گزارش سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست روسیه فدراتیو به کنگره سیزدهم حزب
تشکیل وسیعترین کنگره حزب کمونیست روسیه فدراتیو، با حضور بیش از ۶۰۰ هیأت نمایندگی از سراسر روسیه که توسط کمیتههای حزبی انتخاب شده بودند و همچنین حضور ۸۳ هیأت نمایندگی از احزاب کمونیستی، سوسیالیستی ، کارگری و جنبشهای آزادیبخش ملی از سراسر جهان در مسکو برگزار شد.
گنادی زیوگانف دبیر اول حزب، گزارش هیأت سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست روسیه فدراتیو را به کنگره ارائه داد.
شما را با این گزارش(خلاصه شده) آشنا میکنیم:
ما به پیروزی اجتنابناپذیر امری که به آن خدمت میکنیم ، ایمان داریم
نمایندگان محترم!
مهمانان محترم کنگره!
کنگره همیشه حادثهای بزرگ و مرحلهای در حیات حزب است. این، نمایش نیرو، ارزیابی نتایج کار انجام شده، طرح وظایف در آینده نزدیک و دور است. این خود سمتگیری تئوریک، سیاسی و فعالیت تشکیلاتی است. این، انگیزهای نیرومند برای فعال شدن کل حزب و هر کمونیستی است. این، دعوت از مخالفین سیاسی برای نبرد، مراجعه به دوستان، متحدین، مراجعه به کشور و دنیا در رابطه با دیدگاههای ما نسبت به مشکلات و راههای حل آنست.
امروزه دیدگاههای ما هر چه بیشتر طرفدار مییابد. زندگی با قاطعیت گذار به شکل سوسیالیستی سازماندهی رشد اجتماعی را دیکته میکند. زندگی به شکلی بارز بحران امپریالیسم معاصر، ایدئولوژی جهانی کردن آن و جهان یک قطبی را به نمایش گذاشته است. همراه با خوشبینی ما به آینده، ایمان به پیروزی ایدههای سوسیالیستی و حاکمیت خلق، تحکیم نیرو و اتوریته جنبش ما در روسیه و در جهان، اتحاد و همبستگی رزمجویانه تمامی نیروهای چپ، تحکیم می گردد.
اجازه دهید از این تریبون به تمامی طرفداران و همفکران که برای شرکت در کنگره از ۸۰ کشور جهان حضور دارند، خیر مقدم بگویم . درود گرم ما آراسته نمایندگان حزب کمونیست چین، که در عرصه بینالمللی در موقعیت پیشگامی قرار دارد و بهطور روشن برتری سوسیالسیم بر کاپیتالیسم فرتوت را به نمایش میگذارد. ما با تحسین موفقیتهای بلاروس، کوبا، ویتنام، هند، دوستان و متحدین ما در آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا را تعقیب میکنیم و به گسترش نیروهای چپ در اروپا اعتقاد داریم.
و البته در اینجا میخواهم، که احترام عمیق، ممنونیت و سمپاتی خود را نسبت به کمونیستهای اتحاد شوروی سابق بیان کنم. ما را حلقههای ناگسستنی برادری، حس تعلق به یک خانواده، قرنها تاریخ مشترک و مبارزه در راه ساختمان سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، بههم پیوند می دهد.
رفقای عزیز، از شما بهخاطر اینکه همیشه حاضرید بر شانههای حزب کمونیست روسیه تکیه کنید، تشکر میکنم . میتوانید مطمئن باشید که ما در آینده نیز به مبارزه آشتیناپذیر خود علیه هرگونه تلاشی که خلقهای ما را از هم جدا سازد، و تشدید عواقب توطئه جنایتکارانه بلاوژ، ادامه خواهیم داد. آینده کشورهای ما در نزدیکی، حمایت و کمک متقابل است، نه دوری از همدیگر. حزب کمونیست روسیه در این موضع قرار داشته و خواهد بود.
ما و جهان
کنگره ما در شرایط تشدید عمیقترین بحران سیستم جهان امپریالیستی کار خود را آغاز میکند. تکیهگاههای این سیستم هر چه بیشتر در حال کندن و لق شدن است. این روند در مقابل چشمان ما در جریان است. سردمداران اتحادهای منوپولیستی همراه با خدمتگزاران سیاسی و اداری خود، دیگر نمیتوانند بر روند تلاشی و شکست غلبه کنند. آنان با تب و تاب زیر شعار «سرمایهداران و استثمارکنندگان سراسر جهان ، برای نجات کاپیتالیسم متحد شوید!» شب و روز در تلاشند. جالب توجه این است که مرکز بحران، ایالات متحده آمریکا، دژ سیستم سرمایهداری جهانی، قلب و مغز آن است. این مرکز را انقلابیون شرافتمند و یا تروریستها فلج نساختهاند، بلکه نیروهائی که خود طبقه حاکمه آ مریکا بهوجود آورنده آن بوده است، فلج ساخته است. اکنون سرنوشت با قاطعیت بر دروازه «شیطان زرد» میکوبد( ماکسیم گورکی اینچنین از امپریالیسم آمریکا یاد می کند) و این دال بر فرارسیدن زمان است.
بیست سال پیش، زمانیکه در نتیجه سیاستهای خائنانه گارباچف – یلتسین و دسیسههای همدستان غربی آنان، اتحاد شوروی از هم پاشید، در تمام دنیا اعلام کردند، که پایان هرگونه فورماسیون عدالت اجتماعی فرارسیده است، و همه چیز بر اساس مدل بازار آزاد و حاکمیت جهانی ایالات متحده پیش خواهد رفت. بسیاری به خاطر دارند که چگونه سوسیالیزم و هر چه مربوط به آن بود لگدمال شد ومورد نا سزا قرار میگرفت. این تهاجمات را فقط انسانهای نیرومند و معتقد تحمل کردند، آنهایی که معتقد به حقانیت راه ما بودند. جاهطلبان فرصتطلبان ترسو فرار را بر قرار ترجیح دادند و کمر به خدمت صاحبان تازه بستند.
اما حقیقت همیشه با ما بود. حرکت تاریخ که در آغاز دهه ۹۰ گردش شدید به راست را شروع کرد، اکنون با سرعتی فزاینده به چپ تمایل یافته است و قاطعانه سمتگیری بهسوی خلق و سوسیالیزم را آغاز کرده است.
اکنون هر چه بیشتر روشن میگردد که سوسیالیسم، بلهوسی ایدئولوگها نیست، بلکه مرحله طبیعی و اجتنابنا پذیر رشد بشریت است. فروپاشی بازار احتکاری مالی با عواقب غیرقابل پیش بینی آن برای ایالات متحده آمریکا و کل جهان – این مرحله تحول است. بازگشت به گذشته دیگر امکان ندارد.آن مدل اجتماعی که به مردم جهان تحمیل شده بود در امواج بحران غرق میشود. و این هشتپای کاپیتالیستم جهانی را به کام مرگ میکشاند.
مداحان سرمایهداری قول داده بودند، که غرایز این سیستم، حرص و نفعپرستی ، خودخواهی خصمانه، کیش مصرف و زور بهمثابه موتور پیشرفت بشریت را، جاودانه و تغییرناپذیر سازند. ولی اکنون آنان دچار شکست خردکنندهای شدهاند. چراغ راهنمای کذایی دنیای سرمایهداری، یعنی ایالات متحده آمریکا، دیگر نمونه جذاب نخواهد بود. اکنون در روسیه نیز، خدمتگزاران اصلی سرمایه تکرار میکنند که: ایالات متحده آمریکا دیگر نمیتواند در نقش سابق ظاهر شود. فلسفه لیبرالی بازار کاملا ورشکست شده است. باید به خاطر داشت که بحران سیستم سرمایهداری در قرن گذشته بوجود آورنده فاشیزم و دو جنگ جهانی بوده است. بشریت موظف است که از گذشته درس بگیرد.
ویژگی مبارزات سیاسی
ماهیت مبارزه سیاسی را در کشور، ما چگونه میبینیم؟ بهنظر ما تضاد اصلی، تضاد بین سرمایه الیگارشی، که به شکل غیرقانونی بخش اصلی ثروت جامعه را غصب کرده، و کار خلق چند ملیتی روسیه، که از حاکمیت سیاسی و اقتصادی خود محروم گردیده، میباشد. این تضاد جنبه ملی و طبقاتی دارد. این تضاد بین کار و سرمایه، و همچنین بین منافع «نخبگان» طرفدار غرب و منافع ملی کشور است. حزب کمونیست روسیه فدراتیو مهمترین وظیفه خود را، پیوند مبارزات اجتماعی، طبقاتی وملی – آزادیبخش میبیند. این پیوند مهمترین شرط گذار روسیه به سوسیالیزم است. چونکه سوسیالیزم، تنها سیستم سیاسی است که در این شرایط میتواند هم تامینکننده منافع ملی و هم منافع طبقاتی خلقهای زحمتکش روسیه باشد.
ما خواهان بازگشت به عقب، به سوسیالیسم گذشته نیستیم. ما خواهان حرکت جامعه به جلو، به سوسیالیسم قرن ۲۱ هستیم، که هم دستاوردهای شکوهمند اتحاد جماهیر شوروی، و هم درسهای تلخ و تجارب منفی آن را در نظر میگیرد.
حاکمیت کنونی نمیتواند مبتکر ایدهای گردد، که متحد کننده خلق برای پیشرفت باشد. زیرا که دولت کنونی فقط حافظ منافع مشتی انگل است که در تلاشند به حساب غارت مردم هر چه بیشتر ثروتاندوزی کنند. رژیم تلاش میکند این را پنهان کند. مکارانه از لغات و اصطلاحات «وطنپرستانه » استفاده میکند و به عوامفریبی متوصل میشود. اما رژیم جواب شایسته خود را دریافت میکند. یکی از تازهترین نمونهها این است، که در مسابقه « به نام روسیه » در لیست بزرگترین مردان تاریخ هزار ساله روسیه، افکار عمومی کشور با قاطعیت جای نخست را به ولادیمیر ایلیچ لنین و ژوزف استالین اختصاص داد
نام لنین، قبل از هر چیز با آرزوی معروف عدالتخواهی در اذهان مجسم میگردد. و در این کیفیت او در ردیف شخصیتهای تاریخ جهان همچون عیسی، محمد و بودا قرار دارد. و با گذشت ۱۰۰، ۲۰۰، ۵۰۰ سال، لنین بزرگترین شخصیت تاریخ کشور باقی خواهد ماند.
مردم اکنون درک میکنند، که گذشته شوروی، تحول و سازندگی کشور بود، نه زنجیرهای از جنایات که اکنون میخواهند به خورد ما بدهند. حزب ما سوءاستفاده از حاکمیت در جریان مبارزات سیاسی دهه ۳۰ را، که موجب اشتباهات تراژیک گردید، محکوم نموده است. اما هیچوقت ما حق نداریم فراموش کنیم ، که دقیقا در همان دهه ۳۰ بنیاد نیرومند تولیدی و علمی کشور، که تامینکننده شکست فاشیزم بود، و هماکنون اساس اقتصاد کشور را تشکیل میدهد، بنا نهاده شد.
تاریخ یکبار دیگر خلقهای کشور ما را در مقابل همان انتخاب که در سالهای ۱۹۱۷ و ۱۹۴۱ بود قرار داده است: یا دولتی نیرومند و سوسیالیسم، یا ادامه تلاشی کشور و تبدیل آن به صادر کننده مواد خام .و باز هم تکرار میکنم: حل مسئله ملی و طبقاتی فقط وفقط از راه سوسیالیسم امکانپذیر است.
مبارزه برای کسب حاکمیت و مناسبات با حاکمیت
رفقا!
ما آلترناتیو جدی خط مشی حاکمیت کنونی را اعلام کردهایم. این سئوال مطرح میگردد: چگونه میتوان اجرای این برنامه بازسازی را تامین کرد؟ روشن است، که این در سیستم کنونی حاکم بر کشور غیرممکن است.
در وقت خود ما فکر کردیم، که میتوان حاکمیت را از طریق شرکت در انتخابات سطوح مختلف بدست آورد. اکنون که در شرایط تقلبات گسترده در انتخابات و فشارهای خشن حاکمیت بر جامعه، امکان چنین چرخشی در حوادث نازل است. البته این بدان معنا نیست که ما از شرکت در انتخابات امتناع میورزیم. ما باید فعالانه از هر امکان محدود سیاسی در سیستم کنونی استفاده کنیم.
همراه با این، چنانکه ما قبلا اشاره کردیم، روشن است که حاکمیت نمیتواند کشور را اداره کند. زندگی اکثریت مردم روز بهروز بدتر میگردد. اعتراضات تودهای بهتدریج درحال شکلگیری است. گرچه نمیتوان پیشبینی کرد، چه وقت و در چه شکلی این انفجار بهوقوع خواهد پیوست. چنانکه تاریخ نشان میدهد، انفجارات انقلابی بهطور عینی محصول عملکردهای خود گروهبندیهای حاکمیت است. در زمان خود بیسمارک هشدار میداد، که انقلاب « نتیجه بیاعتناعی گستاخانه و دائمی به آرزوها و آرمانهای اکثریت مردم است».
اما سادهلوحانه خواهد بود، که ما منتظر سقوط خود بهخودی حاکمیت شویم. ما باید از تمامی اشکال و متدهای مبارزه پارلمانی و غیرپارلمانی برای تضعیف گروهبندیهای حاکم و افشای ماهیت واقعی حاکمیت تلاش کنیم. همزمان ما باید حزب کمونیست روسیه فدراتیو را بهمثابه یک حزب واقعا مردمی که توان آن را دارد در اتحاد با دیگر نیروهای میهنپرست مسئولیت خروج کشور از بحران را بهعهده بگیرد، تحکیم بخشیم.
اما جلب حمایت جامعه را ما باید قبل از آغاز بحران اجتنابنا پذیرحاکمیت و مدتها قبل از آن بدست آوریم. ما موظفیم خلق را متقاعد سازیم به اینکه، کمونیستها برنامه خروج کشور از بحران را دارند و میتوانند آن را اجرا کنند.
در این مبارزه دشوار در راه ایدههای سوسیالیستی، ما موظفیم روی هر دو پای خود بر زمینه واقعیتها بایستیم. ما نمیتوانیم خود را فقط محدود به واقعیتهای اجباری اطراف خود کنیم. چنین موضعی بهمعنای امتناع از سیاست عملی و خطری برای ایزوله شدن است. برای اینکه بتوان واقعیتهای کنونی را تغییر داد، وسیلهای دیگر بهجز سیاستی فعال، همهجانبه و پراگماتیستی وجود ندارد. چنانکه لنین در اثر تاریخی خود « بیماری کودکی چپروی در کمونیسم» میآموزد، چنین سیاستی، بدون اتحادهای موقت با رقبا حتی مخالفین، بدون مانور و سازش، غیر قابل تصور است. امتناع قبلی از آن، به بهانه حفظ پاکیزکی صفوف خود، کوتهبینانه است. باید اتحاد و سازشهایی را یافت که به پیشبرد مبارزه ما کمک میکند. البته سازشهای پوسیده ، که به حزب ضربه میزند، و تسلیم مواضع و سازش با حاکمیت تحت عنوان نرمش، غیر قابل قبول است.
ما همیشه باید به خاطرداشته باشیم، که در نبرد ، براساس قواعد حریف، هیچوقت نمی توان پیروز شد. اگر ما بهطرف همکاری با معترضین و مخالفین گام بر میداریم، این فقط در چا رچوب دایره محدود از مسائل است، و فقط آن جایی که حاکمیت از ما استفاده نکند، و ما شانس آن را بیابیم که موقعیت خود را تحکیم بخشیم.
رفقا!
حزب ما در موضع اپوزسیون قاطع نسبت به حاکمیت کنونی قرار دارد. این تاکتیک نیست، این انتخاب آگاهانه و اصولی ماست. ما یکبار دیگر در جریان عدم رای دادن به ولادیمیر پوتین برای پست نخست وزیری، و رای ندادن به طرح قانون بودجه سه ساله و تمدید اختیارات فوقالعاده ریاست جمهوری در دوما، بر این موضع تاکید کردیم.
حزب کمونیست روسیه فدراتیو، یک حزب سیاسی پرمحتوا و نیرومند است. هدف وجودی هر حزبی که برای خود احترام قائل است، همانا مبارزه بهخاطر کسب حاکمیت است. ما پنهان نمیکنیم که به خاطر دست یافتن به حاکمیت در کشور مبارزه کرده و میکنیم. این حق ماست. و همچنین وظیفه ما نسبت به زحمتکشان است. و آن را به سرانجام خواهیم رساند. یورش، تهمت، دسیسه، تعقیب و تضییقات دشمن نمیتواند ما را از ادامه مبارزه باز دارد. هدف دشمن کاملا روشن است. عملکرد سیاسی آنها در روسیه چهره واقعی نوکران سرمایه را بهخوبی نشان میدهد. آنها با دمیدن بر شیپور اینکه، گویا کمونیسم کهنه شده است، تلاش میکنند گذشته پر افتخار ما را به فراموشی سپرده و با فریب مردم چند صباحی بیشتر به استثمار کشور و تودههای زحمتکش ادامه دهند.ما این فراخوان نبرد را میپذیریم.
ما کار فشردهای در رابطه با جستجوی راههای رفع کمبودها و نواقص حزب و تحکیم آن در پیش داریم. من از نمایندگان کنگره دعوت میکنم به گزارشدهی به خود سرگرم نباشند. تلاش نکنند حقیقت امر را پنهان سازند. وقت خود را در مذاکره اقدامات رژیم و مسائل بیمورد به هدر ندهند. اصل این است، که قبل از هر چیز باید توان خود را بر روی وضعیت داخلی حزب، مشکلات و راههای حل آن متمرکز سازند. ما به پیروزی اجتنابناپذیر امری که به آن خدمت میکنیم، ایمان داریم.