صفحه «فیس‌بوک رسمی احسان طبری» *

 

 

 

 

 

آغازی نو!

به صفحه “فیس‌بوکِ رسمی احسان طبری” [Ehsan Tabari Official Group] خوش آمدید. این صفحه با موافقت فرزندان زنده‌‌یاد احسان طبری ایجاد شده و تحت نظارت مستقیم خود آنان فعالیت خود را پی می‌گیرد.

ما یاری‌ کنندگان به صفحه رسمی احسان طبری، خواهیم کوشید تا این صفحه، منبعِ معتبر و مستندی باشد برای درج و نشر بی‌واسطه آثار نوشتاری، تصویری و صوتی منتشر‌شده و منتشر‌نشده زنده‌یاد احسان طبری.

ما تلاش خواهیم کرد تا به مرورِ زمان و با استفاده از همه امکانات، دست‌نوشته‌ها و آثار قلمی باقی‌مانده ازاحسان طبری را در این صفحه به اشتراک بگذاریم تا مورد استفاده دوستان و علاقه‌مندان او قرار گیرد.

طبیعی است که احسان طبری به‌عنوان نویسنده، شاعر، محقق و پژوهشگر، منتقد و نیز فیلسوفی متفکر و سرشناس نیازِ چندانی به معرفی ندارد، با این همه در زیر و به اجمال، به نکاتی چند درباره زندگی و سیر و سرگذشت او اشاره می شود:

“احسان طبری” برای ایرانیان و جهانیان نامِ ناآشنایی نیست. ستاره درخشان و پُرفروغی که با طلوع آفتاب ۱۹ بهمن ماه ۱۲۹۵ در شهرِ ساریِ مازندران چشم بر جهان گشود، در نوجوانی پدرش را که از فعالین جنبش جنگل بود و سپس یکی از برادرانش را به‌دلیل خودکشی در ایام سربازی از دست داد. کودکی را در آغوش گرم مادر و بر بالِ مهربانِ پرستوی زندگی سپری کرد. جوانی را، درکورانِ آغاز و فرودِ انقلابِ ناتمامِ مشروطه پشت سرگذاشت و هنوز بسیار جوان بود که به‌همراه استاد و آموزگار گرانقدر خود “دکتر تقی ارانی”، به‌همراه گروه ۵۳ نفر، زندان و تبعیدِ چهارساله خود به اراک را در دوران سیاه دیکتاتوری رضاخان میرپنج تجربه کرد.

احسان طبری پس از سقوط دیکتاتوری رضاخانی، و آزادی از زندان و بازگشت از تبعید، در بنیادگذاری و تأسیس حزب طبقه کارگر ایران، حزب توده ایران در ۱۰ مهر ۱۳۲۰ نقشِ اساسی داشت و از آن پس نیز، چه در ایران و چه در دوران مهاجرت اجباری پس از کودتای شوم و امپریالیستی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، و نیز پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و بازگشت به میهن تا زمان بازداشت همواره از رهبرانِ ترازِ اول و ایدئولوگِ برجسته آن حزب محسوب می‌شد.

طبری درباره زندگی خانوادگی خود در جایی نوشته است: “عمرِ آدمی از خاطراتِ تابناک نسبتاً تهی ‌است، امّا دو تسلّای بزرگ روان‌ام را نوازش می‌کند: یکی آن‌که از عمله ظلم و چاکرانِ دروغ نبودم و به‌خاطر عدالتِ اجتماعی و حقیقتِ علمی تلاش‌هایی ورزیدم، و دیگر آن‌که از زندگیِ همسری و خانوادگیِ صمیمی و پاکیزه برخوردار شدم. نعمت‌هایی که گران‌بهاست و به‌خاطرِ آن‌ها از سرنوشت سپاس‌گزارم”.

احسان طبری هرگز “از ناوَرد نگریخت و با نامرد نیامیخت”. او دو بار در سال‌های ۱۳۲۸ و ۱۳۴۴ (به‌طور غیابی) و در سال ۱۳۶۴ تحت فشار روحی زندان به استناد ماده ۲۰۲ قانون حدود و قصاص بار دیگر به اعدام محکوم شد، امّا تا آخرین دمِ حیاتِ خویش، در کسوتِ یک اندیشمندِ متعهدِ مردم‌دوست و میهن‌پرست، از اندیشیدن، پالودن، اندوختن و افزودن بر هَمیانِ فرهنگِ میهن، و نیز از پرداختن به آن‌چه‌ که به سربلندی انسان، خوشبختی و زندگی سعادت‌بار او مربوط می شد، لحظه‌ای درنگ نکرد.

طبری، در تمام طولِ زندگی پُر از رنج و شکنجِ خود، بارها افتاد، برخاست، بالید، پوئید و همواره شمشیر پرنیانی اندیشه و فرهنگ و سرفرازی انسان‌ها را صیقل داد. او می‌گفت: “به نبرد می‌روم و شمشیرم چوبینه است: شمشیر واژه‌ها”.

احسان طبری، در سال ۱۳۵۹ برادر دیگرش ضیاءالله طبری را در ایران از دست داد، اما خودش در پی یورشِ ناجوانمردانه جمهوری اسلامی با هدایت مستقیم امپریالیسم تبهکار به حزب توده ایران و در پی بازداشت شماری از رهبران و کادرها، در صبح روز ۸ اردیبهشت سال ۱۳۶۲ به همراه جمعی دیگر از رهبران حزب مزبور بازداشت و زیر شکنجه‌های قرون وسطایی قرار گرفت. او باید هم‌چون گالیله همه آن‌چه را در طول ۶۸ سال عمرِ پُربارِ خود اندوخته بود و در مناظره‌های تلویزیونی شجاعانه بر زبان رانده بود، پس می‌گرفت!…

احسان طبری در سال ۱۳۶۷ که در زندانِ خانگی به‌سر می‌برد، ابتدا همسر و هم‌رزمِ وفادارِش “آذر بی‌نیاز” را از دست داد و سرانجام، خود نیز “آذر به دل” پس از ۷۲ سال زندگی پُر فراز و نشیب و سرشار از “رنج و رزم توأمان”، روز شنبه ۱۹ بهمن ماه ۱۳۶۸ قلبِ نازنین‌اش از تپش بازماند و آفتابِ حیات فیزیکی‌اش غروب کرد. او “سراپای قبیله” بود…

یادش گرامی باد!
به اُمیدِ آینده‌ای بهتر!
مدیریت صفحه فیس‌بوک رسمی احسان طبری
۲۳ نوامبر ۲۰۲۱/ ۲ آذر ۱۴۰۰

 

* https://www.facebook.com/groups/228108705946437

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *