بیانیه کمیته مرکزی حزب کمونیست پرتغال درباره وضعیت بینالمللی
این جنگ که بهعنوان یک جنگ بین روسیه و اوکراین ارائه میشود، بسیار فراتر از آن است. این در واقع بیان جنگ آمریکا و ناتو با روسیه در چارچوب استراتژی هژمونیک امپریالیسم ایالات متحده است که در آن از اوکراین و قدرت سیاسی مستقر در آنجا بهعنوان ابزاری در این اقدام خطرناک جنگافروزی استفاده میشود.
کمیته مرکزی حزب کمونیست پرتغال در ۵ و ۶ ژوئن ۲۰۲۲ تشکیل جلسه داد. در اینجا توجه خوانندگان را به بخش بینالمللی بیانیه کمیته مرکزی حزب کمونیست پرتغال جلب میکنیم.
وضعیت بینالمللی
۱ــ تحولات کنونی جهان جنبههای اصلی تحلیل بیست و یکمین کنگره حزب کمونیست پرتغال را تأیید میکند. سرمایهداری هرچه بیشتر ماهیت استثمارگر، سرکوبگر، تهاجمی و چپاولگر خود را آشکار میسازد، ماهیتی که بهطرز تکاندهندهای با بیکاری، کار پرمخاطره، بیعدالتی و نابرابریهای اجتماعی، فقر، گرسنگی، سوءتغذیه، عدم دسترسی به مراقبتهای بهداشتی و حمایت اجتماعی، همراه با محرومیت از حقوق و ناکامی در این زمینهها بیان میشود. ماهیتی که به نیازهای اساسی میلیونها انسان، با حمله به آزادیها و دموکراسی، تشدید تنشهای بینالمللی، ترویج جنگ و تشدید مشکلات زیست محیطی پاسخ میدهد تا ثابت کند که برای مشکلات پیش روی بشریت راهحلی ندارد.
سرمایه بزرگ در رویارویی با تعمیق بحران ساختاری سرمایهداری، جز تشدید استثمار، حمله به حقوق، تراکم و تمرکز فزاینده سرمایه و ثروت، و تحمیل خشونتآمیز سلطه اقتصادی و سیاسی خود، پاسخ دیگری نمییابد. در نتیجهِ هجوم امپریالیسم، وضعیت بینالمللی با وخامت جدی و خطرناک، بیثباتی و عدم اطمینان زیاد، و تحولات سریع مشخص میشود. ایالات متحده آمریکا با تکیه بر همسویی متحدان خود، بهویژه ناتو و اتحادیه اروپا، و همچنین ژاپن و سایر کشورهای منطقه آسیا و اقیانوسیه، استراترژی خود در راه تحمیل برتری هژمونیک جهانی را تشدید میکند و به آستانه یک وضعیت کیفیتی جدید و حتی جدیتر میرساند.
۲ــ آمریکا با پافشاری بر سیاست مداخلهگرانه و تجاوزکارانه خود ــ بهنام «فشار حداکثری» ــ علیه کشورها و مردمی که تسلیم سیاستهای دیکتهشدهاش نمیشوند، تنش را در سطح جهانی تشدید میکند. و در عینحال که مطابق آخرین اقداماتش سیاست رویارویی با چین را دنبال میکند، بههمراه متحدانش بهطرز خطرناکی رویارویی با روسیه را نیز شدت میبخشد.
امپریالیسم برای جلوگیری و ممانعت از گزینههای مستقل توسعه، و کنترل روابط بینالمللی و ثروت کشورها، سیاست مداخله، تهدید، باجخواهی و تجاوز، تحمیل تحریمها و محاصره، تلاش برای انزوای سیاسی و اقتصادی کشورها و ملتها را دنبال میکند.
این سیاست در ابتکارات اخیر دولت آمریکا در منطقه آسیا و اقیانوسیه مشهود است که هدف آن همسوساختن کشورهای این منطقه با استراتژی مقابله، انزوا و تحریکات فزاینده علیه چین ازجمله ابزاری کردن تایوان با ایجاد AUKUS (شامل ایالات متحده، بریتانیا و استرالیا) یا QUAD (گفتوگوی امنیتی چهارجانبه، متشکل از ایالات متحده، استرالیا، ژاپن و هند) میباشد. از نمونههای اقدام علیه کشورها و ملتهای خاورمیانه میتوان به اشغال غیرقانونی سرزمینها توسط اسرائیل و سرکوب مردم فلسطین اشاره کرد. و همچنین جنگ، اشغال و محاصره اقتصادی تحمیل شده توسط آمریکا و متحدانش بر سوریه؛ بیثباتی و حضور نظامی آمریکا در عراق؛ مداخله و جنگ در یمن؛ مداخله در لبنان؛ یا تحریمها و مانورهای تحریکآمیز علیه ایران را در نظر داشت. ازجمله نمونههای مداخله و بیثباتی علیه کشورهای آمریکای لاتین میتوان از محاصره، تحریمها و اقدامات تبعیضآمیز آمریکا علیه کوبا، ونزوئلا و نیکاراگوئه و همچنین ممانعت از شرکت این کشورها در اجلاس سران قاره آمریکا نام برد. و یا در آفریقا به اشغال صحرای غربی توسط پادشاهی مراکش و ترویج مداخلات، بیثباتی، کودتا و درگیریهای مسلحانه در کشورهای این قاره مانند مالی یا اتیوپی اشاره داشت. و بالاخره از تحریمهای اعمال شده علیه کشورهای مختلف مانند بلاروس یا جمهوری دموکراتیک خلق کره گفت. اینها برخی از نمونههای مداخله و تهاجم امپریالیسم است که در سراسر جهان شاهد آن هستیم.
ایالات متحده با استفاده از ابزارهای قدرتمند سیاسی، اقتصادی و نظامی، همراه با دیگر قدرتهای بزرگ سرمایهداری که در گروه G۷ گردهم آمدهاند، سعی میکنند به بحران جدی که با آن مواجه هستند پاسخ داده و با تلاش برای مهار و معکوس کردن روند افول نسبی خود، با سازماندهی مجدد نیروها که در سطح جهانی اتفاق میافتد و بهطور عینی حاکمیت هژمونیک امپریالیسم را به چالش میکشد، مقابله کنند.
ایالات متحده در رویارویی آشکار با اصول روابط بینالملل که با پیروزی بر فاشیسم نازی در جنگ جهانی دوم بهدست آمد و در منشور سازمان ملل متحد و در قانون نهایی آن کنفرانس هلسینکی آمده است، بهدنبال ایجاد نظم جدیدی است که بر آن مسلط باشد.
۳ــ در چنین شرایطی است که اوضاع در اروپا وخیم و نگرانکننده میشود و جنگ در اوکراین رخ میدهد.
وضعیت کنونی و تحولات اخیر، از دههها سیاست محاصره، تنش و رویارویی فزاینده آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا علیه فدراسیون روسیه در عرصههای نظامی، اقتصادی و سیاسی که شامل گسترش مستمر ناتو میشود، جداییناپذیر است. ــ که اکنون با اعلام گسترش ناتو به فنلاند و سوئد بدتر شده ــ و با افزایش سیستماتیک استقرار وسایل و نیروها، این بلوک سیاسی ــ نظامی بهطور فزایندهای به مرزهای فدراسیون روسیه نزدیکتر نیز گردیده است.
این جنگ که بهعنوان یک جنگ بین روسیه و اوکراین ارائه میشود، بسیار فراتر از آن است. این در واقع بیان جنگ آمریکا و ناتو با روسیه در چارچوب استراتژی هژمونیک امپریالیسم ایالات متحده است که در آن از اوکراین و قدرت سیاسی مستقر در آنجا بهعنوان ابزاری در این اقدام خطرناک جنگافروزی استفاده میشود.
این واقعیت که روسیه یک کشور سرمایهداری است، با گزینههای طبقاتی که این امر در تعیین سیاستهایش به آن اشاره میکند، مانع از رویارویی آمریکا با آن کشور نمیشود. ایالات متحده بهدنبال مشروط کردن توسعه، تسلط سیاسی و تحمیل کنترل بر منابع طبیعی و قلمرو وسیع روسیه و همچنین به چالش کشیدن نقش آن در سطح بینالمللی، ازجمله توسعه روابط متنوع دوجانبه و ارتقای زمینههای همکاری و ادغام چندجانبه است؛ مانند سازمان همکاری شانگهای (SCO) یا بریکس.
وضعیت در اوکراین را نمیتوان از کودتای ۲۰۱۴ که توسط گروههای فاشیست صورت پذیرفت، و منجر به تحمیل رژیمی گردید که با اقدامات خشونتآمیز خود مسئول افزایش گسست و شکافها، آزار و اذیت، تبعیض و انکار اصول اساسی حقوق شهروندی مردم و برای شروع جنگی که از آن زمان در آن کشور در جریان است، جدا کرد.
کمیته مرکزی حزب کمونیست پرتغال بار دیگر و بهصراحت و بر خلاف دیگران، تمام این مسیر مداخله، خشونت و تقابل، کودتای ۲۰۱۴ که تحت حمایت ایالات متحده در اوکراین یک قدرت بیگانههراس و جنگافروز را بر سر کار آورد، مداخله نظامی اخیر روسیه در اوکراین و تشدید جنگافروزی توسط آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا را محکوم میکند.
۴ــ حزب کمونیست پرتغال طرفدار صلح و دفاع از راهحل سیاسی برای این مناقشه است. حزب کمونیست پرتغال تشدید جنگ و نظامیگری را بر خلاف منافع کارگران و مردم محروم میداند و نسبت به خطرات جدی تشدیدی این چنین که برای جهان در پی خواهد داشت هشدار میدهد. حزب کمونیست پرتغال با مردمیکه قربانی جنگ شدهاند ابراز همبستگی میکند.
حزب کمونیست پرتغال مجدداً تأکید میکند که توقف سیاست تحریک رویارویی، که تنها منجر به تشدید درگیری، تلفات بیشتر انسانها، رنج و ویرانی بیشتر میشود، فوری است. ابتکاراتی مورد نیاز است که به تنشزدایی در اوکراین، آتشبس و روند گفتوگو با هدف دستیابی به راهحل مذاکره، پاسخ به مسائل امنیت جمعی و خلع سلاح در اروپا و رعایت قوانین کمک کند.
اصول منشور سازمان ملل متحد و قانون نهایی کنفرانس هلسینکی، اصولی که حزب کمونیست پرتغال در زمانی که جنگ علیه یوگسلاوی، عراق، افغانستان، لیبی یا سوریه در جریان بود، از آنها حمایت کرد و همچنان بهطور مداوم از آنها حمایت میکند.
حزب کمونیست پرتغال تعهد صریح دولت پرتغال به تشدید رویارویی را، که بیانگر تسلیم آشکار در برابر منافع ایالات متحده است، محکوم میکند. پرتغال باید خود را از سیاست تهاجمی ایالات متحده، ناتو و اتحادیه اروپا دور کند و بر اساس قانون اساسی جمهوری پرتغال و در چارچوب روابط خارجی خود، به حل مسالمتآمیز درگیریهای بینالمللی و صلح کمک کند.
۵ــ تشدید جنگ در اوکراین با مسئولیتهای آشکار آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا بهمنظور توجیه سیاستها و تصمیمهایی مانند افزایش هزینههای نظامی، ترویج مسابقه تسلیحاتی، افزایش ائتلافها و مشارکتهای جنگافروزانه و بیاهمیت جلوه دادن نظامیگری در روابط بینالملل که مدتهاست اتخاذ شده و در حال اجرا هستند، استفاده میشود.
این جنگ همچنین برای سفید کردن نقش ناتو و پنهان کردن ماهیت جنگافروزانه و تهاجمی آن استفاده میشود، که یکبار دیگر در اهداف اعلام شده آن در نشست سران ناتو در ۲۹ و ۳۰ ژوئن در مادرید آشکار شد. ناتو، بر خلاف آنچه که ادعا میکند، یک سازمان دفاعی نیست، و همچنین هیچ ارتباطی با نگرانی ادعایی برای صلح، امنیت، آزادی، دموکراسی یا حقوق بشر ندارد. در واقع، و از زمان پیدایش، این یک بلوک سیاسی ــ نظامی بوده است که با هدف سلطه امپریالیستی تعیین شده و مسئول حمایت از رژیمهای فاشیستی ــ مانند دیکتاتوری فاشیستی در پرتغال، که یکی از اعضای بنیانگذار ناتو در سال ۱۹۴۹ میباشد، بوده است. حمایت از کودتاها و تحمیل تحریمها و محاصرهها، برای جنگهایی مانند جنگ علیه یوگسلاوی، افغانستان یا لیبی. ناتو یک سازمان تهاجمی است که به استقلال، دموکراسی و حقوق میلیونها انسان بیاحترامی میکند. ناتو در اروپا بهمعنای صلح نیست، برعکس، عمیقاً با جنگهای این قاره پس از جنگ جهانی دوم مرتبط است، همانطور که در یوگسلاوی دیده شد و اکنون در اوکراین مشهود است.
جنگ در اوکراین همچنین بهعنوان بهانهای برای تجاوز بیشتر به آزادیها و حقوق، تشدید جعل و دروغ، تبعیض، دستکاری و سانسور اطلاعات بهمنظور تحمیل یک فکر واحد، سفید کردن و گسترش مفاهیم ارتجاعی و فاشیستی بهمنظور تبلیغ و ترویج ضدِ کمونیسم، و حمله به دموکراسی استفاده میشود ــ رانش خطرناکی که در آن آژانسها و مراکز اطلاعاتی مرتبط با امپریالیسم نقش اساسی دارند.
۶ــ جنگ افروزی و مارپیچ تحریمهای اعمال شده توسط آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا، جهان را به وضعیت اقتصادی و اجتماعی جدیتری میکشاند. این واقعیت که سرمایههای کلان از جنگ و تحریمها سوءاستفاده میکنند ــ همانطور که در مورد همهگیری اتفاق افتاد ــ با مارپیچ سفتهبازی، افزایش قیمت انرژی، غذا و سایر کالاهای ضروری، حمله به شرایط زندگی و تشدید فقر و گرسنگی در سرتاسر جهان که منجر به افزایش عظیم سود شرکتهای چندملیتی شده است، بهطور فزایندهای آشکار میشود.
عملیات جاری با هدف مقصر دانستن فقط این جنگ بعنوان عامل بلایای اصلی بشریت، در پی آن است تا از سرمایهداری سلب مسئولیت، استثمار و سفتهبازی را تعمیق، و برای ادامه سیاست تقابل و سلطه پوشش ایجاد کند.
۷ــ اتحادیه اروپا با تسلیم شدن به استراتژی ایالات متحده، منافع کارگران و مردمی را قربانی میکند که تحت تأثیر وحشیانه افزایش هزینههای زندگی، شرایط زندگی آنان بهطور قابل توجهی تنزل یافته است و در حالیکه تأثیرات غیرقابل انکار اقتصادی که در اروپا بسیار بیشتر از ایالات متحده احساس خواهد شد را میپذیرد ، حقوق کاری و اجتماعی کارگران و مردم را مورد تهاجم قرار میدهد.
در مواجهه با تضادهای فزاینده، اتحادیه اروپا بهدنبال تداوم سیاستهای خود است و در صورت امکان، از طریق تمرکز حتی بیشتر قدرت در نهادهای خود، تحت کنترل قدرتهای اصلی و تحت سلطه منافع گروههای انحصاری آنان، یکپارچگی عمیقتر سرمایهداری را ترغیب و تشویق میکند ــ همانطور که در به اصطلاح «کنفرانس آینده اروپا» به نمایش گذاشته شد.
پاسخ مؤثر به خواستههای کارگران و مردم اروپا، در تعمیق اتحادیه اروپا و سیاستهای نئولیبرالی، فدرالیستی و میلیتاریستی آن نیست، بلکه مستلزم مسیر پیشرفت اجتماعی، صلح و همکاری بین دولتهای مستقل و برابر حقوق است.
۸ــ در شرایط کنونی بینالمللی، مقاومت و مبارزه کشورها و مردم در دفاع از استقلال و حقوق خود، ازجمله حق توسعه، برای ساختن نظم جدید بینالمللی در راه صلح، استقلال و پیشرفت اجتماعی، بیشترین اهمیت را دارد.
کمیته مرکزی حزب کمونیست پرتغال با ارج نهادن به اقدامات صورت گرفته در پرتغال بر اهمیت توسعه مبارزه برای صلح، علیه فاشیسم و جنگ، علیه تشدید رویارویی، تجاوز و مداخله امپریالیسم، علیه گسترش ناتو و برای مقابله و انحلال آن، علیه نظامیسازی اتحادیه اروپا، برای توافقهای مربوط به کنترل، محدودیت و کاهش تسلیحات، برای پایان دادن به سلاحهای هستهای، تحریمها و محاصرهها، احترام به حقوق و حاکمیت مردم، برای اصول منشور سازمان ملل متحد و قانون نهایی کنفرانس هلسینکی ــ در راستای ارزشهای مندرج در قانون اساسی جمهوری، تأکید میکند.
کمیته مرکزی حزب کمونیست پرتغال با فراخوانی برای توسعه همبستگی با مردمی که در برابر اقدام خشونتآمیز امپریالیسم مقاومت میکنند، از مبارزات متعدد و متنوع کارگران و مردمی که در سراسر جهان در جریان است استقبال و بر اهمیت بیان مقاومت ضدِ امپریالیستی مانند سوریه، یمن، کوبا، نیکاراگوئه یا ونزوئلا، و بسیج و مبارزات مردمی، مانند فلسطین، صحرای غربی، سودان، برزیل، هندوراس یا کلمبیا، تأکید میکند.
حزب کمونیست پرتغال با آگاهی از خطرات بالقوهای که شرایط بینالمللی با خود همراه دارد، متعهد به تقویت جنبش بینالمللی کمونیستی و انقلابی و گسترش همکاری، همبستگی متقابل و اتحاد در عمل، و نیز همگرایی گسترده جبهه ضدِ امپریالیستی خواهد بود.
* https://mltoday.com/on-the-international-situation-portuguese-communist-party/