«آنچه در حزب گذشت»: بخش ششم ـ دربارهٔ «پلنوم ۱۹» و «کنفرانس ملی»
توضیح: در بخشهای پیشین «آنچه در حزب گذشت» کوشش کردیم تا با انتشار دو مصاحبه [۱]، یک مقاله به قلم دو تن از رفقای مسؤول «کمیتهٔ داخلی» [۲] و توضیحات جداگانهٔ تحریریهٔ «مهر» در بخشهای اول و دوم [۳] «آنچه در حزب گذشت»، تصویری تا حد ممکن واقعی از زندگی حزبی پس از یورش دوم جمهوری اسلامی به حزب تودهٔ ایران تا مقطع برگزاری «کنفرانس ملی»، به رفقای تودهای و خوانندگان ارائه دهیم. همچنین، در این مدت مهمترین اسناد حزبی مربوط به این دورهٔ زمانی را منتشر کردیم. اکنون، در این بخش، علاوه بر ارائهٔ توضیحاتی کلی دربارهٔ اجلاسهای «پلنوم ۱۹» و «کنفرانس ملی»، برخی از موارد مهم مربوط به فعالیت حزب در فاصلهٔ سالهای ۶۵ـ۱۳۶۲ را که تاکنون به آنها نپرداختهایم، به اختصار شرح میدهیم، و بیان تاریخچهٔ تحولات حزبی در فاصلهٔ زمانی مذکور را بهپایان میبریم.
ما در بخش بعدی «آنچه در حزب گذشت» تحلیل و ارزیابی خود را در زمینههای سازمانی، سیاسی و ایدئولوژیک دربارهٔ مرحلهٔ اول حیات ۳۰ سال اخیر حزب، یعنی سالهای ۶۵ ـ ۱۳۶۲، ارائه خواهیم کرد و از جمله به بررسی علل جو حاکم بر «کنفرانس ملی» خواهیم پرداخت، و همانطور که وعده داده بودیم، نقش و مواضع خویش را در وقایع حزبی این مرحله بیان خواهیم کرد.
تحریریهٔ «مهر»
۱۹ آذر ۱۳۹۲
سرنوشت نشریه «راه توده» و دستاندرکاران آن
همانطور که در بخش اول «آنچه در حزب گذشت» نوشتیم: «بهدنبال یورشهای جمهوری اسلامی به حزب، دستگیری بخش اعظم رهبری آن و مهاجرت هزاران تودهای، وظایف سنگینی در مقابل این نشریه قرار گرفت. «راه توده» در عمل تبدیل به بلندگوی حزب در خارج از کشور گردید و فعالیت آن در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۳۶۳، بیش از ۸ ماه پس از برگزاری «پلنوم ۱۸»، با انتشار صدمین شماره پایان یافت.»
تحریریهٔ «راه توده» با پیوستن رفقایی که پس از یورشها از ایران آمده بودند، تقویت شد. کادر مطبوعاتی آن بهمراتب قویتر از تحریریهٔ «نامهٔ مردم» بود که مدت کوتاهی پس از برگزاری «پلنوم ۱۸» فعالیت خود را آغاز کرده بود. در ماههای پایانی انتشار، «راه توده» تبدیل به یک نشریهٔ حرفهای شده بود که بهصورت هفتگی و با ضمایم کارگری، دهقانی، زنان، فکاهی و … منتشر میشد. تعداد اعضای تحریریه و کادر فنی «راه توده» که هفتگی جلسه داشتند به ۲۰ نفر میرسید. این تعداد جدا از تعداد قابل توجهی از رفقا، نظیر زندهیاد مهندس صادق انصاری، فریدون تنکابنی و …، بودند که در خارج از کادر تحریریه با آن همکاری میکردند. جالب توجه است که دو نفر از سازمان فداييان خلق ایران (اکثریت)، آقایان محمدرضا نیکفر و فریدون احمدی، برای تجربهاندوزی از کار مطبوعاتی، مهمان جلسات تحریریهٔ «راه توده» بودند.
همانطور که در بخش اول «آنچه در حزب گذشت» نوشتیم، در پیام «کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران» خطاب به هیأت تحریریه و کارکنان «راه توده»، مورخ ۲۲ مرداد ۱۳۶۳، آمده است: «… با انتشار نامهٔ مردم … اینک وظیفه جدیدی در زمینه برخورد با مسایل دانشجویان و جوانان … از طرف رهبری حزب در رأس وظایف راه توده قرار میگیرد….» (تأکید از ما است)
همچنین، «راه توده» در آخرین شمارهٔ خود، در مطلبی تحت عنوان «انتشار نخستین دورهٔ راه توده پایان یافت»، خطاب به خوانندگان خود نوشت: «بنا به تصمیم کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران، نخستین دورهٔ راه توده با انتشار صدمین شماره آن بهپایان میرسد …. امروز با انتشار دوبارهٔ نامهٔ مردم … وظایفی که شرایط ویژه تاریخی بر عهدهٔ راه توده گذاشته بود، پایان یافت. دومین دورهٔ این نشریه در آیندهٔ نزدیک بهصورت ماهنامه انتشار خواهد یافت.» (تأکید از ماست)
اما مشی سیاسی رفیق صفری، که بهطبع با نظرات سیاسی دستاندرکاران «راه توده» همخوانی نداشت، و فراتر و تعیینکنندهتر از آن، انحصارطلبی این رفیق و برخورد کینتوزانهٔ او نسبت به هرآنچه یادگار و نشانهٔ رهبری دربند حزب و فعالیتهای آنان بود، سبب شد تا برخلاف آنچه که در بالا نقل شد، مرکزیت سازمان رسمی حزب تصمیم خویش دربارهٔ وظایف جدید «راه توده» را هیچگاه اجرا نکند. انتشار «راه توده» برای همیشه متوقف شد و حتی هیچیک از رفقای «راه توده» برای کار مطبوعاتی به «نامهٔ مردم» منتقل نشدند. قابل توجه است که از جمع ۲۰ نفرهٔ کادر تحریری و فنی «راه توده»، تنها یک نفر با حرکت انشعابی آقایان امیرخسروی، آذرنور و فرجاد همراه شد، که او نیز پس از مدت بسیار کوتاهی به فعالیت خویش با انشعابیون خاتمه داد. اعضای تحریری و فنی «راه توده» در سالهای بعد از فعالیت حزبی کنار کشیدند، بهطوریکه تا پیش از برگزاری «کنگرهٔ سوم» (بهمن ۱۳۷۰)، هیچیک در سازمان حزبی باقی نمانده بودند. تنها رفیق فرهاد عاصمی، سردبیر «راه توده»، در تشکیلات حضور داشت که او نیز در جریان «کنگرهٔ سوم» مشمول تسویه شد.
تشکیلات حزب در افغانستان
در ماههای پس از یورش دوم به حزب در اردیبهشت ۱۳۶۲، تعدادی از اعضای حزب و سازمان جوانان مستقیماً به افغانستان آمدند و یا از طریق هندوستان و پاکستان به این کشور مهاجرت کردند. زندهیادان رفقا رحیم نامور و سیاوش کسرایی، رفقا محمدتقی برومند، علیرضا خدایی و سه تن از اعضای حزب در نیروی دریایی، از جمله مهاجرین تودهای در افغانستان بودند.
رفیق خاوری برای اولین بار در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۶۲ به کابل آمد. طی سفر ایشان، رفیق خدایی بهعنوان مسؤول افغانستان تعیین گردید و مطالعات اولیه برای راهاندازی «رادیو زحمتکشان» انجام گرفت. در ماههای بعد، این رادیو با همکاری مشترک حزب و سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) فعالیت خود را آغاز کرد. گروه حزبی در «رادیو زحمتکشان» از سازمان حزبی کابل منفک شد و از انظار سایر تودهایها پنهان گردید. فعالیت رادیو تحت نظارت رفیق صفری بود.
سازمان حزبی افغانستان، شامل واحد کابل و واحد مرزی، کماکان تحت مسؤولیت رفیق خدایی تا برگزاری «کنفرانس ملی» به فعالیت خود ادامه داد.
جو انقلابی در کشور افغانستان، فرهنگ و زبان مشترک با رفقای افغانی، آموزش رفقای «حزب دمکراتیک خلق افغانستان» توسط انتشارات حزب تودهٔ ایران که سبب آشنایی و سمپاتی فوقالعادهٔ این رفقا به حزب ما بود، مهماننوازی ویژهٔ مردم افغانستان، امکانات مناسب کار و تحصیل، و بالاخره تحرک سازمان حزبی در کابل و مرز، همه و همه محیطی متفاوت از مهاجرت در کشورهای غربی و کشورهای سوسیالیستی برای مهاجرین تودهای مستقر در افغانستان ایجاد کرده بود. این وضعیت در کلیت خود تا برگزاری «کنفرانس ملی» ادامه داشت. مسؤولیت سازمان حزبی افغانستان در هیأت دبیران با رفیق فقید فروغیان بود و ایشان اوقات زیادی را در کابل بهسر میبرد. همچنین، در سال ۱۳۶۴، رفیق فقید شاندرمنی (عضو کمیتهٔ مرکزی) و رفیق احمد زرکش (عضو مشاور کمیتهٔ مرکزی و منتخب پلنوم وسیع ۱۷ در تهران) به افغانستان آمدند. در سالهای ۱۳۶۴ و ۱۳۶۵ (قبل و بعد از «کنفرانس ملی»)، تعداد محدودی از اعضاء و کادرهای حزبی از جمهوریهای آذربایجان، روسیه سفید و ترکمنستان اتحاد شوروی به افغانستان منتقل شدند.
رفقا فروغیان، خدایی و زرکش طرح انتقال هیأت سیاسی و انتشار «نامهٔ مردم» در افغانستان را بهطور جدی دنبال میکردند. این سه رفیق از لحاظ سیاسی و در برخورد به جمهوری اسلامی نظرات تندروانهتری از نظرات غالب در هیأت سیاسی داشتند، و حتی ایدههایی از قبیل ضرورت جنگ چریکی در مناطق مرزی ایران که محل سکونت اقلیتهای ملی نیز بود در میان آنها مطرح بود.
طرح شعار سرنگونی جمهوری اسلامی
در اردیبهشت ۱۳۶۴، بیانیهٔ مشترکی از سوی «کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران» و «کمیتهٔ مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)» تحت عنوان «پیروز باد مبارزهٔ خلق در راه سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران» انتشار یافت. (برای دیدن بیانیهٔ مشترک اینجا را کلیک کنید)
طرح شعار سرنگونی جمهوری اسلامی، که بهمعنای تغییر استراتژی سیاسی حزب در قبال حکومت بود و بنا بر قاعده و رسم متداول حزبی میبایست در پلنوم کمیتهٔ مرکزی مورد بررسی و تصویب قرار میگرفت، با دور زدن اعضای کمیتهٔ مرکزی حزب توسط هیأت سیاسی، و در اقدامی مشترک با فداییان اکثریت اعلام شد.
«پلنوم ۱۹»، «کنفرانس ملی» و اولین نشست کمیتهٔ مرکزی منتخب این کنفرانس
این سه اجلاس بهدنبال هم و در خرداد ۱۳۶۵ در کابل برگزار گردید.
«پلنوم ۱۹»: هیأت سیاسی، در آبان ۱۳۶۴، طی نامهٔ کوتاهی از اعضای اصلی و مشاور کمیتهٔ مرکزی خواسته بود که ظرف یک ماه نظرات خود را دربارهٔ «معیار دعوت کادرهای حزب» به «جلسهٔ صلاحیتدار نوبتی حزب» (بدون اینکه نوع این جلسه را مشخص کرده باشد)، «مواضع نیروهای سیاسی شرکت کننده در انقلاب از جمله حزب تودهٔ ایران و تحلیل سیاستهای حزب در سالهای پس از انقلاب» و «مجموعهٔ اقدامات حزب در امر عقبنشینی پس از ضربات اول و دوم به حزب» در اختیار هیأت سیاسی قرار دهند (نمونهٔ این نامه را تحت عنوان «نامهٔ عمومی هیأت سیاسی» بهصورت ضمیمهٔ قسمت پایانی مصاحبهٔ «مهر» با رفیق محمد آزادگر منتشر کردهایم).[۴]
«پلنوم ۱۹» با چنین سطح از تدارک و سازماندهی برگزار گردید و یک روز بهطول انجامید. در زمان تشکیل این نشست، رفقا رادمنش و اسکندری دیگر در قید حیات نبودند. رفقا آوانسیان، نوروزی و دانشیان نیز بهعلت کهولت و بیماری در «پلنوم ۱۹» شرکت نداشتند.
این پلنوم در واقع جنبهٔ تشریفاتی داشت و در عمل برای رسمیت بخشیدن به اقدامات هیأت سیاسی تشکیل شد:
* در اطلاعیهٔ «دبیرخانهٔ کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران»، دربارهٔ «تصمیمات پلنوم نوزدهم» آمده است: «پلنوم نوزدهم تشکیل کنفرانس ملی در شرایط کنونی را ضرور تشخیص داد و در اینباره به اتفاق آراء تصمیم ویژهای اتخاذ کرد». این در حالی بود که ترکیب شرکتکنندگان در «کنفرانس ملی» از مدتها قبل مشخص شده بود و آنها همگی یک روز بعد از «پلنوم ۱۹» در محل کنفرانس در کابل حضور داشتند.
* در همان اطلاعیه میخوانیم: «پلنوم نوزدهم به بحث مفصل دربارهٔ عملکرد ضداساسنامهای شش نفر از اعضای اصلی و مشاور کمیتهٔ مرکزی [امیرخسروی، آذرنور، فرجاد، آزادگر، مهراقدم و انورحقیقی] پرداخت و بهاتفاق آراء تصمیم گرفت که آنها را به شرکت در این پلنوم دعوت نکند».
روشن است که تصمیم در مورد محروم کردن این اعضای کمیتهٔ مرکزی از شرکت در «پلنوم ۱۹» نمیتوانسته در خود پلنوم و در جریان آن اتخاذ شده باشد، بلکه تنها میتوانسته پیش از تشکیل پلنوم و از سوی هیأت سیاسی صورت گرفته باشد. در نتیجه، این ادعا که خود «پلنوم ۱۹» چنین تصمیمی گرفت بهدور از واقعیت است.
* و بالاخره، «پلنوم ۱۹» ظرف چند ساعت سه سند مهم «گزارش کمیتهٔ مرکزی به کنفرانس ملی حزب تودهٔ ایران»، «ارزیابی خط مشی حزب تودهٔ ایران در سالهای ۱۳۶۱ـ۱۳۵۷» و «طرح برنامهٔ حزب» را برای ارائه به «کنفرانس ملی» تصویب کرد.
با توجه به شیوهٔ سازماندهی «پلنوم ۱۹» و «کنفرانس ملی»، روشن است که اسناد «کنفرانس ملی»، که روز بعد از «پلنوم ۱۹» تشکیل شد، نمیتوانسته از پیش در اختیار همهٔ شرکتکنندگان قرار گرفته باشد.
«کنفرانس ملی»: این اجلاس روز بعد از «پلنوم ۱۹» تشکیل شد و در مجموع ۱۲۵ نفر، از جمله اعضای «پلنوم ۱۹»، در آن شرکت داشتند. از آنجمله ۸ نفر از رفقای ایران بودند که اکثریت آنها از مسؤولین «کمیتهٔ داخلی» یا مرتبطین با آن بودند. این ۸ رفیق در محل نشست نقاب بر چهره داشتند و همگی توسط واحد مرزی حزب در افغانستان منتقل شده بودند. در این کنفرانس سه نفر از رهبری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)، رقیه دانشگری، بهزاد کریمی و فرخ نگهدار، بهعنوان مهمان حضور داشتند. همچنین، در روز پایانی «کنفرانس ملی»، رفیق فقید محمود بریالی که مسؤول شعبهٔ بینالمللی حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود، در محل اجلاس حضور یافت.
هیچیک از شرکتکنندگان در کنفرانس با شعار «سرنگونی جمهوری اسلامی»، که بهمعنای تغییر استراتژی سیاسی حزب بود، مخالفت نکرد. تعداد بسیار معدودی، از جمله آقای محسن حیدریان، شعارهایی تندتر، از جمله ضرورت سرکردگی طبقهٔ کارگر در این مرحله از مبارزه، را مطرح کردند.
بهرغم حضور تعداد معدودی از کادرهای معترض حزبی و همچنین اعضای منتقد کمیتهٔ مرکزی، نظیر رفقا نامور، شاندرمنی و فامنریمان، هیچکس انتقادات صریحی از روند امور در حزب مطرح نکرد. فقط رفیق فقید شاندرمنی سخنان مبسوطی دربارهٔ ضرورت دموکراسی درون حزبی بیان داشت.
در گفتوگو پیرامون «قطعنامه دربارهٔ گروه فراکسیونی»، که توسط «پلنوم ۱۹» تصویب و برای نظرخواهی به کنفرانس آورده شده بود، برخلاف آنچه که در این قطعنامه آمده است، یعنی تصویب آن با اکثریت مطلق آراء و تنها یک رأی ممتنع، یکی از کادرها با این قطعنامه مخالفت اصولی کرد و تعدادی از شرکتکنندگان از شرکت در رأیگیری امتناع کردند.
«کنفرانس ملی» دو قطعنامهٔ مهم بهتصویب رساند که بنا به پیشنهاد هیأت رئیسهٔ اجلاس، هیچگاه انتشار بیرونی نیافت. کوششهای تحریریهٔ «مهر» برای دستیابی به این اسناد متأسفانه تاکنون به نتیجهای نرسیده است. لذا تنها میتوانیم دربارهٔ مضمون این دو قطعنامه توضیحاتی بدهیم:
قطعنامهٔ اول بر اعتقاد حزبی رفقای «کمیتهٔ داخلی» و اعتماد به آنها تأکید داشت و بدینترتیب از نظر حقوقی نقطهٔ پایانی بر معضلی که پس از یورش دوم به حزب در رابطه با «کمیتهٔ داخلی» ایجاد شده بود، گذاشته شد.
قطعنامهٔ دوم بر عضویت تمام رفقای رهبری حزب [بدون استثناء] که در زندان بودند در کمیتهٔ مرکزی حزب تأکید داشت.
در پایان، «کنفرانس ملی» یک کمیتهٔ مرکزی ۵۹ نفره، شامل ۳۵ عضو اصلی و ۲۴ عضو مشاور، بهاضافهٔ ۴ رفیق بهعنوان عضو افتخاری کمیتهٔ مرکزی، را انتخاب کرد. تمام اعضای مشاور کمیتهٔ مرکزی که در پلنوم وسیع ۱۷ انتخاب شده بودند و در «پلنوم ۱۹» حضور داشتند به عضویت اصلی ارتقاء یافتند. اسامی بسیاری در لیست، اسم مستعار سازمانی بود که بهطبع از طرف بسیاری از شرکتکنندگان در کنفرانس ناشناخته بود. رفیق خاوری در پرسشهایی که در این زمینه شد، و همچنین دربارهٔ تعداد زیاد اعضای کمیتهٔ مرکزی، گفت که همگی مورد اعتماد او هستند و برای همهٔ اعضای پیشنهادی کمیتهٔ مرکزی کار دارد و خواست که کنفرانس به لیست رأی دهد. رأیگیری دربارهٔ لیست اعضای کمیتهٔ مرکزی ارائه شده از سوی هیأت رئیسه، مخفی بود و همهٔ لیست با اکثریت آرا انتخاب شدند.
از میان اعضای تحریریهٔ «مهر» تنها یک نفر (رفیق اردشیر) از شرکتکنندگان «کنفرانس ملی» بود. او بهعنوان مسؤول واحد مستقر در مرز ایران در این اجلاس حضور داشت و بهعنوان عضو مشاور کمیتهٔ مرکزی تعیین گردید.
اولین پلنوم کمیتهٔ مرکزی منتخب «کنفرانس ملی»: این نشست در روز پایانی کنفرانس تشکیل شد و حدود یک ساعت بهطول انجامید. دستور کار نشست انتخاب هیأت سیاسی و هیأت دبیران کمیتهٔ مرکزی بود. لیست ۱۳ نفرهٔ زیر برای هیأت سیاسی از طرف رفیق خاوری ارائه شد که رأی آورد:
اعضای اصلی هیأت سیاسی: رفقای فقید اکبر شاندرمنی، حمید صفری، سیاوش کسرایی، حمید فامنریمان، حبیبالله فروغیان، داوود نوروزی و رفقا محمدتقی برومند، علی خاوری و امیرعلی لاهرودی.
اعضای مشاور هیأت سیاسی: زندهیاد رفیق غنی بلوریان، رفقا ژیلا سیاسی، محمد حقیقت (کریم) و آقای حسین علوی (امین).
در هنگام ارائهٔ لیست، تنها یک نفر (رفیق اردشیر) به ترکیب ارائه شده از سوی رفیق خاوری برای هیأت سیاسی، انتقادی با این مضمون که برخلاف گفتهٔ رفیق خاوری این رفقا نمیتوانند وحدت ایجاد شده در کنفرانس را تداوم بخشند، بهعمل آورد.
در پایان، پلنوم بنا به پیشنهاد رفیق خاوری، دو نفر از ۱۳ نفر هیأت سیاسی، یعنی خود ایشان و رفیق صفری، را بهعنوان دبیران اول و دوم کمیتهٔ مرکزی انتخاب کرد. بدینترتیب، برای اولین بار در تاریخ حزب تودهٔ ایران، یک هیأت دبیران ۲ نفره برای هدایت امور جاری حزب تشکیل شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لینک مطالب مورد اشاره:
[۱] مصاحبه با آقای فرهاد فرجاد، از «کمیتهٔ داخلی» تا تشکیل «حزب دمکراتیک مردم ایران» (قسمت اول، قسمت دوم و قسمت پایانی)؛ مصاحبه با رفیق محمد آزادگر، از یورش اول جمهوری اسلامی به حزب تا امروز (قسمت اول و قسمت پایانی)
[۲] دربارهٔ پیدایش «کمیتهٔ داخلی»