بدرود رفیق علی یزدانی
اطلاعیه اتحاد سراسری بازنشستگان ایران
علی یزدانی، شاعر، نویسنده، هنرمند مردمی و متعهد، امروز نهم آذرماه ۱۴۰۰ با بدرقه مملو از اشک و آه و حسرت خانواده و دوستاناش به آغوش مادر مهربان زمین سپرده شد.
زندهیاد علی یزدانی در تمام طول عمر خود کارگر و فرزند طبقهٔ کارگر بود. او در سال ۱۳۳۶ در محله دروازه غار تهران، از محلات کارگرنشین جنوب تهران در خانوادهای کارگری بهدنیا آمد. بهقول خودش، همیشه کودک کار بود.
آگاهی عمیق طبقاتی و ستودنی او ریشههای عمیقی در زندگی و تجربیات مستقیم وی داشت. و همین تجارب و دانش از نوجوانی به مبارزه طبقاتی و سرانجام به مبارزه با رژیم شاه کشاند. وی با انتخاب سوسیالیزم و مبارزه عملی در راه سعادت و سیادت طبقهٔ کارگر، قبل از انقلاب بهمن ۵۷ به سازمان نوید، سازمان وابسته به حزب توده ایران پیوست.
با شرکت فعال در سرنگونی رژیم شاه ضمن عضویت در سازمان مخفی حزب همزمان بهعنوان کارگر در شرکتهای مختلف نفتی و پتروشیمی کارگری میکرد.
بعد از پیروزی انقلاب و فعالیتهای سیاسی و کارگری پرشور در سال ۱۳۶۲ همزمان با یورش سراسری رژیم ج.ا.ا. به حزب توده ایران، دستگیر و بهمدت پنج سال با همرزمان دیگرش، همچون زندهیاد دکترهاشم بنیطرف در زندان بهسر برد.
بعد از آزادی از زندان همزمان با کار در شرکتهای مختلف پروژهای نفتی، ادامه تحصیل داد و با روحیه هنرمندانهای که داشت در رشته سینما و کارگردانی قبول شد. فعالیت شدید در دو عرصه کار و تلاش برای معاش خود و خانواده و تحصیل هنر، برای جان شیفته او درعین سختی، اما امیدوارانه بود. اما بهزودی پی برد که دیدگاه رزمنده و رادیکال وی، امکان کار در عرصه فیلمسازی را ندارد.
زندهیاد علی یزدانی با قریحهٔ هنری کمنظیر خود، به عرصه شعر و ادبیات رو آورد و شروع به سرایش اشعار اجتماعی و متعهد و مردمی خود کرد. اشعار وی که تنها یک جلد آن در خارج کشور به چاپ رسید آیینهٔ تمامنمای اعتقادات عمیقأ سوسیالیستی و رادیکال وی و ایمان به طبقهٔ کارگرند.
علی یزدانی از دهه هفتاد تا لحظهٔ وداع با خانوادهاش درعین تمایلات هنرمندانه در اغلب فعالیتهای کارگری حضور و مشارکت داشت و از پیشروان آگاه مبارزات صنفی و مطالباتی کارگران و زحمتکشان بود و دمی از مبارزه دست برنداشت.
زندهیاد علی یزدانی، از زمان تأسیس اتحاد سراسری بازنشستگان ایران با حفظ فعالیت در راه مبارزه برای منافع طبقاتی کارگران، مبارزه برای بهروزی بازنشستگان را نیز درپیش گرفت و عضو هیأت مؤسس اتحاد سراسری بازنشستگان ایران شد.
وی که از قبل از بیماری خود آگاه بود و برای عدم نگرانی دوستانش آن را پنهان میکرد. اما بهرغم تمامی تلاشهای خانواده مهرباناش که لحظه ای از مراقبت او چشم برنداشتند و بهرغم درمان چندین ماهه شیمی درمانی، سرانجام مقهور بیماری شد و صبح روز هشتم آذر دیده از جهان فروبست. زندهیاد علی یزدانی، تا واپسین روزهای عمر پربار خود به سوسیالیزم و دیدگاه سیاسی خود وفادار ماند.
اتحاد سراسری بازنشستگان ایران، از دست دادن این مبارز آگاه و تا آخر رزمنده را به خانواده، دوستان و به رفقای ایشان تسلیت میگوید.
اتحاد سراسری بازنشستگان ایران، با خاموشی چنین قلب مهربان و ذهن فروزانی، یکی از بهترین اعضای هیأت مؤسس خود را از دست داد. فقدان یک چنین همرزمی برای ما، ضایعهای جبرانناپذیر است. اما تأثیرات گرانبهای ایدهها و اندیشههای وی برای همرزمان وی بسیار ارجمند است.
علی یزدانی در دلهای خانواده و دوستدارانش همواره زنده است. یاد عزیزش، همواره عزیز و گرامی خواهد ماند.
اتحاد سراسری بازنشستگان ایران
۱۴۰۰/۰۹/۰۹
بهیاد علی، مبارزی خودساخته
این متن توسط یکی از رفقای علی که ۳۸ سال با او همکاری داشت نوشته شده است.
اولین بار علی را در بند شش زندان کارون اهواز دیدم. کارگری مقاوم و مبارز که هیچ کدام از ترفندهای دشمن طبقاتی نتوانست در اراده او خللی وارد کند. دوستی سیوهشت ساله ما در آن شرایط ناهنجار تحمیلی آغاز شد. علی در زمان دستگیری، کارگری از سازمان مخفی حزب توده ایران بود که تا آخرین روزهای زندگی پُربار و پُررنجش به این آرمان وفادار باقی ماند. او در آن زمان دیپلم نگرفته بود و در زندان تنها امکان برای ادامه تحصیل که در اختیار داشت خودکار برای نوشتن بود، بدون دفتر و یا کاغذی برای تمرین ریاضیات در زندان. با وجود چنین شرایطی علی پاکت سیگارهای مصرف شده را جمعآوری میکرد و روی آنها تمرین ریاضیات را انجام میداد. در آن سال در خوزستان در رشته ریاضیات نفر اول همه استان، علی بود.
دوران دشوار و پُرفراز و نشیب زندان را با سربلندی بدون هیچ ضعفی پشت سر گذاشت. در بازجوییها شجاعانه از اصول اعتقادیش دفاع میکرد و هرگز در این مورد عقبنشینی نکرد. در بازجوییها، دستگیریهای اعضاء حزب را غیرقانونی اعلام مینمود. پس از آزادی، در کنکور سراسری شرکت کرد و جزء نفرات اولی بود که در رشته مهندسی عمران و کارگردانی قبول شد. چون بازاری نمیاندیشید رشته هنر و کارگردانی را ادامه داد. در این رشته هم با رتبه اولی از دانشگاه سراسری فارغالتحصیل شد.
بهدلیل این نخبگی و شایستگی، تلویزیون از او دعوت بهکار کرد، ولی علی بهدلیل این که از او خواسته بودند فیلمی بسازد که مبارزان کُرد را یک گروه ضدانقلاب به جامعه معرفی کند، از استخدام انصراف داد. از اینرو مجبور شد بهعنوان یک کارگر وارد پروژههای عمرانی ــ نفتی بشود. در پروژه پتروشیمی بیستون کرمانشاه ما با هم همکاری در کار و در روشنگری میان کارگران داشتیم. دراین پروژه او مسئول کارگاه آلموتوربندی بود که همه کارگرانش از بومیان کُرد بیستون کرمانشاه بودند.
روابط علی با کارگران آن اندازه رفیقانه بود که کارگران با علاقه برایش کار میکردند. این روابط آن اندازه ژرف و انسانی بود که کارگران برای حل اختلافات خانوادگیشان از علی دعوت میکردند به خانه آنها برود و میان آنها و همسرشان میانجیگری کند. این توانایی نفوذ در اندیشه کارگران فوقالعاده استثنایی بود. من و علی در یک اتاق خوابگاه زندگی میکردیم. اکثرآ شبها کارگران با موتورسیکلت به خوابگاه میآمدند و علی را برای حل اختلافات خانوادگی به روستا میبردند. علی برای کارگران یک برادر، یک روشنفکر رادیکال بود که دنیای دیگری را به آنها نشان میداد.
در این کارگاه متأسفانه بهوسیله برخی مدیران شرکت سازه مورد ستم مضاعف قرار گرفت و زمانی که آن مدیران نتوانستند علی را تحمل کنند و حکم اخراجش را دادند، کارگران بومی و غیربومی اعتصاب کردند. همه، حتی خانواده علی تصور نمیکردند در این پروژه با دانش و هوش علی حقوقش این اندازه ناچیز باشد، و کمترین حقوق را بگیرد. او این ستم و رنج طبقاتی را که بهدلیل فعالیتاش در کارگاه به او میشد به جان میخرید و برای کسی مطرح نمیکرد. تنها من که در کنارش بودم شاهد این رنج و درد او بودم. علی شاعری انقلابی بود که حاضر نبود اشعارش را منتشر کند. با اصرار یکی از رفقایاش اولین کتاب مشترکشان را بهنام «جان رنج» در سوئد منتشر کردند که اشعار علی و مقالات رفیقاش تلاشی بود برای مبارزه ایدئولوژیک و افشاگری ستم طبقاتی. علی با بازنشستگان و کارگران در خیابانهای تهران تا پیش از کرونا عدالت اجتماعی و آزادی را فریاد میزد.
همزمان با کارهای فرهنگی متنوعش با فعالان سیاسی ــ کارگری همکاری مینمود. در کنار بزرگانی چون استاد ناصر زرافشان و زندهیاد رئیسدانا و دیگر عزیزان مبارز، از حقوق کارگران دفاع میکرد. ویراستاری مقالات این گروه به عهده او بود، نمایشنامه مینوشت و شعر میسرود.
اگر چه علی دیگر در میان ما نیست، ولی باورش با باور همه رفقایش همیشه زنده و پویا برای عدالت اجتماعی و آزادی میرزمند.