دوران شوروی را بهیاد دارند و منتظرند
حدود سی سال از تلاش رهبران کشور که در کمیته اضطراری برای نجات اتحاد شوروی از نابودی جمع شده بودند، میگذرد. در آن دوران روزنامههای کشور مقالات، پژوهشها، مباحثات بسیاری را منتشر میکردند که در آن دلایل و موجبات بزرگترین تراژدی کشور سوسیالیستی که گرفتار بلیه و شکست شده بود را نشان میداد. در کشور ما در عمل همه شرکتکنندگان کمیته اضطراری کشور موفق عمل نکردند. بهطور کلی تصویر روشن است. اما مسأله درک نابودی تا آخر حکومت مردمی است و مهمتر از همه اینکه مردم این مسئله را نمیتوانند بپذیرند. عذر و بهانههای زیادی وجود دارند، اما یک چیز مسلم است و آن اینکه شعارها و وعدههای براندازان، شعارهایی که تحت آن اتحاد شوروی فروپاشید، اکنون در جامعه بهعنوان یک فریب بزرگ تلقی میشوند. و در تمامی این سالها تبلیغات ضدِ شوروی نه تنها قطع نشد، بلکه هرچه بیشتر در گفتارها و نوشتهها، در کتابهای درسی و فیلمها و در بیاعتبار کردن مداوم گذشته شوروی متنوعتر شدند.
شایان توجه است که: تاریخ یادبود پیروزی ضدِ مردمی مرتبط با اوت سال 1991 هنوز در آگاهی ملی مردم ریشه ندوانده است. برای نمونه بیش از نیمی از روسها نمیدانند که 22 آگوست روز پرچم برگزار میشود (۱). مخصوصاً در همین روز در سال 1991 پرچم سه رنگی بر بالای خانه اتحاد جماهیر شوروی و شورای شهر مسکو برافراشته شد. یک چهارم روسها کلاً نمیدانند که پرچم روسیه چگونه بهنظر میرسد. ازجمله مامورین دولتی. بیهوده نیست که آنرا متناوباً روی اسناد بهطور نادرست ترسیم و نشان میدهند. بسیاری افراد اسامی سه جوانی را که در آن روزها هلاک شدند را نام میبرند ـ ایلیا کریچفسکی، دیمیتری کومار و ولادیمیر اوسوف ـ دشوار است گفته شود که چقدر آگاهانه آنها با اقدامات خود به نابودی کشور ما کمک کردند. با این حال با خواست وقیحانه «میخاییل گارباچف» ویرانگر و خائن اصلی کشور، به آنها لقب قهرمان اتحاد شوروی اعطاء شد. گذشته از این آیا این سه جوان واقعا چنین ویرانگر بودند؟ یا مبلغین ضدِ شوروی از مرگ غمانگیز آنها استفاده کردند؟ دیمیتری کومار 23 ساله بود و در طول خدمت خود در افغانستان مدال «شایستگی نظامی» را دریافت کرده بود. وی در راهپیماییهای آن روزها شرکت نکرد، اما پس از شنیدن فراخوان «آلکساندر روتسکوی» برای دفاع از کاخ سفید به آنجا رفت. مسنترین فرد کشتهشده در این جریان «ولادیمیر اوسوف» 37 ساله است، مردی با شرح حال بسیار در دوران شوروی. در شهر «ونتسپیلس» (لتونی) در یک خانواده نظامی متولد شده بود. مدرسه را در «مگادان» به اتمام رساند. آموزشگاه تخصصی کشاورزی در ایالت «برست» بلاروس را تمام کرد. بهگفته شاهدان عینی «اوسوف» به کمک مردی میشتابد و روی خودروی جنگی پیاده نظام پریده و سعی میکند برزنت شکاف دیدبانی آنرا بپوشاند. بدین ترتیب او بسیاری را نجات داد، اما خود در اثر اصابت گلولهای در گذشت.
تاریخ البته حالات ذهنی را نمیشناسد. اما کلاً تصور اینکه آنها و معمار 28 ساله «ایلیا کریچفسکی» بعد از سه سال دوباره در خانه شوراها میبودند دشوار نیست. تازه در آن زمان هم دولت شوروی وجود نداشت. از این رو تانکها به دستور«یلتسین» بهطور مستقیم پارلمان روسیه را که بر فراز آن نه پرچم سرخ کشور که بر فاشیسم پیروز شد بلکه همان پرچم سه رنگ برافراشته بود، نشانهروی کردند. و نه سه بلکه صدها و صدها انسان کشته شدند. با این وجود روسها محروم از کار، پسانداز، حقوق و بازنشستگی، به آش درهم جوشی از جنایت و درگیریهای قومی پرتاب شدند و انتظار داشتند که مزایای دولت شوروی بهخودی خود باز خواهد گشت. تنها سوسیس مانند غرب دویست گونه خواهد بود. بدین ترتیب در سال 1994، 36 درصد افراد مصاحبه شده توسط مرکز جامعهشناسی «لوادا» به زمامداری برژنف ارزش زیاد قائل شدند، و 33 درصد مطمئن بودند که این دوران «چیز خاصی را بههمراه نداشته است». اما آنطورکه گفته میشود سالها همه چیز در جای خود قرار داشت.
بیش از یک ربع قرن روسیه به حساب بیشترین دستاوردهای اجتماعی اتحاد شوروی زندگی میکند که نه تنها برنگشتهاند بلکه کمتر و کمتر هم میشوند و به صفر میرسند. آیا به این علت نیست که در سال 2019 بیش از نیمی از کسانی که معتقد بودند: دوران برژنف «بهتر از بد» بوده است. نتایج گویا مرکز «لوادا» (بزرگترین موسسه نظرسنجی مستقل در روسیه. مترجم) انجام شده در چارچوب برنامههای تحقیقاتی طولانی مدت «انسان ساده شوروی»، چیز کمی نیست. آنطور که معلوم شد، روسها به حکومت شوروی سالهای دهه 1970 و آغاز سالهای دهه 1980 بسیار بهتر برخورد میکنند تا حکومت کنونی و پوتین. مهمترین ویژگی متمایز حکومت شوروی که شرکتکنندگان نظرسنجی به آن اشاره کردند چنین است: نزدیکی به مردم (29 درصد)، نیرومندی و اقتدار آن (25 درصد)، منصفانه بودن آن (22 درصد). دولت کنونی روسیه بهعنوان جنایتکار و فاسد (41 درصد)، دور از مردم و بیگانه (31 درصد)؛ بوروکراتیک (24 درصد) درک میشود. و هیچیک از «سیاست خارجی میهنی پوتین» قادر به پنهان کردن مسیر ضدِ اجتماعی نیست. دقیقاً چنین ارزیابیهایی به این سیاست و خط مشی هم در سال 2008، در اوج ثبات پوتین و هم در سالهای 2014 و 2015 بهدلیل سرخوشی از بازگشت کریمه ارائه شدند. همه چیز کاملاً منطقی است. در اتحاد شوروی تأمین حقوق بازنشستگی، آموزش عالی، سیستم مراقبتهای بهداشتی پیشرفته وجود داشت. اکنون شهروندان حتی از آنچه که در دهه 90 باقی مانده بود محروم هستند. سن بازنشستگی افزایش یافت، بیمارستانها و کلینیکها تقریباً تا سطح سال 1913 «بهینه سازی شدند». آکادمیعلوم روسیه از بین رفت، از علوم برجسته شوروی شاخ و پایی باقی مانده است. والدین اگر الیگارشی و بوروکرات نباشند، در اینصورت انسان جوان هیچ چشماندازی برای رشد و عرضه خود ندارد. و جوانان حتی آنهایی که در دوران پس از شوروی متولد شدهاند چنین احساسی دارند. سئوال دیگر مرکز «لوادا» چنین است: بهنظر شما چه چیزی خاص و خودویژه است برای آن مسیر تاریحی که براساس آن کشور ما دردوران حکومت شوروی پیش رفته بود؟». پنچ خطوط اصلی که نمایندگان همه نسلها برگزیدند چنین است: «مواظبت دولت از مردم عادی» ـ 59 درصد؛ «نبود درگیریها بین ملتها، دوستی مردم» ـ 46 درصد؛ «رشد موفقیتآمیز اقتصاد، نبود بیکاری» ـ 43 درصد؛ « بهبود مستمر زندگی مردم» ـ 39 درصد.
این آن چیزی است که امروز برای شهروندان مهم است (آن چیزی که از دست رفته است). درصد بسیار کمتری از مصاحبهشدهها که به الگوها و کلیشههای ضدِ شوروی اشاره کردند چنین است :« صفها، کمبودها، کارتها» ـ 24 درصد؛ «انزوای کشور از جهان خارج، عدم توانایی سفر به خارج کشور و بازگشت به کشور» ـ 17 درصد؛ « پیگرد و آزار دگراندیشان و مخالفان، کنترل «کا.گ.ب بر همه» ـ 13 درصد. تکرار میشود، که نتایج نظرسنجیها چندان از نظر سنی تفاوتی ندارند. همینطور آن کسانی که در دوران حکومت شوروی بزرگ شده و زندگی کردهاند و هم آن کسانی را که بعداً بهدنیا آمدهاند در نظر گرفته شدهاند. و این بدان معنا است که سوسیالیسم و آرمانهای کمونیستی که «لیبرالها» چنانکه آرزو داشتند آنرا در اوت سال 1991 بخاک بسپارند هنوز زنده است، و اطمینان اعضای کنگره آمریکا به «یلتسین» مبنی براینکه او آخرین میخ را کوبیده است، یاوهسرایی بیش نیست. سوسیالیسم ـ نه تنها برای گذشته بلکه برای آینده کشور ما است. اگر که ما میخواهیم روسیه آینده بزرگی داشته باشد.
(1) در تاریخ 20 اوت 1994 یلتسین رئیسجمهور روسیه با صدور فرمانی «روز پرچم دولت روسیه» را اعلام کرد. روز پرچم برای تجلیل از 22 اوت به افتخار احیای پرچم تاریخی روسیه در رویداد سال 1991 تعیین شد. این روز روز پرچم دولت فدراسیون روسیه و یکی از تعطیلات رسمی روسیه است. (مترجم)