌یابد و از سودان، اریتره و اتیوپی می‌گذرد. با این حال، این گسترش بی‌خطر نیست. تشدید آشوب در سودان ممکن است در نهایت به ضد خود بدل شود و به تهران یا صنعا امکان دهد پایگاه‌های تازه‌ای برای مسیرهای تدارکاتی جایگزین یا حملات نامتقارن ایجاد کنند.

با افزایش عملیات جنبش انصارالله در دریای سرخ، نگرانی اسرائیل از پیوند خوردن جبهه‌های یمن و سودان در قالب یک میدان مقاومت واحد رو به فزونی نهاده است.

امروز، سودان فراتر از صحنه‌ای برای کشمکش‌های قدرت داخلی ایستاده است؛ این کشور به گره‌گاهی ژئوپلیتیک در نبردی گسترده‌تر بدل شده است که از غزه تا صنعا امتداد دارد؛ جایی که اهداف امنیتی اسرائیل با بی‌ثباتی آفریقا تلاقی پیدا می‌کند.

نبرد بر سر دریای سرخ دیگر صرفاً رقابتی برای کنترل مسیرهای دریایی نیست، بلکه جدالی است بر سر این‌که چه نیرویی ژئوپلیتیک دههٔ آینده را رقم خواهد زد.

منبع: اورینوکو تریبون، ۳۱ اکتبر ۲۰۲۵
https://english.10mehr.com/israel-views-sudan-conflict-through-the-lens-of-red-sea-strategy/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *