هر «چپ»ی ادامهدهندهٔ راه حزب کمونیست ایران نیست!
در چنین شرایطی که دشمن طبقاتی میکوشد تا حزب تودهٔ ایران و هر شکل از تفکر سوسیالیستی و کمونیستی را از ذهن تودهها پاک کند، برای هرکس که قلبش برای طبقهٔ کارگر ایران میطپد بسیار امیدوارکننده است که هیأت سیاسی اجرایی حزب تازه بنیاد «چپ » ایران، مدتی کوتاه پس از برگزاری کنگرهٔ مؤسس حزب، لازم دیده است که طی اعلامیهای دست به بزرگداشت حزب کمونیست ایران بزند و تاریخ مبارزات انقلابی آن را برشمرد.* اما متأسفانه این امیدواری بهسرعت با خواندن متن اعلامیه بهیأس بدل میگردد و روشن میشود که منظور از آوردن عبارت «صد سال مبارزه برای آزادی و سوسیالیسم در ایران» در سرتیتر اعلامیه، نه بزرگداشت تاریخ صدساله جنبش کمونیستی ایران، بلکه جهش از روی تاریخ صد سالهٔ جنبش پس از سرکوب حزب کمونیست ایران و وصل کردن مستقیم حزب کمونیست ایران به حزب نوپای چپ است. بهعبارت دیگر، فراری است حساب شده به جلو با هدف میراثخواری از حزب کمونیست ایران از طریق بیرنگ کردن نقش حزب تودهٔ ایران در این تاریخ صد ساله و معرفی خود بهعنوان ادامهدهندگان راه حزب کمونیست ایران.
هفتاد و نهمین سالروز حزب تودهٔ ایران، حزب طبقهٔ کارگر ایران، را در شرایطی جشن میگیریم که جنبش کارگری ایران و حزب سیاسی آن هدف خصمانهترین و وحشیانهترین سرکوبهای تاریخ معاصر کشور قرار دارند. تاریخ مبارزات خلقهای جهان بهتکرار نشان داده است که هر چرخش بهراست حکومتها در راستای منافع سرمایهٔ بینالمللی یا سرمایهداران بزرگ داخلی، بدون استثناء با یورش و سرکوب وحشیانهٔ احزاب کارگری و کمونیستی همراه بوده است. ما در تاریخ کشور خود سه نمونه مشخص از این سرکوبها را در قالب سرکوب وحشیانهٔ حزب کمونیست ایران و سپس حزب تودهٔ ایران تجربه کردهایم، که بهای سنگین آن را بهناچار طبقهٔ کارگر و دیگر زحمتکشان کشور پرداختهاند و هنوز نیز در حال پرداختن آن هستند.
یورش به حزب تودهٔ ایران در سال ۱۳۶۱ طبقهٔ کارگر و زحمتکشان ایران را از حضور فعال و مؤثر حزبی محروم کرد که طی تنها چهار سال پس از بازگشت رهبری تبعید شدهٔ آن از خارج از کشور نقشی تعیین کننده در شکل دادن به تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سالهای اولیهٔ پس از انقلاب ایفاء کرد. این حزب تودهٔ ایران بود که رهبری انقلاب را به گنجاندن اصل ۴۴ در قانون اساسی قانع کرد و جلوی تصویب یک قانون کار ارتجاعی را گرفت. این حزب تودهٔ ایران بود که با ترویج ایدئولوژی مارکسیسم ـ لنینیسم و توضیح کاربرد علمی آن در شرایط مشخص ایران، بخش بزرگی از نیروهای چپ ایران را از گرایشات مائوئیستی و دیگر انحرافات ایدئولوژیک دور ساخت و آنها را به سمت نزدیکی با جنبش جهانی کمونیستی و خانواده احزاب کارگری و کمونیستی جهان هدایت نمود. این حزب تودهٔ ایران بود که پس از فتح خرمشهر، شجاعانه با ادامهٔ جنگ با عراق مخالفت کرد و بهای سنگین این دفاع جسورانه خود از منافع ملی مردم ایران را با تحمل وحشیانهترین سرکوبها، شکنجهها و اعدام رهبران برجستهٔ خود پرداخت.
با سرکوب حزب تودهٔ ایران، جنبش کارگری ایران از حضور رهبری آگاه و هدایتکنندهٔ خود محروم شد و گامبهگام امتیازات بهدست آمده در روند انقلاب را از دست داد. جلوگیری از حضور مستقیم حزب تودهٔ ایران در عرصهٔ مبارزات روزمرهٔ مردم ایران در داخل کشور یکی از عوامل تعیینکنندهای است که تداوم حاکمیت ارتجاع را بر میهن ما تضمین میکند. بیهوده نیست که هر ساله، با نزدیک شدن تاریخ سرکوب حزب تودهٔ ایران، بلندگوهای سرمایهداری جهانی و همتایان داخلی آنها بهشکلی تبآلود به طیف گستردهای از تبلیغات علیه حزب دامن میزنند و میکوشند با تکرار اتهامات بیپایهٔ همیشگی بهشیوهٔ «گوبلز»، تصویری منفی را از حزب تودهٔ ایران در ذهن تودهها حک کنند.
در چنین شرایطی که دشمن طبقاتی میکوشد تا حزب تودهٔ ایران و هر شکل از تفکر سوسیالیستی و کمونیستی را از ذهن تودهها پاک کند، برای هرکس که قلبش برای طبقهٔ کارگر ایران میطپد بسیار امیدوارکننده است که هیأت سیاسی اجرایی حزب تازه بنیاد «چپ » ایران، مدتی کوتاه پس از برگزاری کنگرهٔ مؤسس حزب، لازم دیده است که طی اعلامیهای دست به بزرگداشت حزب کمونیست ایران بزند و تاریخ مبارزات انقلابی آن را برشمرد.* اما متأسفانه این امیدواری بهسرعت با خواندن متن اعلامیه بهیأس بدل میگردد و روشن میشود که منظور از آوردن عبارت «صد سال مبارزه برای آزادی و سوسیالیسم در ایران» در سرتیتر اعلامیه، نه بزرگداشت تاریخ صدساله جنبش کمونیستی ایران، بلکه جهش از روی تاریخ صد سالهٔ جنبش پس از سرکوب حزب کمونیست ایران و وصل کردن مستقیم حزب کمونیست ایران به حزب نوپای چپ است. بهعبارت دیگر، فراری است حساب شده به جلو با هدف میراثخواری از حزب کمونیست ایران از طریق بیرنگ کردن نقش حزب تودهٔ ایران در این تاریخ صد ساله و معرفی خود بهعنوان ادامهدهندگان راه حزب کمونیست ایران. این بخش از جملهٔ پایانی اعلامیه در این رابطه بسیار گویا است:
«ما با اعلام وفاداری و باور به ارزشها و آرمانهایی که از صد سال پیش تاکنون نیروهای چپ در ایران دنبال کردهاند … اعلام می کنیم که: پرچم برافراشته شده توسط حزب کمونیست ایران، بعد از یک قرن، همچنان در اهتزار است و در اهتزار خواهد ماند!»
به عبارت دیگر، چنین القا میشود که گویا این «حزب چپ ایران» است که اکنون پرچم حزب کمونیست ایران را برافراشته نگهداشته است. اما، چنین ادعایی نهتنها بر ایدئولوژیزدایی از حزب کمونیست ایران و بازنویسی دلخواهانهٔ تاریخ جنبش کمونیستی ایران متکی است، بلکه هیچ سنخیتی با ماهیت و مواضع اعلام شدهٔ حزب چپ نیز که در سند کنگرهٔ آن آمده است ندارد.**
چگونه «چپ» و کمونیسم یکی میشود
این دوستان، برای توجیه چنین ادعایی، دست به همسنگ کردن «چپ» و کمونیسم زدهاند و در اعلامیهٔ خود یک اتاق سراسر آینه برپا کردهاند که در آن بههر سو بنگری عبارت بیشکل و محتوا و غیرایدئولوژیک «چپ» را که به آن رنگ سرخ کمونیسم زده شده، در کنار کمونیسمی که رنگ سرخ آن زدوده شده است، میبینی. این کار در سراسر متن اعلامیه صورت گرفته و ما برای اثبات این نکته ناچار به ذکر بخشهایی از این سند هستیم:
«حزب کمونیست ایران یکی از اولین احزاب چپ در شرق و عضو انترناسیونال سوم بود…. مجموعهی این نیروها[***] بعد از انقلاب اکتبر در روسیه، در «حزب عدالت» گرد هم آمدند که طی سه سال حیات خود توانسته بود شبکهای از ارتباطات با فعالان چپ، کارگری و جنبش های مدنی در شهرهای مختلف ایجاد کند. حزب کمونیست ایران ادامهی «حزب عدالت» در شرایط پسااکتبر بود….
تشکیل حزب کمونیست ایران در ۲ تا ۴ تیرماه ۱۲۹۹ (۲۲ تا ۲۴ ژوئن ۱۹۲۰) در انزلی، گام مهمی در جهت تدوین برنامه برای انجام تحولات اساسی در سپهر سیاسی کشور و تدارک برآمد موثر نیروی چپ در جامعهی ایران بود…..
جنبش کمونیستی و چپ ایران با آموزش از تجربهی این حزب، در همهی صد سال گذشته همواره همچون ققنوسی از زیر آوار سرکوبها، دوباره سر برآورده و طرحی نو در انداختهاست….
میراث بزرگ و پایدار حزب کمونیست ایران برای چپ ایران داشتن برنامه و طرح و نقشه برای آیندهی کشور و تاکید بر اتحاد در صفوف نیروهای چپ برای تاثیر گذاری در تحولات آن است…. تشکیل این حزب گامی مهم در خدمت تبدیل چپ به یک اهرم تغییر در کشور بود. تلاش بی وقفه در جهت متشکل نمودن نیروی کارگر و زحمتکش جامعه … آن ارزش پایداری است که از حزب کمونیست ایران در تاریخ تلاشهای چپ ایران به یادگار ماندهاست….» (همهٔ تأکیدها از ما است)
هدف از این کار، گذاشتن تأثیر روانی بر خواننده برای بهاصطلاح اثبات «پیوند» تاریخچهٔ جنبش کمونیستی ایران با «حزب چپ ایران» است. اما این کار تنها با دستیازی بهچند ترفند امکانپذیر شده است:
۱ ــ ایدئولوژیزدایی از کمونیسم و «چپ»
در طول دهها سال پس از بنیانگذاری حزب کمونیست ایران، هر یک از احزاب و سازمانهای چپ نام مشخص و ایدئولوژی و مشی سیاسی خودشان را داشتهاند، اما این دوستان کوشیدهاند با زدودن همهٔ این تفاوتهای ایدئولوژیک ـ سیاسی، و نسبت دادن صفت «چپ» به همهٔ آنها، آش شوربایی بسازند که در آن مرز ایدئولوژیک میان جنبش کمونیستی و دیگر جریانات سیاسی از میان برداشته شود، و بدین طریق قرار دادن «حزب چپ ایران» در کنار حزب کمونیست ایران ممکن گردد.
۲ـ بازنویسی دلخواهانهٔ تاریخ جنبش کمونیستی ایران و بیرنگ کردن نقش حزب تودهٔ ایران در این تاریخ
ترفند دوم در این راه، استفاده از همین ملغمه ساخته شده در گام اول برای علامت مساوی گذاشتن میان حزب تودهٔ ایران و دیگر جریانات سیاسی تشکیل شده در دهههای چهل و پنجاه زیر عنوان «چپ ایران» و معرفی «فداییان خلق» بهعنوان «مطرحترین» آنها است. به این بخش از بیانیه توجه کنیم:
«چپ ایران در طول تاریخ حزبی خود، از حلقهی ۵۳ نفر حول تقی ارانی و نشریه «دنیا» در دههی دوم، تا حزب تودهی ایران و چند جریان کوچکتر چپ طی دو دههی۲۰ و ۳۰ و دهها جریان دیگر در دهههای چهل و پنجاه و شصت و مطرح ترین آنها فدائیان خلق، خدمات شایانی در سازماندهی مدنی جامعه از خود برجای گذاشته است.» (تأکیدها از ما است)
این دوستان، که در گام اول از حزب کمونیست ایدئولوژی زدایی کردهاند، در گام دوم، پس از قرار دادن حزب تودهٔ ایران در کنار «چند جریان کوچکتر چپ»، رسالت تاریخی تداوم جنبش کمونیستی ایران را از شانهٔ حزب تودهایران برمیدارند و به جریانات «چپ» و پیشاپیش آنها «فداییان خلق» منتقل میکنند. بدین ترتیب، با یک چرخش سادهٔ قلمِ این دوستان، حساب حزب تودهٔ ایران از «حلقه ۵۳ نفر حول ارانی و نشریه دنیا» جدا و این واقعیت که ارانی و کامبخش از سوی انترناسیونال کمونیستی مسؤولیت احیای حزب کمونیست ایران را داشتهاند، و سازماندهی گروه ۵۳ نفر اولین گام و تشکیل حزب تودهٔ ایران، بهعنوان ادامه دهندهٔ راه حزب کمونیست ایران، دستاورد تاریخی آن بوده است، نادیده گرفته میشود، و بدین ترتیب، این واقعیت تاریخی که انترناسیونال کمونیستی نهتنها تجدید سازمان حزب طبقه کارگر ایران را تحت نام و بهشکل حزب توده ایران مورد تأیید قرار داد، بلکه هیچ حزب کمونیستی و حتی فراکسیونی خارج از حزب توده ایران را مجاز نشمرد، آگاهانه از چشمها پنهان میگردد.
تنها بر پایهٔ یک چنین بازنویسی دلخواهانهٔ تاریخ جنبش کمونیستی است که این دوستان امروز به خود حق میدهند «حزب چپ ایران»، و نه حزب تودهٔ ایران، را بهعنوان ادامهدهندهٔ راه حزب کمونیست ایران اعلام کنند.
۳ ـ لیبرالیسم و سوسیال دموکراسی ادامهدهندهٔ راه حزب کمونیست نیست
حتی اگر تمامی این تحریفهای ایدئولوژیک و تاریخی را کنار بگذاریم و فرض کنیم که این دوستان صادقانه بر این اعتقادند که «حزب چپ ایران» ادامه دهندهٔ راه حزب کمونیست ایران است، همچنان با یک سؤال اساسی مواجه خواهیم بود: «حزب چپ ایران» در اعلامیهٔ خود به کدامیک از ارزشها و آرمانهای حزب کمونیست ایران اعلام وفاداری کرده است؟ آیا ماهیت و مواضع اعلام شدهٔ «حزب چپ ایران» هیچ سنخیتی با ماهیت و مواضع حزب کمونیست ایران دارد؟ و آیا پرچمی که این حزب به اهتزاز درآورده است همان پرچم حزب کمونیست ایران است؟ تنها به این بخش از اعلامیه هیأت سیاسی اجرایی «حزب چپ ایران» استناد میکنیم و برخورد به مجموعهٔ نظرات آن را به آینده وا میگذاریم:
«صلح و همبستگی، مدرنیته، سکولاریسم، تجدد، آزادی و دمکراسی و عدالتخواهی در این سرزمین با نقشآفرینی فداکارانه و حماسی نیروی چپ درآمیخته و مبارزان چپ چه جانها که در این راه نگذاشتهاند و چه زجر و زندان و تبعید و مهاجرت اجباری که بهجان نخریدهاند. طلیعهی این راه با نام حزب کمونیست ایران عجین است.» (تأکیدها از ما است)
آیا این فهرست اصول اعلام شده از سوی «حزب چپ ایران» حتی یک گام از مرز لیبرالیسم، و در بهترین حالت سوسیال دموکراسی، فراتر میرود؟ آیا حزب کمونیست ایران خواستار اصول بورژوایی «مدرنیته، سکولاریسم و تجدد» بود و برای این اصول مبارزه میکرد؟ آیا حزب کمونیست ایران یک حزب مارکسیست ـ لنینیست، ضدامپریالیست، انترناسیونالیست و عضوی از خانوادهٔ احزاب کمونیست نبود؟ پایبندی به کدامیک از این اصول در اسناد «حزب چپ ایران» بهعنوان اصول ایدئولوژیک و پایهای آن اعلام شده است که آن را کاندید پرچمداری و ادامه دهندهٔ راه حزب کمونیست ایران میکند؟
متأسفیم اعلام کنیم ما همهٔ این ادعاها را گامی در جهت پنهان کردن چرخش بهراستی میدانیم که پس از ضربه به حزب تودهٔ ایران و برچیده شدن اردوگاه سوسیالیسم گریبانگیر «چپ» ـــ نه فقط در ایران، بلکه در سراسر جهان ـــ شده است، و مواضع «حزب چپ ایران» نیز یک نمونهٔ آشکار آن است. این را تنها میتوان یک اپورتونیسم تاریخی، یک فرار به جلو، برای پوشاندن این چرخش به راست ارزیابی کرد.
ــــــــــــــــــــــــــ
* حزب چپ ایران (فدائیان خلق): صد سال مبارزه برای آزادی و سوسیالیسم در ایران
** ما در فرصتی مناسب سند مصوب کنگرهٔ حزب چپ را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
*** اشاره به سازمانهای ایرانی «اجتماعیون عامیون» در تبریز، «عامیون» در تهران و جمعیت «همت» در قفقاز و ترکستان و آذربایجان.
حزب چپ ایران
از همان ابتدا صاحب نظران گفتند :
جمع شدن وپیوستن وتشکیل کنگره به نام حزب چپ ایران همان پیوستن سازمان های گوناگون فدائیان با چاشنی دموکراسی خواهی بود ، به جای گردهمآیی نیروهای مخالف سرمایه داری در یک حزب مدافع منافع طبقه ی کارگرایران
صفر خان در علت تردید انتشار خاطراتش توسط ناصر کاخساز گفت ما در زندان از شما سوسیالیسم وکمونیسم می شنیدیم پس از این همه شعار حالا به دموکراسی رسیده اید؟