افغانستان: راه برونرفت از بحران
ــ اسدالله کشتمند ــ
در حال حاضربسیار مشکل بهنظر میرسد که نیروهای سنتی مترقی افغانستان که در بیست سال اخیر در سایه حاکمیت دستنشانده در عرصههای محدودی فعال بودهاند، بتوانند کاری را از پیش برند. در مقابل اما نیروهای خودرویی در بین روشنفکران افغانستان سربلند کرده و درگروههای عمدتاً فرهنگی گردهم آمدهاند که امید واقعی به آینده را تمثیل میکنند. این گروهها که عدهشان بهطور قابلملاحظهای بااهمیت است، برعکس نیروهای سنتی چپ، با استفاده از پیشرفتهای علوم انسانی و تکنولوژی اطلاعات در جهان و با پسندیدن سنتهای مبارزه ترقیخواهانه مردم افغانستان بهویژه کمونیستها تأثیر بزرگی بر روان جامعه وارد کردهاند و به طور یقین امید آینده جنبش چپ افغانستان هستند.
لیبراسیون: گزارشهای رسیده از افغانستان حاکی از وجود یک بحران عمیق و چندجانبه اقتصادی و انسانی است. بهنظر میرسد رعایت حقوق بشر و مفاهیم عدالت، صلح و پیشرفت در پایینترین سطح خود قرار دارند… رژیم طالبان و کلاٌ ساختاری که در حال حاضر در افغانستان حاکم است چقدر بادوام و پایدار هستند؟
رفیق کشتمند: قبل از هر چیزی باید صراحت داد که احراز قدرت بهوسیله طالبان در افغاستان را در کادر سیاستهای بغرنج و پنهانی استراتیژیک آمریکا باید دید و مورد ارزیابی قرار داد. عقل سلیم نمیتواند باور کندکه طالبان با نیروهایی که در اختیار داشتند بتوانند یک حاکمیت بیست ساله تحت اشغال نیرومندترین کشور جهان و دارای ۳۵۰هزار نیروی جنگی باتجربه را این چنین ساده و سریع سرنگون سازند و تمام امکانات نظامی آنرا در اختیار بگیرند. امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که در این زمینه بین آمریکا و طالبان تبانی وسیع و دامنهداری در میان بوده است. تنها با درنظرداشت این واقعیت درشت است که میتوان حوادث کنونی افغانستان را به شیوه موثر مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
به جواب سئوال شماباید گفت که وضع کنونی که بحران انسانی عظیمی را محتملاً درپی خواهد داشت، بدون هیچ تردید و نوسانی در اولین روزهای انتقال قدرت به طالبان، قابل پیشبینی بود. برای کسانی که تغییر حاکمیت در افغانستان را در کادر سیاستهای آمریکا میدیدند، اینهم قابل پیشبینی بود که آمریکا نخواهد گذاشت حاکمیت طالبان در اثر مشکلات اقتصادی و طغیان مردم سقوط نماید. میبینیم که خوشبختانه و از روی تصادف نیک آمریکا و متحدین آن بهنام اجباری کمک به مردم افغانستان دست به جیب میبرند و بهنام نجات مردم افغانستان از قحطی و تباهی کمکهای لازم را انجام میدهند. ضمن اینکه این وضع باعث خشنودی میگردد، حق مطلب اما اینست که اگر این کار از روی انساندوستی واقعی بود بلافاصله باید گفته میشد که مردم یمن که در قعر قحطی و مصیبت بهسر میبرند مگر انسان نیستند، که سزاوار چنین کمکهایی باشند؟ به هرحال بهمثابه یک تبعه افغانستان من بسیار خوشحالم که لااقل در مورد مردم ما آمریکاییها و به تبع آنها غربیها مجبور شدهاند چنین کمکهایی را انجام بدهند، علیرغم اینکه انگیزه آنان نجات حاکمیت طالبانی از سقوط حتمی باشد. من بارها گفتهام و یکبار دیگر تکرار میکنم که قدرت در افغانستان براساس یک نقشه درازمدت و سنجیده شده به طالبان انتقال داده شده و دربرابر در آینده سود آن را نیز انتظار دارند. این سود، در کمک به ایجاداغتشاش و جنگ داخلی در کشورهای آسیای میانه و سینک یانگ چین و ایجاد موانع سر راه نقشههای بااهمیت و بلندپروازانه چین و تضعیف روسیه تبلور خواهد یافت که در کادر آن حاکمیت طالبانی نقش کمککننده و پشت جبهه را در آن تشکیل خواهد داد. نقش نیروی جنگی و اغتشاشگران را خود داعشیهای آسیای میانهای، چچنی، قفقازی و ایغور تشکیل خواهند دادکه در جنگهای عراق و سوریه ابدیده شدهاند و برای روز مبادا از جانب آمریکاییها در افغانستان انتقال داده شده و در شمال و شمال شرقی کشور ما پایگاههای موردنظر را ایجاد کردهاند. متأسفانه در این میان نیروهای ترقیخواه افغانستان که در طول بیست سال اشغال افغانستان به ضعف کامل و انزوا کشانیده شدهاند، نقش چندانی در تغییرات پیشرو ندارند ولی بهطور یقین مقاومت مردمی در برابر سیاستهای بنیادگرایانه و استبدادی طالبان در آینده شکل خواهند گرفت و رشد خواهند کرد. امر مسلم اینست که طالبان مانند دوره قبلی حاکمیتشان آرامش راموقتاً به کشور برگرداندهاند؛ آرامشی که به آرامش قبرستان و قدری هم به آرامش قبل از طوفان شباهت دارد.
لیبراسیون: نظر شما در مورد توقف ارسال کمکهای خارجی به افغانستان، که تا اوت ۲۰۲۱، معادل ۷۵ درصد از بودجه مصرفی کشور بود، چیست؟ آیا جامعه جهانی حق انجام این عمل را داشت؟
رفیق کشتمند: بهنظر من کشورهای خارجی و اولتر از همه آمریکا و متحدین آن، با درنظرداشت ذهنیت عامه جهانی، نمیتوانستند کاری غیر از آنچه کردند، انجام بدهند ولی طوریکه عرض کردم این برخورد که اگر ادامه پیدا کند به سقوط طالبان منجر خواهد شد، موقتی است. آمریکا و ناتو که با زحمات زیادی این وضع را در افغانستان به میان آوردهاند، حاضر نخواهند شد طالبان سقوط کنند. اگر کمی تأخیر در این عملیات رخ داداز یکسو وزنه ذهنیت عامه جهانی در جهت ترس از طالبان و نفرت ازسیاستهای قبلی آنان و از جانب دیگر عدم یکدست بودن حاکمیت طالبان و نفوذ طرفداران پاکستان در بخشی از قدرت و جنجالهای ناشی از این وضع در آن نقش داشتند. میبینیم که به هر حال خوشبختانه جلو قحطی گرفته میشود و درنتیجه اوضاع از کنترول طالبان هم بیرون نمیرود.
لیبراسیون: آیا صفبندی مجدد متحدان افغانستان در حکومت طالبان همیشگی خواهد بود و چه پیامدهایی برای مردم افغانستان و منطقه خواهد داشت؟
رفیق کشتمند: آمریکاییها بازی پیچیدهای را با تغییر قدرت و در اختیار قرار دادن آن به طالبان در پیش گرفتهاند. طالبان آیا توان این را خواهند داشت که این بازی را تا آخر خوب به پیش ببرند؟ آینده نزدیک به این مسئله جواب خواهد گفت. بخشی از رهبری طالبان (که در قطر مستقر بودهاند) این جنبش نامتجانس را در گردباد حوادث جهانی قرار داده و تاکنون لنگان لنگان توانستهاند در این بازی بزرگ بامهارت عمل کنند ولی در آینده با چالشهای بزرگی روبرو خواهندبود مشکل بهنظرمیرسد بتوانند از آنهاپیروزمند بدر آیند. در بیرون از افغانستان و در سطح دیگری در این بازی همآهنگی کاملی بین بازیگران مختلف که نقشهای معینی برعهده دارند، دیده میشود. از قطر گرفته تا امارات و عربستان و ترکیه و ناتو و آمریکا و اتحادیه اروپا در همآهنگی کامل عمل میکنند.
پیامدهای بالفعل این بازی ظاهراًبه نفع مردم افغانستان است و در درجه اول مانع شکستگی کامل رشته اجتماعی و غلبه فقر و قحطی میشود ولی از لحاظ درازمدت با پاگرفتن قدرت طالبان، افغانستان را تماماً در عمق فاجعه جنگهای بیپایان منطقهای قرار خواهد داد.
لیبراسیون: با توجه به وخامت شدید وضعیت و شرایط زنان در افغانستان از ماه اوت تاکنون، بهنظر میرسد که مواضع عقبمانده و ارتجاعی طالبان، علیرغم تکذیب مصرانه آنها، بهویژه در این موضوع، تغییر چندانی نکرده است. آیا شما این ارزیابی را قبول دارید؟
رفیق کشتمند: طالبان آن آزادی عملی راکه در دوره اول زمامداریشان در سال ۱۹۹۶ داشتند دیگر ندارند. آنان از یکسو باآمریکا و ناتو در تعاملی پنهانی قرار دارند؛ نقش آمریکا و ناتو در افغانستان به پایان نرسیده است و طالبان بدون درنظرداشت این نقش کاری را نمیتوانند ازپیش برند و ازجانب دیگر در درون خودشان نسبت به مجموع مسایل مطروحه امروزی دیدهای نامتجانسی دارند. بناً در مورد نقش زنان در زندگی اجتماعی و در اقتصاد کشور مانند سایر موارد، هر روز شاهد تغییراتی خواهیم بود. امر مسلم اینست که برخورد غریزی طالبان در مورد زنان که عامل مسلط بر همه اعمال آنها است در هر مرحلهای متبارز خواهد بود یعنی مقاومت در برابر رعایت حقوق زنان در بین طالبان بسیار نیرومند خواهد بود ولی از جانب مقابل (بهویژه حرکت شجاعانه و هوشیارانه زنان در داخل کشور) بیتأثیر نیست. خوشبختانه اکثریت مطلق کشورهای دارای تأثیر بر سیر حوادث در افغانستان هرگونه برخورد بامدارا با طالبان را در رعایت حقوق زنان ازجانب آنان، معادل دانستهاند.
از یاد نبریم که هنگام به قدرت رسیدن طالبان برای باراول در سال ۱۹۹۶، برخورد قاطع سرکوبگرانه علیه هر نوع آزادی زنان در اولین روز بهقدرت رسیدنشان اعمال شد در حالیکه در دور کنونی برخوردشان بهکلی متفاوت بوده است. این نشاندهنده موجودیت موانعی است که طالبان آنرا مجبوراند درنظر بگیرند.
لیبراسیون: با در نظر گرفتن تهدیدات روزافزون علیه آزادی بیان، تعلیق ناگهانی و مؤثر آموزش دانشگاهی، ازجمله تأمین مالی آموزش و تصمیمگیری برای ازسرگیری صدور مجوز خروج از این هفته، آیا میتوان انتظار مهاجرت گسترده روشنفکران را داشت؟ و اگر چنین است، این امر چه تأثیری بر افغانستان خواهد داشت؟
رفیق کشتمند: موج اول مهاجرت بعد از روی کار آمدن طالبان که عمدتاً روشنفکران را دربرمیگرفت یک موج غیرمترقبه، رایگان و ناشی از شوک حوادث و برنامهگذاری غرب وناتو بود. در این موج سطح بالایی از متخصصین و روشنفکران افغانستان که برای آبادانی کشور مفید و درمجموع برای طالبان دردسر بودند، کشور را ترک کردند و میدان برای طالبان خالی گذاشته شد. این وضع دیگر تکرار نمیشود زیرا اکثریت مطلق مردم افغانستان در چنان فقری درگیراند که امکان پرداختن هزینههای مهاجرت را ندارند. از جانب دیگر کسانی که سناریوی حوادث افغانستان را تهیه کردهاند این را هم درنظر گرفتهاند که طالبان باید سیاستی را در پیش گیرد که همه مردم از آن گریزان نشوند و در نتیجه وضع بهتدریج به حالتی درخواهد آمدکه مردم به ناچار با روزگاری که طالبان بر آنها تحمیل کردهاند، بسازند.
لیبراسیون: نیروهای مترقی افغانستان تا چه اندازه قادر به سازماندهی هستند و چگونه؟ و خواستههای فوری و احتمالی آنها چیست؟
رفیق کشتمند: در حال حاضربسیار مشکل بهنظر میرسد که نیروهای سنتی مترقی افغانستان که در بیست سال اخیر در سایه حاکمیت دستنشانده در عرصههای محدودی فعال بودهاند، بتوانند کاری را از پیش برند. در مقابل اما نیروهای خودرویی در بین روشنفکران افغانستان سربلند کرده و درگروههای عمدتاً فرهنگی گردهم آمدهاند که امید واقعی به آینده را تمثیل میکنند. این گروهها که عدهشان بهطور قابلملاحظهای بااهمیت است، برعکس نیروهای سنتی چپ، با استفاده از پیشرفتهای علوم انسانی و تکنولوژی اطلاعات در جهان و با پسندیدن سنتهای مبارزه ترقیخواهانه مردم افغانستان بهویژه کمونیستها تأثیر بزرگی بر روان جامعه وارد کردهاند و به طور یقین امید آینده جنبش چپ افغانستان هستند.
مسلماً خواستههای آنان منطبق با آن چیزی است که امروز افکار عامه ترقیخواه جهانی درباره افغانستان مدنظر دارد.
لیبراسیون: با توجه به وضعیت فاجعهبار افغانستان، انتظار میرود که تعداد زیادی از افغانها به غرب، ازجمله بریتانیا، پناه ببرند. با این حال برای افغانستان، یک مهاجرت جمعی کنترل نشده در درازمدت نه امکانپذیر است و نه مطلوب. نیروهای مترقی در بریتانیا، در حمایت از راهحلهایی که در وهله اول افغانها را وادار به فرار از کشورشان نمیکند، چه باید بکنند؟
رفیق کشتمند: بلی من میدانم که نیروهای مترقی بریتانیا با چه صداقت و تلاشی به کمک پناهجویان افغانی شتافتهاند و این احساس احترام عمیق نیروهای ترقیخواه افغانستان را برانگیخته است.
من معتقدم که نیروهای صلحدوست و ترقیخواه بریتانیا میتوانند نقش بزرگی در جهت تأثیرگذاری بر حوادث امروزی افغانستان داشته باشند. جهانیان به سیاستهای انحصارگرانه و تبعیضی طالبان وسیعاً اعتراض دارند، و این فضای مساعدی را برای رشد فعالیتهای نیروهای ترقیخواه بریتانیا که در دفاع از مردم افغانستان مرزهای محدود را پشت سر گذاشته و از طیف وسیعی از خواستهها دفاع میکنند، فراهم آورده است. من معتقدم که نیروهای ترقیخواه بریتانیا اگر عمدتاً در عرصههای احراز حقوق زنان، مبارزه علیه پاکسازی قومی بهویژه علیه هزارهها، حاکمیت تک قومی، سیاست تبعیضی مذهبی بهویژه علیه شیعهها و هندوان، سیاست وحشتناک تبعیضی علیه زبان فارسی که در حد بالایی زبان تاریخی و زبان مروج اکثریت مردم افغانستان است و سیاست کوچهای اجباری هزارهها و تاجیکهاکه از جانب طالبان اعمال میشود، فعالیتهای خود را متمرکز بسازد از حقوق و آزادیهای مردم افغانستان درمجموع دفاع متعادل و موثری را انجام داده است.
من بهمثابه فردی از مردم افغانستان که به سرنوشت مردم خود علاقه و وابستگی داشتهام، ازسازمان ترقیخواه لیبیراسیون که همواره از مردمان ستمدیده دنیا با قاطعیت دفاع نموده و امروز هم در کنار مردم ما قرار دارد، صمیمانه سپاسگزاری مینمایم.