سخنرانی رفیق عادلهٔ چرنیک بلند، ‌ صدر کمیتهٔ‌ مرکزی فرقهٔ دمکرات آذربایجان در مراسم بزرگداشت ۸۰‌مین سالگرد تاسیس حزب تودۀ ایران

رفقای گرامی ‌اجازه دهید ابتدا از اینکه مرا دعوت کرده‌اید تا در مراسم گرامیداشت ۸۰ سالگی حزب تودۀ ایران شرکت کنم، تشکر و برای شما آرزوی سلامتی، موفقیت و پیروزی داشته باشم‪.‬

جا دارد در همین جا ۸۰ مین سالگرد تاسیس حزب تودۀ ایران را به همه کارگران و زحمتکشان، نیروهای ملی و مترقی، آزادیخواهان و بخصوص اعضا و هواداران حزب تودۀ ایران صمیمانه تبریک بگویم. شک ندارم که آرمان‌ها و اهداف مترقی و انسانی حزب تودۀ ایران در آینده‌ای نه چندان دور جامۀ عمل می‌پوشد و مردم کشورمان از بند استبداد و عقب‌ماندگی آزاد خواهند شد‪ .‬

رفقای گرامی!‬
افتخار دارم بگویم که عمر سیاسی من با تأسیس حزب تودۀ ایران شروع می‌شود. ده ساله بودم که با مادرم که از اعضای حزب بود، در حوزه‌های حزبی شهر اردبیل شرکت می‌کردم. حس کنجکاو من در شهر به‌دنبال حقیقتِ سخنانی می‌گشت که در این جلسات گفته می‌شد. وقتی در شهر اردبیل بیکاری، فقر، فساد و زورگوییِ عوامل حکومتی را می‌دیدم، آن سخنان به دلم می‌نشست و به‌دنبال راهی برای تغییر جامعه و سعادت مردم می‌گشتم‪.‬

با تشکیل فرقۀ دمکرات آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه‌وری، خود را در این مسیر دیدم. بلافاصله به فرقه پیوستم و تمام توان خود را برای برآوردن آرزوهای خود به‌کار گرفتم. برای تحقق آرمان‌های فرقه، شب و روز نداشتم و به هر نقطه‌ای که لازم بود می‌رفتم، تبلیغات می‌کردم و در میان انبوه جمعیت سخنرانی می‌کردم. انرژیِ نوجوانی و علاقه به مردم در من نیرویی وصف‌ناپذیر ایجاد کرده بود. تا جایی که مسئولین فرقه برای حفظ جانم به من اسلحه دادند. بد نیست یادی کنیم از رفیق مهدی کیهان که به ما آموزش داد تا چطور از اسلحه استفاده کنیم‪.‬

این‌ها را شرح دادم تا بگویم در ۸۰ سال عمر پر بار حزب تودۀ ایران در کنار آن قرار داشته و دارم و شاهد بسیاری از موفقیت‌ها و مشکلاتش بوده‌ام.  از آن گذشته، حزب تودۀ ایران و فرقۀ دمکرات آذربایجان، هم به‌سبب آرمان‌های انقلابی و ترقیخواهانه و هم به‌دلیل مبارزات مشترک، تاریخ پُرافتخاری را پشت سر گذاشته‌اند.  بدیهی است که در جشن سالروز تأسیس حزب، من و همه رفقای فرقه، خود را شریک و همراه شما می‌دانیم‪.‬

رفقای عزیز‪!‬
حزب تودۀ ایران از همان روزهای نخست، آشتی‌ناپذیری خود را با عوامل سیه‌روزی مردم ایران اعلام داشت. حزب تودۀ ایران فاشیسم و امپریالیسم و ارتجاع را به‌عنوان دشمنان اصلی تکامل و ترقی و علت‌های عمدۀ عقب‌ماندگی کشور افشا نمود و مبارزه با این  نیروی‌های ضدِمردمی ‌را سرفصل مبارزات خود قرار داد. به اعتقاد من اهمیت و ماندگاری حزب تودۀ ایران را باید در جهان‌بینی و برنامه‌های ترقی‌خواهانه آن دانست. حزب تودۀ ایران تنها حزب سیاسی کشور است که به ماهیت نواستعماری امپریالیسم آمریکا آگاه بود. این در حالی بود که آمریکا سعی می‌کرد خود را مدافع و دلسوز مردم ما نشان دهد. حزب تودۀ ایران خصلت غارتگرانه امپریالیسم آمریکا را فاش کرد و آن را شریک امپریالیسم منفور انگلیس در چپاول و غارت میهن ما معرفی نمود. در آن روزها بسیاری از نیروهای مترقی و ملی در تشخیص ماهیت امپریالیسم آمریکا دچار اشتباه بودند و قضاوت حزب را در مورد آمریکا باور نداشتند. این نیروها فقط پس از سال‌ها و با کسب تجارب تلخ به این باور رسیدند‪.‬

رفقا، حزب تودۀ ایران علیرغم تمام مشکلات و سنگ‌اندازی‌های دشمنان داخلی و خارجی، سر منشأ تحولاتی در کشور شد که اگر بخواهیم از دیدگاه آن زمان نگاه کنیم، غیر‌ممکن به‌نظر می‌رسید‪:‬

حزب تودۀ ایران، جامعۀ ایران را که بر اثر دیکتاتوری ۲۰ سالۀ رضاشاه دچار سستی شده بود، به حرکت درآورد. ‬

کارگران و زحمتکشان شهری با یاری حزب تودۀ ایران اتحادیه‌های سراسری تشکیل دادند و توانستند برخی از حقوق سیاسی ـ اقتصادی را به دولت بقبولانند. قانون کار توسط حزب به حکومت تحمیل شد و از تصویب مجلسی گذشت که اکثریت آن نمایندگان نیروهای ارتجاعی و خان‌ها بودند‪.‬

با طرح مسئلۀ ارضی توسط حزب تودۀ ایران، دهقانان  متشکل و موفق به تعدیل بهرۀ مالکانه و بسیاری از زورگویی‌های مالکان شدند. به‌خصوص تقسیم زمین در آذربایجان توسط دولت خودمختار آذربایجان زمینه را برای طرح بعضی از خواسته‌های دهقانان در سراسر کشور آماده کرد‪.‬

حزب تودۀ ایران از نخستین روزهای پیدایش خود، لزوم وحدت نیروها را در مبارزه خاطرنشان کرد و از تمام نیروهای مترقی و سازمان‌های دموکراتیک دعوت نمود تا با صرف‌نظر کردن از برخی اختلافات، با تمرکز بر هدف‌های مشترکِ مبارزه، با هم متحد شوند تا شکست دشمن مشترک آسان‌تر گردد.

این حزب تودۀ ایران بود که برای اولین بار تساوی حقوق زن و مرد از‌جمله در انتخابات را در برنامه خویش گنجاند و در راه تحقق آن از روزهای نخست، مبارزه  کرد. این مهم در دولت خودمختار آذربایجان تحقق پیدا کرد و زنان از حقوق برابر با مردان برخوردار شدند‪.‬

این حزب توده ایران بود که برای بالا بردن دانش و فرهنگ، به اقدامات عملی دست زد و با تحریر و ترجمه و چاپ هزاران کتاب و مجله و مقالات علمی‌ ـ فرهنگی، جامعه فرهنگی کشور را دگرگون کرد. بسیاری از  نام‌آورترین شخصیت‌های علمی ‌و فرهنگی و هنریِ خلق‌های ساکن ایران از دامان حزب تودۀ ایران برخاسته و یا با این حزب هم‌آوا شدند و سالیانی از سال‌های آفرینش خود را در حزب تودۀ ایران گذراندند‪.‬

این حزب تودۀ ایران  بود که مبارزه علیه بی‌عدالتی و فساد را سازماندهی کرد. با افشای فساد در دربار و اطرافیان رژیم  و بازاریان و جاهای دیگر، آگاهی جامعه را برای مبارزه پیگیر با مفسدان رشد داد‪.‬

این حزب تودۀ ایران بود که برابر حقوقی تمامی ‌خلق‌ها و ادیان را اعلام کرد و از حقوق تمامی‌ خلق‌های ساکن کشور دفاع کرد و در مبارزات خلق آذربایجان و خلق کرد برای رسیدن به حق تعیین سرنوشت و تشکیل دولت ملی شرکت مؤثر داشت و ده‌ها نفر از کادرهای نظامی ‌و غیرنظامی ‌آن در این راه جان باختند.

این حزب تودۀ ایران بود که جنبش مبارزاتی زحمتکشان ایران را با جنبش انقلابی زحمتکشان جهان پیوند زد و روحیه انترناسیونالیستی خلق‌های ایران را اعتلا بخشید‪.‬

این مبارزات و دستاوردهای بزرگ آن، ارتجاع جهانی و داخلی را به وحشت انداخت. توطئه‌چینی‌های بسیاری علیه حزب تودۀ ایران و دیگر نیروهای ملی و ترقی‌خواه انجام شد. ولی انواع اتهامات دورغین و پرونده‌سازی‌ها نتوانست جلوی پیشرفت برنامه‌های حزب را بگیرد. به همین دلیل، آمریکا و انگلیس، دربار و نیروهای ارتجاعی ننگ کودتایی خونین را پذیرفتند‪.‬

علیرغم کودتای ننگین ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و سرکوب خونین حزب و دیگر نیروهای ملی و مترقی، حزب تودۀ ایران به پیمانی که با زحمتکشان شهر و روستا بسته بود پایبند ماند. در تمام سال‌های سیاه بعد از کودتا تا سرنگونی رژیم پهلوی، این حزب به مبارزه و سازماندهی زحمتکشان ادامه داد، و  مهر و نشان خود را بر پیروزی انقلاب شکوهمند ضدِ سلطنتی بهمن ۱۳۵۷ زد.

پس از انقلاب بهمن نیز حزب تودۀ ایران با تمام  نیرو و توان در جهت حفظ و گسترش  دست‌آوردها و آرمان‌های مردمی‌ انقلاب مبارزه کرد. دیری نپایید که انقلاب بهمن و دست‌آوردهای آن مورد یورش وحشیانه نیروهای واپس‌گرا و ارتجاعی قرار گرفت. حزب تودۀ ایران و دیگر نیروهای انقلابی و اتحادیه‌های کارگری سرکوب و به خاک و خون کشیده شدند. دست‌آوردهای انقلاب یکی پس از دیگری لگدکوب شد. اصولِ مردمیِ قانون اساسی که با تمام کمبودهایش از دست‌آوردهای انقلاب محسوب می‌گردیدند، کنار گذاشته شد. «ولی فقیه» به‌عنوان نمایندۀ خدا، دست غارتگران و چپاولگران را برای تاراج ثمرۀ زحمت کارگران و زحمتکشان و ثروت‌های کشور و نابودی آن باز گذاشت. استبداد حاکم گردید. بیکاری، گرانی، اعتیاد و فحشا و ده‌ها مشکل اجتماعی دیگر گریبان جامعه را گرفت‪.‬

پس از تسلط نیروهای ضدِ مردمی‌، این بار نیز حزب تودۀ ایران یکی از بزرگ‌ترین و مؤثرترین نیروهای سیاسی کشور ایران بود که آماج حملات دشمنان قسم‌خوردۀ مردم ایران قرار گرفت. هزاران نفر از بهترین فرزندان و دانشمندان کشور راهی شکنجه‌گاه‌های قرون وسطایی شدند. بسیاری از آنها اعدام و مخفیانه در گورهای دسته جمعی دفن گردیدند‪.‬

تجربه تاریخی نشان می‌دهد که نیروهای ارتجاعی و امپریالیسمِ جهانی نیک می‌دانند که بدون گذشتن از سدِ حزب تودۀ ایران نمی‌توانند سرنوشت کشور را آنطور که می‌خواهند رقم بزنند. آنها محو فیزیکی توده‌ای‌ها را کافی نمی‌دانند. در تمام این سال‌ها تلاش کرده‌اند با تمام امکاناتی که در اختیار دارند سیمای مردمی‌ حزب تودۀ ایران را نزد مردم دگرگونه نشان دهند. اما حقانیت و رمز ماندگاری حزب تودۀ ایران را باید در پیوند صادقانه آن با خواستِ برحقِ توده‌های مردم، مخصوصاً زحمتکشان کشور دید. با حذف فیزیکی توده‌ای‌ها و دروغ‌پراکنی و اتهام‌زدن‌های بی‌پایه ممکن نیست این حقیقت را پنهان کرد‪.‬

رفقا و یاران گرامی‪!‬
اجازه دهید یک بار دیگر جشن بزرگ ۸۰‌مین سالگرد حزب تودۀ ایران را به شما و از طریق شما به همه توده‌ای‌ها و نیروهای مترقی و وطن‌پرست تبریک بگویم‪.‬

گرامی‌باد خاطرۀ جان‌باختگانِ حزب تودۀ ایران و دیگر نیروهای مترقیِ خلق‌های ایران‪!‬
فرخنده باد هشتادمین سالگرد بنیان‌گذاری حزب توده ایران‪!‬
به امید روزهایِ پیروزی و شکوفا شدن آرزوهای خوب مردم ایران‪!

یک نظر

  • هادی حسین زاده

    دربارۀ مهدی کیهان
    آن چه از مهدی کیهان شنیدم:
    مهدی کیهان دوساله بود در زلزلۀ آن منطقه از خراسان (تربت حیدریه) پدرش را از دست داد.کلاس ششم دبستان را در مشهد با کرایۀ یک اتاق به مبلغ پنج ریال و یک والور و یک قابلمه برای پخت وپز خوراک به پایان رساند.آن زمان دبیرستان نظام از ششم ابتدایی دانش آموز می پذیرفت(در زمان ما پس از پایان سیکل اول دبیرستان). دبیرستان نظام را با موفقیت به پایان رساند.شاگرد اول دبیرستان شد.در تحصیلات دانشکدۀ افسری شاگرد دوم شد. محل خدمت خود را ستاد ارتش در تهران انتخاب کرد.هر روز با روزنامه منتشر از حزب توده سرکار خود حاضر می شد.تیمسار رزم آرا رئیس ستاد ارتش بود، اورا به دفترش احضار کرد وپرسید چه کسی شما را به ستاد ارتش فرستاده است.در پاسخ گفته بود سه نفر یکم ودوم وسوم پس از فارغ التحصیلی مجاز بودند محل خدمت را خودشان انتخاب کنند.رزم آرا اورا به کرمان تبعید می کند. در ارتباطاتی محل خدمت خود را به خراسان تبدیل می کند.با گروه اسکندانی در قیام افسران خراسان به سمت گنبد می رفتند، که در کمین ژاندارمری وشلیک به خودرو جیپ اول اسکندانی وافراد داخل آن کشته می شوند و بازماندگان از سی ودو نفر شرکت کننده در قیام از راه های جنگلی خود را به آذربایجان می رسانند.این بانو آموزش استفاده از اسلحه را از مهدی کیهان پس از قیام افسران خراسان وتعیین مسئولیت آموزش فداییان فرقه توسط بخشی از افسران حزب توده وامی گوید.مهدی کیهان در مهاجرت چهارده سال گویندۀ بخش فارسی صدای ملی ایران بود.در شوروی مهدی کیهان اقتصاد را تامقطع دکترا ادامه داده بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *