اسرائیل مسئول اصلی ناآرامیها و جنگ در منطقه است
تحریریهٔ سایت «۱۰ مهر» ــ
بیثباتسازی افغانستان بهمعنی مشکلاتی برای کشورهای همسایه است … پیامدهایی که میتواند برای منطقه در پیش باشد، باید آنرا به حساب محاسبات عمدی ایالات متحده گذاشت. افغانستان بیثبات و اسلامگرا سالها دو رقیب اصلی ایالات متحده، روسیه و چین را مشغول خواهد کرد. علاوه بر این، پروژه چینی «جاده ابریشم جدید» ممکن است مختل شود. در همین حال، نیروهای آمریکایی مانند متحدان خود در حال حرکت به جبهه جدیدی در دریای جنوبی چین هستند.
در چند روز گذشته اوضاع در خاورمیانه دوباره بهشدت وخیمتر شده است. کارین لوکِفلد، کارشناس خاورمیانه در مصاحبهای با راشا تودی آلمانی، ضمن ارزیابی آخرین تحولات منطقه، میزان خطر وقوع جنگ تازهای را مورد بررسی قرار میدهد.
در چند روز گذشته اوضاع در خاورمیانه دوباره بهشدت بدتر شده است. روسیه اخیراً حملات هوایی اسرائیل را نقض حاکمیت سوریه دانست و آنرا مورد انتقاد قرار داد. وزارت دفاع روسیه بیانیهای در مورد حملات اخیر اسرائیل به سوریه منتشر کرد که حاوی نشانههایی از تغییر استراتژی مسکو در مورد حملات غیرقانونی اسرائیل به حاکمیت سوریه بود. حمله پهپادی اخیر به نفتکش اسرائیلی (خیابان مرسر MT Mercer Street) درگیری بین اسرائیل و ایران را دوباره شعلهور ساخته است. گفته میشود دو خدمه کشتی کشته شدهاند. اسرائیل اکنون ایران را تهدید به جنگ میکند تا برنامه هستهای این کشور را متوقف سازد. بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائیل روز پنجشنبه گفت که ارتش اسرائیل آماده است تا علیه ایران اقدام کند. در همین حال، جنگ بین طالبان و نیروهای دولتی در افغانستان در حال تشدید است. تعداد پناهجویان افغان اخیراً بهسرعت افزایش یافته است. تنها روز سهشنبه بود که یک خودروی بمبگذاری شده در مقابل منزل وزیر دفاع در کابل منفجر شد. طالبان مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت. ابراهیم رئیسی چند روز پیش بهعنوان رئیسجمهور جدید ایران آغاز بهکار کرد. اگرچه رئیسی در سخنرانی افتتاحیه خود اشاره کرد که مذاکرات برای احیای برجام (توافق هسته ای ۲۰۱۵) با قدرتهای جهانی ادامه مییابد، اما در عین حال تأکید ورزید که دولت جدید نمیخواهد آینده کشور را به غرب گره بزند.
کارین لوکفلد، کارشناس خاورمیانه در مصاحبه با راشا تودی آلمانی، آخرین تحولات منطقه را ارزیابی و میزان خطر وقوع جنگ جدید در خاورمیانه را مورد بررسی قرار میدهد.
روسیه اخیراً بار دیگر حملات هوایی اسرائیل را نقض حاکمیت سوریه دانست و آنرا مورد انتقاد قرار داد. مسکو در حال حاضر دست بهکار شده است تا توانایی دفاع هوایی سوریه را برای رهگیری حملات اسرائیل به خاک سوریه بهطور قابلتوجهی ارتقاء بخشد. به گزارش شرقالاوسط، گفته میشود که روسیه از واشنگتن برای دفع حملات هوایی اسرائیل «چراغ سبز» دریافت کرده است. رابطه آینده روسیه و دولت جدید اسرائیل را چگونه میبینید؟ آیا روسیه در حال پیشبرد استراتژی جدیدی در خاورمیانه برای حفاظت از سوریه در برابر تجاوزات اسرائیل است؟
پیشبینی تحولات آینده در خاورمیانه، بهویژه در مورد اسرائیل و همسایگان عرب آن دشوار است. همه چیز میتواند در یک لحظه تغییر کند. من بهعنوان خبرنگاری که سالها در منطقه بودهام، مسئولیت اصلی ناآرامیها و جنگ در منطقه را با اسرائیل و خودداری آن از بهرسمیت شناختن حقوق فلسطینیان و کشورهای عربی همسایه میدانم. تنها رئیس دولت اسرائیل که حداقل آماده برقراری صلح بود، منظورم اسحاق رابین است، در سال ۱۹۹۵ توسط یک اسرائیلی کشته شد. امروز اسرائیل از سیاست صلح، هم در داخل و هم در خارج، خیلی دور شده است.
وقتی منافع مختلف احزاب ائتلافی را در نظر بگیرید، دولت جدید اسرائیل ثبات لازم را ندارد وبیتجربه است. پذیرش این دولت و نخستوزیری بنت، به این دلیل بود که آنها دیگر بنیامین نتانیاهو را نمیخواستند و نه به این دلیل که از نظر سیاسی به بنت یا گانتز باور دارند.
دولت نتانیاهو «نمایشی تک نفره» بود. او سیاست خارجی، ازجمله تماس با کرملین و رئیسجمهور پوتین را تعیین میکرد. این امر برای او از منظر وضعیت در سوریه، جایی که حزبالله لبنان، متحد ایران و روسیه، در کنار ارتش سوریه میجنگید، بسیار مهم بود. نتانیاهو سعی کرد از روسیه برای منافع خود علیه ایران، علیه حزبالله، علیه سوریه استفاده کند. همانطور که در سال ۲۰۱۸ مشاهده شد، این امر باعث رویدادهای خطرناکی شد.
در آن زمان، پدافند هوایی سوریه بهطور تصادفی یک هواپیمای جاسوسی روسی را که در حال نزدیک شدن به فرودگاه حمیمیم در نزدیک لاذقیه بود، سرنگون کرد. کل خدمه، ۱۵ سرباز روس، کشته شدند. پدافند هوایی سوریه جنگندههای اسرائیلی را که به لاذقیه حمله کرده بودند و از هواپیماهای روسی بهعنوان نوعی سپر محافظ استفاده میکردند، هدف قرار داده بود. وزیر دفاع روسیه شویگو رفتار نیروی هوایی اسرائیل را «غیرمسئولانه» توصیف کرد و اسرائیل را مسئول سقوط این هواپیما اعلام کرد. من از اینرو به این موضوع اشاره میکنم که نشان میدهد گرچه اسرائیل منافع خود را دنبال میکند، امّا لزوماً در مقابل شرکای خود قابل اعتماد نیست. مدتی طول کشید تا کرملین آماده گفتوگوی مجدد با نتانیاهو شد. و روسیه پدافند هوایی سوریه را تقویت کرد.
این امر در حالی اتفاق افتاد که بهمنظور جلوگیری از چنین حوادثی در سال ۲۰۱۷ یک کانال ارتباط مستقیم بین اسرائیل و روسیه ایجاد شده بود ــ مشابه کانال ارتباطی بین روسیه و آمریکا از سال ۲۰۱۶. اسرائیل باید روسیه را از حملات در سوریه مطلع کند، در مورد مذکور در لاذقیه، اسرائیل یک دقیقه (!) یک دقیقه قبل از سرنگونی این هواپیما روسیه را مطلع ساخته بود.
آیا دولت جدید اسرائیل این کانال ارتباطی را حفظ خواهد کرد؟ و اگر چنین است، چگونه و چه کسی در آنجا با روسیه طرف خواهد بود، شرایط چگونه خواهد بود؟ همه این سئوالات باز است و دولت بنت هنوز مواضع خود را در زمینه سیاست خارجی روشن نکرده است. این امر در مورد روابط آنها با ایالات متحده، اروپا، چین و غیره نیز صدق میکند. امروز دولت دیگری در تل آویو، غیر از دولت نتانیاهو، در سوریه، با روسیه طرف است. سوریه ــ و بههمراه آن رئیسجمهور اسد ــ با حمایت روسیه و ایران، ازجمله حزبالله، بهطور قابلتوجهی تثبیت شده است. این امر امکانپذیر شد زیرا که روسیه در منطقه خاورمیانه نفوذ یافته است. ثابت شده است که روسیه برای منطقه شریک قابل اعتمادی است و اسرائیل نیز این را احساس خواهد کرد.
قدرت جدید روسیه همچنین به این واقعیت مربوط میشود که ایالات متحده میخواهد در آینده بیشتر بر چین تمرکز کند، که این خود در خاورمیانه به روسیه دامنه نفوذ بیشتری میدهد. این که آیا واشنگتن برای جلوگیری فعالانه از حملات هوایی اسرائیل به سوریه «چراغ سبز» نشان داده است، یک گمانهزنی است که تنها مختص به «شرقالاوسط» نمیباشد. من میگویم که ضمناً نتانیاهو هم صحبت از آن میکرد که پوتین به اسرائیل «آزادی عمل در سوریه» را اعطا کرده است.
روسیه دیپلماسی مشخصی دارد. این کشور بارها از اسرائیل خواسته است که حملات خود به سوریه را متوقف کند. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، بارها تأکید کرده است که اگر چیزی در سوریه امنیت ملی اسرائیل را تهدید کند، این کشور باید به روسیه مراجعه کند. این واقعیت که اسرائیل خود سالهاست بهطور مکرر سوریه را بمباران کرده است، به این معنی است که اسرائیل دست ایالات متحده را در پشت خود دارد. باید دید که آیا همه چیز به همین منوال خواهد ماند یا خیر. روسیه علاقهمند به تفاهم است و به احتمال زیاد مسکو نیز با واشنگتن در زمینه تفاهم درباره سوریه همکاری خواهد کرد. پس از اجلاس بایدن ــ پوتین در ژنو، گروههای کاری دوجانبه تشکیل شد و آنها مطمئناً بهوضوح و با صراحت صحبت خواهند کرد.
با این حال از نظر نظامی، مسکو در رابطه با حامیان شورشیان مسلح در سوریه، هنگامی که با آنان تضاد منافع دارد، بسیار محتاط است. این را میتوان در ادلب مشاهده کرد، جایی که نیروی هوایی روسیه از سوریها در مبارزه با «هیأت تحریرالشام» یا همان جبهه النصرت حمایت میکند، اما با ترکیه که حامی هیأت تحریرالشام است کاری ندارد. این را میتوان در شمال شرقی سوریه نیز مشاهده کرد، جایی که روسیه به جهادیها حمله میکند، اما با ترکیه، که پشتیبان آنها است، چنین نمیکند. روسیه همچنین در شرق سوریه به گروههای داعش که پایگاه آمریکایی التنف را ترک میکنند، حمله میکند، اما با پایگاه آمریکایی کاری ندارد. روسیه سعی میکند با ترکیه، ایالات متحده و «اتحاد» موسوم به «اتحاد ضدِ داعش» به رهبری آمریکا که در واقع همان ناتو میباشد یا ــ اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس ــ متحدان ناتو، در جبهه دیپلماتیک مبارزه کند و نه عرصه نظامی.
در افغانستان، جنگ بین طالبان و نیروهای دولتی در حال گسترش است. اکنون حتی شهرهای بزرگ نیز از سوی طالبان تهدید به سقوط میشوند. در این میان ظاهراً دولت فدرال بهطور مخفیانه در دوحه با طالبان رابطه برقرار کرده است. وضعیت کنونی افغانستان در پی خروج نیروهای آمریکایی از این کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
خروج نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان لازم بود، اما نه به این ترتیب. این کشور هنوز آمادگی لازم را نداشت و دولت اشرف غنی در جریان مذاکرات صلح در دوحه و با خروج نیروهای آمریکایی، در مقابل طالبان بهطور قابلتوجهی تضعیف شده است.
حمله نظامی طالبان خود گویای این امر است. آنها بخشهای وسیعی از کشور را تحت کنترل دارند و در حال آماده شدن برای تصرف قندهار (جنوب)، هرات و لشگرگاه هستند. این مکانها از نظر استراتژیکی و اقتصادی مکانهای مهمی میباشند. همچنین امروز اعلام شد که دوا خان مناپال، سخنگوی دولت و ریاستجمهوری در کابل کشته شده است. طالبان مسئولیت را بهعهده گرفتهاند. آنها احساس امنیت میکنند، او را در خیابان عمومی با تیر هدف قرار دادند. تقریباً میتوان آن را پاسخی به بیانیه کمیسیون اتحادیه اروپا دانست. دیروز کمیسیون اروپا طالبان را به جنایت جنگی متهم کرد و خواستار پیگرد کیفری شد. بیانیه اتحادیه اروپا در واکنش به بمبگذاری طالبان در خانه وزیر دفاع در کابل بود.
شورای امنیت سازمان ملل متحد روز جمعه نشستی درباره وضعیت افغانستان تشکیل داد. و البته در این میان دولت آلمان هم اکنون تأیید کرده است که هفته گذشته در دوحه با طالبان صحبت کرده است. گفته شد که دربارۀ امنیت نیروهای سابق محلی افغانستان که در خدمت ارتش آلمان بودند، بهصورت محرمانه مذاکره شده است. طالبان وعده دادهاند که آنان در امنیت خواهند بود، اما آیا میشود واقعاً به آن باور داشت.
آنچه میبینیم خروج آشفته پس از دو دهه فاجعهبار است که در آن دست کم ۲۵۰هزار نفر کشته شدهاند. کشور از نظر مادی و اقتصادی ویران، و سیاست به فاسد کشیده شده است؛ طالبان هم قویتر از قبل بهنظر میرسند. نه تنها به این دلیل که آنها حامیان پُرنفوذی در امارت ثروتمند خلیج فارس، قطر پیدا کردهاند. این خروج بهوضوح نشان میدهد که ایالات متحده منافع خود را بر منافع همه ترجیح میدهد. افغانستان فقط یک «بازیچه» برای حضور در منطقه آسیای مرکزی بود.
مردم و هر دولتی از هر نوع دیگری به کمکهای مالی بینالمللی و کمکهای بشردوستانه وابسته خواهند بود. چنین فضایی فرصتهای نو و تازهای را برای فساد و مداخلات شخصی ــ نظامیایجاد میکند، اما نه برای رفاه، توسعه و امنیت مردم. افغانها همچنان محتاج میمانند و بسیاری سعی خواهند کرد فرار کنند.
بیثباتسازی افغانستان بهمعنی مشکلاتی برای کشورهای همسایه است. تاجیکستان، ترکمنستان، ایران و پاکستان این کشور را احاطه کردهاند. همچنین مرز کوتاهی با چین وجود دارد. کشورهای آسیای مرکزی از نظر سیاسی و نظامی ضعیف هستند، که بهنوبه خود این مسأله میتواند برای روسیه همسایه هم مشکلساز شود. در حال حاضر مانورهای نظامی مشترکی با روسیه در حال انجام است که تحولات را در افغانستان بسیار جدی میگیرند. نکته اصلی این است که روسیه میخواهد راه و ورود جهادگرانی را که میتوانند از طریق آسیای مرکزی وارد شوند، قطع کرده و ببندد.
روسیه و چین مدتی است با طالبان در حال مذاکره هستند و آنها را بهعنوان یک «نیروی سیاسی» در افغانستان میدانند که باید جدی گرفته شود. از سوی دیگر، طالبان اعلام کردهاند که فقط افغانستان را میخواهند و بهدنبال گسترش و توسعه نفوذ نمیباشند. اما تاریخ به ما آموخته است که دین و ایدئولوژی در مرزها متوقف نمیشوند.
پیامدهایی که میتواند برای منطقه در پیش باشد، باید آنرا به حساب محاسبات عمدی ایالات متحده گذاشت. افغانستان بیثبات و اسلامگرا سالها دو رقیب اصلی ایالات متحده، روسیه و چین را مشغول خواهد کرد. علاوه بر این، پروژه چینی «جاده ابریشم جدید» ممکن است مختل شود. در همین حال، نیروهای آمریکایی مانند متحدان خود در حال حرکت به جبهه جدیدی در دریای جنوبی چین هستند. در آنجا ایالات متحده با کشورهای منطقه مشارکت ابتکاری «دلتای مکونگ »* (Mekong Delta ) را تشکیل داده است.
حمله پهبادی اخیر به نفتکش اسرائیلی (MT Mercer Street) باعث درگیری بین اسرائیل و ایران شده است. گفته میشود دو خدمه این کشتی کشته شدهاند. به گزارش العالم، این حمله در پاسخ به حملات هوایی اخیر اسرائیل به اهدافی در سوریه بوده است. خطر وقوع جنگ بین ایران و اسرائیل تا چه حد امکانپذیر است؟
تأیید آنچه که العالم گزارش میدهد دشوار است. ایران از جنگ روانی غرب صحبت میکند. اسرائیل بلافاصله پس از این واقعه مدعی شد که ایران به نفتکش حمله کرده است و همین اظهارات بهسرعت از سوی ایالات متحده، بریتانیای کبیر و غیره نیز پی گرفته شد؛ اما این عمل در واقع میتواند «عملیاتی تحت پرچم کاذب» نیز باشد. این حملهای است که گفته میشود توسط ایران انجام شده است، شاید حتی برای تلافی حملات اسرائیل در سوریه. اما در حقیقت، پهپاد مهاجم میتوانست توسط دولت یا ارتش خصوصی به نمایندگی از کشور دیگری کنترل شود. کی اینو چک میکنه؟ و کدام کشور، کدام سازمان آنرا بررسی کرده و میداند واقعاً چه اتفاقی افتاده، آیا آن را علنی اعلام میکند؟
نه اسرائیل و نه ایران علاقهای به جنگی ندارند که برای همه ویرانگر باشد. با این حال، اسرائیل با حمایت آمریکا، جنگ سایهای علیه ایران را پیش میبرد. این احتمالاً تصمیمی فراتر از دولتهای اسرائیل، ایالات متحده و همچنین کشورهای اروپایی است که این جنگ سایه تأیید و ادامه مییابد. اسرائیل میخواهد مذاکرات هستهای با ایران را در وین تخریب کرده و از ورود مجدد آمریکا به توافق هستهای با ایران جلوگیری کند. دیگر بازیگران میخواهند ایران را تحت فشار قرار دهند تا خواستههای اضافی بیشتری بر ایران تحمیل کنند. بنابراین بهنظر من اسرائیل همزمان هم بازیگر و هم کمیسر است.
از منظر داخلی، دولت اسرائیل باید خود را قدرتمند نشان دهد زیرا بدین ترتیب میخواهد ائتلاف متزلزل را در کنار هم نگه دارد. از نظر سیاست خارجی، اسرائیل باید در مورد «تهدید ایران» مبالغه کند تا بتواند حمایت نظامی و اقتصادی بیشتر ایالات متحده و اروپا را دریافت نماید.
در حال حاضر شاهد تشدید تنش بین ارتش اسرائیل و لبنان هستیم. در اینجا نیز عملاً جنگی علیه ایران در جریان است. حزبالله لبنان مورد حمایت ایران است. در نگاه اول مسأله موشکهایی بود که از لبنان بهسمت اسرائیل شلیک شده بود. اسرائیل جنگندههایی را فرستاد تا در نزدیکی الرشیدیه، اردوگاه پناهندگان فلسطینی در نزدیکی صور را بمباران کنند. بعد حزبالله در پاسخ چند موشک شلیک کرده است، هرچند در منطقه باز مزارع شبعا که اسرائیل آنرا اشغال کرده است. سپس اسرائیل دوباره به جنوب لبنان حمله کرد. در پس زمینه ما همچنین جنگ سایهای علیه ایران داریم که در آن بازیگران غربی نیز نگران لبنان میباشند. آنها میخواهند دولتی را در آنجا بگمارند که به دستور صندوق بینالمللی پول، یعنی استراتژی خصوصیسازی جامع غرب، عمل کند. اتحادیه اروپا حتی تحریمهایی علیه سیاستمداران لبنانی که مخالف چنین سیاستی هستند، وضع کرده است. از همین رو باید نفوذ ایران و از جمله حزبالله به عقب رانده شود.
آیا جنگ بین ایران و اسرائیل امکانپذیر است؟ بله، زیرا بازی با آتش خطرناک است و تراکم بالای نیروهای نظامی در شرق مدیترانه، در خلیج فارس و در داخل و اطراف سوریه خود بهوجودآورنده خطر بزرگی است.
توافق هستهای ۲۰۱۵ نقش محوری در سیاست خارجی روحانی رئیسجمهور سابق ایران داشت که به اردوگاه اصلاحطلبان نزدیک است. از زمان خروج آمریکا از توافق هسته ای در سال ۲۰۱۸، این دوره منجر به مذاکرات طولانی با کشورهای غربی در مورد لغو تحریمها شده است. چه تغییراتی در سیاست خارجی ایران در زمان ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور محافظه کار، در چهار سال آینده انتظار میرود؟
امکانات یک رئیسجمهور در ایران چندان زیاد نیست. او تابع رهبر مذهبی، رهبر ایران، است که میتواند دولت را منحل کند و همچنین رئیسجمهور را برکنار سازد. رئیسجمهور برای چهار سال انتخاب میشود و نمیتواند بیش از دو بار انتخاب شود.
ابراهیم رئیسی اعلام کرده است که اولویت سیاست خارجی وی بهبود روابط با کشورهای منطقه است. وی وعده داده است که «از هرگونه طرح دیپلماتیک» با هدف لغو تحریمهای اقتصادی غرب حمایت میکند. این تنها راه برای غلبه بر بحران اقتصادی و تورم بالا در ایران است. وی در عین حال گفت که «نمیخواهد آینده ایران را به غرب گره بزند».
از زمان انقلاب اسلامی ۷۹ـ۱۹۷۸، سیاست خارجی ایران تحت شعار «نه شرقی، نه غربی» بوده و استقلال ایران در مرکز آن قرار دارد. این تغییر کرده است. در سالهای اخیر، ایران بهوضوح توجه خود را از نظر سیاسی و اقتصادی بهسمت شرق متمرکز کرده است. همکاری با روسیه نه تنها در سوریه و توافق با چین در زمینه همکاری اقتصادی به مدت ۲۵ سال نشانههای بارز این امر است. رئیسی مطمئناً آن را تغییر نخواهد داد.
او هنگام تحلیف ریاستجمهوری متذکر شد که دولتش به مذاکرات درباره توافق هستهای ادامه خواهد داد. باید دید چه کسانی این وظیفه را بر عهده خواهند داشت و دولتی که رئیسی تشکیل میدهد چگونه خواهد بود.
اعلام اینکه روابط منطقه ای را بهبود میبخشد مهم است و نشان میدهد که رئیسی قصد دارد ابتکار صلح دولت قبلی را برای منطقه خلیج فارس بهعهده بگیرد. به گفته وی، او درک میکند که نه تنها ایران، بلکه کل منطقه به استراحت، صلح و بازسازی نیاز دارد. تمرکز قطعاً بر این سئوال است که آیا ــ و در صورت وجود ــ چگونه میتوان مذاکرات بین ایران و عربستان را ادامه داد؟ همکاری با حزبالله لبنان، واحدهای بسیج مردمی در عراق یا حوثیها در یمن مسئولیت او نیست، این وظیفه متعلق به نیروهای سپاه پاسداران است.
* توضیح مترجم: دلتای مکونگ در کامبوج و جنوب ویتنام واقع شده است، جایی که رودخانه مکونگ به دریای جنوبی چین میرسد. مکونگ یکی از طولانیترین رودخانههای جهان است. سرچشمه آن فلات تبت است و نزدیک به ۳۰۰۰ کیلومتر در جهت جنوب شرقی جریان دارد. عموماً دلتای مکونگ در پنوم پن در کامبوجا در نظر گرفته میشود، جایی که رودخانه مکونگ با رودخانه تونل ساپ و شاخههای رودخانه باساک سرچشمه میگیرد. مکونگ متعاقباً به شش کانال اصلی و باساک به سه کانال تقسیم میشود تا نُه «اژدهای» دلتای بیرونی در ویتنام را تشکیل دهد. دلتا شامل یک دشت مثلثی وسیع به مساحت تقریبی ۵۵هزار کیلومتر مربع است. این منطقه از قله خود در پنوم پن تا ساحل حدود ۲۷۰ کیلومتر امتداد دارد. عرض دلتای نزدیک ساحل حدود ۳۵۰ کیلومتر است، طول خط ساحلی حدود ۶۰۰ کیلومتر است. تقریباً ۱۶هزار کیلومتر مربع از دلتای داخلی در کامبوج قرار دارد. ۳۹هزار کیلومتر مربع باقی مانده نوک جنوبی ویتنام را تشکیل میدهد. در ویتنام دلتای مکونگ بهشدت برای کشاورزی توسعه یافته است.