«نوید»، فرزندِ مشروعِ عشق و خطر
گردآوری و انتشارِ مجموعه کامل نشریه «نوید» از سویِ انتشارات حزب توده ایران، یکی از گامهایِ بلند و ارزشمندی است که با هدفِ آشنا ساختنِ هرچه بیشتر نسلهای جوان میهن و هواداران نوباوه حزب با تاریخ مبارزاتی و سنن انقلابی حزب طبقه کارگر ایران برداشته شده است. در دهههای ۴۰ و ۵۰ و در شرایطِ سلطه سانسور ساواک و خفقانِ شدید در سالهای پیش از انقلاب ۵۷، گروهها و هستههای مطالعاتی زیادی به هواداری از حزب توده ایران متولد شدند و به مبارزه روشنگرانه خود تا پیروزی انقلاب پرداختند که بهنام و یاد اکثر آنها در کتاب ارزشمند «شهیدان تودهای» نیز اشاره شده است.
گروهها، سازمانها و یا نشریههای مخفیِ متعددی همچون بهسویِ حزب، آذرخش (نوید)، آرش، آرمان، آزادی و برابری، رَهرو، ندای کارگر، و گروههای مطالعاتی نظیر بیگوند، حکمتجو، و غیره …، عموماً از طریقِ تماس با «رادیوی پیک ایران» بهصورت جداگانه با رهبری حزب در خارج از میهن ارتباط میگرفتند و در سالهایی که مبارزه مخفی علیه نظامِ استبدادِ سلطنتی جریان داشت، توانستند ازمحفلهای حزبی تا سنگرهای انقلاب، شعارها، تاکتیکها و رهنمودهای رهبری را به اجرا درآورند.
از این میان امّا، «نوید» به تعبیر زندهیاد سیاوش کسرایی «فرزندِ مشروعِ عشق و خطر» بود و از پاییز ۱۳۵۴ بهتدریج به بزرگترین سازمان مخفی حزب توده ایران بدل شد. بهگفته زندهیاد نورالدین کیانوری در اولین جلسه پرسش و پاسخ در مهر ماه سال ۱۳۵۸:
«کارِ انقلابیِ سازمانِ نوید در نهضتهای انقلابی جهان، کارِ برجستهای است. زیاد نیستند احزاب برادری که در کشورهای فاشیستی، در اوجِ قدرتِ فاشیسم توانسته باشند چنین سازمانی بهوجود بیاورند و آنرا از دستبرد حفظ کنند و بالاتر از همه، بتوانند یک روزنامه سراسری را بهطورِ منظم منتشر سازند. در تمام کشورهای فاشیسمزده جهان، این یک اتفاقِ نادر است … یک زن و مردِ جوان که با یک کودکِ نوزاد در اتاقِ کوچکی زندگی میکردند نخستین چاپخانه مخفیِ حزب را بهوجود آوردند و توانستند آنرا گسترش دهند و تیراژِ آن تا روزانه ۶۰هزار و سپس در شبهای پیش از انقلاب که نوید دیگر علنی به چاپ می رسید و پخش میشد، تیراژِ آن به ۲۴۰هزار نیز رسید.…»
رفقای سازمان نوید که رفیقِ زندهیاد «رحمان هاتفی» نقش برجستهای در ایجاد و سازماندهی و اداره هوشمندانه آن داشت، ضمن ارتباط با مرکز حزب جهت اخذ رهنمود درباره نامِ نشریه سیاسیِ افشاگر خود خطاب به رهبری حزب نوشتند: «بگذارید بذرهای اصیل را در زمینی که سرنیزه آنرا شخم میزند، بکاریم … و برای این فردای پُربرکت، چه بذری نیرومندتر از مارکسیسم انقلابی؟…»
رهبری حزب این عزم را تهنیت گفت و از رادیوی پیک ایران پیشنهاد کرد: «نامِ این نوزاد را نوید بگذارید. او به استقبالِ وظیفه دشواری میرود!»
و بدین ترتیب بود که در دی ماه سال ۱۳۵۴ اولین شماره «نوید» در ۲۲ صفحه منتشر شد.
بعداز پیروزیِ انقلاب ملی ـ دموکراتیک بهمن ۱۳۵۷، رفقای سازمان نوید نیز در تاریخ ۲۶ اسفند۱۳۵۷ آخرین شماره نشریه نوید (شماره ۷۳) را انتشار دادند و در توضیحی نوشتند: «درودِ ما اینبار با بدرود همراه است … و امید که هرگز در میهنِ ما آنچنان شرایطی تکرار نشود که ضرورتِ انتشار نوید و نویدهایِ زیرزمینیِ دیگر را ایجاب کند.…»
نگارنده بهخاطر میآورد که نسخه کاغذی و صحافی شده از چنین مجموعه ارزشمند و ماندگاری در سالهای فعالیت علنی حزب ۶۱ـ۵۷ از سوی حزب انتشار یافته بود اما در سالهای اخیر، جز سایت اسناد اپوزیسیون ایران، تاکنون هیچیک از سایتهای هوادارِ حزب موفق به گردآوری همه شمارهای آن نشده بودند و یا نگارنده از آن بیاطلاع است. هماکنون و به همّتِ انتشارات حزب توده ایران، مجموعه کامل نشریه نوید (از شماره ۱ تاریخ دی ماه ۱۳۵۴ تا شماره ۷۳ اسفند ماه۱۳۵۷) در فرمتِ فایلهای pdf و بهصورت فشرده zip file گردآوری و در صفحه اول سایت مربوطه بارگذاری و بازنشر یافته است که همه رفقا و علاقمندان را به دانلود و بازخوانی این مجموعه ارزشمند دعوت مینمایم.
در خاتمه این نوشتار و بههمین بهانه، سِزَنده این است که یادی نیز بکنیم از «رحمان هاتفیس که با رفتنش، دیدگانِ همه مردم ایران را «پُرآب کرد».…
بههمین مناسبت، مطلب و منظومهای را که نعمت ناظری (یکی از روزنامهنگاران و سندیکالیستهای قدیمی ایران که در سالهای پیش از انقلاب در روزنامه اطلاعات فعالیت مطبوعاتی داشت)، درسوگِ رحمان هاتفی نوشته و سروده، بههمراه طرحی از چهره رحمان هاتفی «به روایت اردشیر مُحَصّص» را از نظر میگذرانید:
بهیادِ صدها چون رحمان …
«بیست وهشت سال پیش، در یکی از روزهای آبان ماه ۱۳۶۲ بود که از دوستی مطبوعاتی شنیدم که در مراجعهٔ شکوه خانم، همسر رحمان هاتفی، به زندان اوین برای دیدار با وی، لباسهای خونین شوهرش را به او تحویل دادهاند و گفتهاند که وی با بریدن رگهای مچِ دستش خودکشی کرده است ـ سخنی که بهراستی بیپایه است. در همان روزها بود که منظومهٔ «بهیاد صدها چون رحمان» را در سوگ آن زندهنام سرودم. چندی بعد، در چهلمین روز اطلاع از فقدان آن جاویدنام، در محفلی اندکشمار از دوستان و رفیقان مطبوعاتی برای نخستین بار، و اشکریزان این منظومه را خواندم. همه با هم گریستیم. بعدها معلوم شد که رحمان هاتفی، روزنامهنگار برجسته و سردبیر «کیهان»، که با نام «حیدر مهرگان» فعالیت سیاسی میکرد، در تیرماه همان سال ۶۲ در زندان به شهادت رسیده بود.»
«رحمان» برفت و دیدهٔ ما را پُر آب کرد
واندر شرارِ غم، دلِ ما را کباب کرد
در رمز بود «حیدر» و در راز «مهرگان»
آخِر به رمز و راز برفت و شتاب کرد
آباد بود محفلِ ما از وجودِ او
آوخ چه شد که محفلِ ما را خراب کرد
«کیهان» نوشت و بوتهٔ نقدش رواج داد
مسواره تفت و تفتهٔ آن زرّ ناب کرد [۱]
رزمنده بود و نیشِ قلم را به کار برد
مشروطه را به سبکِ دِگر فتحِ باب کرد [۲]
عشقی به دل نداشت جز آزادیِ وطن
دردا که غول، پیکرِ او را مُذاب کرد
در راهِ عشق، گم شدگان را فرو گذارد
سر را فدایِ مَقدَمِ آن مُستَطاب کرد
هرگز نکرد بادهٔ افسون بر او اثر
ساغر شکست و ساقیِ فاجر جواب کرد
آخِر فنا نشد، نه به اعدام، نی به تیر
اسطوره وار تیرِ عدم را حباب کرد
معلومِ کس نشد که کجا خفته است او
حتیٰ عِسَس نگفت کِی او را به خواب کرد
بی عشقِ آن شهیدان، هرگز نمیتوان
ناظر نشست و باقیِ عمرش حساب کرد
«رحمان» به دستِ غول، دریغا عذاب شد
باید که جانِ غولان، یکسر مذاب کرد
ماتم گرفت طبع ضعیفم در این مُقام
نظمم گسست و رویِ سخن در نقاب کرد
اما، فرا جهید و به آغاز رفت و گفت
«رحمان» برفت و دیدهٔ ما را پُر آب کرد …
نعمت ناظری، نقل از نشریه «شهرگان»
[۱] اشاره است به مقالههای ناب و پُرخوانندهٔ رحمان هاتفی در روزنامهٔ «کیهان» که وی سردبیرش بود. این مقالهها به نقد شعر و نثر و دیگر آثار هنری شاعران و نویسندگان و هنرمندان زمانه اختصاص داشت.
[۲] اشاره است به این که «رحمان» تحریر و تألیف تاریخ مشروطهٔ ایران را، با دید تازهای، به چند «باب» رسانده بود که «غول ددمنش» او را بازداشت کرد. این چند باب ناتمام بعدها به صورت کتابی بهنام «انقلاب ناتمام» به سال ۱۳۸۰ توسط انتشارات حزب تودهٔ ایران به چاپ رسید.
لینک مستندات مقاله
1- لینک دانلود مستقیم “مجموعه کامل نشریه سازمان نوید” از سایت حزب توده ایران:
https://www.tudehpartyiran.org/images/mardom/navid/Navid-nr_1_%20to_73.zip
2- لینک اولین شماره نوید در 22 صفحه (دیماه1354) ازسایت اسناد اپوزیسیون ایران:
http://iran-archive.com/sites/default/files/sanad/hezbe_toode-navid-01.pdf
3- لینک آخرین شماره نوید(شماره73 تاریخ 26اسفند1357) ازسایت اپوزیسیون ایران:
http://iran-archive.com/sites/default/files/sanad/hezbe_toode-navid-73.pdf
4- لینک اولین شماره پرسش و پاسخ(مهرماه1358)-توضیحات رفیق زنده یاد کیانوری درباره سازمان نوید- ازسایت اسناد اپوزیسیون ایران:
http://iran-archive.com/sites/default/files/sanad/hezbe_toode-porsesh_o_pasokh-1358_07_001.pdf
5- لینک مطلب و سروده رفیق نعمت ناظری درباره رحمان هاتفی(انتشار درآبان 1390) نقل از سایت نشریه شهرگان:
https://shahrgon.com/%D8%A8%D9%87-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D8%B5%D8%AF%D9%87%D8%A7-%DA%86%D9%88%D9%86-%D8%B1%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%86/
6- لینک مطلب سایت حزب توده ایران به مناسبت درگذشت رفیق نعمت ناظری- به نقل از «نامه مردم» شماره ۱۰۴۰، ۲۰ آذرماه ۱۳۹۶:
https://www.tudehpartyiran.org/2013-11-28-19-45-55/3716-1040-8-6-5
https://www.tudehpartyiran.org/images/mardom/1040.pdf
توضیح اینکه رفیق نعمت ناظری در اواخر دهه 1370 به خارج از کشور مهاجرت کرد و منظومه “دررثای به آذین” را نیز در سوگ و به احترام آن زنده یاد سروده است. رفیق نعمت درسالهای مهاجرت در تهیه واژه نامه ها و فهرستِ اَعلام و ویراستاری برخی از کتابهای منتشرشده حزب ازجمله باز انتشارِ کتبِ زنده یاد احسان طبری، حماسه داد (رفیق جوانشیر)، واژه نامه سیاسی (رفیق ناظمی)… به انتشارات حزب یاری می رساند و دربیش از 70 سال از عمر خود، یک کمونیستِ سربلند، یک مبارزِ پیگیرِ راه سوسیالیسم و یک “توده ای” باقی ماند.
راهِ همه رفقای نامبرده پر رهرو باد!