سخنی با رفقای سایت مهر
زمان ـــ
رفقای سایت مهر
دستهای شما را رفیقانه میفشارم. مشاهده و مطالعه مطالب، گزارشات و تحلیلهای سایت شما جزو برنامه مطالعه این تودهای سالخورده بوده و بیشک مانند هر مطالعه و کنکاشی ممکن است واکنشی انتقادی به همراه داشته باشد. امیدوارم آن را رفیقانه جدی تلقی کرده و در صورت لزوم پاسخ دهید.
(الف): در مورد انتشار نامههای سه نفر از رفقای غایب، چون نظرات انتقادی ابراز شد فقط به این اکتفا میکنم که چنانچه خود رفقا تمایل به افشای نامههایشان داشتند میتوانستند جهت درج و انتشار آن در جراید اقدام کنند که خوشبختانه این کار را نکردند. بنابراین اقدام رفقای سایت مهر را در بازکردن و انتشار نامهها اصولی و منطقی نمیدانم.
(ب): پاسخ رفیق کامران را به رفیق بهادر خواندم. متأسفانه ایشان در پاسخگویی (ظاهراً بهعلت عدم تمرکز که خودشان اظهار کردند) جانب احتیاط را رعایت نکرده و خیلی احساسی برخورد کردند و اظهار داشتند دیگر زمان «لاپوشانی» گذشته است در صورتیکه باید بدانند رازداری اسرار درون حزبی لاپوشانی نیست، انظباط حزبی و احترام به اصل سانترالیسم دموکراتیک است.
گفت و گوها و ابراز دیدگاههای انتقادی باید با پاسداشت و بهرسمیت شناختن تفاوت دیدگاهها فقط و فقط با هدف دستیابی به انسجام انجام گیرد نه تفرقه و جدایی. متأسفانه شما در تحلیل شعار «سرنگونی …» بدون توجه به وضعیت و شرایط سیاسی جامعه که ظرفیت پاسخگویی دو طرف ندارد، نکات کلی و پایههای علمی مارکسیستی را طوری در بیان رد این شعار بکار بردید که نتیجه آن برای اکثر خوانندگان بدبینی، سردرگمی و ناامیدی بار آورده و میآورد (مانند: نظام، رژیم، طبقه، قشر، دولت و جایگاه و عملکرد روحانیت) که علیرغم خواست شما متن دفاعیه از جمهوری اسلامی و ولایت فقیه را انعکاس میدهد. دوستان عزیز، نقص عمده نوشتههای شما درباره بحران حزب در روشن ساختن قضایا عبارت است از فقدان تقریباً کامل تجزیه و تحلیل صورتجلسههای حزبی که آن هم به شرایط حاکم بر جامعه مربوط میشود. رفقای عزیز، روحانیون دولتی که از قدرت اجتماعی و حق اخذ هر نوع امتیازی برخوردارند بهعنوان مقامات مافوق جامعه قرار گرفتهاند و دیگر آن احترام داوطلبانهای که در جامعه سنتی برای آنان وجود داشت برایشان کافی نیست. قوانین ویژهای درباره قداست و مصونیت مقام روحانیت دولتی وضع میشود. این دولت، دولت طبقهای است که دارای سلطه اقتصادی و سیاسی است و وسایل نوینی برای سرکوب و استثمار طبقات ستمکش بدست آورده و میآورد.
شعار سرنگونی یک خواسته مبارزاتی است و برای رسیدن به آن از همه شیوههای مبارزاتی بر اساس شرایط جامعه میتوان استفاده کرد. متأسفانه در تحلیل شما عنوان شد که حزب توده ایران «بدون توجه به شرایط جامعه و … اعلام جنگ پارتیزانی و خیابانی داده است.» در صورتیکه باید بدانید که حزب توده ایران شیوههای مبارزه را هیچوقت مجرد انتخاب و اعلام نکرده است. حتی با توجه به شرایط سالهای انقلاب «مشی اتحاد و انتقاد» را اعلام و عمل کرد. سؤال این است آیا شما هنوز هم به مشی اتحاد و انتقاد در این شرایط اعتقاد دارید؟
من معتقدم آن دیدگاههای مشترک را که بین روحانیت و دیگر قشرها و طبقات عنوان کردید در جامعهای صدق میکند که دین از حاکمیت و قانون گزاری جدا باشد.
در پایان رفیقانه پیشنهاد مینمایم:
۱ـ مسائل و مطالب ارزشمند نظری مارکسیسم –لنینیسم باید در فرصت بهتر و درشرایط کنگره حزبی مناسب مطرح شود.
۲ یادآور میشوم آنها (مخالفین، وزارت اطلاعات و …) از ملاحظه مشاجرات شما زهرخند زده و دهنکجی میکنند و بهطور مسلم برای مقاصد خویش استفاده میکنند. کار را به جایی ختم نکنید که صرفاً آلت دست آنان شوید.