روسیه ـ ایران: مشکلات و چشماندازهای همکاری
در شرایط رویارویی فزاینده میان ایران و آمریکا، جا دارد که منتظر اقدامات بزرگ ایران در جهت نزدیکی به مسکو و چشمپوشی تهران نسبت به رفتار مسکو در منطقه خاورمیانه باشیم. موقعیت متزلزل دونالد ترامپ به رشد روحیات نظامیگرانه در کاخ سفید و شخص رئیسجمهور کمک کرده است. تلاش برای خنثی کردن انتقادهای داخلی به ترامپ و جلوگیری از سقوط شتابنده میزان مقبولیت رئیسجمهور، ممکن است به یک کارزار جنگی در یکی از مناطق بحرانی جهان بیانجامد. اهدافی که در حال حاضر برای آمریکا اولویت دارد دو کشور است: ایران و کره شمالی.
از آغاز ماه نوامبر ۲۰۱۷، دور دیگری از جنب و جوش در مناسبات میان ایران و روسیه شروع شد. این مناسبات از سال ۲۰۱۵، زمانی که موافقتنامه چند جانبه برنامه اتمی تهران به امضا رسید، جریان دارد. از آن تاریخ، دیدارهای رهبران سیاسی و صاحبان کسب و کار بزرگ دو کشور، همانطور که در چهارشنبه گذشته (اول نوامبر) در پایان سفر کاری ولادیمیر پوتین به پایتخت ایران تأیید شده است، پویایی ویژهای یافته است. در عینحال نمایندگان دوایر کارشناسی روابط میان ایران و روسیه بنابر ملاحظات بسیاری با آنچه که از سوی سیاستمداران درباره ارتقاء روابط دو همسایه دریای کاسپین به سطح همکاریهای استراتژیک عنوان شده است، چندان موافقتی ندارند و بر این نظر هستند که چنین ارزیابیهایی از سطح روابط میان ایران و روسیه اغراقآمیز است و در بهترین حالت پیش از موقع است.
پوتین برای شرکت در اجلاس سهجانبه سران روسیه، آذربایجان و ایران به تهران رفت. با وجود این ناظران خارجی از آغاز، توجه خود را بیشتر بر مذاکرات دو جانبه ایران و روسیه متمرکز کرده بودند. امری که عوامل چندی به ضرورت انجام آن کمک کرده بود. رئیسجمهور روسیه نخستین رهبر از میان رهبران جهان بود که پس از اعلام شدن استراتژی جدید ترامپ در برابر ایران در تاریخ سوم اکتبر ۲۰۱۷، از ایران دیدار میکرد. در نیمه ماه پیش از آن، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از تأیید موافقتنامه اتمی کاخ سفید با ایران خودداری کرد و به کنگره توصیه کرد تا اقداماتی را در جهت بازنگری آن و همچنین تشدید تحریمها علیه ایران به انجام رساند. در زمینه تشدید تحریمها نمایندگان کنگره آمریکا بسیار عملیاتی عمل کردند و در تاریخ ۲۵ و ۲۶ اکتبر، تصمیماتی در جهت تحریم جنبش حزبالله لبنان، متحد اصلی ایران در خاورمیانه و برنامههای موشکی ایران، اتخاذ کردند. البته در واشنگتن در زمینه افزایش فشارهای تحریمی، مسکو را هم فراموش نکردند. درست در آستانه سفر پوتین به تهران برای شرکت در اجلاس سهجانبه سران، آمریکاییها بسته اقدامات محدودکننده علیه کمپانیهای انرژی روسیه را «تازه» کردند.
روز اول نوامبر، وسایل ارتباط جمعی در ایران از قول ابراهیم رحیمپور، معاون اول وزارت خارجه جمهوری اسلامی، اظهاراتی عنوان کردند که طی آن نامبرده، دیدار پوتین از ایران را هشدارباشی به ترامپ، کسی که «قصد به هلاکت رساندن توافق اتمی را دارد»، ارزیابی کرده بود. این دیپلمات همچنین گفته است که این اجلاس سران چیزی بیش از دیدار ساده رهبران است، این پیامی است به آمریکاییها که چگونه دولتهای منطقه در صدد توسعه روابط با یکدیگرند.
به این ترتیب دیدار سران روسیه و ایران در نخستین روز ماه نوامبر، در شرایط تشدید فشار آمریکا بر هر دو کشور صورت گرفت. بههمین دلیل انتظارهایی وجود داشت تا بخشی از توافقهای میان مسکو و تهران متوجه آمریکا بشود. حتی این انتظار وجود داشت که نخستین گامها در راستای ایجاد آلیانس نظامی ـ سیاسی میان روسیه و ایران برداشته شود. اما تحلیلگران روسی و ایرانی، دستاندرکاران را از ارزیابیهایی چنین اغراقآمیز و نتیجهگیریهای شتابزده مترتب بر آن، برحذر میدارند. آنان بهطور منطقی زیانآور بودن ایجاد آلیانس روسیه ـ ایران تنها بر پایه مقابله با آمریکا را نشان میدهند. همکاری استراتژیک فدراسیون روسیه و جمهوری اسلامی میبایست بر پایه عوامل عینی داخلی هر دو طرف گذاشته شود و اتفاقاً در همین جا است که اوضاع کاملاً روشن نیست.
پیشنهاد آیتالله سیدعلی خامنهای رهبر مذهبی ایران در دیدار با پوتین مبنی بر «منزوی کردن آمریکا» و «دفع تحریمهایش» از نظر شکل و پیش از همه از نظر راهحل تبلیغاتی، جالب توجه است اما در عمل فاقد مضمون است. رهبر جمهوری اسلامی همچنین از اقدام مسکو و تهران مبنی بر امتناع از استفاده از دلار در تسویه حسابهای متقابل بهعنوان راهی برای انزوا و دفع واشنگتن یاد کرد. این روشن است که ایران در حال حاضر و حتی در دهههای نزدیک، نمیتواند جایگزین روابط بازرگانی ـ اقتصادی و انرژی میان روسیه و غرب بشود. در اصل برای ایران هم وضع بههمین منوال است. همچنین با وجود اینکه در اوضاع و احوال کنونی روابط سیاسی با آمریکا دچار خلل شده است، برای روسیه به این معنا نیست که پیوندهای اقتصادیاش با اروپا هم کاملاً خراب شده باشد. در صورت رویگردانی مسکو از استفاده از دلار و جایگزینی آن با ارزهای ملی، این پیوندها میتواند در معرض تغییر و تحولات ناخوشایند قرار بگیرد.
گاهی برخی از تحلیلگران ایرانی که از قضا در وسایل ارتباط جمعی دولتی هم کار میکنند، مصرف تبلیغاتی سیاست رسمی تهران نسبت به آمریکا را تایید میکنند. اعلام خودکفایی اقتصادی ایران و توانایی آن برای زندگی درازمدت و بدون مشکل در شرایط «اقتصاد مقاومتی» از جانب سیاستمداران هوشیار و اندیشمند و کارشناسان ایرانی، چیز دیگری به جز لحظه مناسب برای تبلیغات دولتی، ارزیابی نشده است.
کشیده شدن روسیه به چنین مناسبات ناروشنی دور از ذهن بهنظر میرسد، به خصوص که این روزها حتی از تهران هم بهروشنی سخنانی به گوش میرسد مبنی بر اینکه روابط میان مسکو و تهران نمیتواند روابط استراتژیک باشد و گفته میشود که به جای آن بهتر است که فعلا به کار «استراتژی توسعه روابط» پرداخته شود.
بنابراین میبایست به کار پیگیر و سیستماتیکی که بیانگر منافع متقابل در زمینه اقتصادی همکاریها باشد پرداخت. البته لازم است این امر با چنان اقداماتی همراه باشد که بهطور فزاینده سطح روابط سیاسی را به سطح اعتماد متقابل برساند، آنگاه با دستیابی به این سطح از روابط سیاسی میتوان به ارتقا بعدی آن یعنی برقراری واقعی و نه بیانیهای، همکاریهای استراتژیک فکر کرد.
پایههای استحکام پیوندها در عرصههای اقتصادی مناسبات دو طرف بهخوبی معلوم هستند، هر چند همانطور که در هر دو پایتخت عنوان میشود، این مناسبات دچار محدویتهای معینی است با این همه قابلتوجه است. این پایهها عبارتند از: همکاریها در زمینه انرژی اتمی، استخراج نفت و گاز، ماشینسازی و دیگر زمینههای وابسته به اینها.
پیش از سفر پوتین به ایران و در زمان حضور او در تهران، تکاپوی اساسی محافل کسب و کار از نو به دور عرصههای هستهای و نفت و گاز میچرخید. در ۳۱ اکتبر ۲۰۱۷ با حضور روسای سازمان انرژی اتمی ایران و «روس اتم» روسیه ، ساختمان دومین نیروگاه اتمی بوشهر آغاز شد.
اول نوامبر شرکت «روس نفت» و شرکت ملی نفت ایران، موافقتنامهای به لحاظ مبلغ چشمگیر و به لحاظ دامنه فراگیر، امضا کردند. «نقشه راه» پروژهای استراتژیک در زمینه استخراج نفت و گاز در ایران با سرمایهگذاری کلی تا حجم ۳۰ میلیارد دلار به امضا رسید. بنابر گفتههای رهبری «روس نفت» این موافقتنامه «پلاتفرمی برای همکاریهای استراتژیک» ایجاد میکند و در طول سال طرفها میتوانند چند سند در راستای متحقق کردن پروژههای مشخص امضا کنند.
در این موافقتنامه صحبت از مجموعهای از معادن نفت و گاز است که قرار است «روس نفت» همراه با شرکت ملی نفت ایران آنها را به بهرهبرداری برساند. در ضمن قید شده است که «نقشه راه» تنها به استخراج نفت و گاز محدود نمیشود بلکه در آن عملیات سواپ (تبادل مواد خام برای آسان کردن لجستیک)، تحویل نفت و فراوردههای نفتی، تربیت کادر ملی و مدرنیزه کردن پالایشگاهها هم در نظر گرفته شده است.
ایران نسبت به تقویت روابط اقتصادی با روسیه، بسیار گزینشی عمل میکند و بهرغم ریسک تحریمی بسیار بالا، همکاران غربی را در عرصههای جداگانه ترجیح میدهد. برای مثال ایران در مورد خرید هواپیماهای مسافربری از روسیه از خود هیچ حرکتی نشان نداده است و بهجای آن انتخاب خود را به سود ایرباس اروپایی و بوئینگ آمریکایی انجام داده است.
رفتار گزینشی تهران نسبت به روسیه در روابط نظامی تکنیکی هم محسوس است. هر چند به لحاظ کمبود آلترناتیو در زمینه خرید سلاح مدرن و تکنولوژی نظامی برای رفع نیاز نیروهای مسلح تلاشهای زیادی صورت گرفته و میگیرد. همانطور که معلوم است قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل در تأیید توافق هستهای شش کشور با ایران، ممنوعیت پنج سالهای را برای تحویل سلاح به ایران مقرر کرده است. این ممنوعیت تا آغاز سال ۲۰۲۱ پا برجاست، اما تهران هیچ عجلهای در بستن قرار دادهای مقدماتی با مسکو از خود نشان نمیدهد. خبرهای گاهگاهی مبنی بر امکان بالقوه معامله با روسیه در زمینه نظامی ـ تکنیکی همچنان از سوی منابع موثق تأیید نشده باقی مانده است. نامشخصی وضعیت در همکاریهای نظامی ـ تکنیکی میان روسیه و ایران در میدان خبررسانی و اطلاعات، برای سوءاستفادهکنندگان (اسپکولانتها) زمینه فراهم میکند. برای نمونه در ماه اوت امسال این شایعه رواج یافت که گویا روسیه به خواست ایران برای تحویل رویهم رفته ۲۴ فروند هواپیمای شکاری چند منظوره سوـ۳۵ (۱۸ فروند) و سوـ۳۰ (۶ فروند)، جواب رد داده است و بهجای آنها به طرف ایرانی پیشنهاد خرید تعداد نامعلومی از شکاریهای نوع دیگر را داده است و ایران هم آن را نپذیرفته است. علت خوداری روسیه از تحویل سوـ۳۵ بنابر نظر تحلیلگران نظامی مطلع، وجود تکنولوژی حساس در سیستم جنگی و ناتوانی ایران در پرداخت ارز معتبر، عنوان شده است.
تهران نیروی خود را بر توسعه کمپلکس نظامی ـ صنعتی خود گذاشته است. با این همه در نیروی هوایی ایران «رخنه» حساسی وجود دارد، آن هم کمبود هواپیماهای جنگی مدرن است. این امر بهویژه در شرایطی که کشورهای عرب خلیج فارس، چه به لحاظ کیفی و چه کمیاز نیروی هوایی قدرتمندی برخوردار هستند، بهطور عینی پتانسیل نظامی ایران را در منطقه کاهش میدهد. تکیه بر سیستم دفاع هوایی و موشکهای بالیستیک مفهوم است، اما از آنجایی که قدرتهای منطقهای در صدد گسترش قدرت خود بر تمامی خاورمیانه هستند، بدون نیروی هوایی قوی، کاری از پیش نمیرود.
نقطه آغازین همکاری استراتژیک روسیه و ایران میتوانست سوریه باشد. در آنجا برای هموار کردن راه پیوندهای تنگاتنگ نظامی ـ سیاسی پیشزمینههای مناسبتری وجود داشت. لیکن در ماجرای سوریه هم میان مسکو و تهران همه چیز به یک روال و معنا نیست. پروبلماتیک دو جانبه در برخی مواردی محسوس است که در نگاه اول ممکن است چندان عمده بهنظر نرسد.
در مورد مسئله کردها، ایران و در این مورد ترکیه در همبستگی کامل با ایران در مقابل روسیه قرار دارند. مسکو دست کم مانع کردهای سوریه در پافشاری بر حقوق خود برای شرکت در تعیین ساختار سوریه بعد از جنگ، نیست و حتی در برخی مسائل جداگانه از آنان پشتیبانی میکند. برای نمونه تأکید مسکو بر ضرورت پیوستن نمایندگان کردهای سوریه به مذاکرات ژنو تحت سرپرستی سازمان ملل. و در همین راستا آخرین ابتکار مسکو مبنی بر فراخوان کنگره خلقهای سوریه است. جایی که کردهای سوریه هم برای تعیین آینده کشورشان در آن حضور خواهند یافت.
تهران ابتکارات این چنینی شریک روسیهای خود را که به اتفاق ترکیه با هم بهعنوان دولتهای ضامن صلح در سوریه عمل میکنند، نه همواره و نه در تمام جهتها تأیید نمیکند. بهویژه اینکه حمایت سیاسی کرملین از کردها با خودداری نظامیان روسیه از شرکت در جبهه شرقی سوریه هم همراه شده باشد.
نیروی هوا ـ فضای روسیه از بیرون راندن ائتلاف کرد ـ عرب «نیروهای دمکراتیک سوریه» که تحت حمایت آمریکا هستند، از ایالت دیرالزور که کنترل آن میتوانست بر عهده ارتش سوریه باشد، خودداری میکند. در حالیکه نیروی هوایی آمریکا وقتی که ریسک پیشی گرفتن سپاهیان دمشق بر آمریکاییان بالا میرود، علیه ارتش سوریه و متحدان طرفدار ایران آن، وارد عمل میشود. پنتاگون حتی شرمی ندارد از این که در برخی موارد از نیروهای داعش در شرق سوریه استفاده کند فقط به شرطی که این کار بتواند مانع حرکت نیروی ویژه «ببر» از گارد جمهوری سوریه و گروههای لبنانی حزبالله بشود.
نارضایتی تهران به علل قابل درک نمیتواند بروز آشکار داشته باشد با وجود این نارضایتیهای انباشته شده، شکل بروز تلویحی خود را مییابد. این مطلب به آشکار اعلام نمیشود، اما نظامیان ایرانی در این اواخر، هماهنگی عملیات زمینی خود را با همکاران روسیهای در سوریه محدود کردهاند. ایران میکوشد تا روسیه را فقط بر روی مولفه هوایی پشتیبانی نیروهای دولتی متمرکز کند و مدعی داشتن نقش مسلط در تهیه و اجرای نقشههای عملیات نظامی زمینی است. این امر موجب ایجاد تنشهایی نه چندان بزرگ میان مسکو و تهران شده است.
علاوه بر این ایران تمایلی به حضور «جنگجویان معتدل» اپوزیسیون سوریه در جنوب این کشور، در منطقه اطراف پایتخت و همچنین در ایالتهای سویدا و درعا، ندارد. بنابر اعتقاد عمیق مشاوران نظامی ایرانی در ستاد مشرک ارتش سوریه، حضور شورشیان «معتدل» تحت حمایت عربستان در اطراف دمشق و در جنوب پایتخت، همواره بهعنوان عامل بیثباتسازی این بخش از سوریه عمل خواهند کرد.
علاوه بر همه اینها، ایرانیها انبوهی سئوال و پیشداوریهای ناشی از آن، درباره توجه زیاد از حد روسیه به منافع اسرائیل در ماجرای سوریه دارند. نیروی هوا ـ فضای روسیه نه تنها کردها را از شرق سوریه بیرون نمیکند بلکه در غرب جمهوری سوریه هم سپر دفاع هوایی روسیه، مانعی برای جنگندههای اسرائیلی ایجاد نمیکند و ضربههای نیروی هوایی اسرائیل بر ساختمانها و مواضع نیروهای سوری ادامه دارد و در نتیجه در تهران بر میزان نارضایتی از «تساهل و مدارای زیاد از حد» مسکو افزوده میشود.
دراماتیزه کردن اوضاع پیرامون برخی پروبلماتیکها میان روسیه و ایران جایی ندارد. در عینحال حفظ نگاه هوشیارانه بر قرائتهای متفاوت از اوضاع، اهمیت زیادی دارد. همکاری استراتژیک هدفی است که بهرغم موانع متعددی که بر سر راه دستیابی به آن وجود دارد، باید برای آن تلاش کرد.
در شرایط رویارویی فزاینده میان ایران و آمریکا، جا دارد که منتظر اقدامات بزرگ ایران در جهت نزدیکی به مسکو و چشمپوشی تهران نسبت به رفتار مسکو در منطقه خاورمیانه باشیم. موقعیت متزلزل دونالد ترامپ به رشد روحیات نظامیگرانه در کاخ سفید و شخص رئیسجمهور کمک کرده است. تلاش برای خنثی کردن انتقادهای داخلی به ترامپ و جلوگیری از سقوط شتابنده میزان مقبولیت رئیسجمهور، ممکن است به یک کارزار جنگی در یکی از مناطق بحرانی جهان بیانجامد. اهدافی که در حال حاضر برای آمریکا اولویت دارد دو کشور است: ایران و کره شمالی.
اعلامیه ترامپ درباره «اهداف تروریستی» جمهوری اسلامی ایران و تمایل او در راستای خروج از توافق هستهای و هماهنگی نیروهای ضدِ ایرانی در منطقه، همراه با دیگر عوامل نامساعد، برای تهران چالش بیسابقه و بسیار جدی را بهوجود آورده است. بنابراین ضروری است که ایرانیها به چارهاندیشی جدی بپردازند. برای نمونه آنان میتوانند درباره دورنمای موافقتنامه نظامی ـ سیاسی با روسیه فکر کنند. موافقتنامهای که در آن مسئولیت مشترک در کمک متقابل و تضمین امنیت یکدیگر قید شده باشد.