مرگ در شعلههای اعتراض: خودسوزی ۸ کارگر در ۷۰ روز
كسی كه خودسوزی میكند میخواهد اعتراض خود را هم بیان كند … پیام اصلی خودسوزی این است كه فرد میخواهد خودش را از فشارهای روحی كه با آن مواجه است، رها كند ولی میخواهد ضمنا تأثیری هم بر جامعه گذاشته باشد وگرنه میتوانست مرگ راحتتری را اختیار كند…. وقتی به كف جامعه میآید و خودش را و اعتراضش را اینطور نشان و بروز میدهد، حتی انتخاب این روش خودحذفی هم دارای پیام است. این كارگران قصدشان این بود كه پیامشان دیده و شنیده شود.
از ابتدای خرداد سال جاری تا ۹ مرداد، ۸ كارگر، در اعتراض به مشكلات معیشتی، خود را به آتش كشیدند. طبق اخباری كه درباره علت اقدام به خودسوزی قربانیان منتشر شده، اخراج، تعدیل، بلاتكلیفی بابت قرارداد شغلی، بیپاسخ ماندن مطالبات و ناتوانی در تأمین معیشت، دلیل این تصمیم قربانیان بوده است.
اول خرداد، یكی از كارگران فصلی شركت دخانیات گلستان در شهر گرگان، مقابل ساختمان اداری این شركت، با بنزین خود را آتش زد. طبق اعلام رئیس اورژانس گلستان، قربانی یك مرد ۵۰ ساله بوده كه دچار ۶۰ درصد سوختگی شده بود. به گفته همكارانش، قربانی، ۲۰ سال سابقه كار داشت كه بهعنوان راننده خاور در شركت كار میكرد و به دلیل تصادف در محوطه شركت، توبیخ و به كمیته انضباطی معرفی میشود و طبق تصمیم مدیریت مجموعه، او را به واحد دیگری منتقل میكنند كه این كارگر در اعتراض به این رفتارهای توهینآمیز، خود را با بنزین به آتش میكشد.
دوم خرداد، یك آبدار و كارگر اداره آب و فاضلاب شهر قلعه رئیسی (از توابع چاروسا/ شهرستان كهگیلویه) خود را آتش زد. به گفته بخشدار «چاروسا»، این آبدار مردی ۴۰ ساله و دارای چهار فرزند بود كه در اعتراض به تأخیر در پرداخت حقوق آبداران و بلاتكلیفی بابت قرارداد كاری دست به خودسوزی زده بود. قربانی، برای مداوا به بیمارستانهای دهدشت و سوختگی شیراز منتقل شد اما دو روز بعد بر اثر شدت سوختگی فوت كرد.
۷ خرداد، فردی میانسال كه از مراجعان اداره صنعت معدن تجارت شهرستان بم بود، در اتاق رئیس اداره اقدام به خودسوزی كرد. طبق گفته رئیس اداره، قربانی، یك تعمیركار ابزارآلات ساختوساز بود كه شاكی خصوصی داشت و قرار بود برای تشكیل پرونده به اداره تعزیرات حكومتی شهرستان معرفی شود كه بعد از اعتراض به این ارجاع، تهدید خود مبنی بر اقدام به خودسوزی را عملی كرده است. این قربانی هم با شدت سوختگی ۴۵ درصد برای مداوا به بیمارستان منتقل شد.
۱۴ خرداد، یك كارگر در یاسوج به دلیل ناتوانی در پرداخت بدهی ۱۰ میلیون تومانی، خود را به آتش كشید. این كارگر، متأهل و پدر ۳ فرزند بود كه به دلیل شدت سوختگی فوت كرد.
۱۹ خرداد، دو كارگر شاغل در پتروشیمی فارابی ماهشهر، در اعتراض به اخراج خود اقدام به خودسوزی كردند. كارگران اخراجی، با وجود سه سال سابقه خدمتی، از محل كار خود اخراج شده بودند.
۸ مرداد، یك جوان ۳۰ ساله اهل ایلام، به دلیل مشكلات معیشتی خود را در محله هانی وان شهر ایلام آتش زد.
۹ مرداد، كارگر پیمانكاری اداره آب و فاضلاب لاهیجان به دلیل تعلیق از كار و بیپاسخ ماندن مطالباتش از سوی كارفرما، مقابل اداره آب و فاضلاب این شهرستان خودسوزی كرد. طبق اعلام مدیرعامل این اداره، این كارگر، كنتورنویس بوده كه دو ماه قبل توسط پیمانكار از كار خود معلق شده بود. پیكر سوخته این كارگر، ابتدا به یكی از بیمارستانهای لاهیجان منتقل شد اما به دلیل شدت سوختگی و وخامت حال عمومی، او را به یكی از بیمارستانهای رشت انتقال دادند.
اعتراض با حراج جان
سال ۱۳۹۸، مسوول برنامه پیشگیری از خودكشی در وزارت بهداشت اعلام كرد كه در سال ۱۳۹۷، حدود ۱۰۰ هزار مورد اقدام به خودكشی در كشور ثبت شده است. طبق اعلام این كارشناس، اقدام به خودكشی در فاصله سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷ افزایش داشته چنانكه در این بازه زمانی از ۹۴ در ۱۰۰ هزار نفر به ۱۲۵ در ۱۰۰ هزار نفر رسیده است. نیمه زمستان سال ۱۳۹۹، یك منبع آگاه در سازمان پزشكی قانونی كشور به «اعتماد» خبر داد كه آمار قربانیان خودكشی در ۸ ماه ابتدای سال ــ ابتدای فروردین تا پایان آبان ــ نسبت بهمدت مشابه سال گذشته، ۴/۲ درصد افزایش داشته در حالی كه به استناد آمار این نهاد قضایی، سال ۱۳۹۸، تعداد كل قربانیان خودكشی در كشور، ۵۱۴۳ نفر بوده است. شهریور پارسال، جمعیت علمی پیشگیری از خودكشی ایران اعلام كرد كه طی ۱۰ سال گذشته ــ ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ ــ میانگین فوت بر اثر خودكشی در كشور، از ۶ در ۱۰۰ هزار نفر به ۷/۲ در ۱۰۰ هزار نفر افزایش یافته است.
با استناد به این آمارهای رسمی، اگر فرض كنیم كه تا امروز، این اعداد ثابت مانده و هیچ كدام از مولفههای موثر بر تشدید اختلالات روان ــ بیكاری، كاهش درآمد خانوادهها، كاهش قدرت اقتصادی افراد، كاهش سرمایه اجتماعی و مختل شدن اعتماد عمومی به دولتها، تنشهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی ــ تشدید نشده و آمار شیوع اختلالات روانی در كشور، همان عدد كهنه ۲۳/۴ درصد در جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله كشور باشد، در سالی كه پشت سر گذاشتیم، در هر روز از سال، ۲۸۸ زن و مرد، اقدام به خودكشی كردهاند (در مجموع ۱۰۵ هزار و ۱۲۰ نفر) و ۶۰۴۸ نفر از اقدامكنندگان، جان خود را از دست دادهاند. برخی روشهای خودكشی، اثر آنی دارد. فردی كه امروز قرص […] میخورد، فردا دیگر در میان ما نیست. فردی كه امروز خود را از یك ساختمان ۱۴ طبقه پرت میكند، فردا دیگر در میان ما نیست. فردی كه امروز خود را حلقآویز میكند یا به شقیقه خود شلیك میكند، فردا دیگر در میان ما نیست. اما بین همه روشهای اقدام به خودكشی كه در ایران رایج است، دردناكترین، اقدام به خودسوزی است كه روانپزشكان و متخصصان علوم رفتاری، از این روش بهعنوان یك اعتراض اجتماعی یاد میكنند. اعتراض به آنچه دستساز و محصول دولتهاست و باعث ناامیدی مطلق یك انسان برای رسیدن به فردای بهتر شده است. بابت خودسوزی زنان و مردان ایرانی، خیلیها باید پاسخگو باشند؛ چه در مقابل وجدان خود، چه در برابر ملت….
اقدام به خودسوزی ۸ كارگر مرد طی كمتر از ۷۰ روز گذشته آن هم در این ایامی كه دولت به دفعات شعار حمایت از اقشار آسیبپذیر، ممانعت از گرانیها و جلوگیری از كوچك شدن سفره خانوار، كمك به احیای معیشت دهكهای پایین اقتصادی و توزیع یارانه اقتصادی در سفره خانوادهها سرداده و بابت آشكار شدن نشانههایی از بهبود معیشت و بازگشت عدالت و نشاط به زندگی مردم و افزایش قدرت خرید خانوادهها ابراز خرسندی كرده، واقعا چه پیامی دارد؟
نكته مهم در اخبار اقدام به خودسوزی ۸ كارگر در یك بازه زمانی ۷۰ روزه و آن هم در اعتراض به مشكلات شغلی و معیشتی، یك پیام نگرانكننده در مقایسه با اخبار و علتهای اقدام به خودكشی در دهه اخیر است. تا نیمه دهه ۹۰، خودسوزی، یك اجبار رایج در برخی مناطق كشور و ازجمله جنوب، غرب و شمال غرب كشور بود كه اغلب هم، زنان و دختران با انتخاب این روش خودحذفی، میخواستند اعتراض خود به سنت و فرهنگ حاكم بر منطقه را به گوش گسترهای دورتر از خانواده و اطرافیان برسانند. اعتراض به ازدواجهای تحمیلی، ممانعت از ادامه تحصیل توسط والدین یا همسر، سختگیریهای فرهنگی و مذهبی و قومیتی و طایفهای، مهمترین دلایلی بود كه زنان و دختران مناطق جنوب، شمال غرب و غرب ایران را به انتخاب دردناكترین روش پایان دادن به زندگی وامیداشت. طبق مشاهدات خبرنگار «اعتماد» از بخش سوختگی بیمارستان امام خمینی كرمانشاه در سالهای پایانی دهه ۸۰، دختران و زنان جوانی كه اقدام به خودسوزی كرده بودند، خسته از مشكلات خانوادگی و درگیریهای پایانناپذیر با همسر یا خانواده همسر و همچنین به دلیل مشكلات تحصیلی، چون راه دیگری برای مقابله با مشكلات نمیشناختند، آخرین قدم را همان اول برداشته بودند و مهم و دردناك این بود كه جامعه پیرامون ــ اهالی روستا یا شهر محل سكونت قربانیان و حتی اعضای خانواده ــ هم از این شیوه خودحذفی، چندان متعجب نمیشد، چون برداشتن یك ظرف محتوی بنزین و خالی كردن بر سر و كبریت كشیدن به بدن بنزینآلود و شعلهور شدن و سوختن و فروشكستن، به یك رخداد روزمره در نواحی غرب، شمال غرب و جنوب ایران تبدیل شده بود. در دهه ۸۰ و تا نیمه دهه ۹۰، جانهای عزیزی به همین سبب از دست رفت و سوگ و درد ابدی برای بازماندگان برجای گذاشت. مداخله اورژانس اجتماعی و مددكاران بهزیستی برای آموزش چگونگی حل مسأله و به اصطلاح «آموزش مهارتهای زندگی» در این مناطق، اگرچه آمار خودسوزی زنان و دختران نیمه غرب و منطقه جنوب غرب كشور را به صفر نرساند، اما در تلاش برای پیدا كردن راهحلهای منطقی، تا حدی موثر بود. تأثیر آماری این مداخلات، حداقل تا یك دهه بعد معلوم میشود مشروط به اینكه در وهله نخست، زمینههای موجد این شكل اعتراض، كاهش یافته و برای پایش و بهروزرسانی تغییرات و تأثیرات هم سرمایهگذاری شود.
گفتوگوی «اعتماد» با حسین راغفر؛ اقتصاددان برای واكاوی خودسوزیهای معیشتی
خبرساز شدن خودسوزی ۸ كارگر؛ آن هم به دلیل ناتوانی معیشتی و در اعتراض به مشكلات صنفی و شغلی، نهتنها نظیری در دو دهه اخیر ندارد، دشواریهای تأمین معاش خانواده طی چند سال اخیر و از نیمه دهه ۹۰ تاكنون، در خلق دو اصطلاح بیتأثیر نبوده است؛ «سرقتهای معیشتی» و «خودسوزیهای معیشتی» كه بهنظر میرسد مردان خانواده، برای مصور كردن این اصطلاحات پیشقدم شدهاند. حسین راغفر؛ اقتصاددان و استاد دانشگاه، در گفتوگو با «اعتماد» در تحلیل اقدام به خودسوزی مردان كارگر معترض به شرایط شغلی و معیشتی میگوید: «خودتخریبی یا خودكشی، یك مسأله دفعهای نیست، بلكه مجموعهای از عوامل باید دستبهدست هم بدهند تا فرد را به استیصال و ناامیدی و فشارهای گسترده برسانند. باید توجه كرد كه عوامل متعددی انباشته شدهاند تا فرد در اوج آسیب روحی مبادرت به خودكشی كند. خودسوزی یكی از بدترین اشكال خودكشی است، چون روشهای دیگری هم برای خودكشی هست ولی، بهعنوان نوعی شورش ولی این شورش بهجای اینكه علیه عوامل شكلبخشی این نارضایتی باشد، علیه خود فرد است به این معنا كه فرد مبادرت به خودكشی میكند و طغیان خود را اینگونه نشان میدهد. البته فراموش نكنیم كه از دیگر اشكال متداول طغیان، اعتیاد است. اعتیاد یك نوع شورش است ولی فرد بهجای اینكه اعتراضات خود را بیرونی كند، برای فرار از واقعیتهای تلخ پیرامون و ناتوانی از غلبه بر آنها، به افیون اعتیاد پناه میبرد. اعتیاد، تنفروشی، خودكشی، ورود به قلمرو جرم و جرایم، حتی مهاجرت و فرار مغزها، اشكال شورش علیه بینظمی یا نظم موجودی است كه قربانیان خود را نادیده گرفته و به همین دلیل، آنها در تلاش برای خروج از این بحرانی كه با آن روبهرو هستند، به این ابزارها متوسل میشوند. اقدام به خودسوزی، هم اعتراضی قویتر و رقتبرانگیزتر است و هم تأثیر اجتماعی بسیار بیشتری دارد ولی مهم این است كه افرادی كه دست به خودسوزی میزنند، در یك جنون آنی و برای نشان دادن اعتراض خودشان به جامعه، خود را به آتش میكشند و میتوان گفت كه این انتخاب، ارتباط تنگاتنگی با معیشت و زندگی مردم دارد و حتماً سیاستهای اقتصادی و ناامیدی از آینده و یافتن مفر خروج از این بحران روحی روانی و معیشتی كه منشا بسیاری از بحرانهاست عامل موثر در این انتخاب افراد بوده است. قطعاً بسیاری از مردانی كه دست به خودسوزی میزنند نسبت به خانواده و نزدیكانشان تعهداتی دارند كه خود را از اجرای این تعهدات و تأمین نیاز اولیه خانواده ناتوان دیدهاند و همزمان، با برخوردهای بسیار غیرانسانی كارفرما یا افرادی كه بر معیشت و زندگی آنها تأثیر دارند، مواجه شده و خود را ناتوان از احقاق حق خودشان دیدهاند كه دست به خودسوزی زدهاند.»
سئوال دیگر «اعتماد» از این اقتصاددان، چرایی انتخاب خودسوزی توسط این كارگران معترضی بود كه به جنون آنی همراه با ناامیدی مطلق رسیدهاند؛ انتخاب روشی برگشتناپذیر یا اینكه در صورت احتمال بسیار اندك بازگشت دوباره به زندگی، این افراد به انسان ازكارافتادهای تبدیل میشوند كه بود و نبود حداقلهای زندگی هم دیگر برایشان تفاوتی نخواهد داشت. راغفر در پاسخ به این سئوال گفت: «انتخاب خودسوزی، دیگر نمایش نیست. انتخاب خودسوزی به این معنا نیست كه فرد میخواسته نمایش بدهد یا احساساتی را در جامعه برانگیزد. پیام اصلی خودسوزی این است كه فرد میخواهد خودش را از فشارهای روحی كه با آن مواجه است، رها كند ولی میخواهد ضمنا تأثیری هم بر جامعه گذاشته باشد وگرنه میتوانست مرگ راحتتری را اختیار كند، مثلاً سم بخورد و در رختخوابش بخوابد. وقتی به كف جامعه میآید و خودش را و اعتراضش را اینطور نشان و بروز میدهد، حتی انتخاب این روش خودحذفی هم دارای پیام است. این كارگران قصدشان این بود كه پیامشان دیده و شنیده شود.»