وظایف حزب کمونیست فدراسیون روسیه در انتخابات ریاستجمهوری
در ماه مه (۲۰۱۷) هنگام گشایش کنگره خود، تنها بهسادگی به بیان این نکته اکتفا نکردیم که بحران رو به افزایش است و این که این بحران دستساخت و مولود سیستم سرمایهداری جنایتکارانه ـ الیگارشیک است. ما سخن از برنامه خود به میان آوردیم. برنامهای سازنده و ضد بحران. این برنامه تغییر اساسی در روابط اقتصادی، سیستم اداره و عرصههای اجتماعی را در نظر دارد. بدون تحقق این برنامه، بدون تغییر اساسی خط مشی کشور، نمیتوان بحران را از میان برداشت. و بدون از میان برداشتن بحران، کشور محکوم به انحطاط روزافزون خواهد بود … با وجود این، آنان در دستیابی به ارزیابی مجدد اکتبر کبیر در میان تودهها ناکام ماندهاند. تقریباً ۲/۳ شرکتکنندگان در نظرسنجی بر این نظر هستند که رویدادهای انقلاب نتایج مثبتی برای کشور داشتهاند. جایگاه لنین در جامعه بنابر دادههای «لودا سنتر»، در بهترین موقعیت طی ۱۰ سال اخیر قرار دارد. ۵۶٪ پرسششوندگان نقش او را مثبت ارزیابی میکنند. فقط ۲۲٪ براین نظرند که او نقش منفی داشته است. این چنین است که نبوغ لنین حتی امروز هم بر بدگویانش پیروز میشود.
رفقای محترم! نمایندگان و میهمانان کنگره!
در ماه مه امسال (۲۰۱۷)، در جریان گشایش کنگره، اعلام کردیم که کشور در وضعیت فوقالعاده پیچیدهای قرار دارد. دشمنان خارجی روسیه دیگر کمتر، دشمنی خود را پنهان میکنند. آنان میکوشند به کمک تحریمهای اقتصادی که از آن بهعنوان حربه فشار سیاسی استفاده میکنند، ما را کاملاً درهم بشکنند. در عمل یک جنگ تمام عیار برای نابودی ما اعلان شده است. در این جنگ، بحران شدید اقتصادی ـ اجتماعی به دشمنان ما یاری میرساند. این بحران مولود سرمایهداری مافیایی مستقر در کشور، عملکرد الیگارشی حریص و بیمسئولیت و نیز اداره ناشیانه عرصههای اجتماعی و اقتصادی که در دستان لیبرالهای دولت قرار دارد، است.
خروج از دور هلاکتبار
اکنون هفت ماه پس از آغاز بهکار کنگره ما، وضعیت نه فقط بهتر نشده است که وخیمتر هم شده است. این واقعیت کاملاً موید حقانیت مواضعی است که ما اعلام کردهایم: خط مشی اجتماعی ـ اقتصادی که حکومت در پیش گرفته است نه فقط بیدورنما است که آشکارا هلاکتبار هم است. این سیاست با منافع مردم در تضاد است و پاسخگوی امر استقلال روسیه نیست. بدون حل مسئله توسعه مستقلانه کشور ما نمیتوانیم میهن خود را از فاجعه دور نگهداریم.
انحطاط صنایع ملی ادامه دارد. سود موسسات تولیدی کاهش مییابد. امسال ( ۲۰۱۷) مقدار این سود، بهطور متوسط تا ۱۰٪ کاهش یافته است. موسسات بیشتر از پیش ورشکست میشوند. در سه ماهه سوم سالجاری (۲۰۱۷) تقریباً ۷۰۰ شرکت ساختمانی از بازار خارج شد. این بالاترین شاخص در تمام تاریخ اخیر روسیه است. تقریباً یک پنجم شرکتهای ساختمانی در مرز ورشکستگی قرار دارند.
با وجود رکورد برداشت محصول در کشاورزی، روستا فقیر میشود. بر سر راه زحمتکشان روستاها، دزدان خزانه دولت، سوداگرها(اسپکولانتها)، سلفخرها، مافیای افسار گسیخته توزیع و تصاحبکنندگان گستاخ سود مولدان روستاها قرار دارند.
حکومت مرتب وعده حمایت از کسب و کار کوچک و متوسط را میدهد، اما این وعدهها فریب از کار درمیآیند. هماکنون هزاران موسسه مجبور به توقف فعالیت خود شده است. مردم کار خود را از دست میدهند و اقتصاد همچون چرم ساغری کوچک میشود.
حالا توجه بفرمایید که هماکنون در چین چه میگذرد: این کشور تحت رهبری کمونیستها به نمایشگاه موفقیتهای عظیم اقتصادی بدل شده است. در آنجا سودآوری موسسات در کل در مقایسه با سال ۲۰۱۶، ۲۵٪ افزایش داشته است. این است اثبات نمایان برتری بدون قیدوشرط سیستم سوسیالیستی اداره اقتصاد. اقتصاد جایی شکوفا میشود که به غارت الیگارشی سپرده نشده باشد و تحت کنترل مسئولانه دولت قرار گرفته باشد.
سرمایهداری پیرامونی (حاشیهای) مستقر در روسیه کشور را از سرمایهگذاری بسیار ضروری محروم میکند و چشمانداز توسعه و مدرنیزه کردن نوآورانه آن را کاملاً تیرهوتار میکند.
نمیتوان از مدرنیزه کردن و توسعه مستقلانه کشور صحبت کرد وقتی که تولید با جیره بخورونمیر به زور سرپا نگهداشته میشود و از سرمایهگذاری ضرور در آن طفره میروند.
با وجود چنین سیستمی، روسیه محکوم به عقبماندگی و از دست دادن شتابان توانایی رقابت است. حتی در میان بزرگترین کمپانیهای روسیه نیز میزان کاربرد نوآوریها و راهحلهای تکنیکی اساساً جدید به ۱۰٪ هم نمیرسد. در شش سال اخیر تعداد آنها سه برابر کاهش یافته است. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته جهان، یافتههای علمی ـ تکنیکی جدید در ۶۰ـ۵۰٪ کمپانیها بهکار برده میشود.
نبود سرمایهگذاری و خودداری از کاربرد نوآوریهای علمی ـ تکنیکی، موجب سقوط تکنولوژیکی میشود، امری که بلاواسطه امنیت کشور را به خطر میاندازد. دیگر نیمی از تجهیزات و ماشین آلات صنایع روسیه فرسوده شده است و به نوسازی فوری احتیاج دارد. حتی در صنایع نفت و گاز هم این شاخص تأسفآور به ۵۵٪ رسیده است. اگر از سیاستهای مخرب کنونی دست برداشته نشود، در همین چند سال پیشِ رو، فاجعه واقعی در انتظار ما است.
همچون گذشته شعارهای فریبنده مبنی بر این که فقط بازار آزاد و کسب و کار بزرگ ابعاد است که میتواند کشور را از بحران بیرون بکشد را به خورد مردم میدهند. اما الیگارشها که از قبل منابع خام روسیه زندگی میکنند، همچنان از سرمایهگذاری سرمایههای خود، خودداری میکنند و با استفاده از چشمپوشیهای حکومت، داراییهای خود را به خارج منتقل میکنند. خروج سرمایه از کشور بهسرعت افزایش مییابد. طی سال ۲۰۱۷ نسبت به سال گذشته خروج سرمایه سه برابر شده است. پروسه غارت آشکار روسیه ادامه دارد. پس از تخریب خیانتکارانه اتحاد شوروی و سیستم سوسیالیستی، بیش از ۶۰ تریلیون روبل به بانکهای خارجی و آوف شور، منتقل شده است.
هیأت دولت خودش خروج منابع به خارج کشور را سازمان میدهد. این دولت بخش قابلتوجهی از ذخایر ارزی روسیه را در بانکهای دولتهای غربی قرار داده است، آنهم دولتهایی که بیشتر از همه در موضع خصمانه نسبت به کشور ما قرار دارند. اینها همان دوایر قدرتی هستند که نه تنها بر میزان وابستگی استقراضی روسیه میافزایند بلکه امنیت مالی کشور را هم در معرض خطر قرار میدهند.
نابرابری اجتماعی و ثروتی در جامعه روسیه خیلی زیاد است و همچنان بر دامنه آن افزوده میشود. سازمانهای پژوهشی بین المللی با توجه به شاخص شرمآور نابرابری، کشور ما را در یکی از نخستین رتبهها در جهان، قرار میدهد.
دیگر بیش از ۶۰٪ رفاه ملی در اختیار میلیونرهای دلاری روسیه و ۳۰٪ آن در دستان میلیاردرهای دلاری روسیه قرار دارد. طی سال گذشته دویست تن از ثروتمندترینها، ۱۰۰ میلیارد دلار بر ثروت خویش افزودهاند. در جمع آنان ۴۶۰ میلیارد دلار در دستان خود جمع کردهاند که این مبلغ معادل دو سال بودجه سالانه روسیه است. و از آغاز سالجاری (۲۰۱۷) مجموع ثروت ۲۸ تن از عمدهترین ثروتمندان روسیه، ۲۲ میلیارد دلار دیگر هم افزایش یافته است. از نظر رشد تعداد میلیونرهای دلاری، روسیه با اطمینان جای نخست خود در جهان را حفظ کرده است. این نوکیسهها که از بحران به ثروت رسیدهاند، از حرص و طمع و مصون از مجازات بودن خود، سرمست هستند.
همزمان با این، فقیر شدن اکثریت مطلق شهروندان ادامه دارد. چهار سال پیدرپی است که درآمد واقعی آنان کاهش مییابد و همچنان پایان این فقیر شدن تودهای نامعلوم است.
در جریان یک نظر سنجی، از هر چهار تن، یک تن وضع مادی خود را خراب و یا خیلی خراب، اعلام کرده است. ۴۰٪ پرسششوندگان از ناکافی بودن امکاناتشان برای خرید مواد غذایی و پوشاک خبر دادهاند و بیش از یک چهارم خانوارها، از پرداخت هزینههای مسکن عاجزند. یک پنجم آنان برای خرید داروهای خیلی ضروری، امکانی ندارند. این اوضاع کشوری است که ثروتمندترین کشور جهان است.
پرداخت نشدن دستمزدها هم وضعیت را وخیمتر کرده است. میزان دستمزدهای معوقه به ۴ میلیارد روبل میرسد. سطح بیکاری بنابر آمار مراکز مربوطه دو برابر آمار رسمی است و به ۱۱٪ میرسد. فقر تودهای و فراگیر کشور را بهسمت شورش عمومی میبرد. با این همه حکومت نه فقط حاضر نیست این وضعیت را بپذیرد بلکه بر زمینه رشد شتابان تهیدستی هم آنهایی که اقتصاد کشور را اداره میکنند، هرچه رساتر از کاستن میزان پرداختهای اجتماعی خبر میدهند. خطر افزایش سن بازنشستگی جدی است. هر چه آشکارتر به توجیه خودداری کامل دولت از انجام تعهدهای اجتماعی میپردازند.
یکی از مهمترین قوانین کشور قانون بودجه دولتی است. بیمسئولیتی آشکار هیأت دولت روسیه و «حزب حاکم» در جریان استفاده از منابع دولتی هم خود را نشان میدهد. هر ساله دیوان محاسبات، تخلفات تریلیون روبلی را فاش میکند. بهخاطر عدم رعایت قانون بودجه، تنها در نیمه اول سال ۲۰۱۷، میزان ضرر به ۹۶۶ میلیارد روبل رسید که دو برابر بیشتر از سال قبل است. این مبلغ یک و نیم برابر زیادتر از هزینههای جاری بودجه عمومی برای آموزشوپرورش و دو برابر هزینهها برای بهداشت و سلامت و ۱۳ برابر هزینه نگهداری و مرمت اماکن مسکونی است.
در پایان ماه نوامبر (۲۰۱۷)، دومای دولتی (مجلس)، بودجه سه سال آینده را تصویب کرد. نمایندگان کابینه و «حزب روسیه واحد» خیلی به تعریف از این سند پرداختند. در حالی که شاخصهای اساسی این سند جای هیچ امیدی به خروج کشور از بحران را نمیگذارد.
بودجه مصوب برای سال ۲۰۱۸، در بیان دلاری آن ۱۳ بار از بودجه امریکاییها کمتر است و در محاسبه برای هر فرد ۶ بار کمتر است. در این سند، کاهش ۱۳ مورد از ۱۴ مورد مربوط به هزینههای واقعی، پیشبینی شده است. هزینههای مریوط به نگهداری و مرمت اماکن مسکونی تا ۴۰٪ کمتر خواهد شد. هزینههای مربوط به سیاستهای اجتماعی ۱۷٪ کاهش خواهد یافت. مخارج برای آموزش و پرورش ۷٪ و حمایت از فرهنگ به میزان یک سوم کمتر خواهد شد.
کارل مارکس در زمان خود نوشت که نقش مدرسه و موسسات حافظ سلامتی و بهداشت به تناسب رشد جامعه نوین، بهطور قابلتوجهی افزایش خواهد یافت. در زمان اتحاد شوروی وضع آنطور بود که مارکس پیشبینی کرده بود. همواره بر هزینههای مربوط به آموزش و پرورش، حفظ سلامتی و بهداشت و تأمین بازنشستگی افزوده میشد، اما حالا سیستم لیبرال ـ بورژوازی همواره از همه هزینههای مختلف مربوط به حیات اجتماعی میکاهد.
در این میان فقط تعهدات خدمترسانی به ادارات دولتی و شهرداریهاست که هرساله افزایش مییابد. در سه سال آینده هزینهها در این بخش بیش از ۲۰٪ افزایش خواهد یافت. بودجهای اینچنینی فقط یک چیز را تضمین میکند: عقبماندگی باز هم بیشتر تکنیکی و انحطاط و توحش را.
در تعقیب «ارزشهای غربی» کشور ما بسیاری از متحدان استراتژیک خود را از دست داده است. ما در معرض انواع مختلف حملهها قرار داریم. روسیه اهانت کمیته بینالمللی المپیک را چشید اما نتوانست در برابر آن بدیلی در قالب بازیهای حسن نیت ارائه کند، آن طوری که اتحاد شوروی در سال ۱۹۸۴ انجام داد و به لحاظ تعداد دستاوردهایش از المپیک آمریکاییها سبقت گرفت.
در بهار سال ۲۰۱۲ ولادیمیر پوتین برای سومین بار، بهعنوان رئیس دولت، آغاز بهکار کرد. در آن زمان رئیسجمهور در «فرمانهای ماه مه» خود به مردم، رونق اقتصاد و بهبود رفاه آنان را وعده داد و دورنمای رشد موفقیتآمیزی را ترسیم کرد. اما امروز، هم دیوان محاسبات و هم اقتصاددانان پیشرو تصدیق میکنند که: طی سالهای گذشته بخش بزرگی از «فرمانهای ماه مه» به سرانجام نرسیده است.
اکنون کارزار دیگری برای انتخابات ریاستجمهوری آغاز شده است. حکومت دادن وعدههای نوبتی به مردم را آغاز کرده است و قول میدهد که دور بعدی ریاستجمهوری پوتین، برای روسیه، شکوفایی دیر انتظار را بهبار خواهد آورد. اما چگونه میتوان به این حرفها باور کرد، وقتی که در پایان دوران ریاستجمهوری کنونی، در واقع هیچکدام از آن چیزهایی که در آغاز این دوران بشارتش را داده بودند، به انجام نرسیده است.
ما براین باوریم که دوران وعدههای بلندگویانهای که در عمل تحقق نمییابند، مدتهاست که به پایان رسیده است. همچنین زمان اعتماد به حکومتی که تعهدات برعهده گرفته خود را به انجام نرسانده است نیز به پایان رسیده است. باور کورکورانه به افسون کلمات برای جامعه گران تمام میشود.
مشکلات اساسی زندگی روسیه رو به افزایش است:
۱ـ وابستگی کشور به مواد خام فقط وخیمتر میشود و بر بستر تحریمهای خارجی و ناپایداری قیمتهای جهانی، هرچه بیشتر خطرناک میشود.
۲ـ کاهش جمعیت، دوباره آغاز شده است. فروپاشی صنعت و پتانسیل علمی و معنوی روسیه ادامه دارد.
۳ـ قدرت خرید مردم رو به کاهش است و فقر عمومی به فلاکت ملی بدل میشود.
۴ـ سیاست پولی ـ اعتباری همچون گذشته با ضرورتهای بهبود و رشد اقتصاد و حل مسائل اجتماعی، در تضاد است.
۵ـ سیستم مدیریت دولتی موید ناکارایی و ناتوانی آن در مقابله با پروسههای بحرانی است. بر این سیستم، ایدئولوژی مخرب بنیادگرایی لیبرالی همچنان مسلط است. برای برنامهریزی تاکتیکی و استراتژیکی، مکانیسمی بهوجود نیامده است. هرج و مرج در اقتصاد رو به افزایش است.
۶ـ تضاد میان منافع خلق و منافع سرمایهداری روسیه بهسرعت رو به تشدید است. روسهراسی و شورویستیزی گلوی کشور را میفشارد.
۷ـ انشقاق جامعه و فرسایش عمومی تجهیزات و ماشین آلات، به خطر عمدهای برای امنیت روسیه بدل شده است.
اطمینانبخشی مصرانه ی حکومت مبنی بر امکان خروج کشور از بحران، مطلقاً با واقعیتها منطبق نیست. بهنظر میرسد کسانی که مسئولیت وضعیت اینچنینی امور بر دوش آنهاست، آمادهاند که بعد از این هم به مسایلی که حل سریع خود را میطلبد، بیاعتنایی بکنند. همه اینها خطر فروپاشی نهایی اقتصاد و انفجار اجتماعی را بهدنبال دارد.
بلوک مالی ـ اقتصادی لیبرال دولت (کابینه)، قابلیت برآمدن از عهده این وضعیت را ندارد. در این شرایط دوچندان مهم است که نیروهای خلقی ـ میهنپرست، هرچه زودتر جامعه را متقاعد کنند که تغییر هرچه سریعتر خط مشی اجتماعی ـ اقتصادی، مسئله مرگ و زندگی کشور است. بنابراین ما باید برنامه خود برای توسعه و نجات روسیه یعنی سوسیالیسم نوسازی شده را به اطلاع مردم برسانیم. مردم را متقاعد بکنیم به این که حفظ کشور از تلاطمهای آینده فقط در گرو تحقق اقداماتی است که پیشنهادکنندگان آن، خود در شرایط کنونی در عمل به نتایج خوبی رسیدهاند، یعنی آن اقدامات و برنامههایی که ما آمادهایم در صورتی که حمایت انتخابکنندگان را بهدست آورده و به حکومت برسیم، بدون انحراف، آن را به انجام برسانیم.
برنامه توسعهای که پیشنهاد شده است
رفقای محترم!
در آغاز سال ۱۹۱۸، در کشور جوان شوروی، «اعلامیه حقوق زحمتکشان و خلقهای استثمار شده» به تصویب رسید. آن اعلامیه، پیش نمونه قانون اساسی آینده از کار درآمد. روسیه بهعنوان جمهوری شوراهای کارگران و نمایندگان سربازان و دهقانان، اعلام شد. تمامی قدرت در مرکز و مناطق به آنان واگذار شد. جمهوری بر اساس اتحاد داوطلبانه خلقهای آزاد، به عنوان فدراسیون جمهوریهای ملی شوروی ایجاد شد. در میان مفاد اساسی اعلامیه نکات زیر قابل توجهاند:
ـــ لغو مالکیت خصوصی بر زمین و اجتماعی کردن آن.
ـــ ملی کردن بانکها.
ـــ اعلام جنگلها، منابع زیرزمینی و آبهای بااهمیت عموم دولتی، بهعنوان ثروت ملی.
ـــ برقراری کنترل کارگری بر کارخانهها، فابریکها، معادن و حملونقل با راهآهن.
قبول کنید، این ایدهها حتی امروز هم طنین امروزی دارد. این ایدهها با برنامهای که حزب کمونیست فدراسیون روسیه در نشست بینالمللی اقتصادی در اورال ارائه کرده است کاملاً توافق دارد. در آن نشست این برنامه عنوان «۱۰ گام بهسوی زندگی شایسته» را بهخود گرفت و ما اکنون آن را مبنای کار و فعالیت خود قرار خواهیم داد.
در ماه مه (۲۰۱۷) هنگام گشایش کنگره خود، تنها بهسادگی به بیان این نکته اکتفا نکردیم که بحران رو به افزایش است و این که این بحران دستساخت و مولود سیستم سرمایهداری جنایتکارانه ـ الیگارشیک است. ما سخن از برنامه خود به میان آوردیم. برنامهای سازنده و ضد بحران. این برنامه تغییر اساسی در روابط اقتصادی، سیستم اداره و عرصههای اجتماعی را در نظر دارد. بدون تحقق این برنامه، بدون تغییر اساسی خط مشی کشور، نمیتوان بحران را از میان برداشت. و بدون از میان برداشتن بحران، کشور محکوم به انحطاط روزافزون خواهد بود.
و این هم عمدهترین اقداماتی که نیروهای خلقی ـ میهنپرست کشور پیشنهاد میکنند:
ـــ ما آمادهایم که ثروت روسیه، منابع طبیعی، صنعتی و مالی آن را در خدمت خلق قرار بدهیم. برای این کار، ملی کردن رشتههای کلیدی، صنایع، انرژی الکتریکی، راهآهن، سیستم ارتباطات و بانکهای عمده را به انجام خواهیم رساند. بازگرداندن اینها تحت کنترل دولت، هرساله تریلیونها روبل به خزانه خواهد آورد. این کار امکان میدهد تا بهجای بودجه فقرزا و انحطاطآور، بودجه توسعه تدوین کرد.
ـــ ما برآنیم تا استقلال اقتصادی روسیه را احیا کنیم. حکومت جدید، اقتصاد روسیه را از وابستگی فراگیر به دلار رها خواهد کرد. آنچنان سیستمی ایجاد خواهد کرد که در خدمت دولت و مردم باشد. باید دسترسی سرمایه سوداگر(اسپکولانت) خارجی به بازار روسیه محدود بشود. از شرکت کشورمان در سازمان تجارت جهانی باید خودداری بشود. طی چهار سال حضور در زندان انفرادی اقتصادی، بیش از یک تریلیون روبل مستقیماً ضرر کردهایم و ۵ تریلیون روبل بهطور غیرمستقیم.
ـــ ما منابع اعتباری را بهسمت بازسازی اقتصادی هدایت خواهیم کرد. برای دست یافتن به این هدف باید نرخ بهره بانکی تا حد ممکن پایین آورده بشود، به خروج وحشیانه سرمایه به خارج کشور، پایان داده بشود. باید همه منابع آزاد را برای سرمایهگذاری در تولید میهنی و انسانی، متمرکز کرد. از این راه این امکان بهوجود میآید که به اقتصاد جان تازهای دمیده شود و برای پشتیبانی از کسب و کار کوچک و متوسط و موسسات تولیدی مردمی و تعاونی، شرایط مساعدی فراهم شود. باید دست کمپانیهای شبکهای با صاحبان خارجی را از گلوی اقتصاد برداشت. سیستم پولی باید در خدمت پرداخت اعتبارات درازمدت ارزان قرار بگیرد.
حکومت مردمی، صنعتی شدن جدیدی را به انجام خواهد رساند، امری که بدون آن مدرنیزه کردن اقتصاد و بازگرداندن آن به مسیر نوآورانه، ممکن نیست. باید بر علم و تکنولوژی جدید تکیه کرد و به گسترش جدی رشتههای علمی پرداخت. کاری که پیشرفت تکنولوژیکی را تأمین خواهد کرد. رشتههای میکروالکترونیک، بیوتکنولوژی، تکنولوژی روباتیک و ماشینسازی از آن جملهاند. باید سهم صنایع تبدیلی را از میزان ۲۰ـ۱۵٪ کنونی به میزان ۸۰ـ۷۰٪، آنطور که در کشورهای پیشرفته است، برسانیم.
تیم ما در مدتی کوتاه امنیت غذایی روسیه را تأمین خواهد کرد و این وضعیتی را که در آن بخش قابلتوجهی از محصولات غذایی از خارج آورده میشود، برطرف خواهد کرد. شورهای بزرگ پارلمانی که به ابتکار ما در دومای دولتی (مجلس)، برگزار شده است، اوضاع هشداردهنده در روستاهای روسیه را تأیید میکند. در آن شورها، بهعنوان راهحل، برنامه توسعه پایدار روستا را مطرح کردیم. باید به آن برنامه جان تازهای داد و تولید روستایی و زیرساختهای اجتماعی را در مناطق روستایی، احیا کرد. برای دستیابی به این هدفها باید حداقل ۱۰٪ مخارج بودجهای را روانه روستاها کرد. لازم است استانداردهای دولتی را از نو برقرار کرد و برای تقلب در محصولات غذایی، مسئولیت جزایی درنظر گرفت.
ـــ وظیفه تاریخی ما فراهم آوردن شرایط تولد دوباره روسیه ایالتی است. برای این کار به برابرسازی امکانات بودجهای مناطق اقدام خواهیم کرد. گازرسانی کشور را به انجام خواهیم رساند. حمایت از شهرهای کوچک، قصبهها و نواحی مسکونی روستایی را تضمین میکنیم. همچنین بازگشت مدارس، بیمارستانها و دیگر زیرساختهای اجتماعی به آن مناطق را تأمین خواهیم کرد. رساندن گاز، برق، آب و کانالکشی فاضلاب رایگان به منازل شخصی در شهرهای کوچک و روستاها را از نو متداول خواهیم کرد.
ـــ حکومت تازه، لازم است که قیمت محصولات اساسی و کالاهای ضروری اولیه و همچنین تعرفههای هزینه نگهداری و مرمت منازل را تحت کنترل بگیرد. ما اشتهای انحصار طبیعی را محدود خواهیم کرد. به رشد سوداگرانه قیمت کالاها و خدمات ضرور حیاتی پایان خواهیم داد. قیمت دارو و تعرفه بر انواع وسایل رفتوآمد را پایین خواهیم آورد. باج و خراج تعمیرات اساسی منازل، منسوخ خواهد شد. تعرفههای مخارج نگهداری و مرمت منازل نباید از ۱۰٪ درآمد خانوارها بیشتر بشود.
ـــ قانون مالیات از نو بازنگری خواهد شد. مالیات بر درآمد ثروتمندان افزایش خواهد یافت و مالیات شهروندان کمبضاعت منسوخ خواهد شد. سیستم مالیاتی، مشوق فعالیت سرمایهگذارانه و نوآورانه موسسات تولیدی خواهد شد. زمان آن فرارسیده است که مالیات بر ارزش افزوده که صنایع ما را به خفگی کشانده است، لغو شود. ما مالیات بر حملونقل را هم لغو خواهیم کرد.
ـــ اولویت نخستین کار ما، برقراری دوباره تضمین کار و روزکار هشت ساعته خواهد بود. ضروری است که برای مردم کار و دستمزد مناسب تأمین بشود. حداقل دستمزد را ۳۰۰۰۰ـ۲۵۰۰۰ روبل تعیین خواهیم کرد تا انسان زحمتکش به شایستگی امرار معاش کند و به شایستگی استراحت کند و امکان تجدید نیرو داشته باشد. دیگر زمان آن فرارسیده است که تضمین فرصت کار را به جوانان بازگردانیم. فارغالتحصیلان دانشگاه باید به آینده خود امیدوار باشند. برنامههای بزرگ ابعادی برای بازآموزی و بالابردن تخصص و مهارت بهکار انداخته خواهد شد.
ـــ ما تخریب عرصههای اجتماعی را متوقف خواهیم کرد. دسترسی به و کیفیت آموزش متوسطه و عالی و خدمات بهداشتی را تضمین خواهیم کرد. معاینه سالانه و رایگان را برقرار خواهیم کرد. شاخصهای تأمین بودجه علوم، آموزشوپرورش و بهداشت را به میزان حداقل ۷٪ تولید ناخالص داخلی برای هر بخش، تعیین خواهیم کرد. دولت موظف است مسئولیت تأمین مخارج معالجه بیماران صعبالعلاج بهویژه کودکان را برعهده بگیرد. وقتش رسیده است که تربیت بدنی و ورزش این مهمترین وسیله تقویت سلامتی ملت دوباره در اختیار عموم مردم قرار بگیرد.
ـــ حمایت همهجانبه از مادر و کودک. ما سیستم تربیت پیش از مدرسه را از نو برقرار خواهیم کرد و جا برای کودک در مهدکودک و در گروههای آموزشی پس از درس روزانه را فراهم خواهیم کرد. ورزش همگانی واقعیت خواهد یافت و محافل و کارگاهها برای فعالیتهای خلاقانه ایجاد خواهد شد. ما دریافتی کمک هزینه ماهانه برای کودکان را با حداقل هزینه زندگی کودک برابر خواهیم کرد. پرداخت کمک هزینه ماهانه از ۱/۵ سال به ۳ سال افزایش خواهد یافت. دولت به تولید کالا برای کودکان یارانه خواهد پرداخت.
ـــ حکومت نیروهای خلقی ـ میهنی حامی بازنشستگان خواهد بود. ما برای شهروندان حقوق بازنشستگی مناسب تأمین خواهیم کرد. بیدرنگ قانونی درباره «فرزندان جنگ» تصویب خواهیم کرد. سن کنونی برای بازنشستگی را حفظ خواهیم کرد. قانون اصلاح حقوق بازنشستگی، بازنشستگان مشغول بهکار را دوباره جاری خواهیم کرد. ضریب کاهشدهنده ۰/۵۴ برای بازنشستگان نظامی را لغو خواهیم کرد. متوسط مبلغ بازنشستگی براساس سن و سال را به میزان ۵۰٪ متوسط حقوق (دستمزد)، تعیین خواهیم کرد.
ـــ حکومت مردمی با دقت به حفظ سلامت معنوی ملت خواهد پرداخت. ما همه نیروی خود را برای احیای فرهنگ میهنی بهکار خواهیم برد. به موزهها، تئاترها، کتابخانهها و همه موسسات فرهنگی، همهجانبه یاری خواهیم رساند.
ـــ ما ساخت مسکن انبوه با کیفیت، قابل دسترس همگانی را تضمین خواهیم کرد. برای خانوادههای جوان آپارتمان و یا مجتمعهای مسکونی تأمین خواهیم کرد و منازل فرسوده و در معرض ویرانی را از بین خواهیم برد. مسکنسازی انبوه به قیمت تمام شده را گسترش خواهیم داد و آنها را به قسط و بدون بهرههای رباخوارانه به خانوادههای با فرزند، واگذار خواهیم کرد. بهره رهن ملک تا ۴ـ۳٪، پایین خواهد آمد. خانوادههای پر فرزند و جوان، وام ویژه تا ۳۰ سال دریافت خواهند کرد. به ساختمانسازی «فشرده و درهم و برهم» پایان داده خواهد شد.
ـــ ما خساست و حرص نزولخواران را مهار خواهیم کرد. موجبات بخشودگی درازمدت قربانیان «سازمانهای میکروفینانس» را فراهم خواهیم کرد. از «ایپاتکهای ارزی» حمایت خواهیم کرد. کشاندن شهروندان به معاملات اسارتبار مسئولیت جزایی خواهد یافت. فعالیت تشکیلات هرمی ممنوع خواهد شد و بدهیهای شهروندان کاهش خواهد یافت.
ـــ دادگاه عادل طرف قانون، شهروند و جامعه خواهد بود نه طرف الیگارشی. ما انتخابی بودن قضات را تأمین خواهیم کرد، بر صلاحیت هیأت منصفه دادگاهها در کار بررسی «افراطگرایی» و جنایت رشوهخواری مقامات بلندپایه، خواهیم افزود. میهنپرستان محکوم بیگناه فوراً آزاد و از آنان اعاده حیثیت خواهد شد.
ـــ تأمین دفاع مطمئن از طبیعت امری مربوط به شرافت ماست. ما هم خصوصیسازی و هم اجاره درازمدت اراضی جنگلی و آبی را ممنوع خواهیم کرد. جلوی تبدیل جنگلها و پارکها به زمین برای ساختوساز را خواهیم گرفت.
ـــ ما برآنیم که قابلیت دفاعی و امنیتی کشور را افزایش دهیم و سطح علمی ـ تکنیکی بالایی برای صنایع دفاعی کشور تأمین کنیم و قابلیت رزمی نیروهای مسلح، اعتبار خدمت نظامی و ارگانهای انتظامی دادگستری را بهطور اساسی افزایش دهیم.
ـــ پیشنهادهای ما تنها یک مجموعه از آرزوهای نیک نیست بلکه طراحی نقشه عمل واقعگرایانهای است که براساس آن برنامه «ده گام بهسوی زندگی شایسته» تدوین شده است. این برنامه به شرایط موجود در کشور و مطالبات مردم کاملاً پاسخ میدهد. ما تأکید میکنیم که تعویض استراتژی اقتصادی کشور ضروری است. اولویتهای آن باید رفاه تودههای مردم باشد، نه مشتی الیگارش، باید منفعت انسان عادی ملاک باشد نه سودجویی «گربههای فربه». برای این کار باید چرخش قطعی از سرمایهداری الیگارشیک بهسوی دولت اجتماعی و اقتصاد سوسیالیستی صورت بگیرد.
حزب کمونیست فدراسیون روسیه و نیروهای خلقی ـ میهنی میدانند که چگونه از هممیهنان خود پشتیبانی کنند و دوباره میهن خود را به کشوری قدرتمند بدل سازند. پول در کشور هست. در قلک دولت (کابینه) چند تریلیون روبل وجود دارد، اما این منابع عظیم در کنترل ارگانهای مالی خارجی قرار گرفته است. ما آن تریلیونهایی را که در بانکهای آمریکا نگهداری میشود، در تولید و علم و آموزش، سرمایهگذاری خواهیم کرد.
در برابر ما وظیفه بالا بردن کیفیت اداره دولتی قرار دارد. صلاح نیست که رهبری و مدیریت حکومت در تمام سطوح به اشخاص بیصلاحیت باشد. دستگیری نمایشی چند مامور بلندپایه، مسئله فساد فراگیر سیستم دولتی را حل نمیکند. مبارزه با فساد اگر در حرف نباشد نتایج اقتصادی و اخلاقی خود را خواهد داد.
بازگرداندن رشتههای مهم استراتژیکی و پُردرآمد اقتصاد به مالکیت دولت، ۴ـ۳ تریلیون روبل اضافی به خزانه دولت خواهد آورد.
دریافت مالیات تصاعدی از بسیار ثروتمندان، امکان میدهد که تا سه تریلیون روبل دیگر به بودجه واریز کرد.
بازگرداندن انحصار بر تولید و فروش الکل اتیلیک به دولت، بیشتر از دو تریلیون دیگر بر درآمدها خواهد افزود. اینها و دیگر اقدامات، امکان افزایش بخش مخارج بودجه تا ۲۵ تریلیون روبل را میدهد که با استفاده از آن میتوان مبرمترین مسایل را حل کرد.
لیبرالهای هیأت دولت بههیچوجه مایل به انجام این کارها نیستند. بنابراین آنان در موقعیتی نیستند که به کشور خط مشی را پیشنهاد کنند که پاسخگوی منافع آن باشد. عملکرد معیوب و نادرست آنان ما را به این نتیجه میرساند که یگانه بدیل شایسته خط مشی جاری در کشور، فقط میتواند استراتژی سوسیالیسم نوسازی شده باشد.
بهخاطر آینده، آنچه را که درگذشته انجام یافته است بیاد بیاوریم!
رفقای محترم!
در هفتم نوامبر (۲۰۱۷)، هموطنان ما به افتخار ۱۰۰مین سالگرد انقلاب کبیر اکتبر، بهطور فعال در مجالس ادبی فرهنگی، تجمعها و راهپیماییها، شرکت کردند. این سالگرد خاطرنشان کرد که انقلاب کبیر اکتبر چگونه به آرزوی دیرین زحمتکشان همه جهان، جامه عمل پوشاند. اکتبر ۱۹۱۷ آغازگر گذار بشریت به سوسیالیسم بود. زمانی که انسانهای کار و زحمت، صاحب زادبوم خود شدند، برای هر ازخودگذشتگی رزمجویانه و زحمتکشانه بهنام میهن خود آماده بودند. هزاران کارخانه و فابریک ساخته شد. راه دراز از محو بیسوادی تا علوم پیشرفته، پیموده شد. پیروزی بر فاشیسم، رخنه در کیهان، دستیابی به موازنه نظامی ـ استراتژیکی و مشارکت اتحاد شوروی در نابودی سیستم استعماری همگی مراحل بزرگی در تاریخ جهانی هستند. موفقیتهای کشور شوراها را در سراسر سیاره ما تحسین میکردند.
حزب ما برای برگزاری ۱۰۰مین سالگرد انقلاب، خود را به تفصیل و مسئولانه آماده کرده بود. کمیته مرکزی این کار را از ماه مارس ۲۰۱۵، آغاز کرده بود. سپس ما با همه همفکرانمان در چهارچوب کمیته برگزاری سالگرد، مساعی خود را یکپارچه کردیم. جایزه لنین را احیا کردیم. به وارثان اکتبر نشانهای حزبی داده شد. مسابقههای هنری و کنسرتها سازمان داده شد. فعالیتهای علمی ـ پژوهشی و پوبلیسیستی انجام گرفت. کار انتشاراتی قابلتوجهی صورت گرفت. همه این کارها بهشکل گستردهای از طریق وسایل ارتباط جمعی حزبی به اصلاع همگان رسید.
عمدهترین رویدادهای این مراسم در لنینگراد (سن پطرزبورگ) و مسکو صورت گرفت. در آن هزاران میهمان و ۱۳۲ هیأت نمایندگی از سراسر جهان شرکت داشتند. در کاخ تاوریچسکی در سن پطرزبورگ، جایی که لنین از تریبون آن سخنرانی کرده بود، نشست بینالمللی احزاب کمونیستی و کارگری، برگزار شد. میهمانان خارجی ما بر سر مسایل مهم به تبادلنظر پرداختند، در کنسرتهایی که بهمناسبت جشن برگزار شد، شرکت کردند، از ناو افسانهای آورورا، دیدن کردند و در کاخ اسمولنی حضور یافتند. در مسکو فروم (نشست) نیروهای چپ تحت عنوان «اکتبر ۱۹۱۷، رخنه بهسوی سوسیالیسم» برگزار شد. شرکتکنندگان در بزرگداشت انقلاب، در آرامگاه لنین حضور یافتند و بر گور سرباز گمنام، دسته گل گذاشتند و رژه در میدان سرخ را تماشا کردند. کنسرت باشکوه هنرمندان در سالن کنسرت «راسیا»، یادآور دستاوردهای برجسته فرهنگ شوروی بود.
صد سالگی اکتبر کبیر برای حکومت روسیه فرصت مغتنمی بود تا با تکیه بر بهترین دستاوردهای تاریخ ما، بار دیگر روز هفتم نوامبر را بهعنوان جشن دولتی اعلام کند. اما این اتفاق نیفتاد. مهمترین تریبونها در اختیار شورویستیزان گذاشته شد. پرووکاسیونهای ضد لنینی ادامه یافت و کانالهای تلویزیونی به نمایش گسترده فیلمهای ساختگی و مبتذل پرداختند.
تنها کار خیلی مهمی که طبقه حاکم در روسیه انجام داد این بود که نگذارد مردم علل ریشهای رویداد سال ۱۹۱۷ را دریابند. به اشکال مختلف توجه جامعه را از آن شکاف عظیمی که در امپراطوری روسیه وجود داشت و اساسیترین زمینهساز تلاطمهای آن سالها بود، منحرف میکردند. در حالی که دو انقلاب در فاصله زمانی شش ماه نمیتواند یک قطعه (اپیزود) تصادفی تاریخ ما باشد. پس از ترمیم سرمایهداری در «سالهای ناخوشایند دهه ۹۰» روسیه بهسرعت به انحطاط گرایید. آن شکاف اجتماعی که امپراطوری روسیه را نابود کرد، خطر کلیدی برای امروز روسیه هم است و حکومت دقیقاً میکوشید تا از بهوجود آمدن چنین توازی خطرناکی میان حوادث آن دوران و امروز، بگریزد.
در محیط علمی تئوری «انقلاب کبیر روس» بهطور فعالی رسوخ کرده است. بیش از دو سال است که این ایده را بر بسیاری از کنفرانسها تحمیل کردهاند. مصرانه حوادثی را که در اصول دارای مضمون متفاوتی هستند، باهم آمیختهاند. این تفسیر از سوی محافل تاریخی با مقاومتهای معینی روبرو شده است. ولی کاملاً مفهوم است که پس از این درسنامهها با منطق تحمیلی کمپرادورها نوشته خواهد شد.
با وجود این، آنان در دستیابی به ارزیابی مجدد اکتبر کبیر در میان تودهها ناکام ماندهاند. تقریباً ۲/۳ شرکتکنندگان در نظرسنجی بر این نظر هستند که رویدادهای انقلاب نتایج مثبتی برای کشور داشتهاند. جایگاه لنین در جامعه بنابر دادههای «لودا سنتر»، در بهترین موقعیت طی ۱۰ سال اخیر قرار دارد. ۵۶٪ پرسششوندگان نقش او را مثبت ارزیابی میکنند. فقط ۲۲٪ براین نظرند که او نقش منفی داشته است. این چنین است که نبوغ لنین حتی امروز هم بر بدگویانش پیروز میشود.
در ارزیابی اکتبر کبیر، لیبرالهای «نارنجی»، ژیرینفسکیچیهای لجامگسیخته و افراطیهای سلطنتطلب، صف واحدی دارند. همه آنان درباره رویدادهای انقلابی همچون «عظیمترین تراژدی» شیون میکنند. بخشی از این جمعیت با جدیت، دیگران را به «اعاده حیثیت از سلطنت روسیه» فرامیخوانند. آنان نیکلای دوم و موفقیتهای بهاصطلاح افسانهای امپراطوری روسیه در زمان پادشاهی او را، بزرگنمایی میکنند. این نیروها مجدانه تاریخ دوره شوروی را جعل میکنند و دوست دارند درباره «نسلکشی خلق روس» حرافی کنند.
تصورش مشکل نیست که سال ۲۰۱۸ با خود ویرایش تازهای از اتهامهای مندرس را به آدرس کمونیستها همراه بیاورد. از آن جمله برافروختن جنگ داخلی، «ترور سرخ» و کشته شدن خانواده تزار. در زمان خودش تازه درباری شدهها، ناراحت بودند از این که چرا دمکراتها موفق نشدند کمونیستها را در دوران حکومت یلتسین، دادگاهی کنند. امروز افراطیهای مذهبی ـ سلطنتطلب، آمادهاند این کار کثیف را انجام بدهند. آنان با رغبت تمام بر کارزار تمام عیار بر روی استخوانهای خانواده آخرین تزار، میدمند. حتی فرضیه «کشتار آیینی» خانواده رومانف را به میان میکشند. طلب «توبه» میتواند به فراخوان تازهای برای کشاندن قبرکنها به میدان سرخ و فحاشی و اهانت به مقدسان شوروی و پیروزیهایش، بیانجامد. همه اینها مطلقا آبستن خطرهای زیادی است و میتواند به وضعیتی انفجارآمیز منجر شود.
رفقا، ما دلایل کافی علیه این دورغهای بیشرمانه و شورویستیزانه، داریم. در پیشِ رو سالگردهای دیگری وجود دارد. ما باید به شایستگی ۱۰۰مین سالگرد اعلام جمهوری شوروی روسیه، تصویب نخستین قانون اساسی شوروی، تشکیل ارتش سرخ و سازمان جوانان لنینی( کومسومل) را برگزارکنیم. ۱۰۰ سالگی چکا (سازمان امنیت شوروی) فرصت خوبی است تا دوباره مجسمه دزرژینسکی را در مسکو برپا کنیم. پتانسیل سیاسی و ترویجی این تاریخها بهخوبی با ۲۰۰ سالگی تولد کارل مارکس و ایوان تورگینیف، ۱۵۰ سالگی تولد ماکسیم گورکی و ۹۰ سالگی ارنست چه گوارا، همخوانی دارد.
در پیشِ رو گفتوگوهایمان درباره رویدادهایی خواهد بود که غرور و افتخار تاریخ ما را تشکیل میدهد. ما موظف هستیم به جد کار کنیم، هر روز و هر ساعت با پروپاگاند شورویستیزی و روسهراسی بورژوازی مقابله کنیم. حقیقت درباره سوسیالیسم را به مردم برسانیم. امروز حقیقت ارجمندتر از نان است.
مهمترین نبرد سال
رفقا!
پیش از این خاطرنشان کردهایم که در فدراسیون روسیه رژیم سیاسی حکومت فردی، شکل گرفته است. ترتیبات دمکراتیک هرچه بیشتر جنبه مصنوعی و تقلیدی بهخود گرفته است. ما در سال ۲۰۱۷ بار دیگر به این حقیقت یقین پیدا کردیم. ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۷، انتخابات نوبتی در مناطق روسیه برگزار شد. درباره تخلفهای بیشمار در جریان برگزاری انتخابات و در روز رأیگیری، دیگر جایی نمانده که مطرح نکرده باشیم.
حزب فهرست نامزدهای خود برای ۶ منطقه از مناطقی که در آن انتخابات مجالس قانونگذاری برگزار میشد، ارائه کرد. در ۱۴ واحد از ۱۶ واحد فدراسیون روسیه، حزب برای پست فرمانداری ایالت، رقابت میکرد. در جریان انتخابات شهرداریها رقابت بر سر ۳۵هزار کرسی نمایندگی بود. ما ۸۸۰۰ نامزد معرفی کردیم که صلاحیت ۹۳٪ آنان تأیید شد. در مقایسه با چهار سال قبل از آن، تعداد نامزدهای ما بهطور اساسی افزایش یافت. در انتخابات سال ۲۰۱۷ با کسب ۱۶۰۵ کرسی نمایندگی، ما مطمئن در جای دوم قرار گرفتیم. حزب کمونیست از مجموع آرای حزب لیبرال دمکرات و حزب «عدالت روسیه» هم بیشتر رأی آورد.
اکنون حزب ما و متحدانش به کارزار انتخاباتی جدیدی وارد شدهاند. کارزار انتخابات ریاستجمهوری در شرایطی آغاز شده است که بودجه مصوب برای سه سال آینده، امکان حل هیچ مسئلهای را فراهم نمیکند. نارضایتی اجتماعی خاموش بهطور مستمر رشد میکند و بیگانگی شهروندان از حکومت شدت مییابد. برای خنثی کردن اوضاع و احوال موجود، دوایر قدرت با گستاخی به حقوق مردم تعرض میکنند. امکان برگزاری تجمعهای اعتراضآمیز، تظاهرات و راهپیماییها محدود میشود و قانون علیه این اقدامات سختگیرانهتر میشود و جرایم مربوطه افزایش مییابد. با نزدیک شدن روز انتخابات مطبوعات اداری افزایش خواهند یافت. ما باید برای همه این موارد آماده بشویم.
رژیم حاکم، امروز برای ایستادگی در برابر فشارهای تحریمی «شرکای» غربی خود، ناگزیر است، منابع زیادی را خرج کند. انتخابات ریاستجمهوری در شرایطی برگزار میشود که الیگارشی روسیه این خائنان به میراث دولت شوراها، مجبور به رویارویی شدید با کورپوراسیونهای فراملی ثروتمند و اتحادیههای بین دولتی، هستند. آنها مایل به اشتراک سرمایه روسیهای در استثمار منابع طبیعی محدود سیاره ما و بازارهای جهانی تقسیم شده، نیستند.
رقبای غربی نقش فعالی در ویران کردن سیستم دولتی ما دارند. در راستای انجام این کار، در ماههای پیشِ رو از شرایط «اضافه بار» حکومت در جریان انتخابات ریاستجمهوری بهرهبرداری خواهد شد. گواه این امر خطر بهرسمیت نشناختن نتایج انتخابات است. سیر اینچنینی حوادث، حکومت را بهسمت تشدید سناریوی «قلعه محاصره شده» سوق خواهد داد. البته همانطور که تجربه نشان داده است، همه هزینه این «بسیج» بر دوش تهیدستترین اقشار جمعیت خواهد بود، نه بر دوش خرپولها.
نتایج بالای رئیسجمهور کنونی در انتخابات ریاستجمهوری در شرایط کنونی، میتواند در خدمت توجیه پوست کندن زحمتکشان و از بین بردن بقایای دستاوردهای اجتماعی شوروی قرار بگیرد. بنابراین تقویت مواضع حزب کمونیست بر بهبود وضعیت کشور، بهطور اساسی تأثیر خواهد داشت. «ارزش» اجتماعی انتخابات پیشِ رو فوقالعاده زیاد است. نتایج شایسته حزب کمونیست بر تحکیم دولتمداری روسیه میافزاید، تضمین واقعی این امر خواهد بود که دگرگونیهای ناگزیر پیشِ رو دیگر به خرج زحمتکشان نخواهد بود.
آری، علیرغم اوضاع بحرانی، وضعیت برای «حزب در قدرت» فعلاً چندان تراژیک نیست. نزد اکثریت شهروندان روسیه، مطالبات زیادی از سیستم کنونی انباشته شده است و نارضایتی از کاهش سطح زندگی، وجود دارد. با وجود این در جامعه روسیه هنوز ذخایر بالایی از منابع برای دمسازگری، وجود دارد. مردم تغییر را آرزو میکنند و در عینحال از آن میترسند. نامزد و تیم حزب کمونیست فدراسیون روسیه باید نماینده امید برای تغییرات مثبت و مطلوب باشد.
شکی وجود ندارد که در این کارزار انتخاباتی هم مثل گذشته، کوشش میشود تا ما به حاشیه پروسهها رانده شویم. این سناریو ناگزیر به تضعیف همه نیروهای واقعی مردمی، چپ و میهنپرست میانجامد. ما میدانیم که در جامعه برای حزب کمونیست قدرتمند بهعنوان بدیل این حکومت فاسد و غیرقابل تغییر، خواست زیادی وجود دارد. ما موظف هستیم که این خواست را تحقق ببخشیم.
انتخابات در روسیه امروز هر چند صوری است، اما برای تأیید مشروعیت رژیم حاکم ضروری است. میزان اعتبار و محبوبیت رئیسجمهور کنونی باید با نتایج رأیگیری هم تأیید شود. وقتی که انفعال و بیگانگی مردم افزایش مییابد، حکومت با جدیت به جستجوی راههایی برای غلبه بر آن برمیخیزد. بهجای متدهای آزموده شده فشار اداری، متدهای تازهای جستجو میشود، مانند: رفراندوم محلی و منطقه ای و لغو «قوانین سرواژ» در کمیسیونهای حوزههای رأیگیری. دوباره قول پخش ویدئویی از حوزههای رأیگیری میدهند، هر چند محاکم قضایی این ویدئو فیلمها را بهعنوان شاهد تخلف نمیپذیرند.
در چنین شرایطی ممکن است فراخوان برای بایکوت انتخابات مطرح شود. این واقعیت که چنین فراخوانهایی در صفوف حزب کمونیست فدراسیون روسیه به گوش نمیرسد خود گواهی است بر پختگی حزب، زیرا:
نخست این که تجربه بایکوت انتخابات در اولین دومای دولتی تزاری از سوی بلشویکها نشان داد که در شرایطی که فعالیت انقلابی تودهها در اوج نیست، بایکوت معنایی ندارد. ولادمیر لنین بارها به این امر اشاره کرده است.
دوم این که حزب کمونیست فدراسیون روسیه باید از همه امکانات انتخابات برای تبلیغ و ترویج ایدهها، اهداف برنامهای و برای تقویت ساختار خود، اتحاد طرفداران و متحدان خود استفاده بکند.
سوم این که ثبات رژیم حکومت فردی محدود است و کیش شخصیت همواره کار را به جستجوی «بز بلاگردان» میکشاند. حزب موظف است که از امکان شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، بهخاطر نبرد سیاسی آینده و پیروزی در آن، بهطور تمام و کمال استفاده کند. «پروژه سرخ» سیاست جایگزین اساسی رژیم سیاسی حاکم است.
با توجه به این امر کمیته مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه، هیأت رئیسه آن و ستادهای انتخابات باید زمینه شرکت فعالانه حزب در کارزار انتخاباتی را فراهم کنند و طرفداران ما باید بکوشند تا در این انتخابات برای نامزد نیروهای خلقی ـ میهنپرست، تیم او و خطمشی برنامهایاش، هر چقدر ممکن است پشتیبانی گستردهتر مردم را بهدست بیاورند.
ما ضمن ورود به مبارزه پیش انتخاباتی، برای ارائه تصویر مورد نظر خود از سیمای آینده روسیه، اعلام آمادگی میکنیم. ما بیعدالتی فراگیر، تخریب سرمایه اجتماعی و زیر ضرب قرارگرفتن بهداشت، آموزش و فرهنگ را مورد انتقاد تعرضی قرار خواهیم داد. نیروهای میهنپرست برنامه خود برای جایگزینی پوتین و تیم لیبرال هیأت دولت در زمینه مسایل کلیدی سیاست، اقتصاد، زندگی اجتماعی و مدیریت، ارائه میدهند.
ما امروز در اینباره میگوییم که کشور به خط مشی جدید، تیم قوی و استراتژی روشن نیاز دارد. مدتهاست که زمان افزایش نقش پارلمان و منتخبان خلق فرارسیده است و ایجاد شورای دولتی صلاحیتدار و انتصاب کابینهای حرفهای و بااقتدار، در دستور کار است.
برای حکومت پاسخگو
برای انجام وظایف مطرح شده، ما مجموعهای از تغییرات غیرقابل تعویق در سیستم سیاسی جاری را پیشنهاد میکنیم.
حکومت باید بهطور واقعی در برابر مردم پاسخگو باشد. ما بر تغییر خط مشی کنونی بهسود اکثریت مطلق مردم پای میفشاریم. چنین تغییری تنها در شرایط احیای سیستم موثر اداره دولتی که معطوف به سازندگی و توسعه کشور باشد، امکانپذیر است. برای تحقق آن، انجام دگرگونی زیر ضروری است:
اول ـ بازگرداندن حق رفراندوم به مردم برای پاسخ به پرسشهای مهم اجتماعی ـ سیاسی و اجتماعی ـ اقتصادی. این حق از همان آغاز سالهای ۹۰، زمانی که خائنان و راهزنان، قانون اساسی اتحاد شوروی را پایمال کردند، زیرپا گذاشته شده است. از همان موقع، طی سالهای متمادی، حکومت به خواست ما مبنی بر بازگرداندن این حق به شهروندان، بیاعتنایی کرده است. ما معتقدیم که عالیترین شکل بیان قدرت مردم باید رفراندوم باشد. و ما رعایت دقیق این نرم قانون اساسی را تأمین خواهیم کرد.
دوم ـ رئیسجمهور هم چون بالاترین مقام رسمی، باید زیر نظر و پاسخگوی مردم و پارلمان باشد. او باید در صورت ارتکاب اعمالی در تضاد با قانون اساسی و رفتاری مغایر با منافع دولت و جامعه، قابل پیگرد باشد. ضروری است که ترتیبات اعلام عدم کفایت رئیسجمهور، ساده بشود و بهشکل صریح در قانون اساسی قید شود که هیچکس حق ندارد بیش از دوبار در طول زندگیش به ریاستجمهوری برگزیده شود. در کشور باید شورای عالی دولتی که بدون تأیید آن هیچ تصمیم در اصول مهم رئیسجمهور به اجرا گذاشته نخواهد شد، بهوجود بیاید.
سوم ـ باید مسئولیت رئیسجمهور در تشکیل کابینه وزیران و مسئولیت کابینه در برابر کارکرد خود، بهطور اصولی افزایش داده شود. تصویب ترکیب هیأت دولت باید با بحث و مذاکره درباره همه نامزدهای پست وزارت در دومای دولتی همراه بشود. رئیس دولت موظف است بهطور علنی، پیشنهادهای مربوط به کادرها در پیوند با تشکیل کابینه را اساسمند کند.
چهارم ـ برقراری دوباره حکومت خلق و نمایندگی خلقی ضروری است. برای این کار باید در برابر تقلب در انتخابات و استفاده از امکانات دولتی در زمان فعالیتهای انتخاباتی سختگیری کرد. این کار وقتی امکانپذیر میشود که استقلال واقعی محاکم قضایی و ارگانهای بازرسی از ارگانهای اجرایی، تأمین شود.
پنجم ـ پارلمان نباید از قوانین قالبی، قالبیپردازان که از بالا سرازیر میشود، حرفشنویی داشته باشد، بلکه برعکس، پارلمان باید به مجمع نمایندگان خلق بدل شود. باید صلاحیت آن را به میزانقابل توجهی افزایش داد. انحلال دومای دولتی به خواست رئیسجمهور فقط به شرط تجدید انتخابات همزمان دوما و رئیس دولت، قابل اجراست.
ششم ـ باید استاتوس (نظام حقوقی) ارگان عالی نظارت و ناظر بلاواسطه عملکرد قوه مجریه به دیوان محاسبات بازگردانده شود. این ارگان باید بهطور مستقل و علنی فعالیت داشته باشد و نتایج همه بررسیهای خود را به پارلمان و جامعه ارائه کند. اطلاعات دیوان محاسبات درباره تخلفهای مالی باید مبنای مستقیم اقامه دعوی جزایی و رسیدگی اداری باشد.
هفتم ـ در آینده نزدیک نمایندگان ما در دومای دولتی، لایحه قانونی درباره اصلاح سیستم انتخاباتی، ارائه خواهند کرد:
ـــ تغییر اف ۳ «درباره احزاب سیاسی» با هدف افزایش حداقل اعضای یک حزب از ۵۰۰ تن به ۵۰هزار تن، بهعنوان شرط ثبت دولتی آن حزب.
ـــ به نمایندگان همه سطوح، حق شرکت در مبارزات انتخاباتی بهعنوان شخص مورد اعتماد یک کاندیدا، بازگردانده شود.
ـــ برگزاری انتخابات مطابق نظام تناسبی، براساس فهرستهای حزبی چه برای انتخابات دومای دولتی و چه انتخابات محلی و منطقه ای.
ـــ لغو فیلتر شهرداری در انتخاب روسای واحدهای فدراسیون.
ـــ برقراری نظم و ترتیب در تشکیل کمیسیونهای انتخاباتی بر مبنای عضویت نمایندگان احزاب و مجلس اجتماعی در آن. این کار موجب رهایی کمیسیون انتخاباتی از حکمفرماییهای قوه مجریه میشود.
ـــ برقرار کردن حق پایان دادن پیش از موعد به صلاحیت و اختیارات عضو کمیسیون انتخابات به ابتکار و صلاحدید ارگانی که این عضو را به کمیسیون فرستاده است.
رفقای محترم! نمایندگان و میهمانان کنگره!
حزب کمونیست فدراسیون روسیه و نیروهای خلقی ـ میهنپرست روسیه به مبارزه مسئولانهای گام میگذارند.
برنامه «ده گام بهسوی زندگی شایسته» در اختیار شماست (قبلاً ارائه شده است). جزئیات آن با متحدانمان توافق شده است، از آن جملهاند: دانشمندان، اتحادیهها، جنبش «فرزندان جنگ»، نیروی ناسیونال ـ میهنپرست روسیه، اتحادیه سراسری زنان «امید روسیه» و کومسومل لنینی، اتحاد افسران شوروی، جنبش حامیان ارتش، صنایع دفاعی و علوم نظامی، «روسکی لاد»، دانشمندان با سمتگیری سوسیالیستی روسیه و بسیاری دیگر.
اتحاد گسترده ما، منافع تودههای خلق را نمایندگی میکند. نقطه عزیمت آن مطالبات جامعه است و بر تجربیات مشخص تکیه دارد. ما مدل لنینی ـ استالینی و موفقیتهای شوروی را بهیاد داریم. تجربه منحصر بهفرد چین را بهخوبی بررسی کردهایم و آموختهایم و درباره سرچشمه توسعه پایدار بلاروس آگاهی داریم. پیگیرانه بررسیهای دانشمندان روسیه را جذب میکنیم و به نتایج موسسات تعاونی افتخار میکنیم.
ما برنامه مطلقاً سازندهای را پیشنهاد میکنیم و تیم ما به نیروی خود مطمئن است.
بنیاد زندگی داخلی روسیه باید این پرنسیپ باشد:
«هرکس برای کشور کار میکند و کشور از هر کس مواظبت»!
ما صفوف خود را درهم فشردهایم و آماده مبارزه برای کار برحق خود هستیم!
دلیری و مردانگی ما را ترک نخواهد کرد!
باهم به موفقیت دست خواهیم یافت!
باهم بهسوی پیروزی میرویم!