افشاگریهای سیاسی و «پرورش روح فعالیت انقلابی»
«بالا بردن سطح فعالیت تودهٔ کارگر» در واقعیت امر فقط در صورتی میسر خواهد بود که ما به «تبلیغات سیاسی بر بنیاد اقتصادی» بسنده نکنیم. و اما یکی از شرایط اساسی گسترش ضرور تبلیغات سیاسی عبارت است از سازمانگری برای افشاگریهای سیاسی همهجانبه. از طریق دیگری جز از طریق این افشاگریها نمیتوان به تودهها آگاهی سیاسی داد و آنها را به فعالیت انقلابی برانگیخت…. تا زمانی که کارگران عادت نکردهاند در قبال هر یک از موارد خودسری و ستمگری، اعمال قهر و بیدادگری، صرفنظر از اینکه چه طبقهای آماج آن است، واکنش و آن هم واکنشی کاملاً مطابق با نظر سوسیال دموکراسی و نه جز آن، از خود نشان دهند، آگاهی طبقهٔ کارگر آگاهی واقعاً سیاسی نخواهد بود. تا زمانی که کارگران یاد نگیرند تمام مظاهر فکری، اخلاقی و سیاسی هر یک از طبقات دیگر جامعه را با محک واقعیت رویدادهای سیاسی مشخص و آن هم حتماً واقعیات و رویدادهای دارای اهمیت مبرم روز، بسنجند، و به بیان دیگر، تا زمانی که یاد نگیرند اسلوب ماتریالیستی را عملاً برای تحلیل و ارزیابی تمام جوانب فعالیت و زندگی تمام طبقات و قشرها و گروههای اهالی بهکار برند، آگاهی تودههای کارگر آگاهی واقعاً طبقاتی نخواهد بود.
کسی که توجه و تیزبینی و آگاهی طبقهٔ کارگر را فقط یا حتی بهطور عمده، بهسوی خود این طبقه جلب کند، سوسیال دموکرات نیست، زیرا خودشناسی طبقهٔ کارگر با شناخت کاملاً دقیق این طبقه از چگونگی مناسبات میان تمام طبقات جامعهٔ معاصر پیوند ناگسستنی دارد. ضمناً این شناخت نباید فقط جنبهٔ تئوریک داشته باشد … و بهبیان دقیقتر باید حتی بیشتر بر پایهٔ تجربهٔ سیاسی استوار باشد تا تئوریک…. کارگر برای آنکه سوسیال دموکرات شود باید دربارهٔ طبیعت اقتصادی و سیمای اجتماعی و سیاسی ملاک و کشیش، منصبدار و دهقان، دانشجو و آوارهٔ بیطبقه، تصور روشن داشته باشد، جنبههای قوی و نقاط ضعف آنها را بشناسد، به کنه جملات رایج و سفسطههای گوناگونی که هر طبقه و هر قشر بهکار میبرد تا نیات خودخواهانه و «نهاد» واقعی خویش را پنهان نگاهدارد، پی ببرد و تمیز دهد که چه تأسیسات و نهادها، و چه قوانینی این یا آن منافع را منعکس میسازند. چنین «تصور روشنی» را از هیچ کتابی نمیتوان بهدست آورد: این تصور را فقط مناظر زنده و افشای سریع و بهموقع جریانهایی که در لحظهٔ معین پیرامون ما صورت میگیرد و همه از آن سخن میگویند یا دربارهٔ آن با هم پچپچ میکنند و بهصورت فلان حادثه و فلان آمار و رقم و فلان رأی دادگاه و غیره و غیره نمودار میشود، می تواند دست دهد. این افشاگریهای سیاسی همهجانبه شرط ضروری و اساسی پرورش تودهها برای فعالیت انقلابی است.
چرا کارگر روس در قبال رفتار ددمنشانهٔ پلیس با مردم، در قبال برانگیختن افکار علیه اقلیتهای مذهبی، تنبیه بدنی دهقانان، اقدامات مفتضح مأموران سانسور، زجر و شکنجهٔ سربازان، تحریکات علیه معصومانهترین ابتکارات فرهنگی و غیره، هنوز فعالیت انقلابی کمی از خود نشان میدهد؟ آیا این بدان علت است که «مبارزهٔ اقتصادی» فکر او را به این فعالیت «متوجه نمیسازد» و چنین فعالیتی «نتایج ملموس» کمی به او «نوید میدهد» و جنبههای «مثبت» اندک در بر دارد؟ نه، تکرار میکنیم که چنین ادعایی کوششی است برای انداختن گناه خود به گردن دیگران و نسبت دادن عامیگری خردهبورژوایی (و نیز برنشتینیسم) خود به طبقهٔ کارگر. اگر ما هنوز نتوانستهایم در قبال تمام این پلیدیها به افشاگریهای بس وسیع، سریع و نظرگیر دست بزنیم، گناهش به گردن خود ما و عقبماندگی ما از جنبش تودهها است. اگر ما این افشاگریها را انجام دهیم (این کار را ما باید انجام دهیم و امکان انجام آن را هم داریم)، آنوقت عقبماندهترین کارگر هم خواهد فهمید و یا احساس خواهد کرد که دانشجو و افراد اقلیتهای مذهبی، دهاتی و نویسنده نیز دستخوش آزارها و بیدادهای همان نیروی سیاهی است که بر خود او در هر گام از زندگیش چنین بیرحمانه ستم روا میدارد و فشار وارد میآورد. و پس از احساس این امر در صدد برخواهد آمد، و با نیروی دفع ناپذیری هم در صدد برخواهد آمد، تا خود نیز به واکنش برخیزد و آنگاه خواهد توانست امروز برای رسوا کردن مأموران سانسور سر و صدا راه اندازد، فردا جلوی خانهٔ استانداری که عصیان دهقانان را سرکوب کرده است به تظاهرات دست زند و پس فردا ژاندارمهای ردا بهدوش را که بهکار تفتیش مشغولاند، گوشمالی دهد و غیره. ما برای رواج افشاگریهای همهجانبه و تروتازه در محیط کارگری هنوز خیلی کم کار کردهایم و میتوان گفت که تقریباً هیچ کار نکردهایم. بسیاری از افراد در میان ما هنوز به این وظیفهٔ خود آگاه نیستند….
و اما در مورد دعوت تودهها به اقدام باید گفت که در صورت انجام تبلیغات سیاسی مجدانه و افشاگریهای زنده و چشمگیر، این دعوت نیز به خودیخود تحقق خواهد پذیرفت. گرفتن مچ یک تبهکار در حین ارتکاب جرم و همان دم رسوا کردن او در برابر انظار همگان و در همهجا، به خودی خود بیش از هر «دعوتی» تأثیر میبخشد و اثر بخشی آنهم غالباً بهصورتی است که سپس اصولاً نمیتوان معلوم داشت که چه کسی جماعت را «دعوت کرده» و این یا آن نقشه را برای تظاهرات عرضه داشته است و غیره. دعوت را ــــ نه بهمفهوم کلی، بلکه بهمفهوم مشخص کلمه ــــ فقط در محل اقدام میتوان بهعمل آورد، زیرا فقط کسی میتواند دیگران را به اقدام دعوت کند که خود شخصاً و هماندم دست بهکار اقدام باشد….