انتقاد از تحریریهٔ «مهر»: انتشار برخی اسناد مضر است!

نظر زیر از طرف رفیق عزیزی با نام «بهادر» بهدست ما رسیده است که عیناً به اطلاع خوانندگان «مهر» میرسانیم. تیتر بالا از تحریریه است.

«رفقای عزیز سردبیری «مهر»!   

قبل از هر چیز میخواهم همدلی عمیق خود را با هدفی که در پیش گرفتهاید، یعنی وحدت اصولی تودهایها در حزب تودهٔ ایران، بیان و برایتان آرزوی موفقیت کنم. اما در مورد بیان تاریخچه، نکاتی بهنظرم میرسد که مایلام با شما و سایر رفقایی که دل در گرو وحدت حزب دارند، در میان بگذارم.

۱ـ بهطور کلی با انتشار اسنادی که با توهین و تحقیر صریح یا ضمنی حزب باشند، حتی با بهترین و شریفترین انگیزهها، مخالفم و انتشار آنها را نه تنها در جهت وحدت حزب تلقی نمیکنم، بلکه مضر میدانم. بهعنوان مثال، انتشار نامهٔ رفیق فقید شاندرمنی که با خیرخواهی تمام نوشته شده اما در واقع، چیز سالمی از حزب بهجا نگذاشته است. خواننده و هوادار جدید بیخبر از همه جای حزب و این ماجراها با خواندن چنین نامههایی، چارهای ندارد جز آنکه نتیجه بگیرد، انقلابیون و مبارزان حزب از سال ۶۴ به این سو از رهبری آن بهکلی جدا هستند و تأثیری هم بر آن رهبری ندارند. یعنی رهبری آن یک چیز است و بدنۀ آن یک چیز دیگر. چه چیز؟ هاج و واج میماند.

۲ـ تجربه نشان داده است که رفقای تودهای، هم از لحن و هم محتوای تند و متناقض و افراطی چنین نامههایی ـ حتی با پذیرش موضع کامل انتقادی آنها ـ خوششان نمیآید. بهویژه نامهها و اسنادی که خواه ناخواه همه چیز را زیر سؤال ببرند، مثل نامهٔ رفیق فقید شاندرمنی. شخصاً که کاملاً طرفدار گفتگوی رفقا در فضایی باز و دمکراتیک برای وحدت حزب بوده و هستم، با خواندن چنین نامههایی معتقد شدهام که انتشار چنین نامههایی در کنار روشنیبخشیشان از حقایق موجود، مخرب هم هستند. چنین رفقایی ضمن انتقاد، هیچ جای سالمی در حزب باقی نگذاشتند و چه بسا که عمداً چنین کردند تا چیزی پشت سرشان باقی نماند، از جمله فرهاد فرجاد و محمد آزادگر. اگر  حزب ما چنان بود و هست که رفیق شاندرمنی و اشخاصی همچون محمد آزادگر و فرهاد فرجاد گفتند و میگویند ـ که قطعاً چنین  نیست ـ در اینصورت، تلاش «مهر» هم برای وحدت، بیفایده بهنظر خواهد رسید.

۳ـ موضعگیری ادمین «مهر» در مورد نامهٔ رفیق شاندرمنی، هم کافی نبود و هم مبهم بود. اولاً که چنین نامهای نباید بهطور کامل منتشر میشد، ولی وقتیکه تصمیم به انتشار آن گرفته شد، باید جنبههای منفی نامه بهطور جدیتری نقد میشد. در واقع باز انتشار چنین نامههایی، در کنار روشنگری آنها، به احتمال زیاد، تأثیر بدی بر هواداران حزب  بهویژه جوانان هم خواهد داشت. بهنظرم ادمین «مهر» میتوانست به انتخاب فرازهایی از آن که با انتقاداتاش همسو بود، اکتفا کند و انتقادات خود بر آن نامه را هم بهطور کامل بیان کند.

۴ـ ادمین «مهر» بهعنوان رفقایی باتجربه باید به کامنتهایی که در گذشته دریافت و منتشر کردهاند، از جمله نظر رفقایی مثل جواد و بینام آشنا که آنها را از انتشار مطلب تند و زننده بر علیه حزب حتی بهصورت غیرمستقیم برحذر داشتند، دقت بیشتری کنند.

 ۵ـ توجه داشته باشیم که جو داخل کشور، تا حدود زیادی با جو خارج کشور فرق دارد. در خارج از کشور، گروههای سیاسی بهجای انتقاد رفیقانه، یکدیگر را میکوبند و له میکنند و در این کوبیدنها گاهی روی سازمانهای ضدکمونیستی و سازمانهایی چون سیا را هم سفید میکنند. اما توجه داشته باشید که  شخصاً کسانی را میشناسم که با پذیرش سایت «مهر» و مواضع درست آن، دیگر جرأت نمیکنند مطالب تاریخچه را بخوانند، چون میترسند تصویر حزب در ذهنشان مخدوش شود و نمیخواهند که چنین شود!! تودهایها حزبشان را واقعاً و خیلی رومانتیک  دوست دارند و حتی به آن عشق میورزند، بهویژه اشخاص بزرگی در میان نویسندگان و هنرمندان و نسلهای قبلی. برای عدهٔ زیادی از تودهایها، حزب راهنمای کامل است.

۶ـ کار رفقای «مهر»، بسیار بسیار ظریف و شبیه راه رفتن بر لبه تیغ است. از سویی  بیان تاریخچه و مطالب سایت باید با چنان ظرافتی پیش رود که «مهر»، هرگز متهم به شکستن سیمای حزب نشود. در همین جا بگویم  که بهزعم برخی از هواداران، این اتفاق با بیان تاریخچه میافتد که من با آن موافق نیستم اگر این کار درست انجام شود. از سوی دیگر رفقای ادمین «مهر» نمیتوانند حقیقت و سرنوشت حزب را یکسره فدای احساساتگرایی رفقای تودهای کنند و از انتقادها و بیان حقایقی که آگاهی از آنها برای تودهایها لازم است، صرفنظر کنند. چه بسا رفقای منتقدی که در گذشته و حال، چنین کاری را دشوار یافته و بههمین خاطر سکوت را بر انتقاد ترجیح داده و منفعل شدند. واقعاً راه رفتن بر لبهٔ تیغ مشکل است. این نکته بسیار قابل تأملی است که خواهان جلب توجه رفقای ادمین «مهر» به آن هستم.

۷ـ با هرگونه محافظهکاری و سکوت و مماشات در قبال کاستیها در حزب مخالفم و سلامت یک حزب لنینی را درگرو انتقاد و انتقاد از خود اعضای آن از صدر تا ذیل میدانم. اضافه میکنم، در شرایط فعلی که رفقای رهبری حزب، سالهای طولانی است که راه را بر انتقادها بسته و رویهٔ نادرست اخراج را در پیش گرفتهاند، بیان انتقادات اصولی و سازنده از طریق سایت «مهر» و توسط رفقای تودهای خواهان وحدت را کاملاً  ضروری میدانم. اما بپذیریم که حفظ اصولیت در دو سر طیفی که یکی بههیچوجه انتقاد را نمیپذیرد و دیگری تا مرز انحلالطلبی کامل حزب پیش میرود، واقعاً مشکل است.

امیدوارم رفقای «مهر» که داوطلبانه در این مسیر ستودنی گام نهادهاند با تعهد و مسؤولیت فراوانی که خود اعلام کردهاند بهخوبی از عهدهٔ انجام آن برآیند. مطمئنم که رفقای «مهر» خواهان حزبی قدرتمند با سیمایی انقلابی هستند و در عین انتقاد اصولی، با تجربیاتی که دارند از مخدوش شدن چهرۀ حزب، تحت هر عنوانی، ممانعت خواهند کرد.

زنده باد حزب تودهٔ ایران ،حزب طبقه کارگر ایران!
۲۰ اسفند ۱۳۹۲»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *