آمریکا برای سرنگونی دولتها، دست به انقلابهای رنگی میزند
ژانگ گفت: «همه میبینند که آن “دموکراسی” که ایالات متحده از طریق انقلابهای رنگی ترویج میکند، شکاف بزرگی با دموکراسی واقعی دارد. تاریخ بارها و بارها ثابت کرده است که دموکراسی ایالات متحده تنها میتواند کشورهای دیگر را قربانی سرمایه سازد». ایالات متحده برای سهولت خود در کنترل آنها در حال ایجاد سیستمهای «دمکراتیک» شکننده در سایر کشورها بوده است. ژانگ گفت: ایالات متحده با نام جعلی «دموکراسی» انقلابهای رنگی انجام میدهد و «ارزش جهانی» خود را در جهان ترویج میکند، اما هدف اصلی کنترل منابع دیگر کشورها است. وی خاطرنشان کرد: انگیزه فوقالعاده پنهان است، اما نباید نادیده گرفت که منشأ بیثباتی کنونی جهانی است.
بهنام دموکراسی، چقدر شرارت و نابکاری انجام شده است؟
صادرات جنگ، راهاندازی «انقلابهای رنگی»، دامن زدن به ایدئولوژیهای افراطی و ترویج بیثباتی اقتصادی … ایالات متحده ردپای بیپایانی از خونریزی و آشفتگی در سراسر جهان بر جای گذاشته است. در حالی که «الگوی دموکراسی» درخشش خود را از دست میدهد، ایالات متحده همچنان تلاش میکند تا از طریق به اصطلاح اجلاس دموکراسی، گروهبندیهای انحصاری ایجاد کند. برای افشای ماهیت «دموکراسی آمریکایی»، گلوبال تایمز مجموعهای از مقالات را منتشر میکند تا چهار گناه هژمونیک دمکراتیک ایالات متحده را آشکار سازد. این مقاله دومین قطعه از این دست است.
برای شروع یک انقلاب، ابتدا باید یک رنگ را انتخاب کنید
چه انقلاب رُز در گرجستان در سال ۲۰۰۳، چه «انقلاب نارنجی» در اوکراین در سال ۲۰۰۴، «انقلاب لالهها» در سال ۲۰۰۵ در قرقیزستان، و یا «بهار عربی» در آسیا و آفریقا در سال ۲۰۱۱، در دهههای گذشته، نمونههایی از طرح و اجرای «انقلابهای رنگی» ایالات متحده یا جنگهای بدون باروت در بسیاری از نقاط جهان هستیم که دیوانهوار «ارزشهای آمریکایی» را صادر میکنند.
بهجای شروع مستقیماً عملیات نظامی بهنام «دموکراسی»، ایالات متحده ترجیح میدهد از انقلابهای رنگی بهعنوان ابزاری برای مداخله در امور داخلی سایر کشورها برای براندازی دولتها استفاده کند تا با تقویت کنترل جهانی خود، که ایالات متحده آن را کارآمدتر و از نظر اقتصادی بهنفع خود میداند.
تخمین زده میشود که در سه دهه گذشته، در میان تمام دولتهای سرنگونشده، بیش از ۹۰ درصد آنها توسط چنین «انقلابهای غیرخشونتآمیز» سرنگون شدهاند.
قبلاً، در دوران جنگ سرد، آمریکا طبق گزارش «تغییر رژیم پنهان: جنگ سرد مخفی آمریکا» نوشته لیندزی، آ. اوروُرکه، ۶۴ بار بهطور مخفیانه و ۶ بار علنی و آشکارا دست به تغییر رژیم زده است.
با این حال، آنچه انقلابهای رنگی بهدنبال خود باقی گذاشتند، نه صلح است و نه دموکراسی غربی، بلکه سردرگمی، هرجومرج و ویرانی تودهای در کشورهای هدف. ناظران آن را منشأ بیثباتی امروز جهان میدانند.
مصیبت و بلا بر جهان
از اواخر قرن بیستم، انقلابهای رنگی، آسیای مرکزی، اتحاد جماهیر شوروی سابق و کشورهای اروپای شرقی را فراگرفته است. با کندوکاو عمیق در این انقلابهای رنگی، در پشت صحنه، همیشه و با احتمال زیاد و آشکارا دست ایالات متحده را خواهید دید. کشورهای اوراسیا بیشترین آسیب را از انقلابهای رنگی دیدهاند؛ کشورهایی که در آن ایالات متحده مشتاق تحریک احساسات ضدِدولتی و تغییر رژیم در آنها بوده است.
در پایان سال ۲۰۰۳، ایالات متحده ادوارد شواردنادزه، رئیسجمهور وقت گرجستان را بهدلیل «تقلب» در شمارش آرا در انتخابات پارلمانی مجبور به استعفا و از میخائیل ساکاشویلی، رهبر مخالفان برای ریاستجمهوری حمایت کرد. دخالتی آشکار که به «انقلاب رُز» معروف است.
پس از گرجستان، صحنه مشابهی در اکتبر سال ۲۰۰۴ در اوکراین رخ داد، زیرا ایالات متحده با راه انداختن یک رسوایی بزرگ بهنام «تقلب» در انتخابات، جوانان محلی را تحریک کرد تا به خیابانها بروند و از رهبر اپوزیسیون، ویکتور یوشچنکو، که بعداً رئيسجمهور شد، حمایت کنند. این رویداد بهعنوان «انقلاب نارنجی» شناخته میشود.
بار دیگر در مارس سال ۲۰۰۵، ایالات متحده مخالفان قرقیزستان را به اعتراض علیه نتایج انتخابات پارلمانی به حرکت درآورد که در نهایت تبدیل به یک شورش شد؛ آن را نیز «انقلاب لالهها» مینامند و با فرار رئیسجمهور قرقیزستان، عسکر آقایف، و رها کردن قدرت پایان یافت.
در اکتبر ۲۰۲۰، سرگئی ناریشکین، مدیر سرویس اطلاعات خارجی روسیه، ایالات متحده را به برنامهریزی برای شروع یک «انقلاب رنگی» در مولداوی متهم کرد. ناریشکین در بیانیهای به دخالت وحشیانه آمریکا در امور داخلی کشورهای همسایه روسیه اشاره کرد.
ایالات متحده همچنین پشت قیامهای «بهار عربی» در جهان عرب بود که طی آن موج اعتراضات و خشونتهای ضدِدولتی به جنگهای داخلی در برخی از کشورها منجر گردید و ناآرامی و ویرانی را برای مردم این کشورها به ارمغان آورد. منطقه دستخوش تغییرات عمدهای شده است، اما بسیاری از کشورها هنوز هم از زیر ضربه سنگینی که جنبش وارد کرده بود، در نیامدهاند.
ژانگ شن جوون، معاون دانشکده علوم سیاسی و روابط بینالملل در دانشگاه عادی پکن، روز چهارشنبه به گلوبال تایمز گفت: انقلاب رنگی همیشه در کنار و پهلو به پهلوی سیستم جهانی ایالات متحده برای کنترل جهان کار کرده است. ژانگ خاطرنشان کرد: در سالهای اخیر، ایالات متحده سمتوسوی حرکت خود را برای اعمال تاکتیکهای انقلاب رنگی به کشورها و مناطق مرتبط با چین تغییر داده است تا به اهداف خود برای مهار توسعه چین تحقق بخشد.
کتاب درسی مداخلات
«انقلاب رنگی» یک اجرای بداههای نیست که توسط یک فرد تنظیم شده باشد، بلکه یک اقدام سیاسی عمدی است. این یک اقدام هماهنگشدهای است توسط برنامهریزان، مربیان، سرمایهگذاران، محرکها، اغتشاشگران، پیروان و گهگاه تروریستهای خشن و حتی مزدوران اجیر شده.
ناظران میگویند که پس از دههها انجام انقلابهای رنگی در سراسر جهان، ایالات متحده یک سیستم عملیاتی کاملی را توسعه داده است. ابتدا، برنامهریزان هدفی را پیدا میکنند که «بدشان میآید» و پس از آن جنگ روانی را آغاز میکنند. معمولاً گروهی از فعالان سیاسی را پیدا و سازماندهی میکنند و برای تشدید مخالفتها و برانگیختن احساسات مخالف، از آنان حمایت مالی میکنند و اخبار و اطلاعات در اختیارشان میگذارند. سپس، برنامهریزان به بسیج تودهها برای آغاز اعتراضات سیاسی، ازجمله وادار کردن سازمانهای غیردولتی و رسانهها به مداخله یا مشارکت در جنبش اعتراضی، کمک میکنند. بنابراین، زنجیرهای از اعتراضات بهراه میافتد که برنامهریزان فقط با تقویت و گسترش تیم، در انتظار سقوط دولت مینشینند.
ابزارهایی وجود دارند که اغلب در انقلابهای رنگی بهکار گرفته شدهاند. «سازمانهای غیردولتی» تحت کنترل دولت آمریکا در کشورهای هدف، اغلب برای انجام نفوذ طولانیمدت استفاده میشوند. بنیاد بدنام ملی برای دموکراسی (NED) ایالات متحده، یک «NGO» خودخوانده برای مثال، برای تبلیغ دکترین هژمونیک دولت ایالات متحده، از بودجه دولتی استفاده میکند. از سال ۲۰۱۶، NED حدود ۹۶/۵۲ میلیون دلار به حداقل ۱۰۳ نهاد ضدِ چین، ازجمله گروههای جداییطلب بدنام، مانند کنگره جهانی اویغور (WUC) و کنگره جوانان تبت (TYC) کمک کرده است.
ایالات متحده همچنین از سازمانهای جوانان رادیکال حمایت میکند و رهبرانشان را مأمور پرورش میدهد. یکی از رهبران جنبش جوانان ۶ آوریل مصر، یک فعال ضدِدولتی، برای نشست بینالمللی هماهنگی سازمانهای جوانان در سال ۲۰۰۸ به نیویورک دعوت شد. او بعداً در یک فیلم مستند اعتراف کرد که تحت یک «کارآموزی» قرار گرفته است و با نحوه کار برای کنار آمدن با پلیس آشنا بوده است.
از رسانهها نیز برای کاشتن تخم ایدئولوژیهای غربی در بین مردم استفاده میشود. رادیو اروپای آزاد که توسط کنگره آمریکا تأسیس شد، از طریق ارسال اخبار و انتقال ایدئولوژیهای غربی به کشورهای اروپای شرقی، نقش مهمی در مهار اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد ایفا کرد. این رادیو که به ۲۶ زبان پخش میشد و هر هفته به ۳۷/۶ میلیون نفر میرسید، در سال ۲۰۱۹، جمعاً بودجهای بالغ بر ۱۲۴ میلیون دلار دریافت کرده است.
آمریکا در امور داخلی «کشور هدف» تحت نام کمک دخالت کرده و از احزاب مخالف این کشور حمایت مالی میکند. سالها قبل از انقلاب رُز در سال ۲۰۰۳ در گرجستان، دولتها و سازمانهای خارجی شروع به کمک مالی به سازمانهای غیردولتی و احزاب مخالف در گرجستان کردند. برای مثال، USAID (کمکهای آمریکا) ۱/۵ میلیون دلار را برای کامپیوتری کردن فهرست رأیدهندگان گرجستان هزینه کرد. علاوه بر این، برابر گزارش رسانهها، برخی اعتراضات در جریان انقلاب رنگی در سال ۲۰۰۴ در اوکراین، ازجمله اعضای سازمان اپوزیسیون اُتپُرOtpor در سخنرانیهای خود «عملاً از یک کتاب درسی» بهنام «از دیکتاتوری تا دموکراسی» نوشته «جین شارپ»، معروف به مُرشدِ خشونتپرهیز، استفاده کردند.
سونگ کوانچنگ، رئیس مؤسسه مطالعات مهاجرت در دانشگاه شاندونگ گفت که هدف آمریکا از برانگیختن انقلابهای رنگی در خارج از کشور سرنگونی رژیمهای قدرتمند ضدِ آمریکا و پرورش رژیمهای طرفدار آمریکا بهجای آنها است. او اشاره کرد که ترفند مورد علاقه ایالات متحده این است که تصویر یک رژیم ضدِ ایالات متحده یا ضدِ ناتو را بهعنوان یک رژیم دیکتاتوری که «خطری جدی برای حقوق بشر مردماش بهشمار میرود به تصویر میکشد، و برای دفع این خطر» تحت عنوان «جلوگیری» از یک فاجعه انسانی دست بهکار شده و وارد عمل میگردد.
در این میان، ابزار انقلابهای رنگی برای اثربخشی بیشتر بهشدت در حال بهبود بوده است.
در «بهار عربی» سال ۲۰۱۱، شبکههای رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک و توئیتر بهطور گستردهای برای سازماندهی اعتراضات، انتشار اطلاعات و ارتباط با نیروهای خارجی مورد استفاده قرار گرفتند. در جریان اتفاقی که در ژانویه ۲۰۱۱ در مصر رخ داد، بسیاری از جوانانی که عمیقاً تحت تأثیر پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک و توئیتر بودند، با وعدههای «دموکراسی و آزادی» که توسط ایالات متحده و غرب داده میشد، گمراه شدند و شستشوی مغزی داده شده و وارد موج اعتراضات شدند. احمد الحسینی، محقق چین ــ آفریقا در دانشگاه قاهره، دربارۀ این اعتراضات به گلوبال تایمز گفت که آنها فکر میکردند به کشورشان کمک میکنند، اما واقعیت این بود که ایالات متحده و نیروهای سیاسی آن برای برکناری یک رهبر ملی که ایالات متحده و غرب آن را بیاثر میدانستند، استفاده میکردند.
وی گفت: «هر شری که در هر گوشهای از جهان اتفاق افتاده و میافتد، میتوان و باید در آن دستان آلوده ایالات متحده را جستجو کرد».
ژانگ گفت، علاوه بر این، ایالات متحده نیز در حال تغییر استراتژیهای خود در اجرای انقلابهای رنگی است. «تأمین مالی مخالفان برای دستیابی به تغییر رژیم روش اصلی بود، اما اکنون ایالات متحده بهطور فزاینده ای در تلاش است تا سیاستهای دیپلماتیک سایر کشورها را تغییر دهد تا از حمایت احتمالی کشورها از سیاستهای جهانی ایالات متحده اطمینان حاصل کند. نشان از این موضع را میتوان در لیتوانی و چند کشور دیگر گرفت.»
منشأ بیثباتی جهان
انقلابهای رنگی نتوانستند دموکراسی و صلح را به ارمغان بیاورند، بلکه میبینیم جعبه پاندورا باز است و بسیاری از کشورها و مناطق در سراسر جهان در آشفتگی سیاسی، پسرفت اقتصادی و بلایای اجتماعی فروغلطیدهاند. به گفته تحلیلگران، انقلابهای رنگی منشأ بیثباتی جهان است.
بهعنوان مثال، در جریان «انقلاب نیلوفر آبی» در تظاهرات مصر در سال ۲۰۱۱، شعار «نان، آزادی، عدالت اجتماعی» سر داده میشد، اما شاخصهای اقتصادی نشان داد و میدهدکه وضعیت پس از انقلاب بدتر شده و اثرات منفی آن سالها ادامه یافت. دادههای رسمی مصر نشان میدهد که از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶، مقیاس صادرات مصر از ۲۷ میلیارد دلار به ۱۸/۷ میلیارد دلار کاهش یافته و همچنین باعث بیکاری شدید و تورم گسترده شده است.
براساس تجزیه و تحلیل انجمن استراتژی عرب در دسامبر ۲۰۱۵ در دبی، در مجموع، «بهار عربی» و جنگهای بعدی، همراه با بحران پناهجویان و رکود اقتصادی، بیش از ۸۳۰ میلیارد دلار هزینه برای کشورها داشته است.
آندری مانویلو، استاد علوم سیاسی در دانشگاه دولتی مسکو، در سال ۲۰۱۹ و در پی ناآرامی در هنگ کنگ چین به رسانهها گفت: «خطر اصلی انقلابهای رنگی این است که کشوری را با همه مردم و منابعش تحت کنترل خارجی قرار میدهد.»
سانگ به گلوبال تایمز گفت: «بسیاری از کشورهای خاورمیانه و مناطق شمال آفریقا پس از سرنگونی رژیمهای «اقتدارگرای» ضدِآمریکاییشان در انقلابهای رنگی، واقعاً کشورهای به اصطلاح مدرن، دموکراتیک و مانند غرب را نساختهاند. او افزود، از آنجا که این کشورها و مناطق مدرنیزه نشدهاند، در آن سیستم مدیریت با سبکهای سنتّی روسای قبایل باقی مانده و اصطکاک بین ادیان، فرقهها، قبایل و فرهنگهای مختلف همچنان وجود خواهد داشت که به احتمال زیاد پس از آنکه رهبران قوی و قدرتمند خود را از دست میدهند، دچار اختلاف خواهند شد.
ژانگ گفت: «همه میبینند که آن “دموکراسی” که ایالات متحده از طریق انقلابهای رنگی ترویج میکند، شکاف بزرگی با دموکراسی واقعی دارد. تاریخ بارها و بارها ثابت کرده است که دموکراسی ایالات متحده تنها میتواند کشورهای دیگر را قربانی سرمایه سازد». ایالات متحده برای سهولت خود در کنترل آنها در حال ایجاد سیستمهای «دمکراتیک» شکننده در سایر کشورها بوده است. ژانگ گفت: ایالات متحده با نام جعلی «دموکراسی» انقلابهای رنگی انجام میدهد و «ارزش جهانی» خود را در جهان ترویج میکند، اما هدف اصلی کنترل منابع دیگر کشورها است. وی خاطرنشان کرد: انگیزه فوقالعاده پنهان است، اما نباید نادیده گرفت که منشأ بیثباتی کنونی جهانی است.